صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / کلاغی /

فهرست مطالب

کلاغی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 14 تیر 1403 تاریخچه مقاله

کَلاغی، یا کُلاغی، پارچه یا دستمالی شال‌مانند و معمولاً ابریشمی، که روی چارقد، کلاه، و گاه روی عرقچین یا دور سر، به جای سربند پیچانده می‌شود.
دستمال کلاغی معمولاً میان مردان و زنان کرد و نیز زنان عشایر قشقایی، ترکمنی و تالشی به‌منظور جلوگیری از جابه‌جاشدن چارقد، محافظت پیشانی از سرما و نیز برای زیبایی به کار می‌رود (کاظمی، 132؛ تالش، 8- 9).
نام‌گذاری انواع پارچه‌های کلاغی با رنگرزی آنها مرتبط است. در گذشته، قسمتهایی از پارچه‌هایی را که قرار بود رنگرزی شود با اشکال خاصی گره می‌زدند یا می‌دوختند؛ سپس، رنگرزی می‌کردند و چون رنگ در قسمتهای گره‌خورده یا دوخته‌شده نفوذ نمی‌کرد و ازآنجاکه فقط از رنگ سیاه استفاده می‌شد، نقوش ایجادشده بر پارچه پرِ کلاغ را در ذهن تداعی می‌کرد؛ ازاین‌رو، برای متمایزشدن از سایر منسوجات رنگرزی با نام پارچۀ کلاغی شناخته شد (حسن‌بیگی، 252). 
امروزه، تولید پارچه‌های کلاغی فقط در شهر اسکو در آذربایجان شرقی، و به روش باتیک انجام می‌شود. نام دیگر هنر باتیک در ایران کلاغه است (صحراپیما، 89). روش معمول آن به این صورت است که موم یا صمغ را ذوب می‌کنند و درون ظرفی به نام تیان می‌ریزند. با حرکت تیان روی پارچه، نقش مدنظر را طراحی می‌کنند؛ در این حالت، پارچه را در محلول رنگ فرو می‌برند. همه‌جای پارچه به‌جز قسمتهای پارافین‌خورده رنگ می‌شود؛ سپس، بنزین‌شویی می‌کنند تا آن قسمتهای پارافین‌خورده سفید، و نقوش مدنظر ایجاد شود. روش دیگر استفاده از مُهر است که به‌جای تیان، مُهر را در موم مذاب فرو می‌برند و روی پارچه می‌زنند (عرفانی، 33؛ سیدصدر، 514). بسیاری از مردم، ازجمله مردم اسکو خورشید و آفتاب را منشأ نور و روشنایی می‌دانند و توجه آنان به خورشید تا حدی است که در پارچۀ ابریشم کلاغه‌ای رنگرزی‌شده تصویر قالبی خورشید را چاپ می‌کنند؛ ازاین‌رو، رنگ زرد در چاپ باتیک ایران بسیار استفاده می‌شود (مقیمی، 292).
رنگ دستمال کلاغی به‌طور معمول، سیاه است؛ اما در رنگهای دیگر نیز تولید، و باتوجه‌به به سن و سال افراد از آن استفاده می‌شود؛ این رنگها زمینۀ سیاه با گلهای زرد و سفید، هفت‌رنگ (زرد تند با نقوش سبز، قرمز و آبی)، سرخ‌ یا سه‌رنگ، مانند پرچم ایران را شامل می‎شود که بخشی از لباس عروسِ قشقاییها ست (رنج‌دوست، 203؛ حبیبی، 454؛ جامعی، 26). 
طریقۀ بستن کلاغی معمولاً به این شکل است که پارچۀ کلاغی چهارگوشه را از خط قُطر تا می‌زنند تا به شکل سه‌گوشه درآید؛ وسط آن را روی پیشانی می‌گذارند، دو گوشۀ آن را قدری تاب می‌دهند و جلو می‌آورند و بالای چشم گره می‌زنند. گاهی روی این سربند، چندین کلاغی دیگر می‌پیچند تا باابهت‌تر به‌نظر برسد. گاهی نیز زنان مرفه به آن اشیاء زینتی و قیمتی می‌دوزند (ضیاء‌پور، 24؛ قائدرحمت، 34؛ حبیبی، همانجا).
دستمال کلاغی کاربردهایی متفاوت میان مردم دارد. در دورۀ قاجار، از جملۀ خلعتیهای رایج در بین مردم دستمال کلاغی ابریشمی بود که در کنار چیت، چلوار و قلمکار به زیردستان می‌دادند (مستوفی، 1/ 336). در روز عروسی (ه‍ م) در تالش، داماد (ه‍ م) را مقابل اسب عروس (ه‍ م) می‌برند و بر گردنش یک کلاغی بزرگ می‌آویزند؛ سپس، داماد گوشه‌های کلاغی را در دست می‌گیرد و هریک از میهمانان مبلغی را به پیشانی داماد می‌چسبانند که درون دستمال می‌افتد و دراصطلاح به این هدیه پیشانی‌چسبان می‌گویند که توشه‌ای برای زندگی جدید عروس و داماد است (عبدلی، 103؛ بشرا، 90). 
مهم‌ترین کاربرد کلاغی میان شاهسونها جنبۀ تقدس آن است، به‌طوری‌که اگر نزاع و مشاجره‌ای بین دو تن صورت گیرد و زنی یایلیق (کلاغی) خود را باز کند و جلو آنها بر زمین بزند، دو طرف درگیر به احترام تقدس یایلیق، دست از نزاع می‌کشد (قاسمی، 2/ 132)؛ این رسم به‌صورت دیگر در عشایر بختیاری رایج است (ه‍ د، بی‌بی). در میان ایل شاهسون، کلاغی را در مراسم خواستگاری نیز به ‌کار می‌برند؛ به‌این‌ترتیب که هنگام خواستگاری، پس از موافقت خانوادۀ عـروس، خانوادۀ داماد به خانوادۀ عروس روسری کلاغی و انگشتر هدیه می‌دهند یا اینکه پیش از مراسم برای خانوادۀ عروس روسری کلاغی می‌فرستند؛ اگر خانوادۀ عروس آن را نگه دارند، به معنای قبول وصلت است و اگر آن را بازگردانند، به معنای مخالفت آنها ست (قاسمی، همانجا؛ عزیزی، 166).

مآخذ

بشرا، محمد و طاهر طاهری، آیینهای گذر در گیلان، رشت، 1389 ش؛ تالش انسان‌دوست، فرشته و محمدرضا فرمند، «نگرشی بر وضعیت پوشاک در گیلان»، فرهنگ گیلان، رشت، 1382 ش، س 5، شم‍ 19-20؛ جـامعی، پروانه، «پوشاک مردم دهبرم»، هنر و مردم، تهران، 1351 ش، شم‍ 122؛ حبیبی فهلیـانی، حسن، ممسنی در گذرگاه تاریخ، شیراز، 1371 ش؛ حسن‌بیگی، محمدرضا، مروری بر صنایع دستی ایران، تهران، 1365 ش؛ رنج‌دوست، شبنم، تاریخ لباس ایران، تهران، 1387 ش؛ سیدصدر، ابوالقاسم، دایرة‎المعارف هنرهای صنایع دستی و حِرَف مربوط به آن، تهران، 1386 ش؛ صحراپیما، ندا، اصطلاح‌نامۀ صنایع دستی و هنرهای سنتی، تهران، 1394 ش؛ ضیاءپور، جلیل، پوشاک ایلها، چادرنشینان و روستاییان ایران، تهران، 1346 ش؛ عبدلی، علی، مطالبی در زمینۀ تاریخ، فرهنگ و جامعۀ تاتها و تالشان، تهران، 1369 ش؛ عرفانی، فاطمه، «پیشانی هنر ایرانیان»، سفر، تهران، 1386 ش، س 16، شم‍ 13؛ عزیزی، پروانه، بررسی ساختار اقتصادی ـ اجتماعی ایل شـاهسون، تهران، 1387 ش؛ قاسمی، احد، مغان، نگین آذربایجان، تهران، 1377 ش؛ قائدرحمت، عیسى، لباس لرهای فِیلی (در استانهای لرستان، ایلام و کرمانشاه)، قم، 1393 ش؛ کاظمی، خدیجه، آرایش و پوشش زنان از عهد مغول تا پایان دورۀ قاجار، قزوین، 1388 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1341 ش؛ مقیمی اسکویی، حمیدرضا و اسفندیار موسى‌زاده، اسکو، از ساحل دریاچۀ ارومیه تا قلۀ سهند، اسکو، 1385 ش.

زهرا سیفی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: