صفحه اصلی / مقالات / زین العابدین (ع)، امام /

فهرست مطالب

زین العابدین (ع)، امام


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 1 آذر 1400 تاریخچه مقاله

زِیْنُ‌الْعابِدین (ع)، اِمام، علی بن حسین (ع)، چهارمین امام از پیشوایان دوازده‌گانۀ شیعیان (38-94 ق / 658-713 م).
دربارۀ نسب مادری وی، در کتابهای تاریخی گزارشهای گوناگون به چشم می‌خورد. برخی از مورخان، مادر آن امام را دختر یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی، دانسته‌‌اند که در جنگ با مسلمانان و فتح مداین به اسارت درآمده‌ بوده ‌است. امام زین‌العابدین (ع) در 23‌‌سالگی در واقعۀ کربلا حضور داشت؛ اما چون به‌سبب بیماری در درگیریها شرکت نکرد، جان سالم به ‌در برد (ابن‌اعثم، 912؛ یعقوبی، 2 / 266؛ ابن‌اثیر، 4 / 81). معروف است که امام زین‌العابدین (ع) در هر شبانه‌روز 000‘1 رکعت نماز می‌گزارد (یعقوبی، 2 / 263) و القابی همچون ذوالثفنات، زین‌العابدین، سید‌الساجدین و سجاد به همین مناسبت به وی داده‌ شده ‌است. 
در اراضی شهر‌ری بر فراز صخره‌ای کوهستانی نزدیک بارگاه حضرت عبدالعظیم، مقبره‌ای است به نام بی‌بی شهربانو (ه‍ م) که به باور مردم، همسر امام حسین (ع) بوده است (سپهر، 1 / 5؛ کریمان، 1 / 403؛ منظر‌پور، 36)؛ اگر‌چه انتساب این مکان به وی در هیچ‌یک از منابع تاریخی تأیید نشده، اما به‌هر‌حال، نشان‌دهندۀ توجه ایرانیان به امام زین‌العابدین (ع) و مادر آن حضرت است.
افسانه‌ها و روایتهای مختلف از احوال امام زین‌العابدین (ع) در میان مردم رواج دارد که در تعزیه‌ها انعکاس یافته، و در مردم‌نگاریها و سفرنامه‌ها نیز ثبت شده (نک‍ : سرنا، 199؛ نیبور، 191)؛ مثلاً نیبور در وصف یکی از تعزیه‌های ایرانی نوشته است: «بعد، یکی از پسران حسین [ع] را که اسمش علی [ع] بود (و بعدها به زین‌العابدین معروف شد)، پیش خلیفه بردند تا با او بیعت کند. او جواب بسیار تندی به خلیفه داد؛ اما با پادرمیانی سفیر یونان دو بار مورد عفو قرار گرفت. وقتی زین‌العابدین [ع] را برای سومین‌بار پیش خلیفه بردند و سفیر یونان باز تقاضای عفو او را کرد، به دستور خلیفه سفیر را کشتند و قرار شد که پسر حسین [ع] را هم بکشند؛ اما هواداران او، او را مخفیانه از دست عمال یزید خارج کردند» (همانجا؛ قس: موریه، 233). 
شعرای پارسی‌گو نیز اشعاری دربارۀ آن حضرت دارند؛ مثلاً ناصر ‌خسرو (د 481 ق / 1088 م) سروده است: سپس باقر و سجاد رَوَم در رهِ دین / تو بقر رو سپس عامه که ایشان بقرند (ص 67)؛ خاقانی (د 595 ق / 1199 م) نیز در این بیت از آن امام یاد می‌کند: کو آن‌که به پرهیز و به توفیق و سداد / هم باقر بود و هم رضا، هم سجاد (ص 714)؛ مولوی (د 672 ق / 1273 م) هم این‌گونه از آن حضرت یاد کرده است: مصحفی در کف چو زین‌العابدین / خنجری پر‌قهر اندر آستین (6 / 185)؛ نظیری نیشابوری (د 1021 ق / 1612 م) نیز چنین می‌سراید: دنیا که عنف اهل ستم تار‌و‌مار کرد / سجاد حق علی حسین آشکار کرد / / پوشید دلق تقوی و نعلین اجتهاد / در طاعت خدای کمر استوار کرد / / از بس گریست پوست ز رخساره‌اش بریخت / شوراب دیده‌اش بن دندان فگار کرد / / از عقده‌های ظلمت و از عقبه‌های تار / سجاد حق به گریۀ خونین گذار کرد (ص 554). 
تصویرهایی که مردم از امام سجاد (ع) در ذهن خود پرورده‌اند، در آیینهای مذهبی از‌جمله شبیه‌خوانیها، اشعارِ عزاداریها و نذورات آنها بازتاب یافته است. بارزترین چهرۀ این امام (ع) در میان ایرانیان، سیمایی تب‌دار و بیمار است؛ با آنکه به روایت یعقوبی، بیش از 3 بار بیمار نشده ‌است (2 / 266).
در شبیه‌خوانیها چهره‌ای رنجور از امام سجاد (ع) نشان می‌دهند (همایونی، فرهنگ ... ، 213) و به تن تب‌دار زین‌العابدین (همو، گوشه‌ها ... ، 198؛ شهری، 4 / 348)، به بیمار کربلا (همایونی، همان، 199) و به آب دیدۀ سجاد بیمار (شریعت‌زاده، 402) سوگند می‌خورند. 
اشاره به بیماری امام (ع) حتى در آداب آشها و سفره‌های نذری (ه‍ م) نیز دیده می‌شود. در میان مردم، گستردنِ سفره‌های نذری با عنوان سفرۀ زین‌العابدین (ع) با تجملات خاصی از دیرباز معمول بوده (شهری، 4 / 425)، و خوراک ویژۀ آن آشی شبیه شله‌قلمکار است (همو، 2 / 369) که غالباً در چهارشنبۀ آخرِ ماهِ صفر (دولتی، 416؛ آشپزباشی، 77)، یا ایام محرم (حاتمی، 480)، و یا حتى در چهارشنبه‌سوری‌ (نفیسی، 852) با مراسم و آیینهـایی خـاص ــ و متفاوت در نقـاط مختـلف ایران ــ طبخ و توزیع می‌شود. این آش نذری را عموماً آش زین‌العابدین بیمار (شاهانی، 418؛ نفیسی، همانجا)، ابوالدردا یا ابودردا (آشپزباشی، همانجا؛ شکورزاده، 13؛ اسدیان، 200) می‌خوانند. در کازرون، این آش را هَوْدَرده (هفت‌درده) یا هفت‌دونْگاره می‌نامند (دو‌نگاره: حبوبات) و معتقدند که خوردن آن سبب تندرستی، نیرومندی، باروری و کارآمدی می‌شود (حاتمی، همانجا). 
مردم تهران بر این باورند که هنگام به اسیری بردنِ امام زین‌العابدین (ع) از کوفه به شام، بر گردن، دستها و پاهای او غل و زنجیر نهادند که سبب مجروح‌شدن مچ پاها، بازوان و گردن وی گردید؛ به همین نشانه، در شبیه‌خوانیها معمولاً افرادی که از پیش نذر دارند، مچ پاها، بازوان و گردن خود را مجروح می‌سازند و در روز عاشورا، یازدهم و دوازدهم محرم، درحالی‌که به خود غل و زنجیر بسته‌اند، بر شترِ برهنه سوار می‌شوند و به نمایش می‌پردازند (شهری، 2 / 413). 
 جیمز موریه، منشی سفارت انگلیس در سدۀ 19 م، نیز از برگزاری چنین مراسمی در آیین سوگواری خبر می‌دهد (ص 233). در تعزیه‌ها هم غالباً ایفا‌کنندۀ نقش امام سجاد (ع) با زنجیری بر گردن و دست و پا دیده ‌می‌شود (لهسایی‌زاده، 131). در اشعار عزاداری نیز این تصویر از امام چهارم (ع) وجود دارد: پس از شهادت او زین‌العابدینش را / به گردنش غل و بر بازویش طناب چرا؟ (ترکی، 340). در اذکار زورخانه‌ای نیز نام امام چهارم (ع) با تعبیری چون «زین‌العابدین اسیر بلا» بر زبان آورده می‌شود (شهری، 1 / 172). 

مآخذ

 آشپزباشی، علی‌اکبر، سفرۀ اطعمه، تهران، 1353 ش؛ ابن‌اثیر، الکامل؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ترجمۀ کهن فارسی از محمد مستوفی هروی، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، 1372 ش؛ اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ ترکی شیرازی، محمد‌حسین، دیوان، به کوشش محسن حافظی کاشفی، تهران، 1385 ش؛ خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، 1357 ش؛ حاتمی، حسن، «بهمنجنه، آش هودرده و ناناکوسا و سنتهای مشابه در ژاپن»، آینده، تهران، 1366 ش، س 13، شم‍ 6‍-7؛ دولتی، فرخنده و ابوالقاسم فقیری، «سفره‌ها»، سخن، تهران، 1345 ش، س 16، شم‍ 4؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، تهران، 1341 ش؛ سرنا، کارلا، مردم و دیدنیهای ایران، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، 1363 ش؛ شاهانی، خسرو، «آش ابودردا و قلندر»، آینده، تهران، 1367 ش، س 14، شم‍ 6‍- 8؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران، 1346 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ کریمان، حسین، ری باستان، تهران، 1345 ش؛ لهسایی‌زاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز، 1380 ش؛ منظر‌پور، عباس، در کوچه و خیابان، تهران، 1379 ش؛ موریه، جیمز، سفرنامه، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1386 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش محمد استعلامی، تهران، 1375 ش؛ ناصر خسرو، دیوان، به کوشش مجتبى مینوی و مهدی محقق، تهران، 1367 ش؛ نظیری نیشابوری، محمد‌حسین، دیوان، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1340 ش؛ نفیسی، سعید، «چهارشنبه‌سوری»، مهر، تهران، 1313 ش، س 1، شم‍ 11؛ نیبور، کارستن، سفرنامه، ترجمۀ پرویز رجبی، تهران، 1354 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348- 1349 ش؛ همو، گوشه‌هایی از آداب‌و‌رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، ترجمۀ محمد‌ابراهیم آیتی، تهران، 1366 ش.

حسن اکبری بیرق

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: