کف بینی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 12 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273332/کف-بینی
سه شنبه 2 بهمن 1403
چاپ شده
7
کَفْبینی، توضیح گذشته، پیشبینی و پیشگویی آینده با دیدن شکل و خطوط کف دست.کفشناسی دانشی است که میتواند اسرار هستی را کشف کند و تیرگیها را به روشنایی بازگرداند (طوخی، 6). کفبینی را علمی مستقل دانسته (همو، 8؛ زرینکوب، 252-256) و آن را به دو بخش تقسیم کردهاند؛ نخست، اندامشناسی دست که براساس آن، اخلاق و طبایع اشخاص از ظاهر دستشان شناخته میشود و بخش دیگر دانش اسرار کف یا خواندن اخلاق، طبایع، عادات، افعال و حوادث گذشته، حال و آینده، که فقط از روی خطوط کف دست امکانپذیر است (طوخی، 36). برخی جایگاهی بالاتر از علم به کفبینی میدهند و آن را هنری زیبا و شایسته میدانند که دلهای آدمیان را به خود جلب میکند (همو، 8).فال را با ابزار گوناگونی میگیرند که کف دست یکی از آنها ست (افشار، 77)؛ بنابراین، کفبینی را از اقسام فالگیری و طالعبینی دانستهاند (دایرةالمعارف طالعبینی، 1؛ فاضلی، 161؛ زرینکوب، 258، 261؛ کسروی، 38؛ نادرپور، 803-804).
کفبینی از دیرباز، معمول بوده است (دایرةالمعارف فـارسی، 2/ 2236) و نویسندگـانی چون ارسطو (ﻫ م) به کفبینـی اشاره کردهاند. دربارۀ خاستگاه کفبینی دیدگاههایی متفاوت وجود دارد. شماری از نویسندگان منشأ آن را شرق باستان، بهویژه چین میدانند (همانجا) که بعدها، با رونقگرفتن دادوستد، از یونان به کشورهای غربی راه یافته است (دایرةالمعارف طالعبینی، 773). برخی ضمن تأیید خاستگاه شرقی کفبینی، بر این باورند که همانند شانهبینی، ماسهبندی و تعبیر خواب، کفبینی هم از بقایای آیین شمنان به شمار میرود و از دیرباز، عامۀ مردم هنگام دودلی، نگرانی و درماندگی، با راهنمایی کاهنان و ساحران دست به این کار میزدند (زرینکوب، 255-256، 261). کسانی هم کفشناسی را از کشفیات مصریان باستان میدانند و معتقدند که آنان پیشتازان علم کفشناسی بودهاند و در هزارۀ 4 قم، آن را پایهگذاری کردهاند؛ نیز مصریان بودند که بذر این علم را میان ملتهای دیگر افشاندند و کفشناسی از مصر به کشورهایی چون یونان، هند، ایتالیا، آلمان، فرانسه، روسیه، انگلستان، آمریکا و برخی کشورهای شرقی رفت (طوخی، 8- 9). برخی خاستگاه کفبینی و کفشناسی را اروپا میدانند و معتقدند که شماری از باورها و مفاهیم مذهبی قدیم، کموبیش، بکر و دستنخورده و در قالب عقاید عامه، باقی ماندهاند و در روند انتقال از یک جامعه به جامعۀ دیگر، ماهیت خود را با کمترین تغییر حفظ کردهاند؛ بااینحال، هر ملتی بنابر شیوۀ خود، چیزی بر علم کفبینی افزوده است؛ بهویژه بوداییان هند که در این زمینه شهرت جهانی دارند (همو، 8). میتوان گفت آنچه از مسائل کفبینی میان مسلمانان سدههای 2-5 ق/ 8-11 م رواج داشت، از برهمنان هندی نقل شده است (زرینکوب، 258- 259). ایران موقعیتی خاص بین خاور دور و مغربزمین داشت و افزونبر اینکه گذرگاهی برای کاروانهای بازرگانی محسوب میشد، مرکز اشاعه و نشر افکار و عقاید هم بود (مقدم، 155). پیشینۀ ورود فالگیری به ایران، به دورۀ صفویه (905-1135 ق/ 1500-1723 م) برمیگردد و در همین دوره، شاعران با آن مضمونسازی کردهاند؛ چنانکه سلیم تهرانی (ص 5) سروده است: دست تهی دلالت دیوانگی کند/ بهتر ز ما ندیده کسی فـال شانه را (نیز نک : افشار، 76-77). برخی با اطمینان، ورود کفبینی را به ایران از اروپا میدانند؛ زیرا معتقدند کسانی در اروپا بودند که با سنجش خطهای کف دست هرکس، به آیندۀ او پی میبردند و قاعدههایی برای این کار داشتند (کسروی، 38- 39). در هر صورت، انواع فال در ایران پیشینهای طولانی دارد و برخلاف سحر و جادو، که در اوستا حرام اعلام شدهاند، فال و غیبگویی در ایران باستان، ناروا نبودند (زرینکوب، 263). رنه گنون کفشناسی را شاخهای از علمالفراسة در مشرب باطنی اسلام میداند و معتقد است کفشناسی برای کسانی که از این علم آگاهی ندارند ممکن است عجیب به نظر برسد؛ اما نزد پیروان مذهب باطنیه، بهطورمستقیم، به علمالاسماء مربوط است. آنها معتقدند قرارگیری خطوط اصلی در کف دست چپ، شکل عدد 81 و در کف دست راست، عدد 18 را نشان میدهد که مجموعشان 99 میشود و این عدد با مجموع اسماء الٰهی برابر است. از مجموع 5 انگشت هر دست نام الله ساخته میشود؛ بدینترتیب که انگشت کوچک الف، انگشت دوم لام، انگشت میانی و اشاره لام دوم و انگشت شست حرف ها را میسازد. استفاده از شکل دست در مراسم و سنن اسلامی نمادی است که در همۀ کشورهای اسلامی به کار میرود و از همین امر سرچشمه میگیرد (ص 62؛ برای آگاهی بیشتر دربارۀ پنجه، دست و جنبههای اسطورهای آن در فرهنگ و آیین اسلامی، نک : دبا، 13/ 722-723)؛ نیـز، در عهـد عتیق، آمده است که دست همۀ انسانها را مُهر زدهاند تا همۀ بشر از کردار آنها آگاه شوند (کتاب ایوب، 37: 7). این مطالب با نقش اصلی دست در آیینهای تبرک و تقدس بیارتباط نیست (گنون، 63). برخی غربیها کفشناسی را خرافه پنداشتهاند که این امر بهسبب درک نادرست آنها از علوم سنتی مشرقزمین، بهویژه دانش مسلمانان است (همو، 62). چنین علومی به قالبهای سنتی معینی وابستهاند؛ بهطوریکه خارج از خاستگاه تمدنیشان، کاملاً فهمناپذیر خواهند بود؛ مانند ملاحظاتی که به اسماء الٰهی و پیامبران مربوط میشود و در خارج از جهان اسلام، فهمیده نمیشود (همو، 65). پژوهشگران در طبقهبندی فرهنگ عامه، کفبینی را ذیل مسائل اسرارآمیز زندگی بررسی میکنند (هدایت، «طرح ... »، 270-271؛ انجوی، 135). فال دریچهای به دنیای غیب است و به همین سبب، فالگشایان کهن را «لسانغیب» میخواندند (زرینکوب، 255). از نظر کفشناسان، سبب صحت علم کفشناسی و نتایج کفبینی این است که هیچ دو دستی در جهان یافت نمیشود که کاملاً شبیه به هم باشند. هر دستی شناسنامه و نشانههایی ویژه دارد که فقط به صاحب همان دست متعلق است (دایرةالمعارف طالعبینی، 773؛ طوخی، 11).
در هر کف دست، 3 خط اصلی سر، زندگی و قلب وجود دارد و چون کاملاً مشخص و آشکارند، احتمال هیچگونه اشتباهی در شناسایی آنها وجود ندارد؛ درنتیجه، همۀ کفبینان از این 3 خط آگاهیهایی مشابه به دست میآورند و نظریاتی مشابه ارائه میکنند (دایرةالمعارف طالعبینی، همانجا). خط سر مهمترین خط دست است و خط نیروهای ذهنی نامیده میشود. نحوۀ قرارگرفتن این خط در کف هر دو دست، مهم و تعیینکننده است. بهطورکلی، خط سر در کف دست چپ، تمایلات وراثتی را نشان میدهد و در کف دست راست، نمایانگر ویژگیهای تربیتی و اکتسابی است. اگر نحوۀ قرارگیری این خط در دست راست و چپ مشابه یکدیگر باشد، کفبینان نتیجه میگیرند که شخص دوران آغازین زندگیاش را بدون مشکل و گرفتاری طی کرده است و نیروهای مغزی او رشد طبیعی داشتهاند. اگر خط سر در یکی از دو دست، نازک، ضخیم، واضح، کمرنگ، صاف یا دارای خمیدگی باشد، کفبینان معانی متفاوتی را برای هریک قائل میشوند و مطالبی دربارۀ شخص بازگو میکنند. خط سر بـا خط زندگی در ارتباط است و صفتهای گوناگونی همچون ترسوبودن، محافظهکاری، زودرنجی، داشتن اعتمادبهنفس، ضعیف یا قویبودن و داشتن شخصیت مستقل یا وابسته را آشکار میکند (همان، 775-776).خط زندگی یا خط حیات خمیده است. این خط دور پایۀ انگشت شست میچرخد و روی رگی خونی قرار میگیرد که با قلب، شکم و سایر دستگاههای حیاتی بدن ارتباط دارد. از روی خط زندگی میتوان میزان طول عمر فرد و وضعیت سلامتی و بیماری او را در دورههای مختلف زندگی مشخص کرد (همان، 779). صافبودن خط زندگی نشانۀ طول عمر و سلامتی، و کمرنگ و شکستهبودن آن نشانۀ ضعف مزاج است؛ نیز اگر شکل زنجیری داشته باشد، نشانۀ ضعف و بیماری است (همان، 780).خط قلب یا خط احساسات از زیر انگشت کوچک شروع میشود و به طرف پایۀ انگشت اشاره میرود. این خط بیانگر مکنونات قلبی فرد است و احساسات و عواطف او را نشان میدهد (همان، 789). افزونبر 3 خط اصلی، خطوط فرعی دیگری هم در کف دست شناسایی شدهاند؛ مانند خط بهرام، خط سرنوشت و خط خورشید که هریک کارکردی جداگانه دارند و وضعیت ویژهای را نشان میدهند (همان، 783- 789). در علمالکف، پیوندی حقیقی میان کفشناسی و ستارهشناسی برقرار است. بر آسمان هریک از 7 سیاره، یکی از پیامبران بزرگ سروری دارد و قطب آن به شمار میرود. صفات و دانشهایی که به هریک از پیامبران نسبت میدهند با تأثیر آن سیارۀ خاص ارتباط دارد. حضرت آدم بر سیارۀ ماه، حضرت عیسى (ع) بر عطارد (تیر)، حضرت یوسف بر زهره (ناهید)، حضرت ادریس بر خورشید، حضرت داود بر مریخ (بهرام)، حضرت موسى (ع) بر برجیس (هرمزد) و حضرت ابراهیم (ع) بر کیوان سروری دارند (گنون، 63). هدف از شناخت کف دست فقط دانستن خطوط آن نیست، بلکه علم بر مجموع کف است که به شناخت روان و شخصیت آدمی منجر میشود (طوخی، 20). خطوط کف دست و علامتهای آن ناشی از اعمال فرد و حوادثی است که بر او گذشته است؛ همچنین، بیشتر اکتسابی و نتیجۀ تأثیرات فلکی و اعصاب مغزی است (همو، 36-37). کف دست چپ طبیعت فرد را نشان میدهد؛ یعنی مجموعۀ تمایلات، تواناییها، استعدادها و درواقع، شخصیت مادرزادی او را بیان میکند. در کف دست راست، ویژگیهای اکتسابی را مییابیم که خطوط آن همواره در تغییرند (گنون، 62).دانش کفبینی به شکلهای گوناگون به کار گرفته میشود. 3 روش اصلی آن عبارتاند از: 1. پیشبینی، پیشگویی و غیبگویی دربارۀ شخصیت، گذشته و آیندۀ انسان؛ 2. تعیین شخصیت کلی از نظر رفتاری و فرهنگی؛ و 3. شناخت شخصیت انسان برای برقراری روابط خاص، مانند ازدواج. ایرانیان کفبینی را به همان صورتی که از گذشتگان آموخته بودند به کار میبرند و چیزی بر آن نیفزودهاند. در گذشته که کفشناسی حرفهای معمول به شمار میرفت، هریک از ویژگیهای دست و کف را نشانهای از ابعاد شخصیتی میدانستند؛ چنانکه معتقد بودند دست هرکس نرم باشد، خوشخو، و دست هرکسی درشت باشد، بدطبع است (جمالی، 241). برخی کوچکبودن کف دست را نشانۀ حماقت میدانستند و اگر کسی دست کوچک و ستبر (زبر) داشت، آن را دلیل بر مسخرگی او میگرفتند. اگر کف دست کسی کوچک و باریک بود، نشانۀ تباهی و فساد او محسوب میشد و اگر کف دستی دراز و باریک بود، صاحب آن را آدمی پرگو و زباندراز میدانستند (دنیسری، 175). کف دست معانی فرهنگی نیز دارد و در مبادلات مالی و منازعات حقوقی، به آن توجه میشود. همین نکته بیانگر جایگاه اسرارآمیز کفبینی است که امروزه هم در ایران رواج دارد و حتى برخی از تربیتیافتگان نیز به آن اقدام میکنند و در پارهای مجالس، مایۀ خودنمایی و سرگرمی است. در گذشته، کفبینی بیشتر کار لولیان و فالگیرانی بود که با سرزمین هند ارتباط داشتند (زرینکوب، 258- 259).در ایران، کولیها (ه م) بیشتر کفبینی میکردند و این کار یکی از راههای درآمد آنان محسوب میشده است (هدایت، «فلکلر ... »، 337، حاشیۀ 2؛ شهری، 3/ 451، حاشیۀ 2؛ پولاک، 34). در خراسان، رایجترین فالگیران زنان کولی بودند. آنها به دست فالخواه نگاه میکردند و بیدرنگ، عباراتی دربارۀ گذشته، حال و آیندۀ شخص و نحوست یا سعادت طالع او بر زبان میراندند (شکورزاده، 249). در کوهپایۀ ساوه، زنان با وجب و ساعد خود فال میبینند (سالاری، 378). میان مردم ایلام و ایل قشقایی، باور و عمل به کفبینی رواج دارد (کیانی، 243).
خارش کف دست چپ نشانۀ بیپولی، و خارش کف دست راست نشانۀ سفر دور و دراز است (احمدسلطانی، 120). خارش کف دست را نشانۀ دستیابی به پول میدانند و اگر کسی بگوید که کف دستش میخارد، آن را به پیداکردن یا گرفتن پول تعبیر میکنند (امینی، 455). خراسانیها معتقدند اگر کف دست راست کسی بخارد، پول گیرش میآید و در این صورت، باید فوراً، کف دستش را بر فرق سر بچۀ شکم اول بمالد. اگر کف دست چپ کسی بخارد، برایش سوغات میآورند (شکورزاده، 315).دربارۀ کف دست مثلهایی هم ساخته شده که به ادبیات گفتاری ایرانیان راه یافته است. کف دست کانون دارندگی شناخته میشود و برای آن عباراتی نظیر: «در کف داشتن» یا «از کف دادن» به کار میرود؛ همچنین، کسی که قصد داشته باشد دارایی خود یا دیگری را انکار کند، میگوید کف دستی که مو ندارد چگونه باید تراشید، کف دستم که مو ندارد، تو بیا یک مو بکن یا کف دست که مو ندارد از کجا بکَنند (ذوالفقاری، 2/ 1444؛ اویسی، 2/ 927). کف دست گاهی کانون آگاهی از اخبار و رویدادها ست و کسی که از رویدادهای پیرامونش بیخبر باشد و دربارۀ موضوعی که از آن بیاطلاع است بازخواست شود، میگوید: کف دستم را که بو نکرده بودم یا کف دستش را که بو نکرده بود (امینی، ذوالفقاری، همانجاها).
احمدسلطانی، منیره، ژرفساخت فرهنگ عامۀ ایرانی، تهران، 1384 ش؛ افشـار، ایرج، «فالنـامه»، فرهنگ مردم، تهران، 1383 ش، شم 10؛ امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، اصفهان، 1350 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم و محمود ظریفیان، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران، 1371 ش؛ اویسی، فضلالله، گنج بیرنج، تهران، 1372 ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه ( ایران و ایرانیان)، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخنامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346 ش؛ دایرةالمعارف طالعبینی، ترجمه و به کوشش زهره افتخاری و بهنـاز اورنگی، تهـران، 1384 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ دبـا؛ دنیسری، محمد، نوادر التبادر لتحفة البهادر، به کوشش محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار، تهران، 1350 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، یادداشتها و اندیشهها، به کوشش عنایتالله مجیدی، تهران، 1379 ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ سلیم تهرانی، محمدقلی، دیوان، به کوشش رحیم رضا، تهران، 1349 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران، 1346 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ طوخی، عبدالفتاح سید، علم الکف اصوله، قواعده، دراسته، فراسته، قرائته، بیروت، المکتبة الشعبیة؛ عهد عتیق؛ فاضلی، نعمتالله، مدرن یا امروزیشدن فرهنگ ایران، تهران، 1387 ش؛ کسروی، احمد، پندارها، تهران، 1355 ش؛ کیانی، منوچهر، سیاهچادرها، تهران، 1371 ش؛ گنون، رنه، نگرشی به مشرب باطنی اسلام و آیین دائو، ترجمۀ دلآرا قهرمان، تهران، 1387 ش؛ مقدم، محسن، «مبانی اعتقادات عامه در ایران»، ترجمۀ پورحسینی، مردمشناسی، تهران، 1337 ش، دورۀ 2؛ نادرپور، نادر، «فالگیر»، سخن، تهران، 1338 ش، شم 7؛ هدایت، صادق، «طرح کلی برای کاوش فلکلریک منطقه»، همان، 1324 ش، س 2، شم 4؛ همو، «فلکلر یا فرهنگ توده»، همان، شم 5.
محمدحسین شمسایی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید