صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / کلاغ /

فهرست مطالب

کلاغ


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 14 تیر 1403 تاریخچه مقاله

کَلاغ، یا زاغ/ غراب، پرنده‌ای از راستۀ سبک‌بالان بزرگ با منقار دراز و قوی و پرهای سیاه، با بازتابی فراوان در فرهنگ مردم.
کلاغ پرنده‌ای اجتماعی، گستاخ، جنگجو و همه‌چیزخوار است؛ از تخم، دانه، میوه و برگ گیاهان گرفته تا ماهی، قورباغه، مارمولک و موش. اغلب تخمها و جوجه‌های پرندگان را نیز می‌رباید و گاهی، پرستوها را نیز شکار می‌کند. نر و مادۀ آنها هم‌شکل است و روی درختها و در سوراخها آشیانه می‌سازد. به کلاغ کوچکی که مایل به سفید و مردارخوار نیست زاغ گویند ( لغت‌نامه ... ، نیز ذیل زاغ؛ معین؛ اسکات، 255). کلاغها در نوع، رنگ و محل زندگی با هم متفاوت‌اند (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : معین).
این پرنده در زبانها و گویشهای محلی، نامهای مختلفی دارد؛ برای نمونه در الیشتر از توابع لرستان، قِلا (عسکری‌عالم، 1/ 218)، در مازندران، کَلاج، کَلاج باقلا (‌کیا، 159؛ سلطانی، 295)، در پیرسواران، غَلاغ (رسولی، 233) و در ماهشهر، کلا.
کلاغ در فرهنگ ایرانی به‌سبب خصلتها و باورهای متنوع و گاه متضاد مردم، پرنده‌ای چندوجهی به شمار می‌آید و بازتاب آن را می‌توان در ادبیات شفاهی، اسطوره و باورها مشاهده کرد.
در قرآن کریم، کلاغ در میان 4 مرغی است که ابراهیم (ع) به فرمان خداوند باید بکشد تا پس از آن به چشم سر ببیند که خداوند چگونه مرده زنده می‌کند. سبب انتخاب کلاغ حریص‌بودن آن است تا ابراهیم (ع) نیز حرص دنیا را از خود دور کند (بوشنجی، 84-85). در داستان هابیل و قابیل، قابیل دفن‌کردن جنازۀ هابیل را از کلاغ می‌آموزد (مائده/ 5/ 31). از این آیه است که گاه نقش گورکنی به کلاغ نسبت داده شده است.
در اساطیر ایرانی، کلاغ پیام‌آور اهوره‌مزدا به مهر است. برای قربانی‌کردن گوشورون (گاو) در آیین میتراییسم، کلاغ یکی از نمادهای میترا ست و علامت مخصوص او چوبی است که به دور آن، دو مار چنبر زده‌اند و در 7 مرحلۀ تشرف به آیین میترایی، مرحلۀ اول را کلاغ خوانده‌اند که افراد عضو این مرحله ماسک کلاغ بر چهره می‌زنند (ورمازرن، 171؛ کریستن‌سن، 1/ 126؛ هینلز، 232، 455). در بندهش می‌خوانیم که مرغان همه زیرک‌اند، کلاغ از همه زیرک‌تر است (ص 102). در شایست ناشایست، آمده است که مردار کلاغ را باید از خود دور کنند (ص 9).

باورهای مردمی

کلاغ در باورهای مردمی جایگاهی خاص دارد. در برخی مناطق گیلان، آن را پرنده‌ای بسیار محبوب، باحیا و عفیف می‌دانند (بشرا و طاهری، 38)؛ چنان‌که بر این باورند که نشستن کلاغ بر دیوار یا حیاط خانه‌ای یا قارقارش دوروبَر آن، مژدۀ خبری خوش یا رسیدن مسافر یا میهمان است. این باور در اغلب مناطق ایران وجود دارد. زنها در ایزدخواست با شنیدن صدای کلاغ رو به او می‌گویند: «جان، جان، خبر خوشحالی اگر بر ما می‌آری، یه قاری دیگه» و اگر کلاغ قارقار کرد، می‌گویند: «صابون چربت می‌دم، دنبۀ نرمت می‌دم، یه قار دیگه» و اگر کلاغ قارقار کرد، می‌گویند: «بالت حنا می‌بندم، نوکت طلا می‌بندم، یه قار دیگـه ... » (رنجبـر، 512؛ نیـز نک‍ : سـرلک، 58؛ بـرای آذرشـهـر آذربایجان، نک‍ : مهیار، 94؛ برای شرق گیلان، نک‍ : شهاب، 147).
گاه نیز مردم باور بر نامبارکی قارقار کلاغ دارند؛ برای نمونه، اگر سحرگاه، عزم کار خیری داشته باشند و کلاغ در محدودۀ خانه‌شان آواز بخواند، از انجام‌دادن کار در آن روز منصرف می‌شوند؛ یا قارقار آن نزدیک غروب سه‌شنبه یا چهارشنبه را نشانۀ مرگ‌ومیر چهارپایان خود می‌دانند یا اعتقاد به رسیدن خبر بد، هنگام خواندن کلاغ نزدیک خانه دارند (بشرا، 147؛ همو و طاهری، 38؛ جهانی، 59). غراب‌البین، خواندن کلاغ، بین قبایل عرب خوزستان نیز به‌سبب باور بر نحوست، زشتی و بدی او ست و منتظر شنیدن خبر شوم و ناگوار است، هرچند از روی اوقات سعد یا نحس، صدای کلاغ را ارزیابی می‌کنند (پورکاظم، 203، 204).
به باور مردم برخی مناطق، نشانه‌گرفتن زاغ و شلیک به او سبب به چله افتادن تفنگ شکارچی می‌شود و تا مدتی شکارچی قادر به شکارکردن نخواهد بود. وقتی کلاغی را با تفنگ یا تیرکمان نشانه بگیرند، زیر شکمش درد می‌گیرد و از محل دور می‌شود (بشرا و طاهری، همانجا). در لرستان، به‌سبب خوش‌یمنی پیدایی کلاغ هنگام شکار، شکارچیان بخشی از کلاغ‌خور (قسمتی از رودۀ شکار) را به این پرنده می‌دهند (فرخی، 455). شاردن در تعریف از هنر پرورش طیور نزد ایرانیان گفته است که حتى کلاغ را تربیت می‌کنند (4/ 130).
براساس باور مردم، کلاغها عمری طولانی دارند و سبب آن را خوردن آب حیات می‌دانند. می‌گویند اسکندر (ه‍ م) مشک آب حیـات (ه‍ م) را، که پس از تلاش بسیـار به دست آورده بـود، بر شاخۀ سروی آویخت، ناگهان کلاغی فریادکنان به مشک یورش برد و با منقار مشک را درید و آب در پای درخت سرو ریخت و این‌چنین سرو همیشه‌سبز شد و کلاغ عمر جاودان یافت و بر همین اساس، مردم باور دارند که کلاغ به مرگ طبیعی نمی‌میرد. در روایتی دیگر، خداوند کلاغ را مأمور بردن آب حیات برای آدمیان کرد؛ اما کلاغ از ترس آنکه آدمی بعد از بی‌مرگی، او را آزار دهد، بر درختی نشست و آب حیات را بر سر خود ریخت و این چنین عمرش طولانی شد (انجوی، 2/ 143؛ هینلز، 428؛ بشرا و طاهری، 38).
در برخی مناطق گیلان، باوری هست مبنی بر اینکه پیغمبر کلاغ را نفرین کرد؛ زیرا در تمیزکردن نهر شرکت نکرد؛ ازاین‌رو در 5 روز پایانی بهار یا اول تابستان، زیر گلویش سوراخ می‌شود و نمی‌تواند به اندازۀ کافی آب بخورد؛ همچنین، بر این باورند اگر کلاغ پیر شود و نتواند برای خود غذا تهیه کند، کلاغهای دیگر او را می‌کشند (همانجا).
در سروستان، وقتی دندان بچه‌ای بیفتد، آن را در پشت‌بام می‌اندازند تا کلاغ ببرد (همایونی، فرهنگ ... ، 334).
برخی مردم باور دارند که دیدن زاغ در خواب، نشانۀ دوستی با فردی دروغگو ست (رنجبر، 503). به باور مردم در برخی مناطق گیلان، شب‌خوانی و پرواز کلاغ در شب، نشان از فرار دختری با معشوق خود یا به دنیا آمدن کودکی حرام‌زاده است که سحرگاه راز مادرش برملا خواهد شد؛ نیز کلاغ ابلق یا پیسه خبرچین و غماز است و خبر شیطنتهای کودکان را برای والدین یا مربیانش می‌برد (بشرا و طاهری، 39).
این باور نیز وجود دارد که اگر آشیانۀ کلاغ بر بلندترین نقطۀ درخت باشد، هوای بهار و تابستان، مطلوب، و محصول برنج مرغوب خواهد شد؛ اگر در وسط شاخ و برگ درختان باشد، هوای تابستان نامطلوب، و محصول برنج نامرغوب خواهد شد. اگر کلاغ در فصل گرم سال تنی به آب بزند یا پروازش در آسمان، کوتاه و تند باشد، نشانه‌ای از نزدیک‌شدن روزهای بارانی است؛ فریاد و پرواز باشتاب کلاغها بر فراز درختان جنگل یا باغ نشانۀ کولاک و باران است؛ و اگر در اوج آسمان پرواز کنند، هوای خوش و بی‌باران است (همانجا)؛ در برخی مناطق، قارقار کلاغ را نشان از بارش برف نیز می‌دانند (مهیار، 94؛ شکورزاده، 322).
از جملۀ باورهای دیگر این است که تاکنون، کسی جفت‌گیری کلاغها را ندیده است و چون مردم آذرشهر آن را از محالات می‌دانند، معتقدند اگر کسی این امر محال را ببیند، همان سال به زیارت خانۀ خدا مشرف خواهد شد (مهیار، 95)؛ مردم آذرشهر 3 ویژگی کلاغ را شایستۀ آموختن می‌دانند: 1. جفت‌گیری در خلوت؛ 2. طلب روزی در همان روز و ذخیره‌نکردن آن برای روزهای آینده؛ 3. حذر از دیگران برای پیشگیری از ضرر و زیان احتمالی (همو، 95-96).
از بازیهایی که نام کلاغ در عنوان آن آمده، بازی «کلاغ‌پر» است؛ سبب نام‌گذاری این بازی آن است که نخستین پرنده‌ای که در بازی نام برده می‌شود، کلاغ است (همایونی، گوشه‌ها ... ، 57؛ اخوان، 131؛ نیز نک‍ : ه‍ د، کلاغ‌پر).

پزشکی

در پزشکی عامه، بسیاری از اعضای بدن کلاغ برای درمان بیماریها و امور دیگر تجویز شده است؛ برای نمونه، اگر کلاغ را بکشند و بسوزانند و خاکستر آن را با روغن زیتون مخلوط کنند و بر موضع بی‌مو بمالند، در رویش مو مؤثر است؛ برای جلوگیری از سپیدی موی بینی، مخلوط زهرۀ کلاغ و گربه را در بینی می‌نهند (جمالی، 78). اگر خایۀ کلاغ و زاغ را 40 روز در فضلۀ اسب قرار دهند تا سیاه شود و سپس، آن را از فضله جدا کنند و بسایند و بر موی سپید بگذارند، مو سیاه شود؛ همچنین مالیدن پیه آن نیز بر سر همین خاصیت را دارد (همو، 79؛ مراغی، 81). برای برطرف‌شدن بزرگی طحال، باید انجیر را یک شب در آب خیس کنند و در همان آب، کلاغ را بجوشانند و این معجون را به بیمار بخورانند (برای آگاهی از درمان دیگر بیماریها، ازجمله پیسی و بواسیر، نیز افزایش روشنایی چشم، نک‍ : همو، 136-137).
به باور گذشتگان، گوشت کلاغ بادکش است و هرکه آن را بخورد جادو بر او تأثیر نمی‌گذارد؛ همچنین، برای باطل‌کردن جادو، استخوان خشک‌شدۀ کلاغ را همراه با عود زیر شخص طلسم‌شده دود می‌کنند. اگر خون خشک‌شدۀ کلاغ با شکر سفید ساییده شود و همراه با باقالی خشک خورده شود، درمان سرفۀ مزمن است. خوردن مغز کلاغ در شراب و ترکیب آن با سرمه در چشم، شخص را بی‌خواب می‌کند. برای جلب محبت، دل و زبان ساییده‌شدۀ کلاغ را همراه با شراب به خورد شخص می‌دهند (جمالی، 79).

ادبیات شفاهی

کلاغ در ادبیات شفاهی نیز بازتاب فراوان دارد. این پرنده در داستانها و حکایتها با نقشهایی متفاوت ظاهر می‌شود؛ از یک‌سو، با روشنایی و خورشید، و از سویی دیگر، با تاریکی و شب ارتباط دارد. این ارتباط کلاغ را در روایتهای تمثیلی و داستانها در نقشهای سیاه یا سفید ظاهر می‌کند. در بیشتر روایتها، می‌توان دو کارکرد نمادین و تمثیلی برای کلاغ قائل شد؛ در کارکرد نمادین، به‌سبب رنگ سیاه و ظاهرش در تقابل با بلبل و کبوتر و همچنین، در تقابل با روز و خورشید تصور شده، و تجلی صفات نکوهیده، و نماد شومی است و در وجه تمثیلی، در داستانهای تعلیمی ظاهر می‌شود که در متون کهن ادبی، بیشتر پرنده‌ای ناخوشایند تلقی شده است. مضامین این حکایتهای تمثیلی اغلب پرهیز از بدی و امر به نیکی است. کلاغ در این روایتها، نقشهایی چون مردارخوار، جاسوس، خبرچین، زیرک، بدطینت، نادان در مشاوره، و طمعکار دارد (پارسانسب، 78، 79).
کلاغ در بسیاری از داستانها به دزدی و برداشتن وسایل مختلف شناخته می‌شود؛ از کفش و انگشتر و صابون گرفته تا کشک، ترخینه و پنیر (امینی، سی‌ ... ، 22؛ ارجی، 82؛ روانی‌پور، 93؛ سرلک، 58).
در روایتی، کلاغ نامه‌رسان موشها به روباه است با این مضمون: «کاغذی می‌نویسم از چشم پرآب، مهر کرده داده به بال کلاغ، ای کلاغک بال زن با چشم تر، جانورها را بکن یک‌یک خبر» (نک‍ : درویشیان، 9/ 471-472).
در روایتی مطابق با تیپ 56A از فهرست آرنه ـ تامپسون، روباه هر روز با تهدید به اینکه درخت را می‌اندازد، کلاغ را وادار می‌کند جوجه‌هایش را به او بدهد؛ کلاغ با مشورت زاغ به حیلۀ روباه پی می‌برد (مارتسلف، 58؛ لیراوی، 149). در روایتی از تیپ 60 فهرست آرنه ـ تامپسون، نیز روباه و کلاغ همدیگر را به میهمانی دعوت می‌کنند؛ اما هریک حیله‌ای به کار می‌برند که میهمان نتواند غذا بخورد (درویشیان، 10/ 311-313). این روایت تقریباً، منحصربه‌فرد است؛ زیرا در بیشتر روایتهای این تیپ، لک‌لک و روباه ایفای نقش می‌کنند (نک‍ : مارتسلف، همانجـا). در روایتی از تیپ 6 فهرست آرنه ـ تامپسون، نیز روباه کلاغی را شکار می‌کند. کلاغ با حیله‌ای روباه را به حرف‌زدن وا می‌دارد، در همان دم، کلاغ می‌گریزد (یاقوتی، 16-17؛ مارتسلف، 52). در برخی از روایتهای کک‌به‌تنور (ه‍ م)، تیپ 2022 فهرست آرنه ـ تـامپسون، کلاغ یکی از حیواناتی است که همراه دیگر موجودات در عزای دوستانش شرکت می‌کند (انجوی و ظریفیان، 53؛ مارتسلف، 254- 255).
افزون‌بر اینها، برخی جمله‌های قالبی پایانی افسانه‌های ایرانی (برای شرحی دربارۀ این جمله‌ها، نک‍ : ه‍ د، افسانه) با استناد به کلاغ ساخته شده‌اند؛ مانند: قصۀ ما به سر رسید، کلاغ به خونه‌اش نرسید (مارتسلف، 39-40).
در افسانه‌ای آذری، 3 شاهزاده اسیر طلسم می‌شوند و به شکل کلاغ درمی‌آیند و طعمۀ اژدها می‌شوند. گل‌آقا، قهرمان داستان، طی ماجراهایی اژدها را شکست می‌دهد و طلسم را باطل می‌کند و در پایان، آنها را به عقد خواهرانش درمی‌آورد ( افسانه‌ها ... ، 223-232).

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: