صفحه اصلی / مقالات / دخیل بستن /

فهرست مطالب

دخیل بستن


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 3 آذر 1400 تاریخچه مقاله

دَخیلْ‌‌بَسْتَن، گره‌زدن پارچه یا بستن قفل و چیزهایی دیگر به ضریح امامان و امامزادگان و اماکن مقدس، سقاخانه‌ها و درختان مقدس به‌منظور توسل برای برآمدن حاجت. دخیلِ کسی یا چیزی شدن، به‌معنای پناه‌بردن و التجا به کسی و یا درخواست چیزی از کسی، از رسوم دیرین جوامع مختلف به شمار می‌آید (انوری؛ نیز نک‍ : ه‍ د، بست)؛ این جنبه از اصطلاح دخیل به مفهوم توسل (ه‍ م) نزدیک‎تر است.
مردم معمولاً از تکه‌پارچه‌های دوخته‌نشده، پاره‌ای از جامه، نخ و یا قفل برای دخیل‌بستن استفاده می‌کنند (برای برخی مواضع دخیل‌‌بستن، نک‍ : شهری، طهران ... ، 2 / 365، 430؛ جانب‎اللٰهی، 142؛ احمدپناهی، 292؛ تناولی، 18). اعراب پیش از اسلام اشیاء و زیورهای گران‌بها را نذر، و به بتهای مورد پرستش خود تقدیم می‎کردند. آنان همچنین لباسهای گران‌بهایی بر بتها و درختان مقدس می‎آویختند و با این شیوه به آنها تقرب می‎جستند (علی، 6 / 188؛ اسمیث، 185).
در ایران گاهی به جاهایی مانند پنجرۀ مشبک آرامگاه سعدی (ماسه، II / 394-395)، اسباب و وسایلی مانند توپ‌، از‌جمله توپ مروارید (توپ نظامی‌ای که سابقاً در میدان ارگ تهران قرار داشت) و پیکره‌های شیر مانند شیرسنگی در همدان توسل می‌جستند و دخیل می‌بستند (شهری، همان، 4 / 73؛ کتیرایی، 98، 295-296؛ هدایت، 13-14؛ نیز نک‍ : اذکائی، 394-397). در موارد اخیر آن را به پرستش و نیایش نرینگی مرد (فالوس) در مذاهب ابتدایی ارتباط داده‌اند (هدایت، 17- 18). وجود گزارش مشابهی از دخیل‌‌بستن به توپ نظامی در بغداد می‌تواند مؤید این ارتباط باشد (برای اطلاع بیشتر، نک‍ : سالور، 8 / 6606). گاهی افراد همراه توسل و بستن دخیلْ پول، کالا و یا اقدام به کار نیکی را نیز نذر (ه‍ م) می‌کنند (شکورزاده، 157).
اگرچه پیشینۀ این سنت را می‎توان در میان اقوام سامی یافت، لیکن برای شکل امروزی آن نمی‌توان تاریخ و خاستگاه قومی مشخص کرد. بسیاری از رسوم مذهبی خاستگاه و منشأ مشخصی ندارند و از تلفیق و تکامل آیینهای گوناگون اقوام به‌واسطۀ خویشاوندی و پیوند با یکدیگر در طول زمان پدید آمده‌اند (قس: شوالیه، 3 / 195).
دخیل‌‌بستن اشیاء به دیوار معابد و اماکن مقدس نیز سابقه‌ای کهن دارد. بروکس در گزارشی از غاری زیارتی به نام پیر غار در منطقۀ میزدج شهرستان فارسان در استان چهارمحال و بختیاری، در توصیف آداب و مراسم، به طنابهایی اشاره می‌کند که از دیواری به دیوار دیگر در غار کشیده شده بود و به آن تعویذها و زنگوله‌های مسی با میخها و مهره‌های آبی آویخته بودند و مادران، کودکان و نوجوانان بیمار خود را به نیت شفا 3 تا 7 بار از زیر این طنابها و زنگوله‌ها عبور می‌دادند (ص 103-104). اکنون نیز در برخی جاها به همین شکل به دیوار اماکن مقدس بدون ضریح، دخیل می‌بندند (نک‍ : مصطفوی، محمدتقی، 1 / 11؛ قس: استو، 161؛ نیز ماسه، II / 395).
از دیگر مصادیق دخیل‌بستن، قفل‌‎بستن به ضریح امامزادگان یا سقاخانه‌ها (شهری، تاریخ ... ، 2 / 198؛ ماسه، I / 219)، و نیز بستن قفل به تن و شمع‌آجین‌کردن تن بوده است. برای این کار افرادی که نذری داشتند و حاجتی می‌خواستند، در روز عاشورا، قفل و  گاه فلزاتی دیگر را به نشانۀ همدردی با شهیدان کربلا به بدن خود ــ که از روز قبل برای این عمل آماده کرده بودند ــ متصل می‌کردند (نک‍ : شهری، طهران، 2 / 414؛ تناولی، 21). اصطلاح «جانی قیفیللی» (جعفرزاده، 1 / 825) در زبان آذری، و «قفل‌بندی، قفل‎آجین و شمع‎آجین» (شهری، همانجا) در گویش تهرانی نیز به رواج این رسم (در گذشته) اشاره دارد. عمل قفل‌بستن و شمع‌آجین‌کردن تن از دو دیدگاه قابل بررسی است: نخست مقدس‌پنداشتن جسم عزادار به‌مثابۀ موضعی مقدس (تناولی، همانجا)، و دیگر، شیوه‌ای برای تقرب‌جستن به خدا (مصطفوی، علی‎اصغر، 191).
در ایران، سقاخانه‎ها به‌سبب پیوند با حضرت عباس (ع) و سقایی او در کربلا و تقدس آب از مواضعی هستند که دخیل‌‌بستن به آنها و درختان هم‌جوارشان اهمیت دارند (نک‍ : ه‍ د، چشمه‌های مقدس؛ نیز برای ارتباط میان درختان مقدس، چشمه‎ها و قدمگاهها، نک‍ : جوادی، 13 بب‍‌ ؛ نوبان، 78- 79؛ همچنین برای آگاهی از ارتباط میان محل «درگاهها» و درختان و چشمه‎های مقدس در هند، نک‍ : احمد، 144).
در میان افغانان، بستن پارچه به چوبۀ علم عزاداری در ماه محرم به نشانۀ نذر و توسل رایج است. گاهی پارچه‌های نذری را بـه روحانیان و یا ذاکران مراسم می‌دهند (بختیاری، 372-373)؛ باز‌کردن پارچه‌های متبرک از علم و توزیع آنها میان مردم عزادار در روز سیزدهم محرم به «شهیدکردن علم» مشهور است (همانجا).
در رسم دخیل‌بستن میان مسلمانان، درختان مقدس یا نظرکرده از اهمیت زیادی برخوردارند (دربارۀ تقدس درختان و چشمه‎ها نزد اقوام سامی، نک‍ : اسمیث، 165-196). شاخه‎های شکستۀ این درختان نیز نزد مردمْ مقدس و متبرک است و از آنها در مواقع خاص استفاده می‌شود و سوزاندن آنها را گناه می‌شمرند (نک‍ : مهدی حسن، 1042؛ فرهادی، 321-325؛ انجوی، 227؛ کوکلانی، 28). شمع، آینه و پارچه از دخیلهایی‌اند که معمولاً به این نوع درختان بسته می‌شوند؛ اگر شاخه‌ها به‌سبب بلندی درخت در دسترس نباشد، دخیل را به میخی که به تنۀ درخت فروکرده‌اند، می‌بندند (ماسه، I / 222). دربارۀ شفایافتن بیماران با دخیل‌بستن به این درختان، همچنین عقوبت سخت افراد بی‎اعتماد به این باورها نقلهای عامیانۀ گوناگونی وجود دارد (نک‍ : شهری، تاریخ، 5 / 112-113؛ همایونی، 68). رشید‌الدین فضل‎الله به رسم دخیل‌بستن میان مغولان اشاره می‎کند و می‌نویسد مغولان در امور مهم به درختان متوسل می‌شدند و به آنها نشانه‌ها و جامه‎های رنگارنگ می‎بستند و در برابر آنها به مناجات می‌پرداختند (ص 141-142). امروزه در قزاقستان درختانی که در محوطۀ عبادتگاهها روییده‌اند، مقدس محسوب می‌شوند و به آنها دخیل می‌بندند (مصطفینا، 103, 110).
در ایران، به باور عامه دفن‌‌شدن امامزاده‌ای یا پیری مورد احترام در کنار و پای این درختان، یا پناه‌بردن بزرگ و سیدی از شر دشمن به این درختها و خوردن از میوۀ آنها، سبب تقدس این درختان و دخیل‌بستن به آنها شده است (برای دیدگاه دیگر، نک‍ : طبیبی، 208- 209)؛ در کشورهای آسیای مرکزی نیز درختان مقدس‌اند و به آنها دخیل می‌بندند‌. به گفتۀ فره‌وشی ایرانیان تک‌درخت اناری را که نزدیک امامزاده و بر تپه یا کوهی بروید، مقدس می‌دانند و بر آن دخیل می‌بندند (ص 65). انار (ه‍ م)، سرو و نخل از جملۀ درختان مقدسی‌اند که به آنها دخیل بسته می‌شود (برای نمونه‎های دیگر درختان مقدس در میان ایرانیان و سایر اقوام، نک‍ : ه‍ د، درختان مقدس؛ اسفند؛ ابن‌هشام، 4 / 84-85؛ ازرقی، 1 / 129-130؛ ثعالبی، 295-296؛ بهار، 42- 48؛ کوکلانی، همانجا؛ نیز نک‍ : صدقه، 141-145؛ فرهادی،320-325؛ هاشمی، 149).
در هند به درختان مقدسی که به آنها دخیل می‌بندند، «پیر گودریا» گفته می‌شود و به اعتقاد عوام این درختان مسکن جن هستند (بهار ... ، ذیل درخت فاضل؛ نیز نک‍ : دانلدسن، 142-143؛ اسمیث، 168). در شمال ایران، درختان مقدس به نامهای «آقادار»، «آقاسور» و «آقاریس» معروف‎‌اند؛ قداست امروزۀ این درختان را ادامۀ سنت توتم‎پرستی دانسته‌اند (ستوده، مقدمه، 6، 7). یکی دیگر از مصادیق دخیل‌بستن، بستن افراد به‌منظور شفایافتن به ضریح امامان و یا امامزادگان است (شهاب، 151؛ شهری، تاریخ، 6 / 10). سبب رواج چنین رسمی را می‎توان به‌نوعی گریز از اسارت روزمرگی دانست (احمد، 116-115).
بستن دخیل به اماکن، وسایل و اشیاء مقدس نوعی توسل است که به‌سبب ناتوانی فرد از حضور دائم در پیشگاه امر قدسی، شیء نمایندۀ دائم او می‎شود (تناولی، 21). در سالهای اخیر به‌سبب بی‌اساس‌بودن این سنت طبق فتوای علما در برخی سرزمینهای اسلامی دخیل‌‌بستن به اماکن مقدس خصوصاً در دو شهر مکه و مدینۀ عربستان ممنوع اعلام شده است («بدعتی ... »، بش‍‌ ).

مآخذ

ابن‎هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، بیروت، 1993 م؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374 ش؛ اذکائی، پرویز، فرهنگ مردم همدان، همدان، 1385 ش؛ ازرقی، محمد، اخبار مکة، قم، 1369 ش؛ استو، م. ج.، چغازنبیل، ترجمۀ اصغر کریمی، تهران، 1375 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران، 1371 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1381 ش؛ بختیاری، محمد عزیز، شیعیان افغانستان، قم، 1385 ش؛ «بدعتی به نام دخیل‌بستن به ضریح»، عصر امروز (مل‍‌ )؛ بهار، مهرداد، از اسطوره تا تاریخ، تهران، 1376 ش؛ بهار عجم، لاله‎تیک چندبهار، لکهنو، 1334 ق؛ تناولی، پرویز، قفلهای ایران، تهران، 1386 ش؛ ثعالبی، عبدالملک، ثمار القلوب، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق؛ جانب‌‎اللٰهی، محمدسعید، چهل گفتار در مردم‌شناسی میبد، تهران، 1385 ش، دفتر دوم و سوم؛ جعفرزاده، اسماعیل، آذربایجان تورکجه‌سی سؤزلوگو، تبریز، 1389 ش؛ جوادی، شهره، «اماکن مقدس در ارتباط بـا طبیعت < آب، درخت و کـوه>»، دو ماهنامۀ بـاغ نظر، تهران، 1386 ش، شم‍ 8؛ رشیدالدین فضل‌الله، تاریخ مبارک غازانی، به کوشش کارل یان، هارتفرد، 1940 م؛ سالور، قهرمان میرزا (عین‎السلطنه)، روزنامۀ خاطرات، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، 1379 ش؛ ستـوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1351 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شوالیه، ژان و آلن گربران، فرهنگ نمادها، ترجمۀ سودابه فضایلی، تهران، 1382 ش؛ شهاب کومله‎ای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1368 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ صدقه، جان، «درخت در اساطیر کهن»، ترجمۀ محمدرضا ترکی، فصلنامۀ شعر، تهران، 1378 ش، شمـ 26؛ طبیبی، حشمت‎الله، مبادی و اصول جامعه‎شناسی، تهران، 1366 ش؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1970 م؛ فرهادی، مرتضى، «گیاهان و درختان مقدس در فرهنگ ایرانی»، ماهنامۀ آینده، تهران، 1372 ش، س 19، شم‍ 4-6؛ فره‌وشی، بهرام، جهان فروری، تهران، 1364 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ کوکلانی، طوطی، «اماکن نظر‌کردۀ سبزه‌وار»، هفته‌نامه فردوسی، تهران، 1347 ش، شم‍ 874؛ مصطفوی، علی‎اصغر، اسطورۀ قربانی، تهران، 1369 ش؛ مصطفوی، محمدتقی، آثار تاریخی طهران، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1361 ش؛ مهدی حسن، س.، «افدرا و درخت انار در آیین جاودانگی در ایران باستان»، ترجمۀ نوذر جلیلی، ماهنامۀ چیستا، تهران، 1370 ش، س 8، شم‍ 9؛ نوبان، مهرالزمان، «چشمه‎ها و قدمگاهها و درختان نظرکرده»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم‍ 31-32؛ هاشمی بغدادی، محمد، «بغداد الحاضره»، المقتطف، قاهره، 1335 ق، شم‍‌ 51(2)؛ هدایت، صادق، توپ مرواری، استکهلم، 2008 م؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348- 1349 ش؛ نیز:

Ahmad, I., Ritual and Religion Among Muslims of the Sub-continent, Lahore,1985; Brooks, D., «Sacred Spaces and Potent Places in the Bakhtiari Mountains», The Nomadic Peoples of Iran, eds. R. Tapper and J. Thompson, London, 2002; Donaldson, B. A., The Wild Rue, London, 1938; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938; Mustafina, R. M., Predstavleniya, kul'ty, obryady u kazakhov, Almaty, 1992; Smith, W. R., The Religion of the Semites, New York, 1889; Tnews, tnews.ir / news / 046a6842127.html (acc.Oct.14, 2017).

نفیسه لباسچی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: