عباس دوس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 30 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258165/عباس-دوس
پنج شنبه 18 بهمن 1403
چاپ شده
6
عَبّاسِ دوس، یا دَبس، نام گدایی مشهور در فرهنگ عرب که آوازۀ طمعکاری و سماجت او به داستانها و مثلهای فارسی نیز راه یافته است. از زندگی وی اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما نام او در متون ادبی تا سدۀ 5 ق / 11 م دیده شده است. برخی وی را عرب و از قبیلۀ دوس (یکی از 3 قبیله به این نام) میدانند که قبیلهای از سرزمین یمن بوده است (نک : گلچین، 369). در غیاث اللغات آمده که عباس دبس نام گدایی است که بسیار مکار و مضحک بود (ص 458)؛ ازاینرو، میتوان گفت که وی یکی از دلقکان نیز بوده است. در کتاب نوادر، عباس دوسْ عیاری گداپیشه معرفی شده است که گدایان از شهرهای مختلف برای کسب مهارت، نزد او میآمدند (راغب، 232). سنایی در مقدمۀ حدیقة الحقیقة، از «دبس» بهعنوان نماد گدایی (ص 43)، و عطار از وی بهعنوان نماد تنبلی یاد میکند: تنت در تنبلی انداختی تو / ز خود عباس دبسی ساختی تو (ص 65).
بیشترین اشارت را مولوی در مثنوی به نام این گدا دارد. به اعتقاد زرینکوب، بهسبب شهرت فراوان این گدا، مولوی بهرغم اشاره به نام وی، داستانی از او در مثنوی نقل نمیکند (ص 278). مولوی از او بهعنوان نمونۀ کامل گدای طماع و بیکارهای که برای حرص نفس به هرگونه مذلت تن در میدهد، یاد کرده است: گفت خدمت آنکه بهر ذُلّ نفس / خویش را سازی تو چون عباس دبس ... ؛ غاشیه بر دوش تو عباس دبس / هیچ ملحد را مباد این نفس نحس (دفتر 5 / 721، 724). واژۀ دبس در همه جا دَبس ضبط شده، چنانکه در مثنوی با نفس و نحس همقافیه شده است، اما نیکلسن دِبس ضبط کرده، و معنی آن را شربت خرمافروش یا عسلفروش دانسته است (5 / 1883). در متون فارسی، «عباسی»، «عباسیکردن» و «عباسی ـ آوردن» کنایه از سماجت در کار گدایی است (دایرهالمعارف ... ). داستان 3 اصل گدایی عباس دوس را فخرالدین صفی چنین میآورد: روزی عباس در حمام بود. درویشی نزد وی میآید تا فنِ گدایی را از او بیاموزد. میگوید که گدایی 3 شرط دارد: گدایی کن هر جا که باشد؛ گدایی کن از هر که باشد، و بگیر، هر چه که باشد. درویش سپاسگزاری میکند و میگوید: آموختم. پس عباس از حمامی تیغی میگیرد و به نورهخانه میرود تا موی زائد بدن را بزداید. درویش پیش میآید و میگوید: چیزی در راه خدا به من بده. عباس میگوید: حمام و گدایی؟ درویش میگوید: هر جا که باشد. عباس میگوید: گدایی از من؟ میگوید: از هر که باشد. عباس میگوید: مقداری موی زائد دارم. درویش میگوید: هر چه که باشد. عباس میگوید: آفرین بر تو شاگرد کامل، که با یک تعلیم، از استاد خود پیشی گرفتی (ص 369؛ نیز نک : هبلهرودی، مجمع ... ، 224-225). مَثَل سمنانی: «عباس دوس است، از واجبی هم نمیگذرد» به این داستان اشاره دارد. هبلهرودی داستان «داماد عباس دوس» را که مثلی مشهور است، چنین میآورد: جوان بازرگانی در نیشابور، عاشق دختری بسیار زیبا میشود که با لباسی کهنه گدایی میکرد، و از پی او میرود. بازرگان سبب گدایی و ازدواج نکردنش را میپرسد. دختر میگوید: بینوایی و مخالفت پدر. پس آن دو به خانۀ دختر به بیرون شهر میروند تا جوان با پدر او صحبت کند. دخترْ بازرگان را به سرای باشکوهی میبرد. پس از ساعتی، دختر با جامهای فاخر و آراسته بر تن بیرون میآید و جوان را به داخل دعوت میکند. جوان باحیرت داخل میشود و نزد پدر دختر میرود. دختر پدر خود را عبـاس دوس، شغلش را گدایی، و او را شیفتـۀ آن معرفی میکند. پدر میگوید که این سرا و مال و منال را با کمک دختر و همسرش از طریق گدایی به دست آورده است. روز بعد، او به مسجد میرود و پس از نماز با ناله و زاری، از مردم درخواست کمک میکند و میگوید: ای مردم! در راه کیسۀ جواهری یافتم، اما ازآنجاکه من مردی حلالخورم، در آن تصرف نکردم. اینک آن کیسه را بگیرید و به صاحبش برسانید. مردم که از صداقت او در شگفت شدهاند، هر یک درهمی به او میدهند و عباس و بازرگان پس از آن به خانه بازمیگردند. عباس روز بعد، جوان را همراه همسرش میفرستد تا گدایی او را نیز ببیند. زن نیز با ظاهری ژولیده به مسجد میرود و میگوید: من زنی مشاطهام. همسایهام دخترش را نزد من آورد تا او را برای عروسیاش بیارایم. او از من خواست تا پارهای زرینه به دختر بدهم تا خود را آراسته کند و من که زرینهای نداشتم از همسایگان قرض گرفتم، اما آن را در نزدیکی مسجد گم کردهام. مردم با شنیدن سخنان زن، او را نزد قاضی میبرند و او با دادن نشانیهای درست، کیسهای را که دیروز شوهرش به آنها داده بود، پس میگیرد. آنگاه، از مردم میخواهد تا به او کمک کنند تا دوک و چرخ ریسندگی و قدری پنبه بخرد. مردم که به صداقت و تنگدستی او ایمان آورده بودند، چنین میکنند و جوان بازمیگردد. عباس دوس شرط ازدواج وی با دخترش را گدایی پیشهکردن میداند. جوان میپذیرد و عباس او را آموزش میدهد. او نزد دوستان خود میرود و با گریه و زاری و به این بهانه که از مضاربه ضرر کرده است، مبلغی میگیرد. عباس دوس با تحسین جوان بازرگان، دختر خود را به عقد او درمیآورد. داماد عباس پس از آن، چنان در گدایی خبره میشود که حتى از عباس دوس نیز پیشی میگیرد. بعدها بازرگان هر چه دارد، زیر خاک پنهان میکند و بخل پیش میگیرد. او روزی به حمـام میرود ... (جامع ... ، 723 بب )، و بقیۀ ماجرا همان است که در لطائف الطوائف فخرالدین نقل شده است (همانجا).انجوی دو روایت شفاهی آن را از شهسوار (تنکابن) و کاشمر ضبط کرده (ص 63 بب ) که هر دو با شاخ و برگ همان روایت جامع التمثیل است. همان گونه که گفته شد، نام و رفتار عباس دوس به امثال زبان فارسی نیز راه یافته است؛ مانند از عباس دبس گداتر است (ذوالفقاری، 1 / 307)؛ بزرگیاش به نواب میماند و گداییاش به عباس دوس (همو، 1 / 524)؛ عباس دوس به سر وقتش افتاد (هبلهرودی، مجمع، 108)؛ فلانی بدتر از عباس دوس است (ذوالفقاری، 2 / 1367).
انجوی شیرازی، ابوالقاسم، گل به صنوبر چه کرد، تهران، 1382 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ راغب اصفهانی، حسین، نوادر ترجمۀ محاضرات الأدباء از محمدصالح قزوینی، به کوشش احمد مجاهد، تهران، 1371 ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، بحر در کوزه، تهران، 1368 ش؛ سنایی، حدیقة الحقیقة، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1359 ش؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، اسرارنامه، به کوشش صادق گوهرین، تهران، 1338 ش؛ غیاث اللغات، غیاثالدین محمد رامپـوری، بمبئـی، 1349 ق؛ فخـرالدین صفـی، علـی، لطائف الطـوائف، به کوشش احمد گلچین معانی، تهران، 1336 ش؛ گلچینمعانی، احمد، حاشیه بر لطائف الطوائف (نک : هم ، فخرالدین)؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1382 ش؛ نیکلسن، ر. ا.، شرح مثنوی معنوی، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، 1374 ش؛ هبلهرودی، محمدعلی، جامع التمثیل، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1390 ق؛ همو، مجمع الامثال، به کوشش صادقکیا، تهران، 1344 ش.
حسن ذوالفقاری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید