صفحه اصلی / مقالات / خوارزمی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن یوسف /

فهرست مطالب

خوارزمی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن یوسف


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 17 آبان 1398 تاریخچه مقاله

خوارَزْمی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن یوسف خوارزمی کاتب، که شهرتش به‌دلیل تنها اثر بازماندۀ او با عنوان مفاتیح العلوم است. به‌جز مواردی انگشت‌شمار، ذکری از زندگی و زمان حیات خوارزمی در منابع دیده نمی‌شود. از مقدمۀ کتاب او معلوم می‌شود که معاصر ابوالحسن عبیدالله بن احمد عُتبی، وزیر نوح بن منصور سامانی (حک‍ 366-387 ق / 977-997 م، معروف به نوح دوم) بود.
مقریزی لقب «بلخی» را برای خوارزمی می‌آورد و هنگام گفت‌وگو از ریشۀ واژۀ «تاریخ» مطلبی را از «کتاب جلیل‌القدر مفاتیح العلوم» او نقل می‌کند که براساس آن «تاریخ واژه‌ای فارسی از اصل ماه‌روز بوده و سپس معرّب شده است، ولی این اشتقاق بعید به نظر می‌رسد» (1 / 700؛ قس: خوارزمی، 79). همچنین حاجی‌خلیفه (2 / 1756) از این کتاب نام می‌برد، هرچند جملۀ اول آن که نقل می‌کند، در چاپ فلوگل (6 / 4) و نسخه‌بدلهای آن وجود ندارد. خواندمیر نیز در حبیب‌ السیر (1 / 190، 191، 218، 219) مطالبی از آن نقل کرده است (قس: خوارزمی، 99-101) که نشان می‌دهد این کتاب در زمینۀ تاریخ ایران، پیش از اسلام از منابع خواندمیر بوده است. در مفاتیح العلوم، آنجا که اصطلاحات مرتبط با آبیاری سازمان‌یافته و پیچیدۀ مرو بیان می‌شود (ص 69)، دانشی دقیق از سرزمینهای کرانۀ جنوبی رود جیحون عرضه می‌شود که می‌تواند نشانۀ تعلق خوارزمی به آن نواحی باشد (بازورث، 100). ابن‌خلکان نیز در اشاره به شرح حال بهرام گور، از مفاتیح العلوم نقل می‌کند و می‌گوید که مؤلف آن محمد بن احمد بن محمد بن یوسف خوارزمی است (6 / 355).
خوارزمی کتاب خود را به زبان عربی و به نام عبیدالله بن احمد عتبـی ــ وزیـر نـوح سامانـی ــ نگاشتـه است (ص 2). بـا در نظر گرفتن شواهد تاریخی برگرفته از این موضوع در کنار برخی دیگر از شواهد درون‌متنی، می‌توان تاریخ تألیف مفاتیح ‌العلوم را اندکی پس از 366 ق / 977 م دانست (بازورث، همانجا).
سارتن مفاتیح‌ العلوم را در کنار الفهرست ابن‌ندیم و رسائل اخوان‌الصفا، 3 دائرة‌المعارف مهم دورۀ اسلامی معرفی می‌کند که هر‌کس به مطالعۀ تاریخ علم و تمدن اسلامی در قرن 4 ق / 10 م علاقه‌مند باشد، باید کارش را با یکی از آنها آغاز کند (I / 659).
کتاب خوارزمی برای استفادۀ کسانی نوشته شده که می‌خواستند به کار دبیری بپردازند و نیاز به مرجعی داشتند کـه اصطلاحات مربوط به دانشها و حرفه‌های گوناگون را که در دبیری لازم بود، در بر داشته باشد (بازورث، 99-100). خوارزمی خود هدف از تألیف کتاب را چنین بیان می‌کند: « ... کتابی که کلید تمام دانشها باشد و مقدمات علوم اوائل الصناعات باشد و رمزها و اصطلاحات هر گروه از دانشمندان را در ‌بر داشته باشد، همان رموز و اصطلاحاتی که فرهنگهای موجود از وجود آنها خالی است» (همانجا). بنابراین یکی از اهداف خوارزمی، که خود به آن تصریح می‌کند، بیان معانی اصطلاحی واژه‌ها ست که معمولاً در فرهنگهای لغت یافت نمی‌شود، اما دبیران و کاتبان به آن نیاز دارند. احتمالاً خوارزمی رابطۀ نزدیکی با دستگاه دیوانی سامانیان داشته است؛ چنان‌که بخشی از کتاب او دربارۀ ثبت معاملات مالی و فهرست حقوق کارکنان (ص 39-41)، نشان از دانشی عمیق دارد که جز درباریان، کسی به آن دسترسی نداشته است (بازورث، همانجا).
خوارزمی به‌‌ندرت از منابع مورد استفاده‌اش سخن می‌گوید. بااین‌حال، برخی از مطالبی که ابن‌ندیم از عبدالله بن مقفع دربارۀ زبانهای ایرانی پیش از اسلام نقل کرده (ص 15)، گاه عین عبارت در مفاتیح ‌العلوم یافت می‌شود (نک‍ : ص 17)، که چون دو مؤلف تقریباً هم‌عصر بوده‌اند، می‌توان گفت که خوارزمی به همان منبع ابن‌ندیم دسترسی داشته است. برخی بر این گمان‌اند که او به بخشهایی از رسائل اخوان‌الصفا دسترسی داشته است (ورنت، 358).
خوارزمی اصطلاحات مربوط به هر شاخه از علوم را بنابه گفتۀ خودش با میانه‌روی در ایجاز و اطناب گرد آورده است؛ به گونه‌ای که «هر اصطلاحی که بیشتر مورد نیاز بود و از دیگر کلمات مناسب‌تر می‌نمود» (ص 4)، انتخاب، و از فروع بسیار و مشتقات کم‌کاربرد پرهیز کرده است. او در برخی موارد، به ریشه‌شناسی واژه‌های تخصصی و معادلهای آنها در دیگر زبانها نیز توجه کرده است. به‌عنوان مثال، هنگام سخن از «اسطرلاب» در بخش ابزارآلات نجومی، آن را واژه‌ای یونانی و از ترکیب دو واژۀ «اصطر» به معنی ستاره، و «لابون» به معنی آینه معرفی می‌کند و کسانی را که ریشۀ این واژه را عربی دانسته‌اند، نادان و کوته‌فکر می‌خواند (ص 135). همچنین آنجا که گمان کج‌فهمی در انتقال مفهوم می‌رفته است، خوارزمی آن اصطلاح را با بیان مثال شرح می‌دهد؛ مانند مثالهای عددی برای توضیح حساب جمل (ص 116)، و جبر و مقابله (ص 117).
اگر‌چه مقصود خوارزمی توجه به هدف و ساختار علم نبوده است (صبره، 1068)، اما از آنجا که خود را مرهون حفظ تقسیم‌بندی دو‌بخشی سنت اسلامی می‌دانسته (بازورث، 102مفاتیح‌ العلوم را به دو مقالۀ اصلی تقسیم کرده است: مقالۀ اول در «علوم شریعت و آن مقدار از علوم عربی که به آن مربوط است»، و مقالۀ دوم در «علوم مردم غیر‌عرب (عجم) یعنی یونانیها و دیگر ملتها» (ص 4). این تقسیم‌بندی نشان می‌دهد با وجود آنکه دانشهایی چون فلسفه، علوم طبیعی و ریاضی، «عجم» خوانده شده‌‌اند، اما این دلیل بر ردّ این نظامها در آن زمان نبوده و آشنایی با هر دو شاخه برای یک فرد تحصیل‌کرده در آن زمان ضروری بوده است (صبره، همانجا).
هر دو مقالۀ مفاتیح العلوم به چند باب، و هر باب به فصلهایی تقسیم شده است: فقه، کلام، نحو، دبیری (نویسندگی)، شعر و عروض، و اخبار، 6 باب مقالۀ اول؛ و فلسفه، منطق، طب، ارثماطیقی یا علم عدد، هندسه، نجوم، موسیقی، حیل و کیمیا، 9 باب مقالۀ دوم‌اند. در برخی از این تقسیم‌بندیها، خوارزمی به دیگر نظرات موجود هم اشاره می‌کند؛ مثلاً هنگام تعریف فلسفه و تقسیم آن به دو جزء نظری و عملی، نظرات مختلف را در اینکه آیا منطق جزء سوم فلسفه یا تنها آلت تحصیل آن است، قید می‌کند (ص 132). او خود را ملزم به عرضۀ بررسی دقیقی از مفهوم وسیع فلسفه می‌داند که بسیار به طبقه‌بندی ارسطویی نزدیک است (نک‍ : بـازورث، 103). بااین‌حال، طبقه‌بندی او در مواردی با طبقه‌بندی رایج در میان ارسطوییان متفاوت است؛ مثلاً بر تقسیمات چهارگانۀ علوم ریاضی (حساب، هندسه، نجوم و موسیقی) «علم الحیل» را هم می‌افزاید، هر‌چند آن را از جنس آن 4 علم دیگر نمی‌داند (ص 133). همچنین کیمیا را هم جزو شاخه‌های علم طبیعی می‌آورد، بـه این دلیل کـه موضوع آن، کانیها هستند (همانجا).
خوارزمی به بیان تاریخ اقوام و سرزمینهای مختلف در باب «اخبار» (ص 60-82) توجه داشته است. همچنین در بخشی که به دیگر مذاهب (افزون‌بر مسیحیان و یهودیان) اختصاص می‌دهد (ص 25-26)، اطلاعاتی آورده است که نشان از آشنایی عمیق او با عقاید مذهبی ایران پیش از اسلام و دانش نسبی او از هند دارد (بازورث، 104).
مفاتیح العلوم، جز آگاهیهایی که دربارۀ دانشهای زمان مؤلف و اصطلاحات آنها به دست می‌دهد، سرشار از واژه‌های فارسی، و به‌خصوص واژه‌های فنی است، که به همان صورت اصلی یا به صورت معرب به زبان عربی راه یافته‌اند و از این نظر بسیار حائز اهمیت است. همچنین برخی از واژه‌های پهلوی در این کتاب دیده می‌شود. تفضلی واژه‌های مربوط به خطوط ایرانی پیش از اسلام (نک‍ : خوارزمی، 117- 118) را با منابع دیگر مقابله کرده است (ص 540-541).
در مورد بخشهای علمی این کتاب، بیشترین بررسیها را آیلهارت ویدمان در اوایل قرن 20 م، میان سالهای 1906-1915 م انجام داده است: بخشهای مربوط به هندسه و حساب (I / 401-427) و نیز بخشهای مربوط به آبیاری (I / 272-278)، مقیاسهای رایج در میان اعراب و شهرنشینان در جهان اسلام، اوزان و مقیاسهای پزشکان، دیوان برید و جز آن (I / 669-677)، جغرافیا (I / 812-815)، و نجوم (II / 186-214).

مآخذ

ابن‌خلکان، وفیات؛ ابن‌ندیم، الفهرست؛ حاجی‌خلیفه، کشف؛ همو، همان، به کوشش فلوگل، لندن / نیویورک، 1852 م؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش فان فلوتن، لیدن، 1895 م؛ خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب ‌السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1333 ش؛ مقریزی، احمد، الخطط، به کوشش ایمن فؤاد سید، لندن، 1422 ق / 2002 م؛ نیز:

Bosworth, C. E., «A Pioneer Arabic Encyclopedia of the Sciences: Al-Khwārizmī’s Keys of the Sciences», Isis, 1963, vol. LIV, no. 1; Sabra, A. I., «Al-Khwārazmī», EI2, vol. IV; Sarton, G., Introduction to the History of Science, Washington, 1927; Tafazzoli, A., «Dabīre, Dabīrī», Iranica, vol. VI; Vernet, J., «Al-Khwārizmī», Dictionary of Scientific Biography, 1981, vol. VII; Wiedemann, E., Aufsätze zur arabischen Wissenschafts - Geschichte, Hildesheim, 1970.

راضیه سادات موسوی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: