صفحه اصلی / مقالات / سیاه چادر /

فهرست مطالب

سیاه چادر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 1 آذر 1400 تاریخچه مقاله

قطعات لازم برای برپا‌كردن سیاه‌چادر بختیاریها اینهایند: 1. چند میخ چوبی به بلندی تقریباً 60 سانتی‌متر كه اگر برایشان مقدور باشد، معمولاً سر آن دو‌شاخه است و شاخۀ كوچك‌تر كه در حدود 10 سانتی‌متر است، رو به پایین، یعنی بعد از كوبیدن میخها رو به زمین قرار می‎گیرد كه طناب از آن فرار نكند. این میخهای چوبی را خودشان «می» می‌نامند. از این میخها به شرطی می‌توان استفاده كرد كه طبیعت زمین اجازه دهد، و‌گرنه از هَرَكِه استفاده می‌كنند. 2. در زمینهای نرم و بیشتر برای پشت چادر به تعداد نوارهای پشت چادر به جای میخ از شاخه‎های نرم گَوَن (معمولاً دو‌شاخه‎) استفاده می‌کنند و دو سر دو‌شاخه را زیر سنگ سنگین جای می‎دهند. این شاخه‌ها را خودشان كه در اینجا نقش همان میخها را ایفـا می‌كنند، «هركـه» می‌نامند. 3. بـه تعداد میخها، طناب یـا نوارهایی به عرض حدود 5 سانتی‌متر لازم است كه زنان عشایر می‌بافند و به آن وِریس می‌گویند. جنس بافت آن تركیبی است از پشم گوسفند و موی بز كه تارها از موی بز، و پودها از پشم است و بیشتر نقشین و رنگین یا سفید و سیاه بافته می‌شود. 4. برای گذاشتن در ردیف جلو چادر، به تعداد این «وریس»‌ها چوبهایی به اندازۀ تقریبی 120 سانتی‌متر لازم است. این چوبها را «پیشَ» می‌نامند. 5. به نسبت درازای چادر، چند چوب به ارتفاع تقریبی دو متر لازم است كه چادر را سرپا نگه‌ دارد. این چوبهای بلند را كه در حكم ستون چادر است، خودشان «سِتیم» می‌نامند. یك سر این ستونها كه در بالا قرار می‌گیرد، گاه دو‌شاخه است که مناسب برای گذاشتن چوب است و گاه نوك‌تیز که برای فرو‌رفتن در سوراخ مَنتَل استفاده می‌شود. 6. به تعداد ستونها، چوبهایی لازم است كه بلندی آنها در حدود یك متر است و نقش تیر حمال چادر را ایفا می‌كند. خودشان آن‌ را «مَنتَل» می‌گویند. این «منتل»‌ها معمولاً كمی خمیده‌اند. 7. پوشش سیاه‌چادر مركب از «لت»‌ها ست. 8. مقداری سنگ بزرگ و كوچك كه با آنها در یك سمت درازای چادر، دیواری كوتاه به نام چُل برای گذاشتن اسباب خانه درست می‌کنند (همو، «نگاهی»، 41-42). 
برای حفاظت از دامها، چادر را به‌نحوی برپا می‎كنند كه پشت آن به طرف راه، و جلو آن به طرف كوهی باشد كه دامها در آنجا می‎خوابند. پوشش چادر را روی سطح جاورگا می‎گسترند، به‌نحوی‌كه نوارهای به‌هم‌دوختۀ آن به موازات چل باشد و روی آن را نیز بپوشاند. میخها را در راستای قلابهای لتها می‎كوبند و جای هَرَكه‎ها را مشخص می‌کنند و طنابها و وریسها را به قلابهای لتهای جلو و عقب چادر گره می‎زنند. پیشها را به زیر چادر تكیه می‌دهند. نوك استیمها را در حفرۀ منتلها می‌گذارند و به زیر چادر می‎برند و چادر برپا می‌شود و همۀ این كارها را یك زن و مرد انجام می‎دهند (همو، سفر، 68).
پوشش چادر بختیاری به شكل دو سطح كم‌و‌بیش برابر است كه یك سطح آن با شیب تندی از روی چُل می‎گذرد و به زمین می‎رسد و پشت چادر را مسدود می‎كند. سطح دیگر كه در جلو چادر است، كمی بالا می‎آید و لبه‌های آن را دیركهای كوتاه‌تر (پیشَ) بالا نگه می‌دارند و سایبانی را تشكیل می‌دهد. ستونها به زمین فرو‌برده نمی‌شوند و طنابهایی كه از یك سو به قلابهای لبه‌های جلوی و عقبی چادر، و از سوی دیگر به زمین وصل شده‌اند، آنها را به‌طور عمودی نگه می‌دارد. سر دیگر بندها به میخهای چوبی بسته می‌شود (دیگار، 189-192). 
پوشش چادر به تناسب اندازه و كیفیت بافت می‌تواند از 20 تا 60 كیلو‌گرم وزن داشته باشد. یك چادر با دیركها و بندها و سایر اجزاء را می‎توان بار یك خر یا یك گاو كرد. برپا‌كردن چادر حداكثر یك ساعت وقت می‎گیرد. بعضی از كوچ‌نشینان دو عدد چادر دارند: یكی كوچك‌تر برای طول مسیر كوچ، و دیگری برای مدت اقامت زمستانی در گرمسیر كه زمان طولانی‎تری در آن زندگی می‌كنند. این چادرها را در موقع كوچ بهاره با خود حمل نمی‌کنند و به یك‌جانشینان می‎سپارند (همو، 193‌، 196).
مردان بختیاری هنگام مرگ عزیزان، به‌ویژه اگر مردی شایسته یا جوان باشد، دست به عملی نمادین می‌زنند و با چاقو بندهای چادر برافراشته را می‌برند و چادر را می‌خوابانند كه نشانه‌ای از خانه‌خرابی و از‌دست‌دادن هستی‌شان است (مددی، 72). 
سیاه‌چادر در ترانه‌ها و اشعار بختیاریها بازتاب فراوانی دارد، برای نمونه: «اَرِ تَرْسِسْدُم زِ هِی هِیِ سُوارونْ / خَیْمه نی کَشیمْ وُرْ مَرغِزارون: اگر از هی‌هی سواران می‌ترسیدم / چادر را به چراگاهها نمی‌كشیدم (خیمه نمی‌زدم)» (عبداللٰهی، 34) و یا: «بُهونُم زِیدِه بید وُرکِلِ اَوْ / نَه گِگومْ جون اِکَنِه مالِ نیوَرِ خَوْ: چادرم در لب رودخانه برپا ست / برادر ‌جان می‌كَنَد، ایل را خواب نمی‌برد» (همو، 88، برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : 89، 117، 128، 135).

سیاه‌چادر عشایر كهگیلویه و بویر‌احمد

 عشایر كوچ‌رو در بویر‌احمد علیا، سیاه‎چادر را «بُهون» می‎نامند. حتى گفته می‌شود كه نام شهر بهبهان از كلمۀ بهان یا بهون (سیاه‌چادر) گرفته شده است، زیرا شهر ارجان، مركز منطقۀ كهگیلویه در زمان اسماعیلیه، در حدود سال 500 ق / 1100 م تخریب شد و بازمانده‎های سكنۀ آن مدتی در همان محل در زیر سیاه‎چادر یا بهون (بهان) زندگی كردند؛ سپس در حدود 3 كیلومتری شمال شرقی ویرانه‎های ارجان، كلبه‌های گلی ابتدایی ساختند و چون مورد پسندشان قرار گرفت، گفتند: «به بهان است» (بهتر از بهان / بهون است) (ایوانف، 114؛ باور، 15-16). 
از ابتدای مراحل تهیۀ چادر، یعنی از چیدن موی بز تا پایان تولید و حتى در برپا‌کردن آن، همۀ افراد مال هریك به نوعی مشاركت می‌كنند و هرگز در قبال فعالیت خود یا در ازای تأمین كسری موی بز و یا وسیلۀ تولید كه در اختیار قرار می‌دهند، مزدی دریافت نمی‌كنند؛ چون مراحل تولید به‌تدریج و در طول زمان صورت می‌گیرد و قطعه‌به‌قطعه پیش می‌رود، این نوع تعاون فشاری بر خانوارهای مال وارد نمی‌كند (صفی‌نژاد، عشایر، 664-667).
عشایر کهگیلویه و بویر‌احمد برای آماده‌کردن سیاه‌چادر این مراحل را پشت سر می‌گذارند: 
1. تودۀ موی بز را در وسط دایره‎ای قرار می‌دهند. جوانان اعم از دختر و پسر و همچنین زنان مسن با تركه‌های بلند چوب در اطراف محیط دایره می‌نشینند و با تركه‌های خود آن‌قدر به تودۀ مو می‎زنند تا موها كاملاً نرم و مثل ابریشم لَخت شود. 
2. زنان در اوقات فراغت خود لتها را می‌بافند. لت بافت ساده‌ای دارد و دختران جوان در این كار داوطلبانه شركت می‌كنند تا هنر بافندگی و طرز بافت گلیم و جاجیم و جز اینها را از زنان میان‌سال بیاموزند. قطعات كهنۀ سیاه‌چادرها نیز با قطعات نو تعویض می‎شود و اگر قطعۀ كهنه‎ای مورد نیاز دیگری باشد، رایگان در اختیارش قرار می‌دهند. 
3. چون قطعات چوبی سیاه‌چادر مثل پایه‌ها، ستونها، خركهای بالای ستونها و خلالها یا چوبهای سوزنی‎شكل و میخهای چوبی آن هر‌كدام شكل خاصی دارند و فشار خاصی را تحمل می‎كنند، بنابراین از چوب ویژه‎ای استفاده می‌کنند. مردان مال در تهیۀ چوب ستونها و پایه‎ها از درختان بید و سپیدار كمك می‎كنند و آنهایی كه دستهای كار‌آزموده‎ای دارند، در تراشیدن و آماده‌كردن و حتى انداختن نقش‌و‌نگار بر روی چوبها مهارت خود را نشان می‎دهند. خلال (چوبهای نوك‌تیز كوچكی كه برای وصل‌كردن دیوارۀ سیاه‌چادر به سقف آن است) از چوب درختان جنگلی تهیه می‎شود. مردان مال هر‌یك به سهم خود در همۀ مراحل تهیه و تولید و برپا‌كردن و حتى جمع‌كردن سیاه‌چادرهای فقرا یا اغنیای كوچ‌نشین شركت می‌كنند و هیچ‌گونه وجهی رد‌و‌بدل نمی‌شود (همان، 666-667). 

سیاه‌چادر قشقاییها

 قشقاییها این چادرها را در تابستان به شكل یك سرسرا و سالن برپا می‎كنند كه ورودی آن یك طول سیاه‎چادر است. در زمستان با تغییر و جابه‌جایی دیركها، چادر را طوری برپا می‌كنند كه در برابر باد و باران و توفانهای شدید مقاومت كند. برای این منظور در قسمت وسط چادر از جهت طول ستونهایی می‌گذارند كه بر نوك آنها دیركهای افقی سوار است و سقف را به حالت دو‌شیبه در‌می‎آورند. اطراف چادر را با لَتَفهایی از جنس چادر می‎پوشانند. این‌بار، ورودی چادر از یكی از اضلاع عرضی آن است. برای جلوگیری از ورود باد و گرد‌و‌خاك، ‌در بیشتر چادرها، دور آن چیق / چیت می‌كشند. در توفانها و بارندگیهای شدید كه زمین بر اثر بارندگی نرم می‌شود و احتمال خارج‌شدن میخها در اثر كشش طنابها وجود دارد، شاخه‎های بزرگ درخت روی طناب و میخها می‎گذارند و با سنگهای بزرگ مهار می‎كنند. برای جلوگیری از ورود آب باران به داخل چادر نیز در مرز داخلی چادر شیار كوچكی حفر می‎كنند و آبهای ریخته‌شده از اطراف را از این شیارها به سمت خارج هدایت می‌كنند (كیانی، 103-104). 
 در فصول مساعد سال كه بار سنگین زایمان دامها و كوچ ایل كمتر می‌شود، زنان در طول روز چند ساعت فراغت دارند و در قسمت پشت چادر، كارگاه سادۀ بافندگی خود را تدارك می‌بینند. بر روی آن، تارهایی معمولاً به اندازۀ طول چادر و به عرض 50 تا 60 سانتی‌متر می‎كشند و نخ پود را با بافت ساده از میان آنها می‎گذرانند. هر‌یك از این نوارها به طول 10 تا 15 متر در مدت تقریبی 4 روز بافته می‌شود. وقتی كه همۀ نوارها آماده شد، آنها را از جلو به هم می‌دوزند و پوشش سقف چادر، و همچنین دیواره‌های قسمت بالایی چادر (لَتَف) آماده می‎شود. به دور پوشش چادر، به فاصله‌های معینی كه دیركهای چادر قرار می‌گیرند (معمولاً بین 8 تا 20 دیرك به ارتفاع 2 تا 3 متر)، حلقه‌ها یا قلابهای محكمی از جنس مو به آن می‌بافند. برای برپاكردن چادر، پوشش سقف را روی زمین می‌گسترند و در مقابل هر‌یك از حلقه‌ها و به فاصلۀ دو ـ سه متری آن، میخهای چوبی 50‌سانتی‌متری را با تخماق چوبی به زمین می‎كوبند. یك سر طنابها را به قلابها و سر دیگر آنها را به‌طور آزاد به سر میخها می‎بندند. طنابها را وقتی می‌كشند و گره می‌زنند كه چادر برپا شده باشد. یك سر دیركهای چادر را زیر لبۀ چادر در كنار حلقه می‎گذارند و چادر را به كمك این دیركها سرپا می‎كنند و طنابها را محكم می‎كشند و گره می‌زنند تا چادر در اثر این كششِ سخت سرپا بایستد. برای اینكه دیركها آزاد نباشند و به هنگام باد از هم جدا نشوند، آنها را در قسمت بالا با طنابهای باریكی به نام رشمه كه مزین به منگوله‌های رنگین به نام گُمپُل است، به هم می‌بندند. در دو طرف پهلو و قسمت پشت،‌ لبۀ ‌لَتَف را با چوبهای نازك و سوزنی به طول تقریبی 15 سانتی‌متر به نام شیش یا خلال به لبۀ پوشش وصل می‎كنند و چادر آماده می‌شود. مساحت این چادرها 15 تا 20 مـ2 است و چادرهای خانها گاهی تا 40 مـ2 وسعت دارند. قسمت پایین پشت و پهلوهای چادر را با چیت (حصار نی‌بافت) می‌پوشانند (همو، 105-107). 

 ایوانف نوشته است که برپا‌كردن چادرها در ایل قشقایی به عهدۀ زنان است (ص 217؛ نیز نک‍ : بهمن‌بیگی، 119). در سرتاسر طول عقب چادر، در روبه‌روی ورودی، سكویی با سنگ و قلوه‌سنگ درست می‌کنند و همۀ وسایل زندگی اعم از خورجینها و رختخواب‌پیچها را روی آن منظم می‎چینند و بر روی همۀ آنها، گلیم می‌كشند و متكاها را بر روی آنها قرار می‌دهند. تزیین و سازمان‌دهی همۀ سیاه‌چادرها به همین منوال است. در سمت راست چادر، جامه‌دان و چراغ توری و جعبۀ هزارپیشه (جعبۀ محتوی استكان و نعلبكی و قوری كه تنها شكستنیهای كوچ‌نشینان است) را جا می‎دهند. در گوشۀ چپ چادر، خیکهای پوستی محتوی مواد خوراكی مثل روغن، پنیر و دوغ، و مشكهای پر‌آب و ظروف آشپزخانه را می‌چینند. در قسمت جلو چادر، دو اجاق می‌كَنند: یكی در سمت راست مخصوص مردها و برای دم‌كردن چای و آماده‌کردن قلیان و جز اینها، و دیگری در سمت چپ مخصوص زنها برای پخت‌و‌پز و نان‌پزی. كف چادر را با نمدهای رنگانگ و گبه فرش می‎كنند. از نظر آنها نمد (ه‍ م) ارزان است و تولید آن چندان طول نمی‌كشد، و نیز چون مواد صابونی دارد، ضد رطوبت و عاملی در جلوگیری از ابتلا به رماتیسم است. وقتی مهمانی وارد شود، روی این نمدها فرش می‌اندازند. زنها و بچه‌ها در طول چادر به‌ردیف می‌خوابند و مرد هم چون باید مواظب دامها باشد، معمولاً كنار اجاق در سمت راست چادر می‌خوابد. اگر مهمان داشته باشند، چادر را با پرده‌ای به دو قسمت تقسیم می‌كنند (كیانی، 108- 109).
قشقاییها در راه کوچ، اگر قرار باشد که روز دیگری بی‌معطلی به راه خود ادامه دهند، چادری برپا نمی‌كنند و به جای آن، حفاظی در مقابل تابش آفتاب ایجاد می‌كنند (قهرمانی، 46). آنها می‌گویند‌: اگر می‌ترسیدم از جل‌جل بارون / چادر نمی‌زدم بر بیابون ‌(خدیش، 201). 

سیاه‎چادر ایل باصری

سیاه‎چادر در ایل باصری نشان ظاهری و خارجی یك واحد اجتماعی (خانوار) است. سقف چادر به شكل مستطیل است و از موی سیاه بز بافته می‌شود و با دیركهایی در گوشه‌ها و اطراف برپا میگردد. چادرهای بزرگ‌تر یك ردیف دیرك به شكل T در خط مركزی دارند. اندازۀ چادرها متفاوت است؛ مثلاً چادری به ابعاد 4×6 متر و با ارتفاع دو متر، 5 دیرك در طول، و 3 دیرك كوتاه‌تر در طرف كوتاه‌تر دارد و از 5 قطعۀ جداگانه (4 قطعه برای دیوارها و یك قطعه برای سقف) تشكیل می‌شود. وقتی سقف چادر روی دیركها سوار می‎شود، قطعات دیوارها با میخهای چوبی به دور آن متصل می‎گردند. در اطراف سقف چادر در محل معین برای هر دیرك كناری حلقه‌ای چوبی به قطعۀ سقف وصل شده است. طنابی از این حلقه‌ها عبور می‎كند و از روی انتهای دوشاخۀ دیركها می‌گذرد و به میخهای روی زمین وصل می‎شود و بدین وسیله به پارچۀ چادر آسیبی نمی‎رسد. قسمت پایین دیوار را حصیرهایی می‎پوشاند كه به‌طور آزاد به دیركها و به خود چادر تكیه داده شده‎اند (بارث، 21-22). بیشتر تعمیرات وسایل و چادرها، بافتن و جفت‌كردن طنابها و جز اینها به دست مردها انجام می‌شود (همو، 28). 
معمولاً سازمان‌دهی فضای داخلی همۀ چادرها همگون است. خیكهای محتوی آب و شیر را در یك طرف بر روی بستری از سنگ یا شاخ‌و‌برگ قرار می‎دهند. اثاثیه و متعلقات خانواده را در عقب چادر روی هم می‎گذارند كه در پشت آنها یك فضای تنگِ اختصاصی به وجود می‎آید. گودال كم‎عمقی برای آتش در نزدیك مدخل تعبیه می‎كنند. این چیدمان همگون در همۀ چادرها متأثر از ملاحظات عملی است و ارتباطی با باورها و اعتقادات مذهبی ندارد (همو، 22-23).
تعداد افراد و تیره‌های ایل بر‌حسب چادرها سنجیده می‎شوند. هر چادر مكان زندگی یك خانوار مستقل و نوعاً هسته‎ای است كه واحد بنیادی ایل باصری و واحدهای تولید و مصرف آن هستند. در داخل هر چادر، یك نظام تقسیم قدرت و تقسیـم كار در میـان اعضای خانوار وجود دارد (همو، 21، 26). اجتماع 2 تا 5 سیاه‌چادر در یك واحد و برپاكردن چادرها به شكل هلالی یا به خط مستقیم، تسهیلاتی بـرای دوشیدن شیـر دامها و چراندن گله‎ها و نگهداری از آنها را در شب به وجود می‌آورد (همو، 40). ایل باصری در حال سفر غالباً چادر كوچك‌تر با دیركهای كمتر برپا می‌کنند. در تابستان، هنگامی كه ایل از مناطق باز یا جنگلی عبور می‌كند، از برپا‌داشتن چادر برای مدت یك شب صرف‌نظر می‎كند و خانوارها در فضای آزاد و زیر درختان، مجزا از هم اتراق می‌كنند. آنان به وقت كوچ، چادر را معمولاً قبل از طلوع آفتاب بر‌می‌چینند. زن و مرد در امر باربندی و بارگیری و برپا‌كردن چادرها شركت می‌كنند. در هنگام ازدواج، زنان هر دو خانوار با كمك و همكاری یكدیگر كار بافتن پارچه برای سیاه‌چادر جدید زوج جوان را به عهده می‎گیرند و به مستقر‌ساختن زوج جوان در یك چادر جداگانه كمك می‎كنند (همو، 22، 29، 34-35). 

سیاه‌چادر ایل بچاقچی

بچاقچیها ترک‌زبانانی هستند که در کرمان زندگی می‌کنند. سیاه‌چادر آنها کم‌و‌بیش مانند سیاه‌چادر سایر ایلات است. آنها نیز قسمت عقب چادر را سنگ‌چین می‌کنند و رختخوابها و سایر وسایل ضروری را روی آن می‌گذارند. در بیرون، كنار در ورودی سیاه‎چادر، جایی به نام كله‎مشكو برای گذاشتن آب تعبیه شده است. در دیوارۀ سنگی نیز حفره‌هایی به نام طاقچه تعبیه شده كه برای گذاشتن اشیاء ضروری است (بهنیا، 121-122). 

سیاه‌چادر عشایر سنگسر

سیاه‌چادر عشایر سنگسر با سیاه‌چادرهای دیگر عشایر ایران متفاوت و از همه بزرگ‌تر است و از دور به شكل مجموعه‌ای از گنبدهای كوچك دیده می‌شود. این سیاه‎چادر را خودشان گوت می‌نامند. محل برپایی هر گوت را كوتكۀ مال، مجموعۀ چادرهایی كه در یك مرتع زده می‌شود، خِیل،‌ و جای برافراشتن سیاه‌چادرها را خیل‎مال می‌گویند (شاه‌حسینی، 178). 
مساحت هر گوت سنگسریها معمولاً بین 80 تا 150 مـ2 است. گوتهای بزرگی نیز به مساحت 200 م‍ـ2 برپا می‌شود كه حدود 165 مـ‌2 زیربنای مفید دارد. درون گوت نیز شامل این فضاها است: 1. پرون‌كارگه یا جلوكارگه، مختص مردان و فرزندان ذكور خانواده و پذیرایی از مهمانان است. روبه‌روی ورودی خانه دو سكو (تخت) یكی بزرگ‌تر و دیگری كوچك‌تر ساخته شده است. ورودی چادر به فضای این دو سكو باز می‎شود. اجاقی در این قسمت است. این فضا به زیباترین وجه ممكن تزیین می‌شود. 2. میون‌كارگه، مختص زنان و دختران خانواده است. در این فضا، به محازات سكوهای جلوكارگه، 3 سكو ساخته شده است كه روی آن را با سنگ‌ریزه فرش می‌كنند و بقچه‎های لباس، خورجین، كیسه‌های آرد و برنج، قند و چای و وسایل خواب را روی آن می‌گذارند. چند اجاق نیز در این قسمت است. بیشتر وسایل و ابزارهای تهیۀ لبنیات در این قسمت نگهداری می‌شود. 3. كون‎پر یا پش‎كارگه: در این قسمت در جایی به نام مشكه‎زار، تخته‌سنگهایی را قرار می‌دهند و روی آنها مشكهای ماست و جز اینها، كیسه‌های كشك، بسته‌های پر از پشم گوسفند و موی بز، و پوستهای حاوی پنیر و كره را می‌گذارند. قسمتی از كون‎پر با نام سرشورنگا، اختصاص به محل استحمام دارد (همو، 181-182). 

سیاه‌چادر تالشهای كوچ‎نشین

كوچندگان دامدار تالش سیـاه‌چادر خـود را پـارو می‌نـامند. آنها بـا استفـاده از شاخه‌های درختان، مساكن خود را به شكل یك دایرۀ نیمه‌تخم‌مرغی یا منزلی به شكل تونلی دراز با سقف هلالی كه روی آن سیاه‎چادر انداخته می‌شود، می‌سازند. هنگام كوچ، سیاه‌چادر را بر‌می‌دارند و اسكلت پارو برای استفاده در نوبت بعدی كوچ باقی می‌ماند. پاروهای كوچك شامل یك ایوان و یك اتاق است و اگر بزرگ باشد، یك راهرو در وسط و دو اتاق در طرفین دارد. اَوالَه نیز پاروی كوچكی است كه چادر موقت كوچ‌نشینان در میان مراتع یا جنگلها و مسكنی تقریباً انفرادی یا دو‌نفره است كه چوپان به دور از خانوادۀ خود برپا می‎كند تا همراه رمه باشد (شكوری، 152-153). تالشها سختی حمل چادر و راندن بز شیطان را یكی می‌دانند و می‌گویند: «یا بزها را بران یا چادر را حمل كن» (ذوالفقاری، 2 / 1962؛ عبدلی، 467).
استارک دربارۀ حرمت چادر نزد عشایر نوشته‎ است: قوانین مهمان‌نوازی كوچ‌نشینان مبتنی بر این اصل است كه آدم بیگانه تا هنگامی كه بر حریم چادر كسی وارد نشده باشد، دشمن محسوب می‌شود؛ اما وقتی وارد چادری شد، میزبانش نه‌تنها مسئول سلامت او ست، كه مسئول پذیرایی او توسط افراد دیگر قبیله نیز هست (ص 108).

مآخذ

 ابن‌حوقل، محمد، صورة الارض، بیروت، 1413 ق / 1992 م؛ ابن‌فضلان، احمد، رحلة، بیروت، 2003 م؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، بیروت، 1409 ق / 1989 م؛ استارك، فریا، سفری به دیار الموت، لرستان و ایلام، ترجمۀ علی‌محمد ساكی، تهران، 1364 ش؛ اسكندری‌نیا، ابراهیم، ساختار سازمان و ایلات و شیوۀ ‌معیشت عشایر آذربایجان غربی، ‌اورمیه، 1366 ش؛ ایوانف، م. س.، عشایر جنوب (عشایر فارس)، ترجمۀ كیوان پهلوان و معصومه داد، تهران، 1385 ش؛ بارث، فردریك، ایل باصری، ترجمۀ كاظم ودیعی، تهران، 1343 ش؛ باور، محمود، کوه‌گیلویه و ایلات آن، گچساران، 1324 ش؛ برقعی، محمد، چادرنشینان دامدار ایل تركاشوند، همدان، 1356 ش؛ بلوكباشی،‌ علی، «چا‌بهار و بلوچهای آن»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تهران، 1347- 1348 ش، س 16، شم‍ 5-6؛ بهمن‌بیگی، محمد، عرف و عادت در عشایر فارس، شیراز، 1388 ش؛ بهنیا، علاءالدین، بررسی مردم‌شناسی طایفۀ ارشلو از ایل بچاقچی، كرمان، مؤسسۀ کویر؛ جزمی، محمد و دیگران، هنرهای بومی در صنایع دستی باختران، تهران، 1363 ش؛ خدیش، حسین، فرهنگ مردم شیراز، شیراز، 1385 ش؛ دیگار، ژان‌پیر، فنون کوچ‌نشینان بختیاری، ترجمۀ اصغر کریمی، مشهد، 1366 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ شاه‌حسینی، علیرضا، عشایر ایل سنگسری، سمنان، 1384 ش؛ شكوری، چنگیز، سیری در كوچ‌نشینان تالش، رضوانشهر، 1382 ش؛ صفی‌نژاد، جواد، عشایر مركزی ایران، تهران، 1368 ش؛ همو، لرهای ایران، تهران، 1381 ش؛ عبداللٰهی موگویی، احمد، ترانه‌ها و مثلهای بختیاری، اصفهان، 1372 ش؛ عبدلی، علی، فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری، تهران، 1380 ش؛ عسكری‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، 1386 ش؛ علی‌نژاد، میرحاج، جامعه‌شناسی ایل شکاک، سلماس، 1383 ش؛ فیلبرگ، ک. گ.، ایل پاپی، ترجمۀ اصغر كریمی، تهران، 1369 ش؛ همو، سیاه‌چادر، مسكن كوچ‌نشینان و نیمه‌كوچ‌نشینان جهان در پویۀ تاریخ، ترجمۀ اصغر كریمی، مشهد، 1372 ش؛ قهرمانی ابیوردی، مظفر، تاریخ وقایع عشایری فارس، تهران، 1373 ش؛ کریمی، اصغر، آرشیو عکس شخصی مؤلف؛ همو، سفر به دیار بختیاری، تهران، 1368 ش؛ همو، «نگاهی به زندگی و آداب و سنن در ایلات هفت‌لنگ و چهارلنگ»، هنر و مردم، تهران، 1350 ش، شم‍ 111؛ همو و ژان‌پیر دیگار، «مال: كوچك‌ترین واحد تولید؛ بوهون: كوچك‌ترین واحد مصرف در ایل بختیاری»، نامۀ نور، تهران، 1359 ش، شم‍ ‍10-11؛ كلانتری، منوچهر، «ایل میلان»، هنر و مردم، تهران، 1345 ش، شم‍ ‍43؛ كلاویخو، ر.، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1344 ش؛ كیانی، منوچهر، سیه‌چادرها، تهران، 1371 ش؛ مددی، حسین، نماد در فرهنگ بختیاری، اهواز، 1386 ش. 

اصغر کریمی

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: