صفحه اصلی / مقالات / دارالفنون /

فهرست مطالب

دارالفنون


آخرین بروز رسانی : شنبه 23 دی 1402 تاریخچه مقاله

دارُالْفُنون، نخستین نهاد ایرانی آموزش علوم نوین در ایران که به همت میرزا تقی خان امیرکبیر، صدر‌اعظم تجدد‌خواه ایران، بنیاد گذاشته شد، هر‌چند گشایش رسمی آن تا یکشنبه 5 ربیع‌الاول 1268 ق / 29 دسامبر 1851 م، 48 روز پس از برکناری امیرکبیر از صدارت و 13 روز پیش از قتل او، به تأخیر افتاد.
پیش از گشایش دارالفنون و به‌ویژه در روزگار ولایتعهدی عباس میرزا، گرایش محسوسی نسبت به اصول علمی غربی در ایران پدید آمده بود و به‌ویژه در مقولۀ علوم نظامی احساس نیاز بیشتری می‌شد (آدمیت، 353-354؛ اقبال، میرزا ... ، 157). عباس میرزا شماری از محصلان را برای آموزش علوم جدید رهسپار اروپا کرد. در روزگار محمد شاه نیز آمریکاییها مدرسه‌ای در اورمیه، و فرانسویها 3 مدرسه در تبریز، اصفهان و اورمیه تأسیس کردند که علوم جدید در آنها تدریس می‌شد (محبوبی، 1 / 240-242).
امیرکبیر که در سفر به روسیه و عثمانی با مدارس فنی، صنعتی و نظامی این دو کشور آشنا شده بود، پس از رسیدن به مقام صدارت، بر آن شد تا مدرسه‌ای بنیاد کند که علوم جدید را در ایران به دانشجویان بیاموزند و نیاز به اعزام محصل به خارج نباشد (قاضیها، 123). ناصرالدین شاه در ابتدا با تأسیس این مدرسه موافق نبود، اما سرانجام امیر او را متقاعد ساخت که باید به‌جای اعزام محصل به اروپا، مرکزی ساخته شود که محصلان ایرانی در آن به آموزش «بعضی علوم که در این دولت متداول نیست» (وقایع اتفاقیه، 3 صفر 1268، شم‍ 43)، بپردازند و طبعاً هزینۀ تأسیس مدرسه و دعوت از اساتید اروپایی کمتر از اعزام شاگردان به اروپا ست (مکی، 239-242؛ محبوبی، 1 / 256).
امیر قطعه‌زمینی بزرگ را که در مرکز شهر و نزدیک کاخهای سلطنتی، در فاصلۀ خیابان الماسیه و ناصریۀ آن‌روزها و در جنوب میدان توپ‌خانه جای داشت، برای ساخت دارالفنون مناسب دید و پس از جلب موافقت شاه، به میرزا رضای مهندس، از فارغ‌التحصیلان انگلستان در عصر عباس میرزا، دستور داد نقشۀ آن را بکشد. میرزا رضا نیز نقشه‌ای با الهام از نقشۀ عمارت سربازخانۀ ولیچ انگلیس طرح کرد. امیر، محمدتقی معمار‌باشی را مأمور ساختِ ساختمان کرد و او در اواخر سال 1266 ق / اکتبر 1850 م کار را آغاز کرد و در نیمۀ اول سال 1267 ق / 1851 م ساختمان بخش شرقی مدرسه را به پایان رساند (یغمایی، «بنا ... »، 69-70، مدرسه ... ، 46-47؛ محبوبی، 1 / 258). در مدت ساختمان‌سازی، امیر همواره می‌کوشید به آنجا سرکشی کند و در غیاب او بهرام میرزا، حاکم تهران، کار سرکشی به ساختمان را عهده‌دار می‌شد (اقبال، همان، 155-156).
امیر هم‌زمان با شروع کار ساختمان، جان داود خان ارمنی، مترجم وزارت خارجه را مأمور کرد تا به اتریش و پروس رود، 7 معلم برای دارالفنون استخدام کند، و با آنان قرارداد لازم را منعقد سازد. او به‌کارگیری معلمان روسی، انگلیسی و فرانسوی را که به‌هر‌حال می‌توانستند در نقش عوامل سفارت به کار گرفته شوند، به‌مصلحت نمی‌دانست. جان داود خان مسافرتی طولانی را که بیش از یک سال و 4 ماه به طول انجامید، آغاز کرد. او با فرانتس‌یـوزف، امپراتـور اتـریش ـ مجارستـان، دیـدار کـرد و از کمکهای او بهره‌مند گردید و پس از مدتی 7 معلم را برگزید، با آنان قرارداد بست و ضمناً شرط گذاشت که اگر در مدت اقامت در ایران موجبات نارضایی آنان فراهم شود، موضوع را فقط با اولیای دولت ایران مطرح سازند (آدمیت، 356-360؛ یغمایی، همان، 49-50؛ محیط، 187؛ نجم‌آبادی، 204-205). جان داود خان و همراهان وی در محرم 1268 / نوامبر 1851، دو روز پس از عزل امیر، به ایران رسیدند.
میرزا آقا خان نوری، جانشین امیر، به‌سبب مخالفت با او با سردی از آنان استقبال کرد و حتى قصد داشت به تحریک شیل، وزیر‌مختار انگلیس، آنان را به کشورهایشان بازگرداند؛ اما شاه به این امر روی موافق نشان نداد. با‌این‌حال، میرزا آقا خان و دیگر مخالفان امیر موفق شدند از میان طرف‌داران خود چند تن از مهاجران ایتالیایی و فرانسوی را در زمرۀ استادان دارالفنون جای دهند (اقبال، «بعد از ... »، 5-6؛ یغمایی، همان، 53-54؛ آدمیت، 361).
برخی از معلمان اتریشی که در آغاز به ایران رسیدند، اینان بودند: چارنوتا، معلم معدن‌شناسی که دو سال بعد در 1270 ق / 1854 م در تهران فوت شد؛ و بارن کومنس، معلم پیاده، که در اواخر سال 1269 ق / 1853 م به اتریش بازگشت. بقیۀ این گروه در سالهای 1275-1276 ق / 1858- 1859 م از ایران رفتند و تنها دکتر پولاک، معلم طب و جراحی، در ایران ماندگار شد؛ او در 1272 ق / 1856 م به‌عنوان طبیب مخصوص ناصرالدین شاه انتخاب شد (اقبال، میرزا، 162).
مدرسۀ دارالفنون رسماً روز یکشنبه 5 ربیع‌الاول 1268 ق / 29 دسامبر 1851 م گشایش یافت. همان روز شاگردان به اتفاق محمدعلی خان شیرازی، وزیر خارجه، به دیدار ناصرالدین شاه رفتند و ساعتی بعد مدرسه رسماً کار خود را شروع کرد. در ابتدا فقط دروس مشق پیاده‌نظام، توپ‌خانه و سواره‌نظام، نیز هندسه، طب، جراحی، دواسازی و علم معدن تدریس می‌شد و مقرر گردید هر دسته از شاگردان لباس مخصوص بپوشند. برای هر استاد هم یک مترجم انتخاب شد (اعتمادالسلطنه، 2 / 1080؛ محبوبی، 1 / 263-264)؛ میرزا آقا، میرزا جعفر، محمدحسین خان قاجار، میرزا رضا، میرزا زکی خان و محسن خان معین‌الملک از مترجمانِ استادان دارالفنون به شمار می‌رفتند (اعتمادالسلطنه، 2 / 1086- 1088؛ یغمایی، مدرسه، 62-67).
از همان آغاز شیخ محمدصالح در دارالفنون فارسی و عربی درس می‌داد. در سالهای بعد نیز میرزا احمد طبیب کاشانی به تدریس پزشکی ایرانی پرداخت. شماری از فارغ‌التحصیلان دارالفنون نیز همچون میرزا رضای دکتر (فارغ‌التحصیل دورۀ نخست شعبۀ طب که تحصیلات تکمیلی را نیز در فرانسه گذرانده بود) و میرزا عبدالغفار نجم‌الدوله مدرس پزشکی اروپایی و ریاضیات این مدرسه شدند (محبوبی، 1 / 283-285).
اسامی برخی دیگر از نخستین معلمان اروپایی دارالفنون بدین شـرح است: «مسیـو اندرنی، بـارون صاحـب سویسی، مسیو پتـی فرانسوی و مسیو پِشۀ ایتالیایی، همگی معلم پیاده‌نظام؛ مسیو بهلر (بُلر) فرانسوی، معلم ریاضی؛ مسیو بنزک فرانسوی، معلم هندسه؛ مسیو بُروسکی، معلم زبان فرانسه و جغرافیا؛ مسیو ریشار خان، معلم زبان فرانسه؛ دکتر شلیمر، معلم طب؛ و نظر آقا، از ارمنیان ایران، معلم جغرافیا» (اعتمادالسلطنه، 2 / 1083-1085).
نام دارالفنون در آغاز «مکتب‌خانۀ پادشاهی» بود که به اقتباس از مکتب سلطانی استانبول برگزیده شده بود، اما در روزنامۀ وقایع اتفاقیه ضمن خبر تأسیس مدرسه، آن را با نام «تعلیم‌خانه» خوانده بودند؛ همین روزنامه یک هفته بعد از افتتاح، آن را «مدرسۀ دارالفنون» نامید (نک‍ : محیط، 187- 188).
کار ساختمان بقیۀ قسمتهای مدرسۀ دارالفنون پس از افتتاح رسمی آن، همچنان ادامه داشت و سرانجام در ربیع‌الاول 1269 به اتمام رسید. ساختمان دارالفنون در ابتدا مشتمل بر 50 اتاق در 4 طرف بود؛ قسمتی از دیوارهای آن گچ‌بری، و نقشها و تذهیبهای آراسته داشت و جلو هر اتاق، ایوانی قرار گرفته بود و وسط حیاط، حوضی بزرگ ساخته بودند (یغمایی، همان، 58). بعدها اتاقهای دیگری به آن افزوده شد. اندازۀ هر اتاق 4×4 متر بود. در قسمت بیرون ساختمان هم چند مغازه در زمین دارالفنون بنا شده بود و در طبقۀ بالای آن وزارت علوم مستقر گردید (قاضیها، 129). بعدها ساختمانهای مجاور را خریدند و به مدرسه افزودند. تالار بزرگی هم در زمینهای جدید احداث شد که گاه در آن، به دستور شاه، نمایشنامه اجرا می‌گردید (یغمایی، همان، 71-72).
ساختمان دارالفنون تا 1308 ش / 1929 م به همان طرح اولیه برقرار بود. در این سال اعتمادالدوله قراگزلو، وزیر معارف، بنای قدیم را در هم کوبید و مارکف، مهندس روسی را مأمور بنای ساختمان جدیدی به‌جای آن کرد (قاضیها، همانجا).
دارالفنون تا سالها مرکز آموزشی علوم نظامی بود و داوطلبانی هم که برای تحصیل در آن ثبت‌نام می‌کردند، از لباس و نشان مخصوص مدرسه و مواجب مختصر برخوردار می‌شدند و بعد از فراغت از تحصیل، درجۀ نظامی به آنان اعطا می‌گردید؛ چنان‌که در عملیات محاصرۀ هرات، دستۀ مهندسی و توپ‌خانۀ مدرسه فعال بود و توسط محصلان دارالفنون زیر نظر بهلر (بُلر) فرانسوی اداره، و کمک مؤثری هم برای حسام‌السلطنه محسوب می‌شد (محیط، 190-191).
ریاست مدرسۀ دارالفنون در آغاز، از‌آن‌رو که اغلب اساتید آن اروپایی بودند، بر عهدۀ میرزا محمدعلی خان شیرازی، وزیر ‌خارجه، قرار گرفت. جان داود خان ارمنی هم که برای استخدام معلمان به اروپا رفته بود، در زمرۀ اعضای وزارت خارجه بود و قرارداد استخدام را از سوی وزارت خارجه امضا کرده بود؛ اما محمدعلی خان در 18 ربیع‌الآخر 1268 ق / 10 فوریۀ 1852 م ناگهان درگذشت. از آن پس، چون جنبۀ نظامی مدرسه بر سایر جنبه‌های آن رجحان یافت، سرپرستی آن بر عهدۀ عزیز خان مکری، آجودان‌باشی کل نظام، واگذار شد. برای «نظامت» مدرسه هم رضا‌قلی خان هدایت تعیین شد. بعد از عزیز خان، میرزا محمد خان امیر‌تومان به ریاست مدرسه رسید و پس از او علی‌قلی میرزا اعتضاد‌السلطنه، پسر فتحعلی شاه، در 1274 ق / 1858 م به ریاست دارالفنون منصوب گردید. او یک سال بعد، در 1275 ق / 1859 م، علاوه‌بر‌آن به‌عنوان وزیر علوم هم انتخاب شد. اعتضادالسلطنه کار نظامت را همچنان بر عهدۀ هدایت قرار داد و او تا 1279 ق / 1862 م امور مدرسه را اداره می‌کرد و در این سال به‌عنوان للۀ ولیعهد انتخاب شد و به تبریز رفت و نظامت مدرسه به پسرش جعفر‌قلی خان نیرالملک واگذار گردید (آدمیت، 362-363؛ یغمایی، مدرسه، 55-56، 74-75؛ محبوبی، 1 / 264-265). رضا‌قلی خان جمعاً 18 سال نظامت مدرسه را داشت و آن را به‌خوبی اداره ‌کرد. مدرسۀ دارالفنون به‌جز رئیس و ناظم، یک کتابدار، آجودان، مباشر، مستوفی، ناظر، روزنامه‌نویس، مؤذن و عده‌ای هم قراول داشت (همانجا؛ یغمایی، همان، 76؛ قاضیها، 125).
اعتضادالسلطنه در مقام وزیر علوم پیوسته به مدرسه سرکشی می‌کرد و از وضع تحصیلی دانشجویان جویا می‌شد، و گاه خود از شاگردان سؤال، و آنان را به‌حسب مورد تشویق یا تنبیه می‌کرد (همو، 127). یک بار هم جمعی از فارغ‌التحصیلان دارالفنون را برای تکمیل تحصیلات به اروپا اعزام، و سرپرستی آنان را به امیر نظام گروسی، وزیر‌مختار ایران در پاریس، واگذار کرد (همو، 125).
پس از کناره‌گیری هدایت، که عملاً ادارۀ مدرسه با او بود، پسرش علی‌قلی خان مخبرالدوله جانشین او شد، اما چون پیوسته در مأموریت بود و کمتر فرصت رسیدگی به امور مدرسه را می‌یافت، برادرش جعفرقلی خان نیرالملک که ناظم مدرسه بود، آن مؤسسه را به‌خوبی اداره می‌کرد. نیرالملک خود از تربیت‌یافتگان دارالفنون بود و در نقشه‌کشی مهارت داشت. در زمان ریاست او بود که محمدحسین خان ادیب‌‌الدوله ناظم، و محمدتقی میرزا آجودان مدرسه شدند (یغمایی، همان، 104-105، 114). در 1313 ق / 1895 م ــ سـال قتل ناصرالدین شاه ــ نیرالملک وزیـر علوم شد و امور اداری مدرسۀ دارالفنون را همچنان زیر نظر داشت؛ او دو سال بعد، در 1315 ق / 1897 م، پسر خود رضا‌قلی خان را رئیس مدرسه، و پسر دیگرش هدایت‌قلی خان را نایب‌رئیس کرد، اما ادیب‌الدوله همچنان با اقتدار امور نظامت را بر عهده داشت (قاضیها، 131).
مواد درسی دارالفنون در سالهای نخست آن عبارت بود از: پیاده‌نظام، سواره‌نظام، توپ‌خانه، مهندسی، طب، جراحی و دواسازی. همۀ آنها در زمرۀ نیازمندیهای نظامی به شمار می‌رفت و تنها درس معدن غیرنظامی بود (محیط، 188). در درس طب فقط به تدریس طب نظری اکتفا می‌شد و تشریح از ترس تکفیر امکان‌پذیر نبود، تا آنکه یکی از افراد خارجی مقیم ایران در 1270 ق / 1854 م درگذشت و چون مرگش مشکوک بود، کسان او از دکتر پولاک، استاد پزشکی دارالفنون، خواستند تا کالبد‌شکافی شود. پس از آن، بارنه‌ئود، معلم زبان فارسی، جسدش را پس از مرگ به دارالفنون فروخت و چون درگذشت، پیکرش را با حضور شاگردان طب کالبدشکافی کردند (یغمایی، همان، 129-130). پولاک یکی از نخستین کسانی بود که در دارالفنون طب جدید درس می‌داد و کتابهایی هم در این زمینه نوشت که در آنجا تدریس می‌شد (نجم‌آبادی، 205-206).
در دارالفنون 3 زبان خارجی رواج داشت و تدریس می‌شد: فرانسوی، انگلیسی و روسی، اما بیشتر شاگردان زبان فرانسوی می‌آموختند. در سالهای نخست، چنان‌که اشاره شد، به‌سبب تسلط‌نداشتن شاگردان به زبان خارجی، برای استادان مترجم تعیین شده بود (محبوبی، 1 / 269-270؛ یغمایی، مدرسه، 61).

مؤسسات وابسته

در مدرسۀ دارالفنون مؤسسات و واحدهای جداگانه‌ای تأسیس شد که برخی به این شرح بودند:

1. کتابخانه

اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، زمانی که ریاست مدرسه را نیز داشت، در 1280 ق / 1863 م کتابخانۀ بزرگی برای آنجا ایجاد کرد و کتب معتبر خارجی و ایرانی و عربی را در آن جای داد و سال‌به‌سال بر شمار کتابها ‌افزود. معلمان اروپایی هم ناگزیر بودند دست‌کم سالی یک جلد کتاب در رشتۀ تدریس خود تألیف کنند. این کتابها را مترجمان دارالفنون به فارسی بر‌می‌گرداندند. اما کتابخانۀ بزرگ دارالفنون در زمان وزارت محمود خان علاءالملک به کتابخانۀ دولتی (ملی) واگذار شد. هنوز هم در کتابخانۀ ملی ایران آثار زیادی از معلمان و استادان و مترجمان دارالفنون موجود است که تألیف یا ترجمه شده‌اند (همان، 77- 79).

2. چاپخانه

در دارالفنون از همان اوایل تأسیس، چاپخانه‌ای ایجاد شد و ریاست آن بر عهدۀ محمد‌حسن خان اعتماد‌السلطنه قرار گرفت؛ چنانچه کتاب یا رساله‌ای در آن به چاپ می‌رسید، حتماً باید با اجازۀ او می‌بود؛ وقتی مسئول چاپخانه جزوه‌ای به زبان ارمنی در ستایش امیرکبیر به چاپ رساند، اعتمادالسلطنه او را تنبیه کرد و چوب زد (همان، 120). عکاس‌خانه‌ای هم درکنار چاپخانه دایر شده بود که عبدالله میرزا قاجار آن را اداره می‌کرد. کارگاه نقاشی‌ای نیز توسط میرزا اسماعیل جلایر به وجود آمد و فعال بود (همان، 73).

3. بیمارستان

در بیمارستان دارالفنون، شاگردان رشتۀ طب، دروس خود را عملاً می‌آموختند. این بیمارستان در کنار مدرسه قرار داشت و ناصرالدین شاه هر وقت به بازدید مدرسه می‌رفت، از آنجا هم دیدار می‌کرد. گاهی بیماران در کلاس درس طب حاضر می‌شدند و در حضور شاگردان، عمل جراحی روی آنان صورت می‌گرفت (قاضیها، 128).

4. آزمایشگاه شیمی و فیزیک

این آزمایشگاه در 1304 ق / 1887 م ساخته شد و در آن اجاقها و کوره‌‌های متعدد ذوب فلزات تعبیه شده بود (یغمایی، همان، 80).

5. کارخانه‌های شمع‌سازی، داروسازی، بلورسازی، کاغذگری و ریسمان‌ریسی

این کارخانه‌ها 10 سال پس از افتتاح مدرسه در 1278 ق / 1861 م گشایش یافتند. رؤسای کارخانه‌ها معمولاً از میان فارغ‌التحصیلان مدرسه انتخاب می‌شدند (محبوبی، 1 / 268- 269).

6. تماشاخانه و تئاتر

در گوشۀ شمال شرقی مدرسه، تالاری برای تئاتر ساخته شد که به‌وسیلۀ مسیو لُمر، معلم موزیک، و مزین‌الدوله، و به تشویق ناصرالدین شاه در آن برنامه‌هایی اجرا می‌شد (یغمایی، همانجا؛ قاضیها، 129).

بودجۀ دارالفنون در سال تأسیس آن مبلغ 750‘ 7 تومان، و در 1307 ق / 1890 م 30‌هزار تومان بود. عدۀ شاگردان نیز در ابتدا 114، و در 1307 ق، بالغ بر 387 تن بود و بیشترشان در رشته‌های نظامی درس می‌خواندند (آدمیت، 367). در مدرسۀ دارالفنون، همه‌روزه گزارش کارها و عملکرد محصلان و معلمان تهیه می‌شد. در این دفاتر که سوابق محصلان نیز در آن درج شده، اطلاعاتی هم راجع به اسامی معلمان، محصلان، دیدارکنندگان از مدرسه و نیز تنبیه شاگردان آمده است. این گزارشها را معمولاً جعفرقلی خان نیرالملک، سرپرست مدرسه، تدوین می‌کرد و توسط اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، به عرض ناصرالدین شاه می‌رسید. از‌جمله در این گزارشها نحوۀ حضور معلمان، روش تدریس، سؤال و جواب از محصلان، و بازدید شاه و بزرگان ذکر می‌شده است. عنوان این گزارشها «گزارش روزانه / روزنامۀ مدرسۀ مبارکۀ دارالفنون» بود («گزارش ... »، 40-41؛ قاضیها، 126). این دفاتر تا سالها در مدرسۀ دارالفنون نگهداری می‌شد و حسین گل‌گلاب، از شاگردان و سپس معلمان آنجا، مدتی به گردآوری و مرتب‌ساختن آنها می‌پرداخت (گل‌گلاب، 53-54). شماری از این دفاتر هم‌اکنون در کتابخانۀ ملی ایران نگهداری می‌شود (یغمایی، مدرسه، 145-146).
دارالفنون را باید تأثیرگذارترین نهاد علمی و فرهنگی در ایران معاصر به شمار آورد؛ به گفتۀ آدمیت: این مؤسسه به‌عنوان یک بنیاد فرهنگی جدید از 3 جهت در جامعۀ علمی ایران اثر گذاشت: یکی از نظر تحول عقلانی، که با نشر اصول علمی جدیدْ نقص تعالیم پیشینیان آشکارتر شد؛ دوم آنکه از سال نخست گشایش این مدرسه معلمان به نگارش کتابهای جدید پرداختند و مترجمان ایرانی به ترجمۀ آنها همت گماشتند و بر اثر آن، دانش غربی در بین مردم ایران توسعۀ بیشتری پیدا کرد؛ سوم اینکه با گذشت زمان، از میان فارغ‌التحصیلان دارالفنون صنف تازه‌ای بیرون آمد که بیشتر فرزندان درباریان و شاهزادگان و اصحاب دیوان بودند و در بین آنان افراد ترقی‌خواهی پیدا شدند (ص 354-355).
سالها بعد و پس از گذشت چند دهه، دارالفنون از صورت اول آن خارج شد و به شکل یک مدرسۀ متوسطه (دبیرستان) درآمد. به گفتۀ عباس اقبال این مدرسه حتى در 1329 ق / 1911 م، که وی در آن تحصیل می‌کرد، کم‌و‌بیش شبیه یکی از مدارس متوسطۀ فرانسه بود و محصلان با انگیزۀ آنکه علم فی‌نفسه مفید و شریف است، به آموزش می‌پرداختند و در باب مفید یا غیرمفیدبودن دروس بحثی در میان نمی‌آوردند (اقبال، «بعد از»، 6-7).

مآخذ

آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، تهران، 1361 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367 ش؛ اقبال آشتیانی، عباس، «بعد از صد سال»، مجلۀ یادگار، تهران، 1327 ش، س 5، شم‍ 4-5؛ همو، میرزا تقی خان امیرکبیر، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1355 ش؛ قاضیها، فاطمه، «دارالفنون»، گنجینه (نشریۀ سازمان اسناد ملی ایران)، تهران، 1368 ش، دفتر دوم؛ «گزارش روزانۀ دارالفنون»، نشریۀ انجمن تاریخ، تهران، 1352 ش، دورۀ 2، شم‍ 1؛ گل‌گلاب، حسین، «لابراتوار مدرسۀ مبارکۀ دارالفنون»، سالنامۀ دنیا، تهران، 1341 ش، شم‍ 1؛ محبوبی اردکانی، حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران، 1354 ش؛ محیط طباطبایی، محمد، «دارالفنون و امیرکبیر»، امیرکبیر و دارالفنون، به کوشش قدرت‌الله روشنی زعفرانلو، تهران، 1354 ش؛ مکی، حسین، زندگانی میرزا تقی خان امیرکبیر، تهران، 1360 ش؛ نجم‌آبادی، محمود، «طب دارالفنون و کتب درسی آن»، امیرکبیر و دارالفنون (نک‍ : هم‍ ، محیط طباطبایی)؛ یغمایی، اقبال، «بنای دارالفنون»، همان؛ همو، مدرسۀ دارالفنون، تهران، 1376 ش.

علی آل‌داود

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: