صفحه اصلی / مقالات / داعی شیرازی /

فهرست مطالب

داعی شیرازی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 13 آذر 1398 تاریخچه مقاله

داعیِ شیرازی، سید نظام‌الدین محمود بن حسن حسنی (810-870 ق / 1407-1466 م)، مشهور به شاه داعی شیرازی و داعی الی الله، شاعر و عارف نامدار سدۀ 9 ق / 15 م.
اطلاعات ما دربارۀ خاندان و کودکی او اندک است. تنها می‌دانیم که در شیراز به دنیا آمد و از سادات حسنی، از نوادگان زید بن حسن بن علی، و از اولاد داعی صغیر حسن بن قاسم حسنی، از آخرین حکمرانان سلسلۀ علویان طبرستان بود که در 316 ق / 928 م درگذشت (هدایت، مجمع ... ، 1 / 33؛ فسایی، 146؛ صفا، 4 / 333).
شاه داعی در جوانی به سیر‌و‌سلوک روی آورد و به مرشد‌الدین ابواسحاق بهرامی (بهرانی) شیرازی (د 841 ق / 1437 م)، از مشایخ نعمت‌اللٰهی شیراز دست ارادت داد. وی پس از چندی به اشارۀ مرشدش، همراه با برادر بزرگ‌تر خود، سید سراج‌الدین یعقوب و یکی از سادات انجو به نام سید شجاع‌الدین عزیز و دو نفر دیگر، برای دیدار شاه نعمت‌الله ولی (د 834 ق / 1431 م)، رهسپار ماهان کرمان شد. در این سفر ماجراها و مخاطراتی برای شاه داعی روی داد که بعدها بدانها اشاره کرده است. وی پس از رسیدن به کرمان دو ماه در خدمت شاه نعمت‌الله ماند و سپس به شیراز بازگشت (کرمانی، 82-86؛ نیز نک‍ ‍‌: معصوم‌علیشاه، 3 / 49-50) و دوباره از محضر شیخ ابواسحاق بهره برد. شاه داعی به احتمال بسیار به‌جز سفر کرمان، سفر دیگری نکرد. وی پس از درگذشت شیخ ابواسحاق بر جای او تکیه زد و به ارشاد مریدان پرداخت و 30 سال به خدمت مردم همت گماشت (حکمت، «یو»؛ رانجها، 9).
گفته‌اند که او در علم حدیث شاگرد محدث نامدار ابن‌حجر عسقلانی (د 852 ق / 1449 م) بود، اما چون ظاهراً هرگز به شام سفر نکرد، شاگردی او نزد ابن‌حجر چندان پذیرفتنی به نظر نمی‌رسد؛ با‌این‌همه، شواهد نشان می‌دهد که با آن محدث شافعی‌مذهب مکاتبه داشته، و کتابهای او را مطالعه کرده بوده است (هدایت، ریاض ... ، 119؛ حکمت، «یح» ـ «یط»).
شاه داعی در شیراز ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد، اما همسر محبوب وی پیش از شاه داعی درگذشت و شیخِ محزون ترکیب‌بندی در رثای او سرود که اشاراتی به مقامات معنوی همسرش دارد (همو، «یو»؛ عباسی، 81-82). یکی از فرزندان داعی، میر قاسم شیرازی نام داشت که در 920 ق درگذشت و در کنار مزار پدر در شیراز به خاک سپرده شد. وی دیوان پدر را به امر او به خط خود نوشت (حکمت، رانجها، همانجاها). پسر دیگرش نیز در جوانی چشم از جهان فروبست (امداد، 1 / 155-156).
شاه داعی در 60‌سالگی در شیراز درگذشت و در ضلع جنوب شرقی گورستان دارالسلم یا دارالسلام آنجا مدفون گردید. در اواخر سدۀ 12 ق / 18 م آرامگاه وی به فرمان کریم خان زند مرمت گردید و سنگهای جدیدی بر مزار او و فرزندش نصب شد و کتیبه‌ای بر بالای آن قرار گرفت (فرصت، 486؛ سلامیان، 529-530).
شاه داعی در حکمت، ادب و عرفان از بزرگان زمان خویش به شمار می‌آمد، و در شعر طبعی قوی و ذوقی سرشار داشت. وی در نظم و نثر فارسی استاد بود و به زبان عربی و لهجۀ کهن شیرازی نیز تسلط داشت. در دیوان وی نزدیک به 14‌هزار بیت آمده است و دور نیست که بسیاری از ابیات او نیز در گذر زمان از میان رفته باشد (حکمت، «کج»). از‌آنجا‌که او و پدرانش همه داعی خوانده می‌شدند، وی نیز نخست داعی تخلص می‌کرد، اما پس از چندی با توجه به لقب نظام‌الدین، تخلص «نظامی» را برای خود برگزید و آن را نیز در اشعار خود به کار برد. با‌این‌همه، به‌سبب شهرت نظامی گنجوی، گاه نیز خود را نظامی ثانی می‌خواند (دبیر‌سیاقی، 36- 38؛ صفا، 4 / 334). در دیوان شاه داعی مدح امرا و یا ذم اشخاص دیده نمی‌شود، به‌جز ابیاتی که در ذم شخصی به نام ناصر همدانی سروده است که ظاهراً منکر نبوت پیامبر (ص) بود (نک‍ : 2 / 373). وی مجموعۀ فصیحی به بحر متقارب در مدح سلطان ابـوالمعز عبدالله ــ کـه شاهنامه را تدوین کـرد ــ سروده، و در آن او را سلطان ری خوانده است (2 / 295). به گفتۀ علی‌اصغر حکمت این شخص ظاهراً همان بایسنقر میرزا، تدوین‌کنندۀ مشهور شاهنامۀ فردوسی است (ص «یز»).
شاه داعی شافعی‌مذهب بود و در‌عین‌حال در آثار خود به فضیلت دوازده‌امام (ع) نیز اذعان داشت. در اشعار او با‌آنکه سخن دربارۀ خلفای راشدین و صحابه بسیار است، ولی در همه‌جا امامان شیعه را مدح می‌کند؛ به‌ویژه در مجموعۀ غزلیات او موسوم به قدسیات، این‌گونه اشعار پرشمار است. برای نمونه، در غزلی به مدح اهل بیت می‌پردازد و در برابر آن غزلی در مدح صحابۀ نبی ‌اکرم (ص) دارد و پس از آن غزلی دربارۀ متابعت از تابعین می‌سراید. همچنین در کتاب «المناقب» ترکیب‌بندی در مدح خمسۀ آل‌عبا، و پس از آن قطعه‌ای در منقبت خلفای راشدین سروده است (حکمت، «یز» ـ «یح»). از این‌گونه اشعار و کلام شاه داعی روشن می‌شود که او در باورهای خود اعتقاد به تسنن و ایمان به جایگاه رفیع امامان را با‌هم گرد آورده بود (همو، «یط»).
وی در تصوف نیز مشرب خاصی داشت، چنان‌که پس از پیوستن به شاه نعمت‌الله ولی، از مریدان و خلفای خاص او گردید و اشعار بسیاری در مدح او سرود (2 / 619، 707، 755؛ نیز نک‍‌ : دبیر‌سیاقی، 41، 44، 45) و پس از درگذشت وی نیز اشعار سوزناکی در رثای او گفت (دبیرسیاقی، همانجا)، اما در عین حال به مرشدالدین ابواسحاق، پیر پیشین خویش، وفادار ماند و مدایحی دربارۀ وی سرود (2 / 15، 254).

آثـار

داعی شیرازی آثار متعددی دارد که شماری از آنها به چاپ رسیده، و شمار بیشتری به‌صورت نسخه‌های خطی است.

الف ـ چاپی

1. دیوان، یا کلیات، که بخش اول آن شامل مثنویهای شش‌گانه، مشهور به «ستۀ داعی» است که در زمینه‌های حکمت، فلسفه و عرفان سروده شده است: «مثنوی مشاهد»، که ظاهراً نخستین منظومۀ او ست و آن را در 26‌سالگی سروده است؛ «گنج روان»، در زمینۀ اخلاق، پند و اندرز، ارزش مقام انسانی و عرفان؛ «چهل صباح»، دربارۀ آفرینش آدم در 40 صباح؛ «چهارچمن»، شامل گفت‌و‌گوهای گلها و بلبل؛ «چشمۀ زندگانی»، در زمینۀ خداشناسی، عرفان، حقیقت و معرفت؛ «عشق‌نامه»، دربارۀ عشق عرفانی و منازل آن، مقامات سالک و دیگر موضوعهای عرفانی.
بخش دوم دیوان شاه داعی رساله‌های متعددی را در بر دارد: رسالۀ «قدسیات»، مجموعه‌ای مشتمل بر غزلیات و منظومه‌های دیگر در مقامات دینی و عرفانی؛ کتاب «المناقب»، در منقبت پیامبر (ص)، امامان (ع)، خلفا، شاه نعمت‌الله ولی و سیدی احمد کبیر؛ رسالۀ «واردات»، که سروده‌هایی دربارۀ الهامات وارد بر قلب او ست؛ غزلیات؛ مقطعات؛ رباعیات؛ «عرائس الترجیع»، مجموعۀ چند ترجیع‌بند؛ «سبعۀ سیاره»، مجموعۀ 7 قصیده؛ «دیوان اشعار عربی»؛ ملمعات؛ مثنویات متفرقه؛ «کتاب المراثی»، مجموعۀ چند ترکیب‌بند در سوگ اشخاص مختلف، ازجمله همسرش؛ رسالۀ «صادرات»، مشتمل بر غزلیات و مقطعات در زمینۀ تربیت نفوس و تعلیمات عرفانی؛ دیوان «کان ملاحت»، مشتمل بر غزلیات، قطعات و ترجیعات به لهجۀ کهن شیرازی؛ کتاب «سه گفتار»، که مثنوی‌ای است در شرح مراتب سه‌گانۀ شریعت، طریقت و حقیقت به لهجۀ کهن شیرازی؛ کتاب «سخن تازه»، شامل غزلیات، رباعیات و مفردات در زمینۀ توحید و موضوعات گوناگون دیگر؛ کتاب «فیض مجدد»، که ظاهراً آخرین اثر او، و مجموعۀ مفصلی است که غزلیات، مقطعات فارسی و عربی، رباعیات و ابیات مفرد او را در بر دارد.
هر دو بخش دیوان شاه داعی در مجموعه‌ای دو‌جلدی به کوشش محمد دبیر‌سیاقی در 1339 ش در تهران به چاپ رسیده است (نک‍ : فهرست مجلدات 1 و 2). کتاب سه‌گفتار نیز جداگانه به کوشش ادیب طوسی در 1346 ش در تهران چاپ شد.
2. شانزده رساله، که مشتمل بر اینها ست: راه روشن؛ کلمات باقیه؛ نظام و سرانجام؛ کمیلیۀ ثانیه؛ ترجمۀ اخبار علویه؛ چهار مطلب؛ درّ البحر؛ شجریه؛ اسوة الکسوة؛ تاج‌نامه؛ تحریر معنی الوجود؛ کشف المراتب؛ بیان عیان؛ لطائف؛ ترجمۀ رسالۀ شیخ (محیی‌الدین ابن‌عربی)؛ شرح بیت عطار. این مجموعه به کوشش محمد دبیر‌سیاقی در 1340 ش در تهران به چاپ رسید.
3. شرح مثنوی معنوی، که شرحی بر حکایتها و ابیات مثنوی جلال‌الدین محمد مولوی است. این اثر به کوشش محمد نذیر رانجها در دو مجلد، در 1363 ش در اسلام‌آباد چاپ شد.
4. نسایم گلشن، یا شرح گلشن راز، که شرحی بر منظومۀ گلشن راز شیخ محمود شبستری است. این اثر نخست به کوشش محمد نذیر رانجها در 1362 ش در لاهور، و سپس به کوشش پرویز عباسی داکانی در 1377 ش در تهران به چاپ رسید.
افزون‌بر اینها، وی در ستایش برخی از مشایخ و طریقه‌های صوفیه اشعاری ‌سروده است؛ از جملۀ آنهاست: قطعه‌ای در مدح شیخ کبیر (2 / 14)، مرثیه‌ای در سوگ شمس‌الدین محمد خلیفۀ اردبیلی، از نوادگان صدر‌الدین اردبیلی (2 / 303) و قطعه‌ای خطاب به سیدی احمد کبیر، از مشایخ قادریه در آسیای صغیر (حکمت، «کب» ـ «کج»).

ب.ـ خطی

شماری از آثار شاه داعی به‌صورت نسخه‌های خطی در کتابخانه‌های مختلف نگاهداری می‌شوند که اینها ست: محاضر السیر فی احوال سید البشر، دربارۀ احوال پیامبر (ص)؛ خیر الزاد فی المبدأ و المعاد، رساله‌ای در حکمت صوفیه؛ جواهر الکنوز، در شرح چند رباعی از سعدالدین حمویه؛ ثمرة (سمرة) الحبیب، به زبان عربی دربارۀ حب و محبت به بیان عرفا؛ قلب و روح، در مباحث مربوط به قلب و روح از دیدگاه عارفان؛ مراشد المرموز، در موضوع مقام و مرتبت، وظیفه، کردار و اخلاق مرشد؛ کمیلیه، در شرح دعای کمیل و شامل مطالب عرفانی و مکاشفه برای نیل به حقیقت؛ دیباچۀ جمال کمال، دربارۀ کمال آدمی؛ لُمعه، دربارۀ معنی واژۀ صوفیه و نسبت آن با واژۀ صُفّه؛ المحبة یا فی معنی المحبة، دربارۀ دوستی و محبت؛ تحفة المشتاق، در بیان معانی اشتیاق و بحثی عارفانه در روان‌شناسی زیبایی؛ اصطلاحات، در زمینۀ شرح اصطلاحات صوفیه؛ مرآت الوجود، دربارۀ وحدت و توحید عارفانه؛ الفوائد فی نقل العقائد، دربارۀ عقاید حق و باطل؛ اشارة التفأل، در کیفیت تفأل به قرآن؛ فی معرفة النفس، شرح حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ الاوراد، شامل برخی ادعیه و اذکار؛ تلویحات الحرمیة، دربارۀ توحید و کشف عارفانه؛ الشدّ و متعلقة بالعهد، در موضوع عهد و بیعت، آداب و رسوم تشرف، وظایف پیر و مرید، و خانقاه و تدبیر آن؛ قلهاتیه، در زمینۀ انساب پیشوایان صوفیه؛ طراز الایالة، دربارۀ ولایت و آداب آن؛ الولایة، در موضوع و هدف ولایت و وظایف ظاهری و باطنی آن؛ سلوة القلوب، در سیرت محمد (ص)؛ رضائیه (معصوم علیشاه، 3 / 51)؛ شرح بعضی از ابیات مثنوی (تسبیحی، 135-143؛ منزوی، 1 / 419)؛ لطایف، در موضوع اثبات ذات الوجود که با عنوان لطیفه به آن پرداخته شده است (همو، 1 / 412؛ تسبیحی، 136)؛ اعیان ثابته، که در آن به شرح مباحث عرفانی می‌پردازد (منزوی، 1 / 413؛ تسبیحی، 137)؛ دیباچۀ دیوان کرمانی، دیباچه‌ای بر دیوان شاه نعمت‌الله ولی (منزوی، 1 / 414؛ تسبیحی، همانجا)؛ مرمات التسلیل، دربارۀ خلوص نیت، عمل صالح و اهمیت آن در سلوک الی الله؛ تینیه، تفسیری فارسی بر سورۀ تین (منزوی، 1 / 418؛ تسبیحی، 140)؛ سرّ الحقیقة، دربارۀ اصطلاحات عرفانی به زبان فارسی (منزوی، 1 / 420؛ تسبیحی، 141)؛ رساله‌ای در اخلاق، در پاسخ به پرسش ابوعلی تاج‌الدین (همو، 142)؛ تأویل آیتی از کلام‌الله، در تفسیر آسمان و زمین و آنچه متعلق به آن است؛ وصایا، در موضوع اندرز سالکان و عارفان (منزوی، 1 / 422؛ تسبیحی، 142)؛ رساله‌ای دربارۀ ائمۀ اطهار (ع) در موضوع تکریم و بزرگداشت اهل بیت (همانجا)؛ سرّ قلبه، به زبان عربی (منزوی، 1 / 421)؛ ساقی‌نامه، منسوب به شاه داعی (اته، I / 741؛ سلامیان، 1 / 548).

مآخذ

امداد، حسن، سیمای شاعران فارس در هزار سال، تهران، 1337 ش؛ تسبیحی، محمد‌حسین، «مجموعۀ آثار شاه داعی شیرازی»، مجلۀ دانش، اسلام‌آباد، 1370 ش، شم‍ 26؛ حکمت، علی‌اصغر، مقدمه بر کلیات (دیوان) داعی شیرازی، ج 1 (هم‍‌ )؛ داعی شیرازی، محمود، کلیات (دیوان)، به کوشش محمد دبیر‌سیاقی، تهران، 1339 ش؛ دبیر‌سیاقی، محمد، مقدمه بر همان، ج 1؛ رانجها، محمد نذیر، مقدمه بر نسایم گلشن شاه داعی شیرازی، به کوشش همو، لاهور، 1362 ش؛ سلامیان، ابوالقاسم، «شاه داعی الی الله»، سی‌و‌شش خطابه، به کوشش محمد روشن، تهران، 1358 ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1378 ش؛ عباسی داکانی، پرویز، مقدمه بر نسایم گلشن داعی شیرازی، به کوشش همو، تهران، 1377 ش؛ فرصت شیرازی، محمد‌نصیر، آثار عجم، بمبئی، 1312 ق؛ فسایی، حسن، فارس‌نامۀ ناصری، تهران، 1313 ق؛ کرمانی، عبدالرزاق، «مناقب حضرت شاه نعمت‌الله ولی»، مجموعه در ترجمۀ احوال شاه نعمت‌الله ولی کرمانی، به کوشش ژان اوبن، تهران، 1335 ش؛ معصوم‌علیشاه، محمد‌معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمد‌جعفر محجوب، تهران، 1345 ش؛ منزوی، احمد، فهرست نسخه‌‌های خطی کتابخانۀ گنج‌بخش، لاهور، 1357 ش؛ هدایت، رضا‌قلی، ریاض العارفین، تهران، 1316 ش؛ همو، مجمع الفصحاء، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1339 ش؛ نیز:

Ethé, H., Catalogue of Persian Manuscripts in the Library of the India Office, Oxford, 1903.

میثم سُلگی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: