صفحه اصلی / مقالات / سایکس، سفرنامه /

فهرست مطالب

سایکس، سفرنامه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 8 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

سایْکْس، سَفَرْنامه، گزارش سفر الا ‌کنستانس‌ سایکس (1863- 1939 م / 1280- 1358 ق)، به ایران با عنوان «ایران و مردم آن» در آغاز سدۀ 14 ق / 20 م. در این سفرنامه به جوانب بسیاری از فرهنگ و زندگی اجتماعی ایرانیان اشاره شده است. 

سایکس از‌ جملۀ زنان سیاحی است که با مردان سیاسی به ایران آمد و خود نیز به مطالعه در این سرزمین پرداخت و مشاهداتش را در قالب دو سفرنامه منتشر کرد. با‌آنکه الا سایکس چند بار به آسیای مرکزی و ایران سفر کرد و حاصل سفرهایش آثار قابل تأملی است، اما چندان مورد توجه ایران‌شناسان و شرق‌شناسان قرار نگرفته است. او دو بار به ایران آمد و نخستین اثرش با عنوان سراسر ایران بر پشت اسب در 1898 م / 1316 ق، منتشر شد. او در همان سال، کتاب دیگری با عنوان «داستان شاهان یا افسانه‌هایی از ایران باستان» چاپ کرد. دستاورد سفر دوم وی به ایران، با عنوان «ایران و مردم آن» در 1910 م / 1328 ق انتشار یافت. او بعد از سفری به آسیای مرکزی، کتابی با نام «سفر به واحه‌ها و صحراهای آسیای میانه» در 1920 م / 1339 ق منتشر کرد. وی در مقدمۀ کتاب «ایران و مردم آن»، یادداشتهایش را محصول 3 سال زندگی در ایران و نشست‌و‌برخاست با مردمان این سرزمین دانسته، و تا‌ جای ‌ممکن سعی کرده است مطالب تاریخی آن مستند، و سراسر کتاب برای عموم خوانندگان جذاب باشد (ص vii-viii). مطالب این اثر مصور در 19 بخش و با دقت فصل‌بندی شده است و برخی از تصاویر آن، مثل تصویر زنی که در خانه‌اش لمیده است، منحصر‌به‌فرد محسوب می‌شوند. 
فصل نخست کتاب که به معرفی ایران می‌پردازد، اطلاعاتی جامع و نسبتاً دقیق، از ابعاد مختلف جمعیتی، جغرافیایی و تاریخی این سرزمین به خواننده ارائه می‌دهد. در جدولی در همین فصل با عنوان هزینۀ زندگی در تهران در 1298 ق / 1880 م و 1318 ق / 1900 م، قیمت اقلامی چون نان، شیر، پنیر، تخم‌مرغ و گوشت گوسفند ذکر شده است (ص 8). خاستگاه ایرانیان، مذهب و زبان آنها از دیگر مواردی است که در این فصل به‌اختصار از آنها یاد می‌شود. معرفی گروههای قومی مختلف، از حاشیۀ خلیج فارس تا قسمتهای مرکزی ایران و طوایف کوچ‌رو و ایلیاتی نیز از نظر مؤلف دور نمانده است. کل فصل دوم، اشاره‌ای گذرا به تاریخ ایران است که برای خوانندۀ غربی در آن عصر به‌خوبی تنظیم شده، و در فصل بعدی، سایکس به سلسله‌های پادشاهی و حکومتهای آنها در محدودۀ پایتختهایشان پرداخته است. بازار از جملۀ اماکنی است که در آن، رفتار مردم، نحوۀ داد‌و‌ستد، آمد‌و‌شد و دیگر عناصر فرهنگی آن گزارش شده است (نک‍ : ص 47-48). 
سایکس در فصل چهارم ــ که باید آن را یکی از پربارترین قسمتهای کتاب، دربارۀ مردم‌شناسی ایرانیان دانست ــ با عنوان «مرد ایرانی» می‌نویسد که در باور ایرانیان، از گهواره تا گور و در همۀ جوانب زندگی و حتى در جهان پس از مرگ، مرد ایرانی از اعتباری ممتاز و قیاس‌ناپذیر با زنان برخوردار است (ص 63). وقتی پسری به دنیا می‌آید، او را در گهواره‌ای ابریشمین می‌گذارند، و با لباسهای سوزن‌دوزی‌شده نزد پدرش می‌برند تا هدیه‌ای از او دریافت کنند. زنی که پسر می‌زاید، روابط شوهر با او بهتر می‌شود و جشنی به مناسبت این تولد ترتیب داده می‌شود (همانجا). انواع تعویذها بر نوزاد پسر آویخته ‌می‌شود تا از گزند چشم بد در امان بماند. نویسنده جزئیات بیشتری از این مراسم به دست می‌دهد، از‌جمله به اذکار و دعاهایی اشاره می‌کند که ملا یا دعانویس برای رفع ناخوشیهایی چون دندان‌درد می‌نویسد. هیچ‌یک از این کارها برای نوزاد دختر صورت نمی‌گیرد (ص 64-63). در ادامه، نظام آموزش پسران که از هشت‌سالگی تقریباً از مادر و خواهرانشان جدا می‌شدند و نیز تکالیف، تشویقها و تنبیهات توضیح داده شده است (ص ‌64)؛ همچنین سرگرمیهای پسرانه، نظیر سوارکاری، مصرف دخانیات (قلیان) و رفتارهای دیگر تشریح شده است (ص 66). 
از ویژگیهای الا سایکس این است که با دقت، ویژگیهای فرهنگی زندگی روزانۀ مردم را به تصویر می‌کشد؛ مثلاً ضمن وصف کباب، به غذاها و نوشیدنیهایی همچون فسنجان، چلو، پلو و شربت اشاره کرده است. وی همچنین نحوۀ پذیرایی و آداب غذا‌خوردن ایرانیان را با ‌تفصیل شرح می‌دهد (ص 70-72). حتى عادتها و باورهای مردم دربارۀ مصرف‌نکردن گوشت خوک یا نبودن ماهی در سفرۀ ایرانی و مصرف زیاد گوشت گوسفند را توضیح داده است (ص 72). الا سایکس حمامهای ایرانی را به کلوپ و مکان گرد هم آمدن و ملاقات دوستان تشبیه (همانجا)، و در ادامه، اعمال و رفتار مردم در حمام مثل شست‌و‌شو و حنا‌بستن را وصف می‌کند. او می‌گوید مسجد تنها جایی است که در آن تفاوتی میان فقیر و غنی قائل نمی‌شوند (ص 73-72). الا سایکس در اشاره به موضوع ازدواج، تجرد را از منظر ایرانیها نوعی تحقیر برمی‌شمارد و برای تبیین آن می‌نویسد که در سنین جوانی، دختران و پسران را حتى با وجود ندیدن چهرۀ یکدیگر، به عقد هم درمی‌آوردند. وی مراسم خواستگاری، ازدواج و روابط میان افراد را به شکلی جذاب تشریح می‌کند (ص 74-76). توجه سایکس به جزئیات مراسم و مناسک ایرانی او را به مردم‌نگاری واقعی تبدیل کرده است. او افزون‌‌بر ثبت مشاهداتش آن هم با نگاهی تیزبین، در بسیاری موارد نیز دست به مقایسۀ اجتماعات ایرانی با نمونه‌های مشابه آن در انگلستان می‌زند؛ مثلاً، در مقولۀ عزاداری می‌نویسد: لحظات احتضار و زمان مرگ یک ایرانی هرگز همچون انگلیسیها در سکوت نمی‌گذرد، بلکه در آن هنگام، انبوهی از بستگان و دوستان متوفا در حال قلیان‌کشیدن و چای‌نوشیدن، و نیز گفت‌و‌گو با صدای بلندند (ص 76). وی در ادامه، رفتارهای آیینی دفن میت را توضیح می‌دهد. این اوصاف را می‌توان از جامع‌ترین گزارشهای سیاحانی که به ایران سفر کرده‌اند، برشمرد. آنچه سایکس از شخصیت و منش مرد ایرانی و ابعاد مختلف رفتار وی، از تکیه‌کلامها گرفته تا نوع پوشاک، مشرب عمومی، علایق و سلایق و باورهای مذهبی‌، بیان کرده، بی‌تردید در میان دیگر سیاحان غربی کم‌نظیر است (نک‍ : ص 76-80). 
سراسر فصل پنجم به شهر مقدس مشهد، حرم امام رضا (ع) و آداب زیارت آن اختصاص یافته است. اینجا نیز مؤلف با تلفیق مناسب اطلاعات تاریخی و دانشش از مناسبتهای اجتماعی، قدرت نگارش خود را نشان داده است. از درویشان نیز در این فصل صحبت شده است (ص 102-101). چگونگی زندگی گدایان در شهر، محل خواب، پوشاک و ابزارهای معاش آنها از موضوعاتی است که دربارۀ آنها سخن رفته است (ص 103). نگاه تیزبین مؤلف سبب شده است تا وی توجه خاصی به عناصر فرهنگی جامعه داشته باشد؛ عناصری چون نظام قنات، بازی گوی‌و‌چوگان، قداست بنای خواجه ‌ربیع و نقش سنگهای قیمتی همچون فیروزه (انواع خاکی و سنگی) در ساخت تعویذها در فصل ششم مطرح می‌شوند (نک‍ : ص 106-120). 
سایکس در فصل هفتم با نام گزارشی ساده از مذهب ایرانیان، به شرح مواردی در ارتباط با زردشتیان، مانند برجهای سکوت برای دفن مردگان یا استودانها و پوشاک زردشتیان یزد می‌پردازد و نیز به مذاهبی چون مسیحیت و نسطوری اشاره می‌کند و سرانجام، به دین امروزی ایرانیان، یعنی اسلام، می‌رسد. او در انتهای صفحات هر مبحث، منبع مورد استفادۀ خود را ذکر کرده، و همین کار، او را در زمرۀ سفرنامه‌نویسان مسئولیت‌پذیر و امانت‌دار قرار داده است. اشارات وی به باورهای اسلامی در زندگی اجتماعی ایرانیان مفصل است؛ البته این گزارشها عاری از انتقاد و تحلیل نیست (برای نمونه، نک‍ : ص 137). از نظر او، مناسک محرم از چنان اهمیتی برخوردار است که باید در فصلی مجزا به آن پرداخته شود. در صحبت از تعزیه، به 30-40 مجلس تعزیۀ معروف اشاره می‌کند و مدعی است که برخی از آنها برگرفته از افسانه‌های یهودی است (نک‍ : ص 152). او در این فصل سعی کرده است که مطالب خود را به منابع معروف عصر خود، نظیر آثار جکسن، کرزن و براون، مستند نماید. 
در فصل بعدی، مؤلف حال‌و‌هوای سفر در ایران و هر آنچه را ممکن است مسافر با آن دست‌به‌گریبان شود، به تصویر می‌کشد. چاپار، چاپارخانه، چاروادار، داد‌و‌ستد با پول (قِران و تومان) و نحوۀ پذیرایی از مسافران (بساط چای و سماور) از جملۀ این تصاویر است. البته باید توجه داشت که گاه آنچه سایکس دربارۀ مردم ذکر می‌کند، گزارشی از برداشت سیاحان پیشین، و نه حاصل مشاهدۀ مستقیم او ست. معماری بومی، نظیر بادگیرهای یزد و منارهای مساجد و نیز کبوترخانه‌ها، نظر مؤلف را به خود جلب کرده، و زردشتیان این شهر و برخی آیینهای ایشان، از موضوعات جالب توجه برای وی بوده‌ است. او می‌کوشد تا در این فصل، ویژگیهای خاص شهرهایی چون قم، کاشان، اصفهان، یزد، کرمان و منطقۀ بلوچستان را برای مخاطب خود تشریح کند (نک‍ : ص 157 ff.)؛ مثلاً، دربارۀ بلوچستان به نخلستانها و مزارع جو و گندم آن، که همچون بهشتی محصور در بیابانهای شنزار به چشم می‌آید، اشاره می‌کند. او درختان خرما را منبع اصلی سلامت و ثروت در این منطقه از ایران می‌داند (ص 190). در همین بخش، او به باور ایرانیان به موجودات وهمی نظیر جن و غول و اینکه آنان معتقدند این جنها و غولها در حضور اروپاییها آفتابی نمی‌شوند، می‌پردازد (همانجا). 
«زن ایرانی» عنوان فصل دهم است. برخلاف جنس مذکر، زن در ایران از بدو تولد با بداقبالی، بی‌توجهی و تحقیر روبه‌رو ست (ص 196). به‌ندرت زنی در ایران خواندن و نوشتن می‌آموزد و پس از هشت‌سالگی، سرنوشتش به اندرونی گره می‌خورد. بحث پوشاک زنان، چه عناصر سنتی (چارقد و چادر) و چه الگوبرداریهای فرنگی، مورد نظر مؤلف بوده، و برای او پرسشهایی ایجاد کرده است (ص 198-199). وی در وصف چهره و ظاهر زن ایرانی می‌گوید: «از نظر ظاهری، زن ایرانی بلند‌قد‌ نیست، دست و پای کوچکی دارد، عمدتاً چاق است و صورت بیضی‌شکل بیشتر آنها با چشمان مشکی، خوش‌ترکیب شده است؛ هر‌چند برای سلیقۀ انگلیسی معمولاً زمخت به نظر می‌آید. پوستشان سفید و شفاف است، اما اشتیاق فراوان آنها به استفاده از پودر و ماتیک، قضاوت صحیح دربارۀ پوست ایشان را سخت می‌کند. کاربرد سُرمه باعث می‌شود تا چشمانشان لوچ به نظر آید و پهن‌کردن ابروان تا ‌حد پیوستن آنها به یکدیگر، در بالای پل بینی صورت می‌گیرد. گیسوان پرپشت دارند، موهای روی پیشانی آنان به شکل چتری است و هر‌گونه کم‌پشتی مو، با افزودن موی مشکی اسب جبران می‌شود» (ص 199). سایکس حمامهای زنانه را نیز به‌خوبی وصف کرده است (ص 200). جشنهای پنج تا هفت‌روزۀ عروسی و فضای آن، از پذیراییها گرفته تا لباسهای مزین، آرایشها و رقص و آواز نیز تشریح شده است (نک‍ : ص 202). مؤلف به‌خوبی و با جزئیات، مراسم عروسی، مثل جهاز‌بران و عروس‌کشان را توضیح می‌دهد (ص 203). روابط زن و مرد، وظایف زن و رسومی که هنگام فوت زن اجرا می‌شوند، این فصل را به فصلی پربار، از ‌نظر مسائل مردم‌شناختی تبدیل کرده است. سایکس در اینجا تنها گزارشگر نیست، بلکه دیدگاههای خود را نیز مطرح می‌کند؛ به‌ویژه در این فصل که دربارۀ زنان است، و او خود به‌عنوان یک زن، نگاهی انتقادی بر وضعیت زنان ایرانی انداخته است. عکسی بسیار زیبا از زنی زردشتی و دخترش در این فصل آمده است که به‌خوبی پوشاک ایشان را با جزئیاتش نمایان می‌سازد. 
فصل بعدی مختص زندگی شبانی و روستایی در ایران است که با وصف پوشاک شبانان آغاز می‌شود. خوراک ساده شامل نان و پنیر و میوه، مقداری خیار و کاهو و گاه اندکی گوشت قورمه‌شده غذایی معمول بوده است (ص 210). نحوۀ کشاورزی و آبیاری زمینها شامل فناوریهای ابتدایی و محصولات عمدۀ کشت، همچون پنبه و تریاک، نسبتاً مفصل شرح داده شده است. عکسی از دستگاه خرمن‌کوب سنتی که دو گاو آن را می‌کشند نیز ارائه شده است. پرورش کرم ابریشم و شراب‌گیری در تاکستانها از تولیدات مطرح روستاییان بوده است (نک‍ : 215-216). 
گزارش سایکس از روستاهای ایران و گذر زندگی در آن، خواننده را به‌خوبی با شرایط آن عصر آشنا می‌سازد. او معتقد است برخلاف روستاییان که زندگی سخت و طاقت‌فرسایی دارند، عشایر و کوچ‌روان گویا بیشترین لذت را از زندگی خود می‌برند (نک‍‌ : ص 219). او در شرح مفیدی که از زندگی روزمرۀ ایشان می‌دهد، زنان عشایر را برخلاف دیگر زنان ایرانی، بسیار آزاد و مستقل می‌داند (همانجا). به اعتقاد سایکس، هر‌گونه تعریفی از ایران بدون پرداختن به باغهای آن بی‌معنا ست. به گفتۀ او، در هر باغ ایرانی تختی در سایه‌سار درختان، کنار آب جاری قنات قرار دارد که دوستان روی قالیهای پهن‌شده بر آن می‌آسایند و با خوردن چای و کشیدن قلیان، به شعرخوانی و گفت‌و‌گو می‌پردازند (ص 221). 
فصل دوازدهم، به خلیج فارس و رودخانۀ کارون اختصاص یافته که ترکیبی از اطلاعات تاریخی، سیاسی، اقتصادی (معیشتی) و اجتماعی است. پوشش گیاهی و جانوری در فصل بعدی به‌تفصیل تشریح شده است. از خوش‌ذوقی مؤلف همین بس که آغاز فصل را با داستانهایی از بهرام گور و آثار به‌جای‌مانده از دوران اسکندر و نبرد مقدونیان با شیرهای ایرانی شروع کرده است (نک‍ : ص 238-239). مبحث تنوع حیوانات وحشی و پرورش حیوانات اهلی در مناطق مختلف ایران در این فصل آمده است. نیز نژاد انواع اسبهای ایرانی و پوششهای آنها مثل جُل، پیراهن و نمد مطرح شده است که دقت‌ نظر مؤلف را دربارۀ موضوعات مردم‌شناختی نشان می‌دهـد (ص 245-244). برخلاف پـوشش جانـوری، او چندان بـه پـوشش گیاهی ایـران بـا تنوع کم‌نظیرش نپرداختـه است. موقعیت سوق‌الجیشی ایران و میراث باستانی آن از دیگر موضوعاتی است که وی از آنها سخن گفته است. 
بازی و سرگرمی موضوع فصل شانزدهم است. او شکار غزال را سرگرمی متداول در ایران می‌داند (ص 277)؛ هر‌چند احتمالاً منظور وی سرگرمی متداول درباریان بوده است. شکار با باز نیز از دیگر سرگرمیهای آنها بود (ص 277-278). نواختن سازهایی نظیر سه‌تار، تمبک و دایره از جملۀ دیگر سرگرمیهای ایرانیان برشمرده شده است (ص 282)، اما نشانی از بازیهای متنوع ایرانی در گزارش سایکس نیست. او فصلی را به 4 چهرۀ شاخص شعر فارسی، فردوسی، خیام، حافظ و سعدی اختصاص داده است، هر‌چند در لابه‌لای مطالب، به شاعران دیگر نیز اشاره می‌کند (نک‍ : ص 284 ff.). 
هنر و صنایع دستی ایرانیان بسیار مورد توجه مؤلف قرار گرفته است؛ نازک‌کاری و چوب‌بری خانه‌های اعیان، اُرسی‌سازی و ساختن پنجره‌های زیبا و رنگارنگ، گچ‌بری، آیینه‌کاری و کاشی‌کاری تنها بخشی از هنرهای ایرانی است که در معماری خانه‌ها و کاخها به کار رفته است. بافت منسوجاتی چون مخمل کاشان، شال کرمان، پارچه‌های ابریشمین، و نیز قالی‌بافی از هنرهایی است که مؤلف به آنها پرداخته است (نک‍ : ص .315 ff). او به دست‌بافتهای عشایر، به‌ویژه طوایف تکۀ ترکمن، از جهاتی چون رنگ و طرح توجه ویژه داشته، و عکسهایی از عشایر را نیز ارائه داده است (نک‍ : ص 321-322). 
فصل آخر کتاب، که به باورها و طبابت اختصاص دارد، شاید جذاب‌ترین بخش از نظر مردم‌شناسی باشد. این فصل با باورهای ایرانیان به غول، دیو، جن و عفریت شروع می‌شود. سایـکس وصف هر‌یک از این موجودات، خویشکاری و داستانهای مرتبط با آنها را گرد آورده است. می‌توان گفت که در میان سیاحان، او از جملۀ کسانی است که بیشترین توجه را به موجودات وهمی و نقش آنها در باورهای جمعی داشته است. باور به سعد ‌و ‌نحس‌بودن روزها، مسئلۀ خیر ‌و ‌شر، نقش اجرام سماوی (مثل ماه) در بروز خوش‌اقبالی، قربانی‌کردن حیوانات و یا صدقه‌دادن به گدایان برای دفع بلا همگی در این فصل بیان شده است (نک‍ : ص 333-336). باور به بدشگون‌بودن عطسۀ اول و نگاه به خورشید به منظور تحریک برای عطسۀ دوم و سوم با هدف خنثى‌ساختن این بدشگونی مثالی از این باورها ست (ص 335-336). اصرار ایرانیان برای جلوگیری از خمیازه و نیز بسته نگاه‌داشتن دهان به‌سبب روایتی از پیامبر اسلام (ص) بوده که باز‌کردن دهان حین خمیازه را موجب خندۀ شیطان دانسته است (ص 336). چشم‌زخم از باورهای عمیقی است که در ایران رواج تام داشته است. رنگ آبی فیروزه‌ای دافع چشم‌زخم محسوب می‌شد و در تعویذها، انگشترها و تسبیحها به کار می‌رفت. گاه موی دم اسب، قاطر، شتر و میمون برای حفاظت و ایجاد امنیت به تعویذها اضافه می‌شد (ص 336-337). کاربرد سنگهای فیروزه‌ای از سوی تجار و بازاریان برای کسب بهتر و فریب‌نخوردن در کاسبی نیز رایج بوده است (همانجا). 
وصف سایکس از پزشکی در ایران، بیانگر نظامی کاملاً غیر‌علمی، برپایۀ افسون و طالع‌بینی است. همۀ بیماریها به دو دستۀ گرم و سرد تقسیم، و با متضاد خود درمان می‌شدند. او شواهد متعددی در این زمینه ذکر می‌کند. نسخه‌های درمانی معمولاً ترکیبی از افسونها، گیاهان، باورها و رفتارهای عجیب (نظیر به‌کار‌بردن خرده‌شیشه) بودند. شفا از طریق ورد و دعا (مثلاً از سوی درویشها) و یا طالع‌بینی بر‌اساس حرکات و موقعیت اجرام سماوی صورت می‌گرفت (نک‍ : ص 337-338). الا سایکس که کتاب خود را با آرزوی توسعه و کامیابی برای ایران، و با عبارت «خوش‌بخت باد ایران» به پایان برده، زنی دانشمند، جست‌وجوگر، نکته‌سنج و تیزبین است. 
مطالعۀ آثار سیاحان بزرگ و معتبر معاصر، توجه به توقع خوانندگان جویای واقعیت در آغاز سدۀ 20 م / 14 ق، و نگاه همه‌جانبه به زندگی اجتماعی ایرانیان و وضعیت فرهنگی ایشان با حضور در محیط و مشارکت در آن سبب شده است تا این سفرنامه تنها گزارشی خام از وقایع سفر یا تکراری دیگر از شرح اوضاع سیاسی و اتفاقات تاریخ این مملکت نباشد، بلکه در قالبی نظام‌مند و موضوعی، ایران را به‌نحوی مفید و متناسب به مخاطب خود نشان ‌دهد. این اثر را می‌توان در میان سفرنامه‌های متعدد، در زمرۀ بهترینها به‌ویژه از ابعاد مردم‌نگارانه برشمرد. تا‌کنون این اثر به زبان فارسی ترجمه نشده است.

مأخذ

 Sykes, E. C., Persia and Its People, New York, 1910.

پیمان متین

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: