رفیع الدین قزوینی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 16 آذر 1402
https://cgie.org.ir/fa/article/271815/رفیع-الدین-قزوینی
شنبه 24 آذر 1403
چاپ نشده
رَفیعُالدّینِ قَزْوینی، میرزا محمدرفیع (د 1090 ق/ ۱۶۷9 م)، مشهور به واعظ قزوینی، واعظ، شاعر و ادیب عصر صفوی و متخلص به «واعظ». رفیعالدین را به اشکال مختلف ملا محمدرفیع، ملا رفیع، و میرزا رفیع خواندهاند (خیامپور، 969؛ اثرآفرینان، 6/ 98). او از اهالی قزوین بود و ازآنجاکه یکبار در دیوان خود از صفیآباد یاد کرده (ص 657)، آقابزرگ تهرانی احتمال داده است که شاید زادگاهش صفیآبـاد قزوین باشد (نک : طبقـات ... ، 5/ 228، الذریعة، 1/ 76)؛ اگرچه بسیاری از پژوهشگران این احتمال را تأیید نکردهاند (اسکندری، 29). محمدطاهر نصرآبادی، معاصر رفیعالدین، او را از نوادگان ملا فتحالله قزوینی خوانده است (1/ 245)، و چون شهرت جدش بیش از پدرش بود، برخی نویسندگان، میرزا رفیع را بدو منتسب ساختهاند (نک : آقابزرگ، همانجا؛ حر عاملی، 2/ 293؛ قمی، 298). در منابع، به سال تولد واعظ اشارهای نشده است، اما ساداتناصری به استناد حاشیهای بر دستنویسی از ابواب الجنان، او را متولد ذیحجۀ 1027/ نوامبر 1619 میداند («مقدمه»، 54). به نقل از حسن حاجسیدجوادی و مبتنیبر همین متن، تاریخ وفات وی 22 رمضان 1090 ق/ 17 اکتبر 1679 م بوده است (همان، 55).رفیعالدین مدتها در مسجد جامع قزوین وعظ میگفت. او از شاگردان ملا خلیل قزوینی (د 1089 ق/ 1678 م) بود و تا پایان عمر ارتباط خود را با استاد حفظ کرد. در بسیاری از منابع، وفات استاد و شاگرد در یک سال ثبت شده است (برای نمونه، نک : آقابزرگ، حر عاملی، همانجاها)؛ بااینهمه، خاتونآبادی (د 1105 ق/ 1694 م) تاریخ درگذشت رفیعالدین را 23 رمضان 1088 آورده است (ص 534)؛ که صحیح نمینماید (صفا، 5/ 1302). مشهور است که آرامگاه او در مدخل ورودی صحن شاهزاده حسین در قزوین قـرار گرفتـه، و از طرف علمـا و فقهـا تکریـم میشده است (نک : ساداتناصری، همان، 56).آگاهی از زندگی واعظ تنها مبتنیبر اندک اشاراتی است که در دیوان آمده است. او در این اثر، فواید سفر را توصیف کرده است (نک : ص 653)، و دستکم از سفر وی به مازندران و بهخصوص شهر اشرف (بهشهر کنونی) (همان، 652-660) اطلاع داریم. سرخوش نیز بر این باور است که دیوان واعظ توسط میر معز به هندوستان برده شده، و شهرت یافته است (ص 195)؛ این موضوع، سفر وی به هندوستان را مورد تردید قرار میدهد. رفیعالدین در برخی از حوزههای علوم دینی تبحر داشت؛ اگرچه، غالباً تسلطش بر نظم و نثر و خطابه را بسیار ستودهاند (نک : هدایت، 1684). همچنین، کاربرد اصطلاحات علوم مختلف در دیوان او باعث شده است که افزونبر علوم نقلی، او را در علوم دیگری چون ریاضیات، نجوم، فلسفه، طب و موسیقی نیز صاحبنظر بدانند (ساداتناصری، «مقدمه»، 57- 58).شیوۀ او در شعر، به سبك هندی نزدیك است و قافلهباشی در تقسیمبندی خود از شیوههای سبک هندی، رفیعالدین را از نمایندگان شیوۀ تمثیلات تشبیهی دانسته است (ص 43). واعظ در دورۀ شاعران بزرگی همچون صائب تبریزی و کلیم کاشانی میزیست؛ گروهی نیز بهاغراق او را همپای صائب دانستهاند (سرخوش، همانجا؛ گوپاموی، 738)، و حتى بر این باورند که شماری از ابیات واعظ به صائب نسبت داده شده است (نک : گلچین معانی، مقدمه بر ... ، 12-13)؛ اما واقعیت آن است که او در شعر بسیار تحتتأثیر صائب بود و 36 غزل با وزن، قافیه و ردیف مشترک بـا غزلیات صائب سروده است (نک : عابدیهـا، 148- 149). بهرغم ایـن تـأثیرپذیری ــ بـرخلاف صائب کـه به مغلقگـوییگـرایش داشت ــ رفیعالدین در عین استفاده از صور خیال، صاحب سبکی ساده و به دور از پیچیدگیهای لفظی، و در پی خلق معانی و مضامین تازه بود (گوپاموی، همانجا؛ خیری، 100). اگرچه از لحاظ ادبی، برخی شعر او را در سطح متوسط خواندهاند، و آزاد بلگرامی او را در شمار کسانی قرار میدهد که از اشعار دیگر شعرا برای برداشت مضمون و انتحال استفاده میکردهاند (نک : صفا، 5/ 568)؛ اما درعینحال اقرار داشتهاند که ابیات قابل اعتنا و معتبر نیز کم نداشته است (همو، 5/ 1303؛ گلچین معانی، همان، 12؛ خیری، همانجا). این در حالی است که شماری از اشعار رفیعالدین در میان عامۀ مردم زبانزد بوده است؛ همچون رباعی «بر درگه خلق، بندگی ما را کشت/ هر سو پی نان دوندگی ما را کشت/ / فارغ نشویم یکدم از فکر معاش/ ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت»، که علی اشتری (فرهاد) تنها با تغییر مصراع سوم «هم محنت روزگار و هم منت خلق» آن را در دیوان خود آورده است (ص 109؛ نیز نک : علمی، 13).واعظ نهتنها در ایران، بلکه در هند نیز شهرت بسیار داشته است و تذکرهنویسان حوزۀ ادبی او را بسیار ستودهاند (گوپاموی، همانجا؛ ایمان، 422؛ میر حسیندوست، 360). آذر بیگدلی نیز او را در نظم و نثر سرآمد روزگار خوانده (ص 234)، و در فرهنگهای رایج آن حوزه، ازجمله در چراغ هدایت و مصطلحات الشعراء بارها به شعر او استشهاد شده است (نک : ساداتناصری، همان، 60). ویژگی بارز غزلهای واعظ آکندگی از پند و اندرز و نکات اخلاقی است و او را پدر غزل واعظانه نامیدهاند (نعمتاللٰهی، 19). مرثیهسرایی و منقبتگویی از برجستهترین ویژگیهای او ست، تاآنجاکه او را در زمرۀ شاعران برجستۀ آیینی قراردادهاند. اشعار واعظ حرکت سیالی است میان بیان احساس و معنا که جوهر شعر در آن هویدا ست؛ بدانگونه که نه مرثیهها و مدایحش رنگی از سفارشی و ساختگیبودن دارد، نه زبان وعظگونهاش او را از بیان شاعرانگی پرشور و احساسش دور میکند و نه این خلجانات درونی او را از اعتقادات و منصب واعظانهاش خالی میگرداند (ارجی، 62-63). رفیعالدین به علم اعداد و حروف ابجد مسلط، و در ساختن مادهتاریخ بسیار ماهر بود (نظمی، 718) و دیوان او آکنده از استخراج تاریخ اتفاقاتی است که در دوران زندگیاش روی داده است؛ همانند بهتختنشستن و تاجگذاری شاهان صفوی، وفات و ولادت بزرگان، تاریخ بنای برجها و ساختمانهای مهم، و فتح شهرها. اکثر این قطعهها تاریخ دارند و حوادث میان سالهای 1030- 1088 ق/ 1620-1677 م را شـامل میشوند (صفـا، همانجا؛ برای مـادهتاریخها، نک : دیوان، 589 بب ). از جملۀ این اشعـار میتوان به مادهتاریخ درگذشت صائب اشاره کرد (همان، 598).
ابواب الجنان، کتابی در اخلاق و پند و اندرز، به نثرِ آمیخته به نظم. ابواب، که مهمترین اثر واعظ نیز خواندهاند (صفا، 5/ 1302)، در شمار نخستین کتابهای اخلاق اسلامی است که به زبان فارسی نگارش یافته، و سالها در کنار گلستان سعدی در مکتبخانهها تدریس میشده است (نظمی، همانجا). ابواب به روزگار مؤلف، و در میان علمای معاصرش بسیار شهره بود (حرعاملی، همانجا) و نصرآبادی پس از تمجید بسیار از کتاب بر آن است که تنها خواندن جلد اول این اثر، خواننده را از دیگر کتب اخلاق و تاریخ و حدیث بینیاز میسازد (1/ 246). آذر بیگدلی نیز این کتاب را گواه تبحر واعظ در نظم و نثر میداند (همانجا؛ نیز نک : آزاد بلگرامی، 106). در میان معاصران، امیری فیروزکوهی که از واعظ بهصورت «مولی المحقق الفاضل» یاد کرده، در ستایش این اثر میگوید: از غایت شهرت بینیاز از توصیف است (ساداتناصری، همان، 10). همانگونه که از عنوان کتاب نیز میتوان دریافت، واعظ بر آن بود تا کتاب را در 8 باب، به عدد درهای هشتگانۀ بهشت تألیف کنـد (نک : ابواب ... ، 9)، ولی مرگْ او را مهلت نـداد و در میـانۀ باب دوم درگذشت و پس از او پسرش، ملا محمد شفیع قزوینی، باب دوم را به اتمام رساند؛ بااینهمه، آقابزرگ بر این باور است که هر دو باب کتاب را خود واعظ تألیف کرده است (نک : الذریعة، 1/ 76-77).مؤلف دربارۀ انگیزۀ خود از تألیف ابواب الجنان چنین آورده است: «محرکی که بنده را از خواب گران [ض: کران] غفلت بیدار سازد و به فکر چارۀ احوال و اندیشۀ مال اندازد وعظ و نصیحت است. اما فضیلت وعظگفتن از راه عقلی، مستغنی از بیان و بینیاز از دلیل و برهان است؛ چه بر هر عاقل هوشمندی بدیهه معلوم است که هرگاه جمعی به راهی روند و بعضی از ایشان از جادۀ هدایت انحراف نموده، راه بیابان آوارگی پیش گیرند، بر دیگران لازم است که دلالت او نموده از آن طریق نالایق و ضلالت به شاهراه هدایت برگردانند تا در نزد عقلا ملوم و مذموم نباشند» (ص 11)؛ ازاینرو، در آغاز کتاب شرح مبسوطی دربارۀ احتیاج انسان به وعظ و آداب و شروط وعظگفتن و نیز در شنیدن وعظ آورده است (ص 10- 18)، و ازآنجاکه «کتابی مشتمل بر جمیع ابواب وعظ که از کتاب خدا و احادیث اهلبیت ... مأخوذ باشند به فارسی ننوشتهاند» (ص 8)، به این تألیف اقدام نموده است. مؤلف در باب اول کتاب، 14 مجلس از مجالس وعظ خود را آورده است. وی هر باب را با بیان یکی از صفات ناپسند، و با استفاده از انواع آرایههای معانی و بیان آغاز میکند و پس از آن، به ذکر آیات قرآنی مرتبط با موضوع و تفسیر ادبی خود میپردازد و مطلب را با بیان احادیثی که معمولاً از مجموعههایی چون مجموعة ورّام، ارشاد القلوب، کنز اللطائف، زهرة الریاض، امالی ابنبابویه، عدة الدّاعی، امالی شیخ طوسی، امالی شیخ صدوق و نهج البلاغة انتخاب کرده است، ادامه میدهد و در میان این آیات و احادیث، به بیـان حکایاتی از الکـافی، کشف الغمـة و عیون اخبـار الرضـا میپردازد و مطلب را با بیان صفات پسندیدۀ مقابل آن رذیله به پایان میبرد. در این میان، بهکرات از ابیاتی که بخش قابل توجهی از آن سرودۀ خود او ست، استفاده کرده است. سبک و سیاق کتاب نشان از مجلس وعظ واعظی توانا دارد. واعظ آیات، احادیث و حکایات را از منابع متعدد عربی، آنچنان به زبان فارسی تفسیر میکند و به هم میتند که متنی منسجم و ادبی را برای خواننده القا میکند. برخی این اثر را خَلَف فارسی مجموعة ورام ابوالحسین ورام بن ابیفراس، فقیه و محدث امامی سدۀ 6 و 7 ق که به زبان عربی نگارش یافته است، دانستهاند و به تأثیرپذیری رفیعالدین از این کتاب اشاره دارند (نک : حاتمپور، سراسر مقاله). مؤلف براساس آنچه در دیباچۀ کتاب آورده (همانجا)، این اثر را به نام شاه عباس دوم (سل 1052-1077 ق/ 1642-1666 م) تألیف کرده است.این کتاب بارها، ازجمله در 1390 ش، به کوشش مهدی راونجی و تقریرات احمد بهشتی در قم به چاپ رسیده است. خلاصهای از این كتاب با عنوان پندهای شیرین، به کوشش حسین شیخالاسلامی تویسركانی، شامل داستانها و حكایات پندآموز ابواب الجنان، با حذف عبارات پیچیده و مغلق، در 1389 ش در تهران به چاپ رسیده است. همچنین مقالاتی در بررسی و تحلیل این کتاب تألیف شده است که از جملۀ آنها میتوان به «صناعات ادبی در ابواب الجنان ملا واعظ قزوینی»، به قلم ندا حاتمپور و محمدرضا نجاریان اشاره کرد (نک : سراسر اثـر)، کـه به بررسی بسـامد آرایههـای ادبی در مجالس هشتم و نهم ابواب الجنان پرداختهاند.دیوان، که شامل مجموعهای از غزلیات، ابیات پراكنده، قصاید، مثنوی، مقطعات و ترکیببندها و رباعیات در 000‘7 بیت است و برای نخستینبار به کوشش حسن ساداتناصری همراه با تعلیقات وی در 1359 ش به چاپ رسید. تمامی ارجاعات این مقاله به دیوان واعظ براساس این چاپ است. پس از چندی، وی با یافتن ابیاتی دیگر، تصمیم به تجدید چاپ داشت که اجل مهلتش نداد. پس از آن، دگربار در 1384 ش، دیوان واعظ توسط اصغر علمی به چاپ رسید. از خصوصیات بارز دیوان واعظ، پرداختن به مباحث اخلاقی و یادآوری فانیبودن و بیاعتباری دنیا، توصیه بر گوشهنشینی، غمخواری و نرمخویی، قناعت و مذمت شهرتطلبی و کبر و غرور است (ص 554، 555، جم ). بیشتر قصاید وی در مدح پیامبر (ص) و دوازده امام (ع) و نیز ستودن شاه عباس دوم است. همچنین اشارات فراوانی به حوادث تاریخی، اجتماعی، جغرافیایی و اقتصادی در دیوان او یافت میشود. از مهمترین این نمونهها میتوان به مثنوی «روزنامۀ شاه اسماعیل»، دربارۀ جنگ شاه اسماعیل با شیبك خان ازبك در 670 بیت، و نیز مثنوی دیگری دربارۀ جنگ شاه عباس با ایلمخان (ایلكخان) ازبک اشاره کرد که بسیار مورد تمجید تذکرهنویسان قرار گرفته است (نک : گوپاموی، 738؛ سرخوش، 195). از نکات قابلتوجه در دیوان واعظ، کاربردی هرچند بسیار اندک از گویش فارسی قزوینی است که بالدران در پژوهش خود به آنها پرداخته است (ص 117- 118؛ قس: رفیعالدین، دیوان، 473). واعظ افزونبر فارسی و عربی، به زبان ترکی نیز تسلط داشت؛ وی 9 غزل به این زبان سروده است (نک : دیوان، 247، 251، جم ). ساداتناصری ترجمۀ فارسی این غزلیات را در بخش «تعلیقات» دیوان آورده است (ص 675 بب ). پس از انقلاب 1357 ش در ایران و بهسبب رویکرد واعظ به ادبیات آیینی، وی و آثارش مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت که حاصل آن، تألیف مقالاتی متعدد است (برای شماری از این مقـالات و پایاننامهها، نک : محبیتبار، 215- 218). در آذر 1395، نخستین کنگرۀ دوسالانۀ شعر آیینی واعظ قزوینی در قزوین بر پا شد. مجموعهمقالات این کنگره با عنوان واعظ شیرینسخن، به کوشش رضا فضلی به چاپ رسید. منتخباتی از اشعار او در دهههای پس از انقلاب به چاپ رسیده است که ازجمله میتوان به رعشه بر دریا به کوشش محمدحسین انصارینژاد (1399 ش) اشاره کرد. همچنین، در کتاب صیادان معنی که برگزیدهای از اشعار سخنسرایان شیوۀ هندی است، منتخباتی از اشعار وی به چاپ رسیدهاند (ص 679-702). ازجمله کارهای پژوهشی که روی اشعار واعظ انجام شده، میتوان به استخراج مادهتاریخها و نیز آمار وزنهای عروضی واعظ که توسط تارنمای گنجور ارائه شده است، اشاره کرد.الموعظة در دو مجلد، که احتمالاً همان ابواب الجنان است، و حملۀ حیدری دو اثر دیگریاند که به واعظ نسبت داده شدهاند (نک : بغدادی، 2/ 296؛ اثرآفرینان، 6/ 98).
آذر بیگدلی، لطفعلی، آتشکده، به کوشش جعفر شهیدی، تهران، 1337 ش؛ آزاد بلگرامی، میر غلامعلی، مآثر الکرام (سرو آزاد)، به کوشش عبدالله خان، حیدرآباد دکن، 1913 ق؛ آقابزرگ، الذریعة؛ همو، طبقات اعلام الشیعة، تهران، اسماعیلیان؛ اثرآفرینان، به کوشش محمدرضا نصیری، تهران، 1384 ش؛ ارجی، علیاصغر، «درآمدی بر ساحت عمودی شعر و غزل واعظ قزوینی»، واعظ شیرینسخن، به کوشش رضا فضلی، قزوین، 1397 ش؛ اسکندری، محمد، «شرح احوال، آثار و زندگانی ملا محمد رفیع واعظ قزوینی»، همان؛ اشتری (فرهاد)، علی، دیوان، تهران، 1344 ش؛ ایمان، رحمعلیخان، منتخب اللطایف، به کوشش محمدرضا جلالی نائینی و امیرحسن عابدی، تهران، 1349 ش؛ بالدران، مجید، «ریختشناسی (مورفولوژی) غزلهـای واعظ قزوینی»، واعظ ... (نک : هم ، ارجی)؛ بغدادی، هدیة؛ حاتمپور، ندا و محمدرضا نجاریان، «صناعات ادبی در ابواب الجنان ملا واعظ قزوینی»، بلاغت کاربردی و نقد بلاغی، تهران، 1396 ش، س 2، شم 3؛ حر عاملی، محمد، امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، 1385 ق؛ خاتونآبادی، عبدالحسین، وقایع السنین و الاعوام، به کوشش محمدباقر محمودی، تهران، 1352 ش؛ خانی، محمدحسین، «بررسی اشعار ترکی واعظ قزوینی، شاعر دورۀ صفویه»، آکادمیا (مل )؛ خیامپور، ع.، فرهنگ سخنوران، تهران، 1372 ش؛ خیری، محمود، فرهنگ سخنوران و سرایندگان قزوین، به کوشش نقی افشاری، قزوین، 1370 ش؛ رفیعالدین قزوینی، محمد، ابواب الجنان، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ همو، دیوان، به کوشش حسن ساداتناصری، تهران، 1359 ش؛ ساداتناصری، حسن، «تعلیقـات» و «مقدمه»، دیوان رفیعالدین قزوینی (هم )؛ سرخوش، محمدافضل، کلمات الشعـراء، به کوشش علیرضا قزوه، تهران، 1389 ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1369 ش؛ صیادان معنی، به کوشش محمد قهرمان، تهران، 1378 ش؛ عابدیها، حمید و پرستو کلاهدوزها، «درآمدی بر جایگاه شاعران مذهبی عصر صفوی»، واعظ ... (نک : هم ، ارجی)؛ علمی، اصغر، مقدمه بـر دیوان واعظ قزوینی، تهـران، 1384 ش؛ قافلهباشی، خلیل، «نگاهی به مقـام واعظ قزوینی در تاریخ ادبیـات سبک هندی»، واعظ ... (نک : هم ، ارجی)؛ قمی، عباس، هدیة الاحباب، قم، 1383 ش؛ گلچین معانی، احمد، کاروان هند، مشهد، 1369 ش؛ همو، مقدمه بر فرهنگ اشعار صائب، تهران، 1364 ش؛ گوپاموی، محمد قدرتالله، نتائج الافکار، به کوشش اردشیر بنشاهی خاضع، بمبئی، 1336 ق؛ محبیتبار، فریده و کمال حسینی عبید، «کتابشناسی ملا رفیع واعظ قزوینی»، واعظ ... (نک : هم ، ارجی)؛ میر حسیندوست سنبهلی، تذکرۀ حسینی، نولکشور، 1292 ق؛ نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، 1378 ش؛ نظمی تبریزی، علـی، دویست سخنور، تهران، 1378 ش؛ نعمتاللٰهی، علی، «ادبیات آیینی در گذر تاریخ»، واعظ ... (نک : هم ، ارجی)؛ هدایت، محمود، گلزار جاویدان، بیجا، 1353 ش؛ نیز:
Academia, www.Academia.adu/ 10025705 (acc. May 20, 2023).مریم صادقی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید