دب اصغر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 7 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/245491/دب-اصغر
دوشنبه 19 خرداد 1404
چاپ شده
23
دُبِّ اَصْغَر، صورت فلکی کوچکی چسبیدهبه قطب شمال آسمان، نخستین صورت شمالی از صورتهای فلکی 48گانۀ باستانی، دارای 7 ستاره درون، و یکی بیرون از صورت (بطلمیوس، 341-342؛ بتانی، 245: فقط ستارگان 1، 2، 6 و 7 سیاهۀ بطلمیوس را یاد کرده است؛ صوفی، صور ... ، 34-36، 38: دربارۀ قدر ظاهری ستارگان پنجم، هفتم و هشتم نظری متفـاوت از نظر بطلمیوس آورده است؛ بیرونی، القانون ... ، 1014: نظرات بطلمیـوس و صوفی را کنار هم آورده است، التفهیم، روایت فارسی، 95: جمعبندی او براساس نظر بطلمیوس است، همان، روایت عربی، 73؛ نصیرالدین، 25-27؛ برای اختلافها، نک : جدول 1)؛ و نیز یکی از صورتهای 88گانۀ امروزی، که در تقسیمبندی کنونی پهنۀ آسمان، محدودۀ بعد 8 ساعت و ´41 تا 22 ساعت و ´54 و میل °65 و ´24 تا°90، یعنی حدود 256درجۀ مربع، برابر با 62 / 0 درصد پهنۀ آسمان را میپوشاند (رتبۀ پنجاهوششم از نظر وسعت در میان 88 صورت فلکی) و با صورتهای تنین یا اژدها (که از 3 سوی آن را در بر گرفته)، زرافه و قیفاووس هممرز است.
دب اصغر 3 ستارۀ از قدر 3 یا روشنتر و 39 ستارۀ از قدر 5 / 6 یا روشنتر دارد که ازآنمیان، 15 ستاره را در شرایط مناسب میتوان با چشم غیرمسلح دید. این صورت فلکی در عرضهای °90 شمالی تا خط استوا بهصورتکلی، و از خط استوا تا °24 جنوبی بهصورت جزئی قابل رؤیت، و بهترین زمان برای دیدن آن، شامگاه 21 ژوئن / 31 خردادماه (ساعت 21) است (سیمپسون، 19, 22؛ کیچین، 113؛ «واژهنامه ... »، 493, 529؛ «دانشنامه ... »، 95, 424؛ پریوِت، 201-202؛ ریدپث و تایریون، 31؛ ریدپث، «صورتها ... »، جم ).
دو صورت فلکی دب اکبر و دب اصغر در جُنگی بابِلی، مشهوربه مولآپین که هونگر و پینگری (ویراستاران این جنگ) روزگار پدیدآمدن آن را در حدود 000‘1 قم دانستهاند (بهگمان شفر اطلاعات آن مبنیبر رصدهایی در ح 1370 قم است)، بهترتیب mul.mar.gíd.da (مرتبط با نینلیل، ایزدبانوی باد / هوا) وmul. mar. gíd. da. an. na (مرتبط با دمکنه، ایزدبانوی مادر زمین) نامیده شدهاند که بهترتیب بهمعنی «گاری» (که با گاو کشیده میشود، مقایسه شود با صورت فلکی گاوران <عوّا> که در نزدیکی این دو صورت است) و «گاری آسمان» است (هورویتس، «دو قطعه ... »، 116، «جغرافیا ... »، 177, 259, 278، «نام اکدی ... »، 242-244؛ هونگر، 59, 63-65, 68, 77-78).هُمر در ادیسه (کتاب V، بیتهای 273-274) و ایلیاد (کتاب XVIII، بیتهای 487-489)، از صورت فلکی آرکتوس «خرس ماده که شماری از مردمان آن را گاری مینامند» یاد میکند که مراقب جبار / شکارچی (یا پشتش به شکارچی) است و پیوسته در آنجا میچرخد و هرگز از فرورفتن در اقیانوس بهرهمند نیست. هونگر و پینگری نشان دادهاند که این دو قطعه (مگر اشارهبه آرکتوس) ترجمهای از چند سطر جنگ مولآپین است (ص 67-68). بهکاررفتن صیغۀ مفرد نشان از آن دارد که یونانیان در سدۀ 8 قم تنها یک صورت فلکی را بدین نام میخواندهاند که باید همان صورت فلکی دب اکبر باشد.
دیوگنس لائرتیوس (سدۀ 3 م)، از کالیماخوس (سدۀ 3 قم) نقل کرده است که تالس میلتوسی / ملطی (625-545 قم) نخستین کس بود که «آن ستارگان کوچک را ــ که ما گاری مینامیم و فنیقیها در ناوبری از آنها بهره میگیرند ــ شناساند». به گمان دیوگنس لائرتیوس در اینجا مقصود از «گاری» همان آرکتوس میکرا (خرس مادۀ کوچک) بوده است (کتاب I، بند 23) که البته گمانی درست بهنظر میرسد؛ زیرا کالیماخوس بیگمان از یادکرد «صورت فلکی خرس [بزرگ] یا گاری» در ایلیاد و ادیسه آگاه بوده است و از این گذشته، در روزگار او هر دو صورت فلکی را با این دو نام میشناختهاند. زیرا آراتوس (315 یا 310-240 قم، که پیش از کالیماخوس میزیسته) در کتاب فاینومنا (پدیدهها)، روایت منظوم کتابی بههمین نام از ائودوکسوس کنیدوسی (390-337 قم)، و کهنترین اثر یونانی موجود دربارۀ صورتهای فلکی، این دو صورت فلکی را دو خرس میانگارد که پشتبهپشت هم گرداگرد قطب آسمان میگردند و به آنها گاری نیز گفته میشود. بهگفتۀ آراتوس، در روزگار او دب اصغر و دب اکبر را بهترتیب کونوسورا (دم سگ؛ نک : لیدل، ذیل ماده؛ این نام در لاتینی بهصورت Cynosūra، نک : «فرهنگ لاتینی ... »، ذیل ماده)، و در زبان انگلیسی بهصورت Cynosure (ستارۀ راهنما) بر دب اصغر، و بهویژه بر ستارۀ UMi α اطلاق شده است (نک : «فرهنگ انگلیسی ... »، ذیل ماده) و الیکه (چرخان / گردان؛ «فرهنگ لاتینی»، ذیل ماده) نیز مینامند و مردم آخایا (در شمال شبه جزیرۀ پِلوپونِز) برای ناوبری از آن یاری میگیرند، اما با آنکه الیکه از کونوسورا بزرگتر و روشنتر، و از همان آغاز شب آسانیاب است، کونوسورا در ناوبری بیشتر بهکار دریانوردان میآید، زیرا ستارگان آن در مداری کوچکتر (و نزدیکتر) به قطب میگردند و مردم زیدونِ فنیقیه (بندر صیدا در لبنان کنونی) با کمک آن، مسیرهایی مستقیمتر را میپیمایند (آراتوس، بیتهای 25-44). از کتاب کاتاستریسمی (صورتهای فلکی؛ دومین کتاب کهن یونانی موجود در این موضوع، پدیدآمده در سدۀ 1 م که بهاشتباه به اراتوستنس <276-195 قم> منسوب است) نیز برمیآید که یونانیان دب اصغر را فوئنیکه ([خرس] فنیقی) نیز مینامیدهاند (لیدل، ذیل ماده).از آنچه گفته شد، میتوان دریافت که تشبیه ستارگان این دو صورت فلکی به خرس، کار یونانیان بوده است. برخی همچون زمرنی بااستنادبه قواعد آواشناختی برآناند که این نامگذاری ناشی از آن است که یونانیان بهگمان اینکه واژۀ اکدی errequ (گاری) همان واژۀ یونانی (Arktos) Ἂρκτος است (بهلحاظ نزدیکی تلفظ آنها)، صورت فلکی «گاری» را «خرس» انگاشتهاند که البته این فرض با یادکرد همزمان هر دو واژه در متون یونانی چندان سازگار نمینماید (بلومبرگ، 129).بلومبرگ «خرس» نامیدهشدن این صورتهای فلکی را ناشیاز ابهام در لفظ Ἂρκτος میداند. بهنظر او یونانیان در آغاز، این واژه را بـا معنی نخست و رایجتـر آن، «شمـال، شمالـی / منـاطق نزدیک به قطب شمال آسمان» بر این صورتهای فلکی (یا دستکم دباکبر) اطلاق کردهاند، اما بعدها معنی دوم واژه، یعنی «خرس ماده» در میان همگان رواج یافته و نویسندگان لاتینیزبان (مثلاً گراردوس، 36, 38، در ترجمۀ لاتینی مجسطی بطلمیوس) نیز با درنظرداشتن همین معنی، آن را به Ursa ترجمه کردهاند (بلومبرگ، 129-131؛ البته هر دو واژه افزونبر اشاره به جنس مؤنث، برای هنگامی که جنسیت مشخص نباشد نیز به کار میرفتهاند؛ نک : لیدل، ذیل Ἂρκτος ؛ «فرهنگ لاتینی»، ذیل Arctos و Ursa).بطلمیوس در المجسطی این دو صورت را آرکتوس میکرا و آرکتوس مگاله (خرس بزرگ) نامید و مترجمان عربی، هر دو ترجمۀ موجود این کتاب، یعنی حجاج بن یوسف بن مطر (ص ح 1 ـ ح 4) و حنین بن اسحاق (ص إ 1 ـ إ 4) آنها را بهترتیب «کوکبة الدب الصغرى» و «کوکبة الدب الکبرى» ترجمه کردند. کاربرد صفات مؤنث بهمناسبت مؤنثبودن الدب است و نه کوکبة، همچنانکه مثلاً در «کوکبة الاکلیل الشمالی» و «کوکبة الاکلیل الجنوبی» مذکربودن صفات متناسب با الاکلیل است (نک : حجاج، ح 9، ح 78؛ حنین، إ 9، إ 78) و پیدا ست که الدب در اینجا در برابر «خرس ماده» آمده است. اخترشناسان عربینویس دورۀ اسلامی، بیتوجه به این نکات و برخلاف مترجمان المجسطی، این دو صورت را «الدب الاصغر» و «الدب الاکبر» نامیدند و بدینسان «الدب» را مذکر انگاشتند (مثلاً بتانی، 245؛ صوفی، صور، 28، 34، 39: با آوردن واژۀ کوکبة، «الارجوزة»، 3-4؛ بیرونی، القانون، 1014-1015، التفهیم، روایت عربی، 73).عبدالرحمان صوفی بر آن است که دب اصغر «تام الخلقة»، یا بنابر ترجمۀ نصیرالدین «تمام خلقت نیست، چه، سر و دست و پای ندارد» و بر آن است که علت تشبیه این 7 ستاره به خرس آن است که چیدمان آنها به چیدمان 7 ستارۀ روشنتر دب اکبر شباهت بسیار دارد و «آن صورت را سر و دست و پای است و خلقت او به خلقت خرس ماند». این 7 ستاره در سنت الانواء (ستارهشناسی کهن عربی)، بنات نعش الصغرى نامیده میشد، همچنانکه آن 7 ستارۀ روشنتر دب اکبر بنات النعش یا بنات النعش کبرى (دراینباره، نک : ه د، دب اکبر) خوانده میشد (صوفی، صور، 35، 41، «الارجوزة»، 4؛ بیرونی، همان، 77- 78، روایت فارسی، 100: «جملۀ ستارگان خرس کوچک را بنات النعش خرد خوانند، زیرا که نهادشان مانند نهاد آن 7 روشن است که ایشان را به پارسی هفتورنگ، و بهتازی بنات النعش بزرگ و قطب را به نام ایشان قطب بنات النعش خوانند»؛ ابونصر، 4؛ نصیرالدین، 25، 30؛ برای وجهتسمیۀ بنات النعش، نک : ه د، دب اکبر). بیرونی در روایت فارسی التفهیم، دو نام «خرس کوچک / خرد» و «خرس بزرگ» را برای این دو صورت فلکی به کار برده است (ص 91، 95، 99، 100).
آراتوس از افسانهای یاد میکند که براساس آن، دب اصغر و دب اکبر دو ملیای بودند که در روزگار خردسالی زئوس نزدیک به یک سال از او پرستاری کردند و ازاینروی بهدرخواست زئوس از جزیرۀ کرت به آسمان راه یافتند (بیتهای 25-34؛ آپولودوروس نام این دو پرستار را بهترتیب آیدا و آدراستیا آورده است؛ نک : ریدپث، «صور فلکی ... »، 203).در روایتی متفاوت از آنچه آراتوس یاد کرده است، دب اکبر و اصغر بهترتیب زیبارویی به نام کالیستو و پسرش آرکاس به شمار آمدهاند. برپایۀ این اسطورۀ یونانی / رومی، زئوس / ژوپیتر (ایزد ایزدان) که شیفتۀ کالیستو، دختر یا نوۀ لوکائون (فرمانروای اساطیری آرکادیا) و از ندیمان زیباروی آرتمیس / دیانا (ایزدبانوی شکار) شده بود، بهنیرنگی با او در میآمیزد. آرتمیس پس از پیبردن به ماجرا، کالیستو را از خود میراند و از سوی دیگر، هِـرا / یونو (ایزدبانوی ازدواج، زنان، زایمان و خانواده، و نیز همسر غیور زئوس) درمییابد که کالیستو از زئوس فرزندی به نام آرکاس آورده است. او برای انتقام از زئوس، کالیستو را به خرس تبدیل میکند. 15 سال بعد، آرکاس که اینک پادشاه آرکادیا و نیز شکارچی زبردستی شده بود، برحسباتفاق کالیستو را میبیند و برای حفظ جان خود، قلب او را نشانه میگیرد. زئوس برای پیشگیری از کشتهشدن مادر به دست فرزند، آرکاس را نیز به تولهخرس تبدیل میکند و هر دو را به آسمان میبرد. هرا که هنوز خشمگین بود، والدین خود را که خدایان دریا بودند، وامیدارد تا اجازه ندهند این دو خرس به حوزۀ فرمانروایی آنان وارد شوند. در نتیجه، این دو خرس ازآنپس همواره گرد قطب سرد شمال آسمان میگردند، بیآنکه بتوانند از آب اقیانوس بهرهمندشوند و باز بدین نیز بسنده نکرد و اژدهایی به نام لادون (صورت فلکی تنین یا اژدها) را گرداگرد آرکاس پیچید تا مادر و پسر نتوانند به یکدیگر برسند (اوید، II / 400-530؛ نیز آلن، 420 ff.؛ سیمپسون، 6؛ «دانشنامه»، 405؛ ریدپث، همان، 200-203).
صورت فلکی دب اصغر، بهرغم آنکه ستارۀ نورانی چندانی ندارد، به لحاظ درخودداشتنِ قطب شمال آسمان / عالم و ستارۀ جُدی، و نیز به لحاظ شباهت چیدمان 7 ستارۀ اصلی آن به 7 ستارۀ بسیار مشهور دب اکبر، از صورتهای فلکی مشهور و آشنا برای بیشتر مردم به شمار میآید. از 7 ستارۀ دب اصغر، 4 ستاره افزونبر نام مرسوم میان اخترشناسان معاصر، نامهایی رایج در میان عموم دارند که غالباً صورت لاتینیشدۀ نامهایی عربی (و در یک مورد، ترکی) است، زیرا در سنت انواء (اخترشناسی کهن اعراب)، ستارگان شخصیتی مستقل و نامی جداگانه (معمولاً نام یک جانور) داشتند (کونیچ و ناپرت، 98). همچنین چند مجموعۀ دو یا چندستارهای این صورت فلکی نیز نامی خاص برای خود دارند که در جدول 2 یاد شده است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید