صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / کرنا /

فهرست مطالب

کرنا


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 8 تیر 1403 تاریخچه مقاله

کَرْنا، از معروف‌ترین سازهای کهن بادی با کاربردهای مختلف در فرهنگ مردم.
کرنا در انواع مراسم شادی، سوگواری، آیینهای مذهبی و جنگ، به همراه سرنا، معروف‌ترین ساز محلی است (شهمیری، 209). این ساز در اغلب استانها، به‌ویژه در استانهای گیلان، خراسان، فارس، لرستان و چهارمحال‌و‌بختیاری نواخته می‌شود (نفری، 120). مردم آن را کرن، کُرنا، قرنا، کارنای، کرّه‌نای، خرمیل، کرمیل، نای جنگی، درازنای، کره‌نی، خرنا و خرنای نیز می‌نامند (رفیعی، 195؛ ملاح، فرهنگ ... ، 571، 574؛ فرخ‌کیش، 132؛ جاوید، 248؛ پورمندان، 22). نای رویین را نیز کرنا خوانده‌اند (برهان ... ) و کرنای کوچک را «گـاودم» یـا «نفیر» می‌گویند (پورمندان، 23؛ نیز نک‍ : فرانک، 226). کرنا صدایی بم، گرفته و هراس‌انگیز دارد (بلوکباشی، 151)؛ زیرا لولۀ تشکیل‌دهندۀ این ساز سوراخ ندارد و حصول اصوات مختلف تنها با تغییر در فشار نفس نوازنده میسر می‌شود و درنتیجه، اصوات این ساز محدود است (منصوری، 53؛ ملاح، تاریخ ... ، 38). برخی پژوهشگران کرنای و کره‌نای را جدای از هم و دو نوع ساز معرفی کرده‌اند (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : میثمی، موسیقی عصر ... ، 145، موسیقی در ... ، 216-217). 

سبب نام‌گذاری

دربارۀ سبب نام‌گذاری کرنا نظرهای متفاوتی وجود دارد. برخی «کر» را همان «خر» به معنای بزرگ دانسته‌اند و درنتیجه، واژۀ کرنای را نای بزرگ معنا می‌کنند. برخی دیگر «کر» را به معنای جنگ می‌دانند و کرنا را «نای جنگی» معنا کرده‌اند. گروه سوم کرنای را به‌سبب صدای بسیار بلند، سازی برای شنیدن افراد کم‌شنوا و حتى ناشنوا می‌دانند. گروهی نیز صدای ناهنجار و بلندی را که از این ساز خارج می‌شود به عرعر خر تشبیه می‌کنند و از‌این‌رو، به آن خرنای می‌گویند که به‌مرور زمان، به کرنای تبدیل شده است (فروغ، 88؛ لغت‌نامه ... ؛ بلوکباشی، 150؛ نفری، 119؛ پورمندان، 22). «میل» در واژۀ کرمیل (نام دیگر کرنا) به معنی لوله است (ملاح، فرهنگ، 571؛ پورمندان، همانجا). برخی قدمت این ساز را به دورۀ هخامنشیان (559-330 ق‌م) نسبت می‌دهند و آن را کارنای می‌نامند که مخفف «کارنیز» به معنای کارزار است (سامانی، «طنین ... »، 41؛ صحت، 15). 

ساختمان ساز

این ساز استوانه‌ای مخروطی‌شکل و از جنس فلز است که معمولاً 3 قسمتِ محل دمیدن، بدنه و دهانه دارد. دهانۀ کرنا معمولاً به دو شکل، شبیه سر عصا و شیپوری، ساخته می‌شود (ملاح، همان، 574). کرنای شبیه عصا در گیلان کاربرد دارد. در این منطقه، تنۀ ساز از نی ساخته می‌شود و به آن «کرلوله»، به محل دمیدن کرنا، «کرنی‌پیشه»، و به سر آن نیز، که از جنس کدو ست، «کدونی» گفته می‌شود. این دو قسمت را قطعۀ رابطی به نام «کرنی گِل» به هم متصل می‌کند (جوادی، 3/ 880؛ پورمندان، همانجا). کدویی را که در ساخت این ساز به کار می‌رود، وقتی هنوز در حال رشد است، با قراردادن رشته‌سیم خمیده‌ای، نزدیک به ریشه‌اش خمیده می‌کنند (مسعودیه، 52؛ منصوری، 53)؛ نیز در این منطقه، کرنا را از پوست درخت کَهْلو و لرگ می‌سازند (همو، 62). 
کرنای را در خراسان به شکل لوله و از جنس فلز می‌‌سازند و در آن، بنابر اعتقادات مذهبی سازندگان، 3 عدد قپه برای تزیین قرار می‌دهند (حدادی، 456) و آن را کرنای رضوی نیز می‌گویند (سامانی، همان، 43). کرنای در فارس شبیه به سرنا ست و به شمار سوراخهای سرنا، روی آن سوراخ ایجاد می‌کنند. جنس نیمۀ بالایی، که سوراخها بر آن قرار گرفته، از چوب، و نیمۀ دیگر از فلز است. این کرنا دو زبانه (قمیش) دارد و درنتیجه، صدای آن تیز و زیر است (پورمندان، 22-23). نیز در شهرکرد و حوالی آن، به آن قمیش، نی، زِقِه، سُفار، قِنْدِرْقه، فیقِک و نِجیلِه می‌گویند و صفحۀ کوچک گرد پایانی آن، که روی دهان قرار می‌گیرد، دم‌پوزی یا دم‌دهنی نام دارد (مسعودیه، 162-165). سازندگان کرنا گاه دو حلقۀ تزیینی روی ساز می‌سازند و داخل آن سنگ‌ریزه یا چیزی شبیه به آن قرار می‌دهند که هنگام نواختن، جرنگ‌جرنگ صدا می‌کند (فرانک، 226). 
در مسجدسلیمان، لولۀ استوانه‌ای ساز از چوب کَهور، کُنار یا زردآلو ست (مسعودیه، 168). فلـز به‌کاررفتـه در این ساز، مفرغ، مس یا برنج است (همو، 167؛ بلوکباشی، 151؛ فرانک، همانجا). اندازۀ کرنا هم بین دو تا 7 متر متغیر است (بلوکباشی، 150). شکل و ساختار بدون سوراخ ساز سبب می‌شود که نوازنده نتواند نغمات متعددی را بنوازد و این‌گونه استنتاج می‌شود که این سـاز تنها به جهت اعلام و اخبار کاربرد دارد. به نظر می‌رسد همین موضوع سبب شده که نوازندگان نیاز صوتی بیشتری نداشته، و این‌چنین تغییرات چندانی در ساختمان این ساز ایجاد نشده است. 

پیشینه

این ساز از کهن‌ترین سازهای بادی ایران به شمار می‌آید. در حفاریهای تپه‌حصار دامغان و استراباد گرگان، نمونه‌ای از کرنای طلایی و ظریفی کشف شده است که به هزارۀ 2 ق‌م تعلق دارد (گالپین، 55). سازی شیپورمانند و مفرغی از قبر اردشیر سوم در 1336 ش کشف شد که طول آن 120 سانتی‌متر بود. این ساز، که آن را کرمیل و کرنا نیز خوانده‌اند، اکنون در موزۀ تخت‌جمشید استان فارس نگهداری می‌شود و به کرنای هخامنشی شهرت دارد (سامانی، «طنین»، 41؛ ایازی، 59؛ ملاح، فرهنگ، 576؛ امام، 151). 

ازآنجایی‌که معمولاً اشیاء گران‌قیمت و معتبر همراه پادشاهان دفن می‌شده است، وجود این ساز در مقبرۀ یادشده، نشان‌دهندۀ آن است که کرنا فراتر از ابزاری موسیقیایی کاربرد داشته، و شاید نمادی از قدرت امپراتوری بوده است (سامانی، همان، 42). از دورۀ ساسانی (ح 226-652 م)، ظرف زراندودی با نقش نوازندگان کشف شده است که تصویر دژی محاصره‌شده را نشان می‌دهد؛ در قسمتی از آن، نوازندگان کرنا می‌نوازند (ایازی، 86). همچنین در نقش‌برجستۀ طاق بستان، دو نوازنده در حال دمیدن در کرنا دیده می‌شوند (همو، 88؛ گیرشمن، 198). نخستین منبعی که از این ساز نام برده، متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدک» است که در آن از کرنا با عنوان «کرمیل» یاد شده است (نک‍ : «شاه ... »، 88). صدای رعب‌آور و بسیار بلند این ساز در آثار شاعران و نویسندگان دوره‌های مختلف، برای نشان‌دادن فضای وحشت و ترس در جنگها و لشکرکشیها کاربرد داشته است (برای نمونه، نک‍ : فردوسی، 2/ 173؛ منوچهری، 75). این اشعار بیانگر این است که کرنا را معمولاً همراه سازهای کوبه‌ای دیگر، چون کوس و طبل می‌نواختند (رفیعی، 196؛ جنکینز، 77). 
در رستم التواریخ، که در شرح حوادث تاریخی اواخر دورۀ صفوی تا اوایل سلطنت فتحعلی شاه قاجار است، به دو گونه کرنای زرین و سیمین در کنار سازهایی چون کوس اشاره شده است: «و همه با دف و نقاره و ... 150 کرنای زرین از طرف راست و 150 کرنای سیمین از طرف دست چپ و 100 کوس اسکندری از چرم فیل که بر پشت فیل می‌نهادند ... » (رستم‌الحکما، 22). 

به نظر می‌رسد اهمیت کرنا با گذشت زمان کماکان حفظ شده است، به‌طوری‌که این ساز جزء سازهای نوبت‌نوازی در دربار بود که بعدها نواختن آن در اماکن مذهبی رواج یافت (جاوید، 158، 348). مراغی کرنا را نفیری می‌داند که طویل‌تر بوده، و سر آن مانند چوگان (ه‍ م) خمیده است (ص 358). کرنا در قشون قاجـار سازی جنگی بوده است. ساز کرنا در این دوره، بیشتر از جنس مس و به شکل مخروطی ساخته می‌شد (بلوکباشی، 151). 

کاربرد

حجم صوتی کرنا در همۀ مناطق، برای فضای باز و پاسخ‌گویی به نیاز مردم طراحی شده است. این ساز همواره همراه سازهای کوبه‌ای پرصدا یا با حجم صدای بالا ست (مقطع‌بودن صدای سازهای کوبه‌ای همراهی‌کنندۀ مناسبی برای کرنا ست که اصوات کشیده تولید می‌کند؛ نک‍ : دنبالۀ مقـاله). امروزه این سـاز کاربرد نظامی ندارد و به نظر می‌رسد در دستۀ موسیقی نظامی، شیپور جای آن را گرفته است. کرنا امروزه بیشتر نقش مذهبی دارد؛ زیرا جزء سازهای نقاره‌نوازی آستان قدس رضوی به شمار می‌آید (جـاوید، 199؛ مسعودیه، 103؛ نیز نک‍ : ه‍ د، نقـاره). شمـار کرنا‌نوازان در گروه نقاره‌نوازی حرم امام رضا (ع)، 5 تن است و هدایت‌کنندۀ آنها «سرنواز» نام دارد؛ زیرا او شروع‌کنندۀ نغمات کرنا ست (جاوید، همانجا). 
در مناطق شمالی ایران، در ایام سوگواری محرم و عزاداریها، کرنا به‌صورت گروهی نواخته می‌شود (پورمندان، 22). کرناچیها گروههایی ده‌تایی تشکیل می‌دهند و یک تن از آنها «سرکرناچی» و دیگران «واگیر» یا «واخوان» نامیده می‌شوند (جوادی، 3/ 879). سرگروه با نواختن کرنا، به‌اصطلاح مطلب را شروع می‌کند و سایرین جواب او را می‌دهند و به‌اصطلاح وا می‌گیرند؛ یعنی متن شعری را که در ذهن دارند با دمیدن در ساز، می‌نوازند و پاسخ می‌دهند (همانجا). این مراسم معمولاً ایستاده انجام می‌گیرد و گاهی که جمعیت نشسته‌اند، کرناچیها نیز سازشان را روی زمین می‌گذارند (همانجا). کرنا در عزاداری بختیاریها، به‌ویژه زمانی که شخص درگذشته از جوانان یا بزرگان ایل باشد، نقش محوری دارد و نواختن آهنگ چپی با هم‌نوازی کرنا و دهل صورت می‌گیرد (سامانی، «طنین»، 43-44، «بررسی ... »، 97). سال‌خوردگان بختیاری بر این باورند که چون کرنا از سرنا بزرگ‌تر است، باید در مجلس سوگ بزرگان همراه دهل نواخته شود (همان، 102). نیز این ساز برای اعلام بازبودن حمام و فعال‌بودن آسیاب به کار می‌رفت (رفیعی، 196). 

همچنین در گذشته، برای اعلانها و اطلاع‌رسانیهای عمومی، کرنا نواخته می‌شد (جوادی، 3/ 879). عشایر قشقایی در جشنها، نوعی کرنای کوتاه می‌نوازند (رفیعی، همانجا). دستمال‌بازی و چوب‌بازی از مهم‌ترین رقصهایی است که با نواختن کرنا و دهل در مناطقی از ایران همچون چهارمحال‌و‌بختیاری و لرستان اجرا می‌شود (سامانی، «طنین»، 43). کرنا همراه نقاره، دهل و طبل در شروع و فواصل بین تعزیه‌ها نواخته می‌شود (مشحون، 47). در آغاز تعزیه، نوازندۀ کرنا شروع به نواختن می‌کند، به این قسمت «کُرّه» می‌گویند؛ سپس، نوای سلام را می‌نوازند و پس از آن، کلام اجرا می‌شود (جوادی، 3/ 879-880). 

اصطلاحات و زبانزدها

مثلهای فراوانی دربارۀ کرنا و صدای بلند و مهیب آن رواج دارد؛ برای نمونه، مثل‌ لری: مگر ساز و کرنا در گوشت می‌نوازند، یا کر به کر می‌رسد می‌گوید صدای کرنا می‌آید (ذوالفقاری، 2/ 1420، 1698)؛ مردم رامسر هم در بیان نابه‌جابودن موضوعی می‌گویند: برای کور رقص، برای کر کرنا (همو، 1/ 506). نیز ترکیب بوق با کرنا برای اطلاع‌رسانیهای همگانی به کار می‌رود (برای نمونه، نک‍ : شاملو، 2/ 1013). 

مآخذ

امام شوشتری، محمدعلی، ایران گاهوارۀ دانش و هنر، تهران، 1348 ش؛ ایازی، سوری و دیگران، نگرشی بر پیشینۀ موسیقی در ایران، تهران، 1383 ش؛ برهان قاطع؛ بلوکباشی، علی و یحیى شهیدی، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی دورۀ قاجار، تهران، 1381 ش؛ پورمندان، مهران، دائرةالمعارف موسیقی کهن ایـران، تهران، 1379 ش؛ جاوید، هوشنگ، موسیقـی رمضان در ایران، تهـران، 1383 ش؛ جنکینز، ج. و پ. ر. اولسن، موسیقی و ساز در سرزمینهای اسلامی، ترجمۀ بهروز وجدانی، تهران، 1373 ش؛ جوادی، غلامرضا، موسیقی ايران، تهران، 1380 ش؛ حدادی، نصرت‌الله، فرهنگ‌نامۀ موسیقی ایران، تهران، 1376 ش؛ خوشرو، محمد، بر آستـان رضا (عکسهایی از بارگاه علی بـن موسی الرضا المرتضى <ع>)، تهران، 1395 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بـزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رستم‌الحکما، محمدهاشم، رستم التواریخ، به کوشش عزیزالله علیزاده، تهران، 1382 ش؛ رفیعی، حسن‌رضا، برگهایی از داستان موسیقی ایرانی، تهران، 1387 ش؛ سامانی، هوشنگ، «بـررسی موسیقی سوگ در قـوم بختیـاری»، نجوای فرهنگ، تهران، 1385 ش، س 1، شم‍ 1؛ همو، «طنین کرنای هخـامنشی در زاگرس جنوبی»، نجوای فرهنگ، تهران، 1388 ش، س 4، شم‍ 11؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1377 ش؛ «شاه خسرو و ریدک قبادی (3)»، به کوشش ایرج ملکی، موسیقی، تهران، 1343 ش، شم‍ 95-96؛ شهمیری، امین، صدا‌شناسی موسیقی، تهران، 1349 ش؛ صحت، صادقه، «نقش سازهای بادی در موسیقی محلی»، نجوای فرهنگ، تهران، 1387 ش، س 3، شم‍ 8- 9؛ فرخ‌کیش، شهزاد، ارغنون ساز فلک، تهـران، 1376 ش؛ فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ فروغ، مهدی، مداومت در اصول موسیقی ایران، تهران، 1354 ش؛ کاظمی، بهمن، سلسلۀ موی دوست (مردم‌شناسی موسیقی اقوام ایرانی)، تهران، 1390 ش؛ گالپین، ف. و.، موسیقی بین‌النهرین، ترجمۀ محسن الهامیان، تهران، 1376 ش؛ گیرشمن، رمان، هنر ایران (در دوران پارتی و ساسانی)، ترجمۀ بهرام فره‌وشی، تهران، 1350 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مراغی، عبدالقادر، شرح ادوار، به کوشش تقی بینش، تهران، 1370 ش؛ مسعودیه، محمدتقی، سازهای ایران، تهران، 1383 ش؛ مشحون، حسن، موسیقی مذهبی، تهران، 1350 ش؛ ملاح، حسینعلی، تاریخ موسیقی نظامی ایران، تهران، 1354 ش؛ همو، فرهنگ سازها، تهران، 1376 ش؛ منصوری، پرویز، سازشناسی، تهران، 1355 ش؛ منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، به کوشش محمد‌حسن خوانساری، تهران، بی‌تا؛ میثمی، حسین، موسیقی در دورۀ غزنویان، تهران، 1398 ش؛ همو، موسیقی عصر صفوی، تهران، 1397 ش؛ نفری، بهرام، اطلاعات جامع موسیقی، تهران، 1377 ش؛ نیز: 

Franke, D., Museum des Institutes für Geschichte der arabisch-islamischen Wissenschaften, Bechreiburg der Exponate, Teil I: Musikinstrumente, Frankfurt, 2000.
گلاله هنری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: