روم
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 17 تیر 1402
https://cgie.org.ir/fa/article/270705/روم
شنبه 24 آذر 1403
چاپ نشده
روم، سیامین سورۀ قرآن کریم به ترتیب مصحف، و هشتادوچهارمین سوره در ترتیب نزول، پس از سورۀ انشقاق (84)، و پیش از سورۀ عنکبوت (29). این سوره 60 آیه، ۸19 کلمه و 534‘ 3 حرف دارد و از سورههای مثانی و مکّی است (ابنندیم، 28؛ سیوطی، 6/ 478؛ ملا حویش، 4/ 435؛ رامیار، 585) و برخی، آیۀ 17 آن را مدنی دانستهاند (زمخشری، 3/ 466؛ طبرسی، 8/ 459). سورۀ روم با حروف مقطعه آغاز میشود و وجه نامگذاری آن، آیۀ دوم و بیان شکست رومیان از ایرانیان، و سپس خبر پیروزی رومیان بر ایرانیان در چند سال بعد است. آیههایی از سورۀ روم مانند فطرت، ازدواج، سفر و تسبیح، جزو آیههای مشهور و نـامدارند. آیات سفر (۹ و ۴۲) لزوم سیر و سفر در میان آثار گذشتگان و عبرتآموزی از عاقبت آنان را توصیه میکند؛ و آیات تسبیح (17 و 18) مبتنیبر نظر برخی از مفسران به اوقات نماز اشاره دارد و برخی آن را بر مطلق تسبیح در همۀ اوقات منطبق دانستهاند (نک : طوسی، 8/ 237؛ فخر رازی، 25/ 86-87؛ آلوسی، 11/ 29؛ طباطبایی، 16/ 161). آیۀ 21، ازدواج را از نشانههای الٰهی برشمرده است و به آرامش، مودت و رحمتی اشاره میکند که در میان دو همسر قرار داده شده است؛ و آیۀ فطرت (30) به سرشت الٰهی و نوع آفرینش انسانها پرداخته است و گرایش انسان به خدا و دین را فطری، و برخاسته از درون آن میداند (نک : طباطبایی، 16/ 187-193). برخی آیۀ ۳۹ سورۀ روم را جزو آیاتالاحکام دانسته، و دربارۀ معنای ربا در این آیات نظرات مختلفی مطرح کردهاند (نک : طبرسی، 8/ 479؛ قرطبی، 14/ 36- 39؛ کاشانی، 5/ 269-270). آغاز سوره، سخن از ناپایداری شکست و پیروزی است و این آموزه با پیشگویی پیروزی رومیان بر ایرانیان بیان شده است؛ اما پیام مهم در این مثال، و وقایعی ازایندست، «امر» خدا ست که در همۀ اجزاء هستی و فرایندهای زندگی جاری است؛ امر از آنِ خدا ست که ظاهر و آشکار میشود و تنها مؤمناناند که به سبب درکِ این سیطره و ارادۀ الٰهی، شادمان میگردند (آیههای 1-4). فضای سوره بیان امر الٰهی در پس پردۀ صحنههای مختلف زندگی، و اهمیت فهم و درک آن است که در دیگر آیات نیز ادامۀ همین رشته، و در هر بخش و صحنهای متناسب با آن ظهور مییابد. درهرحال، امرْ دست خدا ست و گزارۀ «لِلّٰهِ الْاَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ» (آیۀ 4) تا پایان سوره خود را نشان میدهد (نک : قطب، 5/ 2755-2756). در این میان، آنچه برای اهل ایمان مهم و برتر است، پیروزیها یا شکستهای مصداقی و مثالی نیست، بلکه دریافت نصر الٰهی، تحقق وعدهها و عزت او در هستی و رحمتش بر مؤمنان است؛ اگرچه این امر را اکثر مردم نمیدانند (آیههای 5-6)؛ زیرا باطن امور را نمیبینند و فقط بهرهای ظاهری از حیات دنیا دارند و از آخرت و پایان کار و باطن امور غافلاند (آیۀ 7). علت این غفلت، تفکرنکردن و ازدستدادن نیروی تفکر، بهدلیل ظاهربینی است. آیۀ 8، انسان را به اندیشیدن به آفرینش آسمانها و زمین و هر آنچه میان آنها ست، فرامیخواند؛ راهی برای گذر از ظاهربینی به سمت یافتن سررشته و مفهوم بنیادین چنین امری، که همانا لقای پروردگار است. سفرۀ گشودۀ خلقت الٰهی لاجرم بسته میشود و بازگشت همه به سوی او خواهد بود (آیۀ 11). سورۀ روم با بیان تسبیح و حمد خدا در آیههای 17 و 18، و ذکر افعالی از خداوند ادامه مییابد. هر صبح و شام، همۀ هستی به تسبیح و تنزیه او مشغول میشوند و در هر ظهر و شب، زبان به حمد او میگشایند.امر الٰهی در همۀ بخشهای هستی، و در آیات الٰهی به جلوههای متنوع جریان دارد. در ادامۀ آیات، نمونههایی انتخاب، و در 6 آیۀ پیدرپی، همراه با امر هریک، مطرح شده است. از جملۀ نشانهها میتوان به این موارد اشاره کرد: خلق انسان از خاک و انتشار و پخششدن در سرتاسر زمین (آیۀ 20)؛ خلق همسر همسنخ، بهمثابۀ آیتی برای تسکین و آرامش آدمی و آمادهشدن زمینه برای تفکر (آیۀ 21)؛ جریانداشتن امر الٰهی در اختلاف زبانها و رنگها (آیۀ 22). خواب شب و روز و دنبال روزی و فضل خدا رفتن، که زمینۀ شنیدن حق در انسان را تقویت مینمایند (آیۀ 23)؛ شنیدنی که بارها در قرآن همراه قلب یا عقل آمده، و یکی از دو راه نجات است (ق/ 50/ 37؛ ملک/ 67/ 10).رشتۀ معنایی امر، بهعنوان محور موضوعی سوره، در تمام آیات امتداد مییابد. سیری که این آیات طی میکنند از خلقت و انتشار در زمین، سپس تفکر به علم، از علم به سمع و از سمع به عقل و از عقل به خروج از زمین و رفتن به سوی او، از ابداء تا اعادۀ امری که در همه جریان دارد، دربردارندۀ یک مفهوم، و آن لقای پرودگار است. این رشتۀ اتصال و این دسته از آیات در پی هم، نشان از حرکتی میدهند که با نشر در زمین آغاز، با سیر تفکر و سمع و تعقل ادامه، و با خروج از زمین و رجوع به خداوند خاتمه مییابد (آیات 24-27). خداوند برای همۀ هستی مَثَل اعلا ست، و هرچه که عبد دارد، از او ست و عبد را مالکیت و استقلالی نیست و همۀ هستی از آنِ خداوند است و این را تنها کسانی میفهمند که اهل تعقلاند و در سیرِ مطرحشده در آیات قبلی به فضای عقل رسیدهاند، نه آنانکه تبعیت از هواوهوس دارند و فقط از انسانبودن، انتشار در زمین را دارند و بس (آیههای 28- 29).فطرت اولیه، همان اصل و ریشۀ دین است و تنها اهل علم جنبۀ فطری و اصل دین را، که نوعی رابطۀ خاص با خدا ست و در آن اختلاف و جدایی نیست، دریافت میکنند؛ اما دیگران به شاخ و برگها پرداخته، و از اصل غافل میشوند. توصیۀ این بخش از سوره این است که باید همه به اصل دین، که یکی است، توجه داشته باشند و از تفرق و جدایی بپرهیزند که تفرقه خصوصیت شرک است (آیههای 30-32).موضوع آیات بعد، اشاره به کسانی است که ایمانشان متأثر از قبض و بسطهای ظاهری زندگی است. برخی کسان چون به رحمت برسند، آرام و آسوده میشوند و یاد خدا را فراموش میکنند و چون به سختی افتند، ناامید شوند. گروهی در بسط یاد خدا دارند و در سختی و ضیق کافر شوند و گروهی در سختی به یاد خدایند و چون به آسانی آیند، شرک میورزند؛ هر گروه تحت تأثیر قبض و بسطهاییاند که بهسبب ظاهربینی نمیتوانند امر را در جریانهای زندگی مشاهده کنند؛ یا دچار فرح میشوند یا دچار قنوط و یأس؛ اما آنکه بهره از علم دارد و امر خدا را دیده است، درک میکند که هم بسط و هم قبضْ دست خدا ست؛ در فضای ایمان خواهد توانست از بسط و قدرِ رزق، آیات الٰهی را دریافت کند (آیههای 33-37). در ادامۀ آیات، دو مثال برای مشاهدۀ امر الٰهی در بسط رزق و قبض و قدر آن بیان میشود: یکی مثال ربا و دیگری زکات. کسانیکه ظاهربیناند، ربا را فراخی، و زکات را تنگی میبینند، اما ربا در نزد خدا افزون نشود و زکاتی که برای رضای خدا باشد، مضاعف گردد (آیۀ 39). مثال دیگر، فهم لبث و درنگ تا روز رستاخیز و یومالبعث است که اهل باطن آن را درک میکنند، اما کافران به افک و افترا آن را لحظهای بیش نمیدانند (آیههای 55-56)؛ زیرا در خلال آیات و مثالهای الٰهی، حقیقت و اصل هستی را درک نمیکنند (آیۀ 58).مثالها و نمونههای پیدرپی در آیاتِ دیگر نشان از همان اقتضای مشیت بر بسط و رحمت دارد و تصریح بر اینکه کفر و ایمان یا فساد و صلاح، نفع و ضرری برای خداوند ندارد و این خود انسانهایند که بهاقتضای عمل صالح، از رحمت، جمال را درمییابند و متنعم میشوند، و یا به دلیل کفر و بدی، جلال را دریافت میکنند و معذب میشوند (آیههای 44-45). آنانکه نشانهها و آموزههای فراز و فرود هستی را درمییابند، به نور علم و ایمان میرسند و از کثرت کفر و ظلمات و جهل به در میآیند؛ پس اختلافی ندارند و به حزبها و گروهها درنیایند و همه بر دور یک دین قیّم (آیۀ 43) و براساس فطرت الٰهی گرد هم آمده، میدانند که «وَ كانَ حَقّاً عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنینَ» (آیۀ 47). آنانیکه بهره از باطن دارند و به وعدۀ خدا اطمینان دارند؛ وعدهای که در آیات ابتدای سوره هم بر آن، و صدق آن تأکید شده است، پس اینان از خلال تمام جریانات هستی فقط به درک ظاهر بسنده نمیکنند. آیۀ پایانی سورۀ روم آموزهای مهم است در خطاب به پیامبر (ص) یا در معنایی عام، به انسان، آنجاکه میفرماید: مبادا رفتوآمدها، جهلها و ظلمتها و نافهمیها و ناراستیهای اهل کفر و آنانکه یقین ندارند، موجب نگرانی تو شود (آیۀ 60).با استناد به مفاهیم و محتوای این سوره، و در همگرایی با سورۀ عنکبوت (29)، مشخص میشود که این دو سوره در ارتباطی معنادار و در راستای یکدیگر، هدفگذاری هستی، یعنی لقای پروردگار و مسیر الیالله را تبیین مینمایند: فضای علمی و معرفتی سورۀ روم، قانونها و سنتهای الٰهی در این مسیر را بیان نموده است و فضای عملی و کاربردی سورۀ عنکبوت (29) چگونگی حرکت و جهاد سیر الیالله را تعلیم میدهد. شاید به همین دلیل، در روایتی، به قرائت این دو سوره در شب بیستوسوم رمضان سفارش، و وعدۀ بهشت داده شده، و برای آنها نزد خداوند اشاره به جایگاهی بزرگ شده است (ابنبابویه، ثواب ... ، 109). دیگر فضیلت قرائت سورۀ روم، حسنه و پاداشی 10 برابر شمار فرشتگان تسبیحگوی خداوند است (بحرانی، 4/ 333؛ طبرسی، 8/ 459)، و از برکات خواندن دو آیۀ ۱7 و ۱8 این سوره در صبحگاه و عصرگاه، کسب خیر و خوبیها، و دفع شر و بدیها برشمرده شده است (ابنبابویه، امالی، 674). در روایتی نیز اشاره شده است که پیامبر اکرم (ص) در نماز آیات، سورۀ روم را قرائت کردهاند (نک : راوندی، 160). شایان ذکر است، در زمان معاصر، کتاب سورۀ روم از علی شریعتی، اثری است که بهصورت تکنگاشت به شرحی از این سوره پرداخته است.
آلوسی، محمود، روح المعانی، بیروت، 1415 ق؛ ابنبابویه، محمد، امالی، قم، 1417 ق؛ همو، ثواب الاعمال، قم، 1406 ق؛ ابنندیم، الفهرست؛ بحرانی، هاشم، البرهان، تهران، 1416 ق؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، 1362 ش؛ راوندی، فضلالله، النوادر، به کوشش سعیدرضا علیعسکری، قم، 1377 ش؛ زمخشری، محمود، الكشاف، بیروت، 1407 ق؛ سیوطی، الدر المنثور، قم، 1404 ق؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، قم، 1417 ق؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، تهران، 1372 ش؛ طوسی، محمد، التبیان، بیروت، احیاء التراث العربی؛ فخر رازی، محمد، مفاتیح الغیب، بیروت، 1420 ق؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحكام القرآن، تهران، 1364 ش؛ قطب، سید، فی ظلال القرآن، بیروت، 1412 ق؛ كاشانی، فتحالله، زبدة التفاسیر، قم، 1423 ق؛ ملا حویش، آلغازی، بیان المعانی، دمشق، 1382 ق.
مهدی مطیع ـ فاطمه شرکت
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید