رئوس ثمانیه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 22 آبان 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/269024/رئوس-ثمانیه
شنبه 24 آذر 1403
چاپ نشده
26
رُئوسِ ثَمانیه، 8 اصل مقدماتی در علوم قدیم، پیش از ورود به مباحث اصلی. کتب قدیم و طلاب علوم را رسم بر این بود که پیش از شروع مطلب یا تحصیل علم، به 8 پرسش پاسخ میدادند که به رئوس ثمانیه شهرت دارد. از مبدع و خاستگاه این بحث اطلاع دقیقی در دست نیست و احتمالاً به مرور زمان و از اختلاط موضوعات مختلف شکل گرفته است؛ هرچند، سابقۀ برخی از عناصر آن را در آثار یونانیان مییابیم.این 8 اصل در کتب قدما عبارتاند از: غایت، نوع، فایده، واضع، ابواب، وجهتسمیه، مرتبه و انحاء تعلیمیه (ابنبهریز، 119؛ قطبالدین شیرازی، شرح ... ، 27- 28؛ صدرالدین، 129؛ یزدی، 119- 121؛ مقریزی، 1/ 9-10؛ ابنطیب، 27؛ قنوجی، 1/ 85-87؛ تهانوی، 1/ 14-15). در میان آثار قدما و متأخرین حکمای اسلامی، دو تفاوت در 8 اصل یادشده دیده میشود: نخست، موضوع علم است که در آثار قدما یافت نمیشود و متأخران آن را افزودهاند؛ دوم، نوع علم است که در آثار متأخران به تعریف علم تغییر یافته است (نک : فاضل تونی، 5؛ شهابی، 5؛ خوانساری، 1). به مرور زمان، رئوس ثمانیه را به 3 اصل تعریف و موضوع و غایت علم تقلیل داده (شهابی، همانجا؛ محمدی، 10)، و بعضاً به ذکر چند اصل دیگر اکتفا کردهاند (قراملکی، 19؛ ابنرشد، 1-7؛ ابنسینا، الشفاء، الٰهیات، 3-24؛ نیز نک : نراقی، 3). همچنین، برخی این اصول را مقدمۀ تعلیم علم (فارابی، 94؛ صدرالدین، همانجا؛ قطبالدین شیرازی، درة ... ، 252؛ سجادی، 3/ 1898؛ احمدنگری، 3/ 217)، و بعضی آن را مختص شرح آثار دانستهاند (ابنطیب، همانجا؛ تهانوی، 1/ 14؛ قنوجی، 1/ 85؛ قطبالدین شیرازی، شرح، 27). «غایت» یا غرض علم، فایدهای است که بر آن مترتب است و ذکر آن، ازآنرو ست که طالب بداند کسب این علم و زحمتی که در تحصیل آن تحمل میکند، عبث و بیفایده نیست (یزدی، 119؛ ذهنی، 441-442؛ قنوجی، 1/ 89؛ تهانوی، همانجا). پرسش از «نوع» علم، بحثی دربارۀ آن است که آیا آن علم از یقینیات است یا از علوم ظنی یا از علوم عملی یا نظری؟ طرح این مطلب به این سبب است که طالب بداند چرا آن را میآموزد و چه باید بکند و چه آمادگیهایی داشته باشد؟ و مسائل مربوط به آن علم را بداند (قطبالدین شیرازی، درة، 253؛ قنوجی، 1/ 86؛ تهانوی، 1/ 15).«فایده» یا منفعت علم، چیزی است که پس از مطالعۀ کتاب، یا تحصیل و عمل به علم، برای متعلم حاصل میشود و شوقی در او ایجاد میکند و رنج تعلم را بر او هموار میسازد. اشتیاق به منفعت در طبیعت آدمی است. منفعت از نظر رتبه، پیش از غایت قرار میگیرد (فارابی، 95؛ قطبالدین شیرازی، همان، 252؛ قنوجی، 1/ 85). تأثیر علم در اثبات دیگر مسائل علوم یا تسهیل تحقیق در آنها را نیز از منافع علم شمردهاند (مصباح، شرح الٰهیات ... ، 1/ 161). گاهی، غرض و منفعت علم را یکی شمردهاند (قنوجی، همانجا؛ گرامی، 26) و گاهی بر تفاوت آنها تأکید کردهاند (تهانوی، 1/ 14). غایت و غرض علم، نتیجهای بیرون از اختیار متعلم است که هرگاه مسیر تعلیم به پایان رسد، حاصل میشود (حاجیخلیفه، 1/ 10)؛ اما منفعت، تنها آنگاه حاصل میشود که از آن علم، استفاده، و قوانین آن را رعایت کنند (مصباح، شرح برهان ... ، 1/ 52-53).معرفی «واضع» علم یا مصنف کتاب از آن جهت است که متعلم به وی اعتماد کند و مطالب را بپذیرد و بداند که اختلاف در علم بهسبب اختلاف مصنفین است (قطبالدین شیرازی، شرح، همانجا؛ تهانوی، 1/ 15). «ابواب» علم را ذکر میکنند تا متعلمْ موضوعات مربوط به هر باب را فراگیرد و وقت خود را در مطالب نامربوط تلف نکند (صدرالدین، همانجا؛ ذهنی، 442-443؛ تهانوی، همانجا). بعضاً رسالاتی مستقل دربارۀ ابواب علوم تـألیف کردهاند (نک : کدیـور، سراسر اثر).«وجهتسمیه» دربارۀ عنوان علم یا کتابی است که شرح میشود و غرض از آن، این است که طالب، بهاختصار، غایت آن کتاب یا علم را دریابد (صدرالدین، ابنبهریز، ذهنی، همانجاها). به عبارتی دیگر، آنچه در وجهتسمیه میگویند، اجمالی است از تفصیلی که در بخش مربوط به غایت علم گفته میشود. «مرتبۀ» علم دربارۀ جایگاه آن علم یا کتاب در مقایسه با دیگر علوم یا دیگر مباحث آن کتاب است (فارابی، همانجا؛ قطبالدین شیرازی، همان، 28) تا متعلم بداند قبل و بعد از مطالعۀ آن علم یا کتاب چه باید بداند و بخواند؟ مثلاً، برحسب مرتبۀ علم منطق میدانیم که مطالعۀ آن باید پس از تحصیل بعضی مسائل هندسی باشد (یزدی، 121). «انحاء تعلیمیه» به معنای روشهای یادگیری و تعلیم (همانجا)، و هدف از آن، بررسی این است که آن علم شامل همه، یا بعضی از آنها ست (قطبالدین شیرازی، درة، 174). انحاء تعلیمیه درعینحال، از مباحث منطق، و شامل این 4 مورد است (همو، شرح، 32): 1. تقسیم، که از عام به خاص است؛ مانند تقسیم جنس که به انواع، و سپس به اصناف، و درنهایت به اشخاص میرسد (قنوجی، 1/ 87). 2. تحلیل، که عکس تقسیم، و از خاص به عام است؛ مانند زید که به انسان و حیوان و جسم تحلیل میشود (همانجا). 3. حد، که برطبق تعریف، چیزی است که دلالت بر ماهیت محدود خود دارد، بهنحویکه این دلالت، ذاتیات محدود (جنس و فصل) را در بر گیرد و مراد از این حد، همان حد تام است (نصیرالدین، 341؛ تهانوی، 1/ 16). 4. برهان، که عبارت است از قیاسی یقینی که شخص را به یقین رساند (ابنسینا، الشفاء، منطق، 51). گاهی شمار انحاء تعلیمیه را به 5 رسانده، و «ترکیب» را به آنها افزودهاند که عبارت است از ترکیب مقدمات در قضایا، بهشکلیکه به نتیجۀ مطلوب برسد (ابناکفانی، 97).با توجه به اجزاء علم، یعنی موضوعات و مبادی و مسائل، به نظر میرسد که رئوس ثمانیه در تقسیمبندی متأخران، بیش از یک مقدمه است و درواقع، از اجزاء علم به شمار میآید؛ اما در تقسیمبنـدی قدمـا، صرفـاً مقدمه است (گرامـی، 63-64؛ نیـز نک : تفتازانی، 14؛ نصیرالدین، 393). مثلاً موضوع علم، چیزی است که در آن علم، به عوارض ذاتی یا به احوال آن چیز میپردازند (ابنسینا، دانشنامه ... ، 135؛ قطبالدین رازی، 69). عوارض ذاتی آن است که بر حقیقت شیء عارض میشود یا وصفی از آن حقیقت است و به عبارت دیگر، عوارضی است که بیواسطه به شیء تعلق میگیرد، مانند آواز در علم موسیقی (نک : ابنسینا، همانجا). حال، ازآنجاکه موضوع علم سبب تمایز علوم از یکدیگر است (قطبالدین رازی، 28)، به نظر میرسد که نظر متأخران خالی از اشکال نیست؛ زیرا در تقسیم آنان، مهمترین جزء علم که موضوع آن است، در مقدمه میآید.سابقۀ رئوس ثمانیه، یا حداقل بخشهایی از آن، به متفکران و شارحان یونانی بازمیگردد و نظیر بعضی از این مطالب در آثار آنان یافت میشود. در حدود سدههای 5 و 6 م، در میان شارحان و بهویژه نوافلاطونیان، طرح 6 پرسش دربارۀ هدف، فایده، مرتبه، نام صحیح و وجهتسمیۀ اثر، نویسنده و ابواب کتابْ مرسوم بوده اسـت (اوانگلیو، 18؛ نیـز نک : فرفوریوس، 8-10, 11-14؛ ایلیـاس، 129-134؛ اُلمپیودوروس، 18-25؛ سیمپلیکیوس، 9-20). بعضی از این موضوعات مانند فایده و نوع علم در آثار ارسطو نیز طرح میشود (نک : «آنالوطیقای اول»، 73a-101b؛ متافیزیک، فصل 7، گ 1064a). از نحوۀ انتقال این سنت به عالم اسلام، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ احتمالاً شارحان نوافلاطونی و آثار آنان حلقۀ اتصال این سنت با عالم اسلام بودهاند. از دیگر شباهتها که شاید مؤید اصل یونانی رئوس ثمانیه باشد، شباهت انحاء تعلیمیه به 4 بخش دیالکتیک در آثار افلاطون و پیروان او ست. دیالکتیک، شیوۀ مخصوص افلاطون در شناخت و کشف حقیقت است که در آثار مختلف و با تعابیر نسبتاً متفاوتی، تعریف و وصف شده است؛ وی در «سوفسطایی» (گ 253D)، دیالکتیک را به شناخت 4 چیز تقسیم میکند که عبارتاند از: 1. مثالی واحد که میان صورتهای بسیار ــ که هر یک از آنها مفارق از دیگران است ــ گسترش و انقسام مییابد؛ 2. مثالهای بسیار که هر یک غیر از دیگری است، اما همه مشمول در مثالی واحدند؛ 3. مثالی واحد که میان کلهای بسیار، در صورتی واحد به هم پیوسته است؛ 4. مثالهـای بسیـار که کاملاً مفارق و منقسماند (نک : فـایدرُس، 265D-266A). شکل اول، ناظر بر صورت نوعیه است، مانند صورت انسان که جنس و فصل حیوان و ناطق را شامل میشود؛ شکل دوم، عکس آن است، مانند حیوان و ناطق که مشمول در صورت انسان میشود؛ شکل سوم، جنسی است که میان انواع مختلف مشترک است، مانند حیوان که انسان و گرگ و گوسفند در آن اشتراک دارند؛ شکل چهارم، عکس شکل سوم، و مشعر بر انواعی است که ذیل یک جنس قرار میگیرند، مانند انسان و گرگ و گوسفند که همه ذیل جنس حیوان واقع شدهاند. این 4 مطلب، بهرغم بعضی تفاوتهای ظاهری، به انحاء تعلیمیه شباهت دارند و ایبسا از منابع آن باشند. این موضوع در آثار نوافلاطونیان و بهویژه در شرح آثار افلاطون اهمیتی خاص یافت و احتمالاً از طریق همین آثار به عالم اسلام رسید.
ابناکفانی، محمد، ارشاد القاصد، به کوشش عبدالمنعم محمد عمر و احمد سعید حلمی رحمان، قاهره، دار الفکر العربی؛ ابنبهریز، حبیب، «حدود المنطق»، المنطق لابنمقفع و حدود المنطق لابنبهریز، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، تهران، 1357 ش؛ ابنرشد، محمد، تلخيص ما بعد الطبيعة، قاهره، 1958 م؛ ابنسینا، الشفاء، الٰهیات، به کوشش قنواتی و سعید زاید، قاهره، 1380 ق/ 1960 م؛ همان، منطق، برهان، به کوشش ابوالعلاء عفیفی، قم، 1391 ش/ 2012 م؛ همو، دانشنامۀ علائی، منطق، به کوشش محمد معین، همدان، 1383 ش؛ ابنطیب، ابوالفرج، تفسیر کتاب ایساغوجی لفرفوریوس، به کوشش کوامی جیکی، بیروت، 1975 م؛ احمدنگری، عبدالنبی، دستور العلماء، بیروت، 1421 ق؛ تفتازانی، مسعود، تهذيب المنطق، مصر، 1330 ق/ 1912 م؛ تهانوی، محمد اعلى، کشاف اصطلاحات الفنون، به کوشش علی دحروج و دیگران، بیروت، 1996 م؛ حاجیخلیفه، کشف؛ خوانساری، محمد، منطق صوری، تهران، 1386 ش؛ ذهنی، محمدجواد، آثار الباقية فی شرح الحاشية، قم، حاذق؛ سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، 1379 ش؛ شهابی، محمود، رهبر خرد، تهران، 1313 ش؛ صدرالدین شیرازی، محمد، تعلیقات بر ج 1 الشفاء (الٰهیات) ابنسینا، به کوشش حامد ناجی، تهران، 1383 ش؛ طوسی، محمد، اساس الاقتباس، به کوشش مدرس رضوی، تهران، 1375 ش؛ فارابی، الفاظ المستعملة فی المنطق، به کوشش محسن مهدی، بیروت، 1968 م؛ فاضل تونی، محمدحسین، منطق، به کوشش مهناز رئیسزاده، تهران، 1386 ش؛ قراملکی، احدفرامرز، مقدمه بر التنقیح فی المنطق صدرالدین شیرازی، به کوشش غلامرضا یاسیپور، تهران، 1378 ش؛ قطبالدین رازی، تحریر القواعد المنطقیة فی شرح الرسالة الشمسیة، به کوشش محسن بیدارفر، قم، 1384 ش؛ قطبالدین شیرازی، محمود، درة التاج، به کوشش محمد مشکوٰة، تهران، 1369 ش؛ همو، شرح حکمة الاشراق، به کوشش عبداللٰه نورانی و مهدی محقق، تهران، 1380 ش؛ قنوجی، صدیق، ابجد العلوم، به کوشش عبدالجبار زکار، دمشق، 1978 م؛ کدیور، محسن، «ابنسینا و طبقهبندی حکمت»، جاویدان خرد، تهران، 1387 ش، س 5، شم 1؛ گرامی، محمدعلی، شرح منظومة السبزواری، تهران، اعلمی؛ محمدی خراسانی، علی، شرح منطق مظفر، قم، 1381 ش؛ مصباح یزدی، محمدتقی، شرح الٰهیات شفاء، به کوشش محمدباقر ملکیان، قم، 1391 ش؛ همو، شرح برهان شفاء، به کوشش محسن غرویان، قم، 1384 ش؛ مقریزی، احمد، الخطط، بیروت، 1418 ق/ 1998 م؛ نراقی، مهدی، شرح الٰهیات من کتاب الشفاء، به کوشش مهدی محقق، تهران، 1365 ش؛ یزدی، عبداللٰه، حاشیة على تهذیب المنطق، قم، 1391 ق؛ نیز:
Aristotle, Posterior Analytics, tr. H. Tredennick, ed. E. S. Forster, Cambridge, 1960; id., Metaphysics, ed. W. D. Ross, Oxford, 1924; Eliae, In Porphyrii Isagogen et Aristotelis Categorias Commentaria, ed. A. Busse, Berlin, 1882; Evangeliou, Ch., Aristotle's Categories and Porphyry, ed. W.J. Verdenius and J. C. M. Van Winden, Leiden, 1996, vol. XLVIII; Olympiodorus, Prolegomena et in Categorias Commentarium, ed. A. Busse, Berlin, 1975; Plato, Phaidros ; id., Sophistès: Porphyry, Isagoge et in Aristotelis Categorias commentarium, ed. A. Busse, Berlin, 1887; Simplicius, Aristotelis Categorias Commentarium, ed. C. Kalbfleisch, Berlin, 1907. علیرضا محسنی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید