صفحه اصلی / مقالات / شاهزاده حسین، زیارتگاه /

فهرست مطالب

شاهزاده حسین، زیارتگاه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 14 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

شاهْزاده حُسِیْن، زیارَتْگاه، از مشهورترین زیارتگاههای شهر قزوین. این زیارتگاه در محلـۀ دباغان، انتهای خیابان سلامگاه شهر قـزوین واقـع شده است و تـا اواخـر دورۀ قـاجار، در میـان گورستانی به نام کُهنبر قرار داشت که مقابر بسیاری از بزرگان علم و دین در آنجا بود که از آن میان، می‌توان به آرامگاههای شیخ احمد غزالی، ابن‌ماجۀ محدث، شیخ ابراهیم ستنبۀ هروی، شیـخ رضی‌الدین طالقانـی و امام‌‌الدین رافعی اشاره کـرد (رافعی، 1 / 54-55؛ حمدالله، نزهة ... ، 58- 59؛ اوحدی، 1 / 255؛ دبیرسیاقی، 436-437؛ رازی، 3 / 156).
مردم قزوین از گذشتۀ دور برای این گورستان اهمیت و قداستی فراوان قائل بوده‌اند. کسانی‌که توان مالی نداشتند و نمی‌توانستند جنازۀ درگذشتگان را به عتبات عالیات و یا مشهدالرضا بفرستند، وصیت می‌کردند در جوار شاهزاده حسین دفن شوند (فووریه، 88).
این زیارتگاه در دوره‌های مختلف چندین بار ترمیم و بازسازی شده است (مدرسی، 20-21؛ گلریز، 657؛ دبیرسیاقی، 532). امروزه، آرامگاه شاهزاده حسین در میان محوطه‌ای بزرگ قرار دارد و با 4 ورودی، در 4 جهت اصلی به بیرون راه پیدا می‌کند. دورتادور صحن را دیوارهایی به شکل طاق‌نما ساخته‌اند و هریک را با طرحی خاص کاشی‌کاری کرده‌‌اند؛ بزرگ‌ترین آنها طاق‌نمای شمالی است که از سمت غربی و شرقی‌ آن دو راهرو به سوی دالان و در ورودی و جلوخان هلالی‌شکل کشیده‌اند. در طرفین راهروها، 10 حجـرۀ بـزرگ است که بـه آرامگاههای خانوادگـی اختصاص دارند. در بعضی از حجره‌ها، چند تن از بزرگان دفن شده‌اند که نسبتی باهم ندارند (دیولافوا، 121-123؛ فلاندن، 102-103؛ ارسل، 70-71؛ فووریه، همانجا؛ مدرسی، 37- 38؛ گلریز، 650-665). بیشتر حجره‌ها در گذشته چراغ و فرش داشته‌اند و بنابه وصیت متوفا، در شبهای جمعه و شبهای مبارک مذهبی داخل حجره‌ها چای و قهوه خیرات، و قرآن تلاوت می‌شد و گاهی نیز مجلس روضه‌خوانی برگزار می‌کردند (دبیرسیاقی، 429).
جمعی از شاهان و شاهزادگان و خوش‌نویسان صفوی نیز در صحن شاهزاده حسین دفن‌اند. گاهی نیز جنازۀ بزرگان برای مدتی داخل حجره‌ها به امانت گذاشته می‌شد تا در موعد مناسب به مکانی دیگر منتقل شوند که در این میان، می‌توان از جنازه‌های شاه طهماسب اول، شاه اسماعیل دوم، شاه محمد و همسرش مهدعلیا نام برد (نک‍ : روملو، 483، 630؛ منجم، 42؛ رشوند، 37، 148- 149).
مردم قزوین باتوجه‌به آنچه در متون گذشته آمده است، شاهزاده حسین را فرزند بلافصل علی بن موسی الرضا (ع) می‌دانند (رافعی، 1 / 54؛ حمدالله، تاریخ ... ، 205، نزهة، 100-101؛ قزوینی، 589؛ رازی، همانجا)؛ اگرچه در برخی از منابع دورۀ صفویه و قاجاریه او را فرزند امـام موسى کاظم و بـرادر امام رضا (ع) دانستـه‌اند، و یا وی را به جعفر طیار منسوب کرده‌اند (کیا، 179؛ مدرسی، 11-12).
براساس روایتی، حضرت رضا (ع) در راه توس، به قزوین می‌رود و در خانۀ داود بن سلیمان غازی مخفی می‌شود (نک‍ : رافعی، 3 / 272). از زمانهای گذشته در میان مردم رایج بوده است که حسین بن رضا، پس از پدر، همراه شیخ زید بسطامی به شهر قزوین می‌رسد و وقتی تنها می‌ماند، به یکی از حمامهای شهر می‌رود. کوری در خزینه از او خواهش می‌کند که در راه محبت رضا (ع) یک جام آب بر سرش بریزد. حسین بن رضا آب را می‌ریزد و کور بینا می‌شود. مرد دوان‌دوان بیرون می‌آید و فریاد می‌کشد: آی مردم! یا امام آمده در این حمام، یا امامزاده! مردم، اعم از دوست و دشمن، داخل حمام می‌شوند و به‌سبب فشار جمعیت، حضرت خفه می‌شود و بدنش را جایی نزدیک حمام دفن می‌کنند (نک‍ : گلریز، 661).
داخل گرم‌خانۀ حمام کلانتر که در ابتدای خیابان سلامگاه واقع است و به اعتقاد مردم محلۀ دباغان، قتلگاه شاهزاده حسین است، طاقچه‌ای تعبیه کرده‌اند که به «طاقچۀ پیر» معروف است. اهل محل و نیز حمامیها آنجا را مدفن یکی از یاران شاهزاده حسین می‌دانستند و به آن اعتقاد داشتند. زنها نان و حلوا نذر این مکان می‌کردند و لقمه‌ها را داخل حمام بین افراد پخش می‌کردند و یک لقمۀ بزرگ هم داخل طاقچه می‌گذاشتند که آخر وقت، کارگر حمام می‌آمد و لقمه را برمی‌داشت. تا 30-40 سال پیش، هر شب جمعه و یا در مناسبتهایی مثل تاسوعا و عاشورا، کارگر یا صاحب حمام از دخل حمام و یا به سفارش مشتری، شمعی نیز در آنجا روشن می‌کرد (بهرامی).
مردم ارادتی فراوان به این امامزاده داشتند و چون آستانه را جایی پاک و مقدس می‌دانستند، مانع ورود نامسلمانان، از‌جمله مسیحیان به صحن شاهزاده حسین می‌شدند (فلاندن، همانجا)؛ البته در مواردی نیز با روی گشاده از کنجکاوی عیسویان استقبال می‌کرده‌اند (دیولافوا، 123).
در سدۀ 8 و 9 ق / 14 و 15 م، امرای هزاراسپی (فرمانروایان مستقل اشکور) و علویان گیلان و دیلمستان که به آستانه توجهی خاص داشته‌اند، به زیارت شاهزاده حسین رفته، و بخشی از مایملکشان اعم از ملک، دیه، باغ و آب قنات را وقف شاهزاده حسین کرده‌اند (لاهیجی، 54؛ نیز نک‍ : مدرسی، 115- 119). شاهان و شاهزادگان صفوی، ازجمله شاه طهماسب و شاه اسماعیل دوم و شاه بیگی بیگم نیز موقوفاتی را در اختیار متولیان آستانه قرار داده‌اند که وصف برخی از آنها در کتیبه‌ها و اسناد موجود در شاهزاده حسین آمده است (نک‍ : همو، 18-31؛ دبیرسیاقی، 528-534؛ فراهانی، 18- 19).
تولیت آستانۀ شاهزاده حسین تا نیم قرن پیش، در دست خاندان سادات مرعشی قزوین بود و سمت تولیت در بین آنها از پدر به پسران منتقل می‌شد (مدرسی، 70-77). این خاندان در دورۀ صفوی مورد توجه خاص شاهان صفوی قرار گرفتند. برخی از ایشان، امور احتساب قزوین را در دست داشته‌اند (لاهیجی، همانجا).
بقعۀ شاهزاده حسین، از مکانهای بست‌نشینی نیز بوده است (واله، 99-104؛ حاج سیاح، 396-397؛ گلریز، 862؛ برای آگاهی بیشتر از این مراسم، نک‍ : ه‍ د، بست و بست‌نشینی).
شاه عباس اول صفوی برای سرگرمی و تفریح، طرفداران دو فرقۀ حیدری و نعمت‌اللٰهی را تحریک می‌کرد که در میدانهای شهر و نیز «روی مزار شاهزاده حسین» باهم بجنگند و خود به تماشای این نبرد می‌نشست (منجم، 131).
از قدیم مرسوم است که روز عاشورا، دسته‌های زنجیرزنی و سینه‌زنی از نقاط مختلف شهر به طرف بقعه حرکت، و در آنجا تجمع کنند (سالور، 7 / 5598). این دسته‌ها پس از عبور از جلوخان هلالی‌شکل، آستانۀ شاهزاده حسین را یک دور طواف می‌کنند و از در جنوبی خارج می‌شوند. برخی از مردم نذر شاهزاده حسین می‌کردند و چنانچه حاجت‌روا می‌شدند، موی سرشان را می‌تراشیدند؛ ظهر عاشورا لنگی دور گردن می‌بستند و قمه به دست، در صحن امامزاده صف می‌بستند و قمه‌زنی می‌کردند (بهرامی؛ نیز نک‍ : ه‍ د، قمه‌زنی).
زنان و دختران بیشترین زوار حرم شاهزاده حسین را شامل می‌شوند. حاجتها و خواسته‌های بیشتر این زائران عبارت‌اند از بخت‌گشایی، ادامۀ تحصیل، بچه‌دارشدن، رفع بیماری لاعلاج و بازیابی سلامت، استحکام بنیان خانوادگی و زناشویی، و پیداشدن فرزند گم‌شده. برخی از زوار تسبیحی از داخل حرم به‌عنوان گرو یا امانت می‌برند و با آن ذکر می‌گویند و نیت می‌کنند چنانچه حاجت‌روا شدند، امانتی را برگردانند و نذرشان را ادا کنند. برخی از افراد گوسفند نذر می‌کنند و آن را به کشتارگاه امامزاده می‌آورند و تحویل قصاب آنجا می‌دهند. کله‌پاچه و جگر را به‌دلخواه به قصاب هدیه می‌دهند، و نصف یا همۀ گوشت را پس از تکه‌تکه‌کردن، میان زوار توزیع می‌کنند. برخی از زنان النگو یا گوشواره‌شان را تحویل خادمان حرم می‌دهند و از آنها می‌خواهند که خرج بازسازی حرم کنند. نذورات نقدی را یا داخل ضریح می‌ریزند و یا تحویل خادمان می‌دهند و رسید دریافت می‌کنند. بعضی هم نیت می‌کنند که در صورت برآورده‌شدن حاجتشان، مبلغی به روحانی امامزاده پرداخت کنند تا او برای زوار روضه بخواند.
امروزه، دستگاه نذورات بقاع متبرکه نیز که مجهز به صفحه‌ای است و بر روی آن لامپهایی با پایه‌های شمع‌مانند تعبیه شده، در خدمت زوار است؛ با این توضیح که زوار بسته به اینکه نذر سوره یا شمع یا هر دو کرده باشند، سکۀ 200تومانی را داخل شیارهایی می‌گذارند و بعد از چند ثانیه، دکمۀ سوره را فشار می‌دهند. دستگاه بسته به فرمانی که به آن داده می‌شود، سوره می‌خواند و چراغش روشن می‌شود. لقمۀ نان و پنیر و سبزی، عدس‌پلو، آش‌رشته، میوه، و شکلات و شیرینی نیز برخی دیگر از نذورات حاجتمندان شاهزاده حسین است. اما نذر نان و نمک (با این باور که نمک مهریۀ حضرت زهرا <ع> بوده است)، سابقه‌ای دیرینه دارد. تکه‌ای نان، به اندازۀ کف دست، و یک قاشق نمک بسته‌بندی‌شده آن‌قدر طرفدار دارد که به گفتۀ خادم، زوار آن را در حیاط امامزاده می‌قاپند و به داخل حرم نمی‌رسد (بهرامی).

مآخذ

 ارسل، ارنست، سفرنامه، ترجمۀ علی‌اصغر سعیدی، تهران، 1353 ش؛ اوحدی بلیانی، محمد، عرفات العاشقین، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، 1388 ش؛ بهرامی، فرشته، تحقیقات میدانی؛ حاج سیاح، محمدعلی، خاطرات، به کوشش حمید سیاح و سیف‌الله گلکار، تهران، 1346 ش؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362 ش؛ همو، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1331 ق / 1913 م؛ دبیرسیاقی، محمد، سیر تاریخی بنای شهر قزوین و بناهای آن، قزوین، 1381 ش؛ دیولافوا، ژان، سفرنامه (کلده و شوش)، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، 1377 ش؛ رازی، امین احمد، هفت‌اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، 1340 ش؛ رافعی قزوینی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین، به کوشش عزیزالله عطاردی، تهران، 1376 ش؛ رشوند، محمدعلی، مجمل، به کوشش منوچهر ستوده و عنایت‌الله مجیدی، تهران، 1376 ش؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1357 ش؛ سالور، قهرمان میرزا (عین‌السلطنه)، روزنامۀ خاطرات، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، 1374 ش؛ فراهانی، میرزا حسین، سفرنامه، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، 1342 ش؛ فلاندن، اوژن، سفرنامه، ترجمۀ حسین نورصادقی، تهران، 1356 ش؛ فووریه، ژان، سه سال در دربار ایران، ترجمۀ عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1326 ش؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، النقض، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، 1358 ش؛ کیا گیلانی، احمد، سراج الانساب، به کوشش مهدی رجایی، قم، 1409 ق؛ گلریز، محمدعلی، مینودر یا باب الجنة قزوین، تهران، 1337 ش؛ لاهیجی، علی، تاریخ خانی، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1352 ش؛ مدرسی طباطبایی، مهدی، برگی از تاریخ قزوین، قم، 1361 ش؛ منجم یزدی، محمد، تاریخ عباسی، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، 1366 ش؛ واله، محمدیوسف، ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم، به کوشش محمدرضا نصیری، تهران، 1380 ش.

فرشته بهرامی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: