صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / کرسی /

فهرست مطالب

کرسی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 6 تیر 1403 تاریخچه مقاله

کُرْسی، چهارپایه‌ای چوبی که در فصلهای سرد سال، روی منقل یا چالۀ کرسی می‌گذارند، لحافی روی آن می‌کشند و زیر لحاف می‌نشینند تا از سرما محفوظ بمانند.

واژه‌شناسی

کرسی در معنای عام آن، تخت، سریر یا چهارپایه‌ای است چوبی که بر آن می‌نشینند ( لغت‌نامه ... )؛ اما در معنای خاص، چهارپایه‌ای است از تخته که زیر آن منقل یا کَلَک می‌نهند یا بر فراز چالۀ آتش می‌گذارند و در فصل زمستان، زیر آن می‌خوابند یا می‌نشینند (همانجا). این وسیلۀ گرمایشی را در بیشتر مناطق، کرسی می‌خوانند؛ در سقز و سنندج، آن را قُرسی، در طالش، صاندَلی (کیا، 635)، در لنگرود، کَتَل (آذرلی، 270)، و در ملایر، به هریک از 4 طرف کرسی که زیر آن می‌نشینند، قِید، در جعفرآباد لرستان، خُن (کیا، 872) و در خوانسار مِیل می‌گویند (آذرلی، 372).

تاریخچه

در منابع تاریخی، اجاق (ه‍ م) وسیلۀ اصلی گرمایشی محسوب می‌شده است که پیشینه‌ای بسیار کهن دارد؛ اما تاریخ ابتدایی کاربرد کرسیهای سنتیِ شناخته‌شده در ایران چندان مشخص نیست. بنابر مطالعات صورت‌گرفته در بناهای تپۀ سبزپوشان نیشابور در سده‌های 3-4 ق/ 9-10 م، کرسی منبع گرمایشی در خانه‌های ایرانیان بوده است (نک‍ : جلی، 256). مقدسی نیز در سدۀ 4 ق، اشاره می‌کند که در سیرجان و قم، صنعتگران کرسی می‌ساختند و کرسیهای قم بسیار مشهور و باکیفیت بوده است (2/ 693).
از دورۀ‌ صفوی به بعد نیز اروپاییان در سفرنامه‌های خود بارها، به کاربرد این وسیله اشاره، و آن را شرح و توصیف کرده‌اند (تاورنیه، 626-627؛ پولاک، 56، 130؛ آلمانی، 828- 829). شاردن (1074- 1088 ق/ 1664-1677 م) وصف کاملی از کرسی در خانه‌های ایرانیان را در سفرنامه‌اش آورده است. وی می‌نویسد که ایرانیان در کف اتاقهای زمستانی، گودالی به عمق 15 تا 20 شست و بنابر وسعت اتاق، به قطر 6 تا 7 پا، حفر می‌کنند و روی آن میزی چوبی به ارتفاع یک پا و قطری بیش از قطر چالۀ کرسی می‌گذارند. روی چهارپایه نیز یک یا دو پوشش ضخیم می‌گسترانند؛ به‌طوری‌که هر طرف آن مقداری آویزان باشد. برای روشن‌کردن کرسی، مقداری زغال کاملاً افروخته در چاله می‌ریزند و برای دوام آتش، کمی خاکستر روی آن می‌پاشند؛ سپس همۀ اعضای خانه دور آن می‌نشینند و پوشش روی کرسی را تا روی سینۀ خود بالا می‌کشند. وی اضافه می‌کند که در فصول سرد سال، ایرانیان روی همین کرسی غذا می‌خورند و زیرش می‌خوابند. پس از گرم‌شدن هوا، آن را برمی‌دارند، چالۀ کرسی را با خاک پر و رویش فرش پهن می‌کنند (2/ 875).

اسباب کرسی

کرسی از اسباب اصلی خانه‌های ایرانیان بوده و در بیشتر شهرهای ایران، با وسایل جانبی‌اش، مانند لحاف، منقل و انبـر، از جملۀ ضروریـات جهیزیه (ه‍ م) محسوب می‌شده است (محتاط، 2/ 297). برای چیدن کرسی، وسایلی نیاز است که در مناطق مختلف عبارت‌اند از:

1. چالۀ کرسی و منقل

مونس‌الدوله می‌نویسد که کرسیهای خانۀ اعیان منقل داشت؛ اما خانه‌های معمولی چالۀ کرسی داشتند (ص 308). در اتاقهایی که زیرش پر بود (یعنی در طبقۀ همکف قرار داشت و زیرزمینی زیر آن نبود)، چاله‌ای می‌کندند، دورش را گچ می‌گرفتند، در آن آتش درست می‌کردند و کرسی را روی آن برمی‌گرداندند. اصطلاح «برمی‌گرداندند» هم از این جهت به کار می‌رود که هنگام آتش‌کردن، لازم بود تا کرسی را از روی زمین برگردانند تا به چاله دسترسی داشته باشند (شهری، طهران ... ، 4/ 470). 
چالۀ کرسی یا حوضک و به قول اهالی اورمیه، حویضک، گودالی است کوچک که در وسط اتاق یا در یک سمت اتاق می‌کَنند و در آن خاکستر، و سپس، گلوله‌های زغال را می‌ریزند. اندازۀ حوضک به اندازه و فراخور کرسی است. دیوارۀ دور آن حداکثر 15 سانتی‌متر و عمق آن نیم‌متر است (انجوی، 2/ 37). در فشند در وسط اتاق نشیمن، چالۀ کرسی قرار دارد که در زمستانها، در آن پِهن و گَمره (پهن سفت‌شده و خشک) می‌ریزند، آن را روشن می‌کنند، کرسی را روی آن می‌‌گذارند و بعد از فصل زمستان، چالۀ کرسی را با خاک پر می‌کنند و رویش فرش می‌اندازند (سلیمی، 41، 93؛ نیز نک‍ : مستوفی، 1/ 177؛ مقدم، 1/ 409).
در معماری خانه‌های قدیم منطقۀ خور و بیابانک، وسط اتاقهای زمستانی، چاله‌ای برای کرسی تعبیه می‌‌کردند (حکمت، 201). در مجن، اتاقی در خانه‌ها بود که «خانه‌کرسی» نامیده می‌شد و چالۀ کرسی در آن قرار داشت. از این اتاق، برای پذیرایی از میهمانان نیز استفاده می‌شد که در شب‌نشینیهای زمستانی در آن جمع می‌شدند (نصیری، 92، 135). در ابیانه، این اتاق را «تاخونه» می‌گویند (نظری، 297).
در میبد هم در معماری خانه‌ها، مخصوصاً خانه‌هایی که در کنار زمینهای کشاورزی واقع است، استادکار هنگام چیدن پی بنا، چالۀ کرسی را تا عمق یک تا یک‌ونیم متر در نظر می‌گرفت (جانب‌اللٰهی، 152).

2. چهارچوب کرسی

چهارچوب اصلی کرسی چهارپایه‌ای از چوب و در اندازۀ یک ذرع در یک ذرع، 80 در80 سانتی‌متر یا یک در یک متر بود که نجارهای محلی آن را می‌ساختند (شهری، همان، 4/ 467؛ جعفرزاده، 185). امروزه، وسیلۀ گرم‌کنندۀ کرسیها برقی است و ازاین‌رو، کرسی به‌صورت چهارپایۀ ساده ساخته می‌شود؛ اما در گذشته، چون کرسیها با منقل گرم می‌شد، برای اجتناب از برخورد پا به آتش زیر کرسی، موانعی هم از چوب به پایه‌های کرسی متصل می‌کردند (سامعی).

3. لحاف کرسی، متکا و تشک

در تهران عهد ناصری، لحاف کرسی از ترمۀ مرواریددوزی بود و پشتیها و مخده‌ها هم مروارید و ملیله‌دوزی‌شده بودند (مونس‌الدوله، 266). کرسی با لحافی پوشانده می‌شد، برخی جاجیم و چادرشب سفید روی آن می‌انداختند و مجمعه‌ای مسی برای قراردادن سماور و چراغ روی آن می‌گذاشتند، سپس اطراف کرسی پشتی و رختخواب می‌نهادند. در برخی خانه‌ها، یک کرسی معمولی برای اهالی خانه و یک کرسی در اطاق پذیرایی، مخصوص میهمانان بود. تشک پای کرسی معمولاً کوتاه‌تر، اما پهن‌تر از تشکهای خواب دوخته می‌شد (شهری، همانجا).
در دامغان، لحاف کرسی عبارت بود از کرباسی بزرگ و حاشیه‌دوزی‌شده که در وسط، نقش ترنجی داشت (کشاورز، 236). وسایل کرسی در اورمیه عبارت است از: لحاف کرسی بزرگ، یک لحاف کوچک به اندازۀ روی کرسی و یک لحاف معمولی که بهتر بود چهارگوش باشد. لحاف بزرگ کرسی 4 آرشین (برابر با یک متر و 12 سانتی‌متر) در 4 آرشین است و آن را به‌جای پنبه، با پشم پر می‌کنند. این لحاف برای آن است که از اطراف کرسی آویزان باشد و حرارت را نگه دارد. همچنین، یک پارچۀ سه ـ چهارلا، که شبیه لحـاف نـازک‌ است، برای زیـر کرسـی، و رختخواب‌پیچ برای روی لحاف کرسی، که پارچه‌ای خوش‌رنگ و گل‌دار هم داشت، به کار می‌رفت. در قدیم، ترمه و شال یا پارچه‌های گران‌قیمت را روی کرسی می‌انداختند. 4 تشک برای 4 طرف کرسی و معمولاً 4 مخدۀ بزرگ یا متکا هم بود که در کنار هر پایه‌ای می‌گذاشتند و به آن تکیه می‌دادند (انجوی، 2/ 36). 
در پیرسواران و قزوین، لحافی بزرگ روی کرسی پهن می‌کردند و برای حفاظت از لحاف کرسی، جاجیمی روی آن می‌انداختند (رسولی، 356؛ حاجی‌آقامحمدی، 191). در گیلان هم در گذشته، یکی از انواع روکرسی گلیم بوده است (پوراحمد، 68).

4. آتش کرسی

زغال (ه‍ م) یکی از مواد اصلی سوختنی برای استفاده در کرسی است. در تهران قدیم در فصل سرما، بازار زغال‌فروشان پررونق بود. آنها انواع زغال را می‌فروختند که بهترین آنها برای کرسی، خاکه‌ها و گلوله‌های زغال بود. این گلوله‌ها از نرمۀ خاکۀ زغال به دست می‌آمد که از روی آب می‌گرفتند و گلوله می‌کردند. این گونه زغال آتش یکنواخت و بادوامی داشت (شهری، تاریخ ... ، 3/ 664). قاعدۀ آتش‌کردن منقل کرسی هم بدین نحو بود که کدبانوی خانه خاکستر منقل را کنار می‌زد، وسط آن را گود می‌کرد و یک تا 3 گلولۀ زغال، مطابق اندازۀ کرسی و شمار افراد، کف منقل می‌گذاشت و روی آن مویزه (زغال نیم‌دانه) یا خاکه و مویزۀ درهم می‌ریخت؛ سپس، مقداری از زغالهای مویزه را با آتش‌گردان می‌افروخت، روی خاکه‌ها می‌ریخت و برای نیم‌ساعت در فضای آزاد رها می‌کرد تا بو و دود آن برود؛ سپس روی آنها خاکستر می‌ریخت و زیر کرسی می‌گذاشت. برای زیروروکردن آتش هم از کفگیرک استفاده می‌کردند. در روزهای بعد برای آتش‌کردن مجدد منقل، صبح به صبح، تنها خاکستر روی آتشها را پس می‌زدند و آتشهای مانده را با کفگیرک بیرون می‌آوردند و مجدد کف منقل گلوله‌های جدید می‌گذاشتند و خاکه می‌ریختند و به جای زغال افروخته، آتشهای خارج‌کرده را روی آن می‌ریختند و رویش هم نرمه‌ای خاکستر می‌پاشیدند که به این کار «خاکه روی خاکه» می‌گفتند (همان، 3/ 664-665). 
در اورمیه، برای گرم‌کردن کرسی، خاکه یا زغال یا کندالا (گلولۀ زغال) به کار می‌بردند (انجوی، همانجا) و برای روشن نگاه داشتن آتش کرسی، از خاکستر گرم تنور هم استفاده می‌کردند. در سمنان، پس از تنوربندان و پخت نان، برای هدرنرفتن آتش تنور، خاکستر گرم تنور را، که هنوز جرقه‌های آتش داشت، به منقل یا چالۀ کرسی منتقل می‌کردند. حتى همسایه‌ها هم از این خاکستر داغ برای کرسی خانه‌هایشان بهره می‌بردند (احمدپناهی، 56).
در اردبیل، برای درست‌کردن آتش، ابتدا مقداری خاکستر را الک، و سپس زغال آتش را خوب سرخ می‌کردند و به همراه مقداری خاکۀ زغال در وسط حوضک می‌ریختند. 3 تا 4 دانه «قره یوموری» (گلولۀ خاکۀ زغال) هم در کنار آتش می‌گذاشتند؛ سپس، اطراف آتش را با خاکستر می‌پوشاندند. وسط و بالای آتش را به اندازۀ دهانۀ استکان باز می‌گذاشتند تا هم از گرمای آتش بهره ببرند و هم آتش خفه نشود (انجوی، 2/ 22-23).
در تهران قدیم، کدبانوی خانه در اول پاییز، خاکه‌های زغال را می‌شست، گلوله می‌کرد و در آفتاب می‌گذاشت تا برای زمستان خشک شود (مونس‌الدوله، 308). در تویسرکان، قبل از فرارسیدن فصل سرما، زنان به جمع‌آوری زغال و مایحتاج زمستان مشغول می‌شدند. زغالهای ریز و درشت را از هم جدا می‌کردند و به این عمل «پَسا» می‌گفتند. برای آماده‌کردن آتش کرسی، مقداری از زغالهای درشت را در چال کرسی (چاله‌ای به عمق 30 سانتی‌متر) می‌ریختند و روی آن زغال قرار می‌دادند. گلوله‌های خاکۀ زغال (گُنَل)‌ها را لای زغالهای درشت می‌گذاشتند، روی آن آتش می‌ریختند، با خاکستر زغال اطراف آن را می‌پوشاندند و این‌چنین به مدت یک روز، کرسی گرم و داغ و آتش‌دار داشتند (انجوی، 2/ 218).
اهالی آذرشهر آذربایجان و همدانیها برای جلوگیری از سردرد ناشی از سوختن زغال کرسی، پیاله‌ای سرکه زیر کرسی می‌گذاشتند تا در اصطلاح محلی، «کورسی توتماسین»، یعنی دود و دم کرسی آنها را نگیرد. برخی نیز یک یا دو پیاز روی آتش کرسی می‌گذاشتند تا بوی آن مانع سرگیجۀ اهالی خانه شود (همو، 2/ 22، 203). بروجردیها به گازگرفتگی ناشی از دود زغال دراصطلاح، «چالمه‌شدن» می‌گفتند و درمان آن را «چالمَه‌چالمَه» می‌نامیدند که زنان در آن تبحر داشتند (کرزبر، 251، حاشیۀ 1). 
در اردبیل، برای رفع دود و سردرد ناشی از سوختن زغال، ترب سفید، کلم و هویج را روی کرسی می‌گذاشتند؛ از همین رو در این زمان، بازار دوره‌گردانی که ترب، کلم و هویج می‌فروختند داغ بود. آنها در کوچه‌ها می‌چرخیدند و با آواز بلند و با آهنگی خاص می‌خواندند: «تُرب آلان، کلم آلان، شیرین یِئرکوکی»، آهای ترب و کلم دارم، هویج شیرین دارم (انجوی، 2/ 23).

چیدن کرسی

چیدن و برپاکردن کرسی در شهرهای مختلف همراه با آیینها و مراسمی بوده است و برخی به ساعت سعد و نحس نیز باور داشتند. در آذرشهر آذربایجان با فرارسیدن سرما، کدبانوی خانه پس از خانه‌تکانی، کرسی را می‌چید؛ سپس 4 گردوی کهنه، یعنی گردویی که از سال قبل مانده باشد، را روی هریک از 4 پایۀ کرسی می‌شکست و مغز گردو را برای شب نگه می‌داشت. مردم این منطقه معتقدند که با شکستن این 4 گردو، خیر و برکت از 4 گوشۀ عالم وارد خانه‌هایشان می‌شود و راه بدبختی و نکبت از 4 سو بسته می‌شود. شب‌هنگام، وقتی اعضای خانواده دور کرسی جمع می‌شدند، کدبانوی خانه همان مغز گردوها و برخی تنقلات دیگر را روی کرسی قرار می‌داد و این‌چنین، اولین شب‌چرۀ زمستان را برگزار می‌کرد (همو، 2/ 21-22).
پیش از فرارسیدن فصل سرما، مردم اردبیل زغال، خاکۀ زغال و گلولۀ خاکۀ زغال، ارسین یا قازوج (کفگیرک پای کرسی)، لحاف کرسی، پلاس و جاجیم را آماده می‌کردند. در اولین روز برپاکردن کرسی، روی آن چرز (مخلوطی از تنقلات)، کاسب نقلی (ذرت بوداده)، نخود، کشمش و نقل و نبات می‌گذاشتند. پس از آنکه در چاله یا حوضک آتش می‌ریختند، کرسی را می‌آوردند و روی حوضک می‌گذاشتند. کدبانو یا دختر بزرگ خانه به مطبخ می‌رفت، کفگیرک را برمی‌داشت، به‌صورت عمودی بر زمین می‌گذاشت و قدم‌زنان و آهسته به اتاق می‌آورد. وقتی دختر یک قدم کوتاه برمی‌داشت، می‌پرسید: ارسی (کفگیرک) به کجا می‌روی؟ مادرش جواب می‌داد: می‌روم بخار بردارم (منظور از بخاربرداشتن، برآمدن بخار از زغال تازۀ کرسی است)، یعنی بخار را برمی‌دارم تا سبب ناراحتی و سردرد ساکنان نشود. دختر هر قدم که برمی‌داشت، همین سؤال را می‌کرد و مادر هم همین جواب را می‌داد تا دختر به چالۀ کرسی می‌رسید؛ سپس، لحاف و جاجیم را روی کرسی می‌انداختند، در 4 گوشۀ کرسی، 4 گردو می‌شکستند، بین اعضای خانه تقسیم می‌کردند و معتقد بودند که با این کار، دود زغال کرسی آنها را اذیت نخواهد کرد (همو، 2/ 22-24).
در تکاب آذربایجان، در نخستین روز چیدن کرسی، روی آن آب‌نبات و شیرینی می‌ریختند تا همه بخورند و معتقد بودند با این کار، تا آخرین روز برداشتن کرسی، همۀ اعضای خانواده شیرین‌کام و تندرست خواهند بود (همو، 2/ 25).
در اورمیه، اگر هوا خیلی سرد بود، چند روز مانده به شب چله، بساط کرسی را می‌چیدند. ابتدا، پارچۀ چندلایی را روی فرش پهن می‌کردند و کرسی را روی آن می‌گذاشتند. زیر کرسی هم اگر چاله نداشت، مجمعه‌ای قرار می‌دادند و منقل را در آن می‌گذاشتند؛ سپس، لحاف کوچکی را که «کرسی دالی» (پشت کرسی) می‌گفتند روی کرسی پهن می‌کردند و لحافی معمولی روی آن می‌انداختند. اطراف کرسی را تشک و تشکچه می‌چیدند، لحاف کرسی را روی آن پهن می‌کردند و اطراف آن را با سلیقه می‌پوشاندند. روی لحاف کرسی هم رختخواب‌پیچی می‌انداختند و اطراف آن را نیز لحاف می‌گذاشتند. در آخر، «کرسی‌پوش» (پارچه‌ای خوش‌نقش‌ونگار) را روی کرسی پهن می‌کردند و متکاها را کنار دیوار می‌چیدند. منقل را، که از قبل با آتش روشن کرده بودند، زیر کرسی می‌گذاشتند. در گوشه‌ای از کرسی، کفگیرک را قرار می‌دادند تا برای زیروروکردن آتش آماده باشد. اگر خانه حوضک داشت، فرش آن قسمت خانه را جمع، و گلیم و قالیچه پهن می‌کردند و کرسی را روی حوضک می‌گذاشتند (انجوی، 2/ 38- 39).
در همدان و آبادیهای اطراف آن، با فرارسیدن ماه قوس یا آذر و با سردشدن هوا، کرسی را می‌چیدند. اگر اتاقی که می‌خواستند کرسی را در آن قرار دهند هم‌سطح زمین بود، چاله‌ای برای آتش در آن می‌کندند و کرسی را روی آن قرار می‌دادند؛ اما اگر می‌خواستند در اتاقهای فوقانی خانه کرسی بگذارند، از منقل استفاده می‌کردند (همو، 2/ 203). در این منطقه، مردم باور داشتند که در شب اولی که کرسی می‌گذارند، باید روی آن پلو بخورند. علاوه‌بر آن، ظرفی مویز یا کشمش یا هر دو آنها را روی کرسی می‌گذاشتند تا دوستان و آشنایان از آنها بخورند و شادی کنند و مبارک‌باد بگویند (همو، 2/ 203-204).

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: