صفحه اصلی / مقالات / چهل منبر /

فهرست مطالب

چهل منبر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 18 دی 1398 تاریخچه مقاله

چِهِلْ‌مِنْبَر، مراسمی که از هنگام غروب آفتاب روز تاسوعا (شب عاشورا) به همراه روشن‌کردن شمع در مکانهای مقدس اجرا می‌گردد. 
وجود منبر، شمع و کاربرد عدد 40 در همۀ این مراسم مشترک است. به‌سبب روشن کردن شمع، به این مراسم شمع‌زنی هم می‌گویند. در باور مردم، اگر شب عاشورا در 40 منبر شمع روشن کنند، مرادشان برآورده خواهدشد (هدایت، 84). 
مراسم چهل‌منبر در متون مذهبی، نصّ و پیشینه‌ای ندارد و تا پیش از دورۀ ناصرالدین شاه قاجار (سل‍ 1264-1313 ق)، اثری از آن یافت نمی‌شود. کهن‌ترین گزارشی که از این مراسم وجود دارد، نوشتۀ اعتمادالسلطنه در روزنامۀ خاطرات خود از نهم محرم 1300 است که به 40 خانه‌ای که در آنها روضه‌خوانی دایر بوده، رفته، شمع روشن کرده، و ساعت 3 بامداد به خانه برگشته‌است (ص 203-204). مستـوفی ــ از دولتمردان اواخر دورۀ قـاجار و اوایل دورۀ پهلوی ــ نیز گزارشی نقادانه از مراسم چهل‌و‌یک منبر داده، و آن را فاقد مبنای شرعی و حدیثی، و ناشی از احترام ایرانیان به نور، از پیش از اسلام دانسته‌است (1 / 406- 408). سر پرسی سایکس نیز که از 1312 تا 1336 ق / 1894- 1918 م، سِمتهای مختلفی در ایران داشته، در خاطرات خود از مراسم روشن‌کردن شمع در ستونی هفت‌ضلعی در میدان اصلی شهر یزد گزارش داده‌است. او می‌گوید که مسلمانان یزد و کاشان این رسم را از اجداد زردشتی خود به یادگار دارند (ص 422)؛ اما سخنی از مراسم چهل‌منبر به میان نیاورده‌است. 
روشن‌کردن شمع در روزهای محرم از گذشته‌های دورتر مرسوم بوده‌است؛ چنان‌که در تهران قدیم، سقاخانه‌ها را به قصد تأمین آب آشامیدنی رهگذران و نیز کسب ثواب می‌ساختند و آن زمان که هنوز روشنایی برق وجود نداشت، شبها در محفظه‌هایی در کنار جایگاه آب، شمعهایی هم روشن می‌کردند (نجمی، 389). مردم سیرجان نیز از گذشته‌های دور، روشن‌کردن شمع در شب عاشورا را سنتی نیکو می‌دانستند و در خانۀ بزرگان محل و سقاخانه‌ها و امامزاده‌ها این کار را انجام می‌دادند؛ آنان برای سهولت کار در سینیهای بزرگ، گِل درست می‌کردند تا افراد شمع را در آن فرو کرده و روشن کنند (مؤید‌محسنی، 274). 
عدد 40 در مراسم چهل‌منبر بر تقدس آن می‌افزاید، زیرا 40 از اعدادی است که در بسیاری از فرهنگها ازجمله فرهنگ مردم ایران حامل رازهای معنوی است؛ برای مثال می‌توان به مراسم چهلم درگذشتگان، مراسم شب چله، مراسم چله‌نشینی صوفیان و دهها نمونۀ دیگر اشاره کرد (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ه‍ د، چهل). 
مراسم چهل‌منبر در شب عاشورا، پیش از به راه افتادن سوگواران، در بیشتر مناطق استان گیلان اجرا می‌شود. این مراسم افزون بر گیلان، در شهرهایی مانند لاریجان، از توابع استان مازندران نیز مشاهده شده است. در مراسم چهل‌منبر در شمال ایران، آنهایی که طی سال، در خانه‌های خود مجالس روضه‌خوانی داشته‌اند، شب عاشورا منبر دو یا سه‌پله‌ای، و گاه میز و چهارپایه‌ای را که روی آن روضه خوانده‌ شده، بیرون می‌آورند و پارچه‌ای مشکی یا سبز روی آن می‌کشند و در کنار خانه می‌گذارند. سپس یک تشت، یا سینی، یا ظرفی مشابه را که در آن گلی از خاک رُس به قطر چند سانتی‌متر، برای نشاندن شمع درست کرده‌اند، روی منبر می‌گذارند. ظرفی حاوی مقداری برنج نیز در کنار سینی قرار می‌دهند. مردمی که در طول سال به هر علت، مشکلاتی داشته‌اند و پس از توسل به سیدالشهداء، حاجات خود را گرفته‌اند، با آنان که نیاز و حاجتی برای سال آینده دارند، همراهی می‌کنند؛ آنان معمولاً در اوایل غروب، 40 قطعه شمع و 40 عدد خرما برمی‌دارند و گاه با پای برهنه از خانه خارج می‌شوند (در بعضی از شهرها 72 شمع را به نیت 72 تن در چهل‌منبر روشن می‌کنند) و کوچه‌های طولانی، پیچ‌درپیچ و مملو از جمعیت را طی می‌کنند؛ از کنار هر منبری که می‌گذرند شمعی برمی‌افروزند و در گل درون تشت فرو می‌کنند و دانه‌ای خرما در کنار تشت می‌گذارند و اندکی برنج برمی‌دارند. هر جا که چهلمین شمع بر منبر و آخرین خرما در کنار ظرف جای گرفت، مراسم پایان‌یافته تلقی می‌شود. البته افراد حاجت‌خواه برنج را با خود به خانه می‌آورند و با برنج موجود در خانه در‌می‌آمیزند و روز بعد طبخ می‌کنند تا هم حاجتشان برآورده شود و هم سفرۀ آنان متبرک شود (دریاگشت، 113-114؛ پرتو، 149-150). همۀ این مراسم در سکوت اجرا می‌شود و اگر نذرکننده نتواند 40 مکان را بیابد، به تعدادی که دسترسی داشته است، بسنده می‌کند. 
در برخی مناطق گیلان، مراسم مشابهی به نام چل‌کاسه یا چهل‌بشقاب وجود دارد که در آن روشن‌کردن شمع الزامی نیست. در این مراسم نیز که در شب عاشورا برگزار می‌شود، نذرکننده به 40 تکیه یا 40 مسجد می‌رود و از 40 مجمعه یا 40 کاسه کمی پلو برمی‌دارد. این پلو را فقط جمع‌آوری‌کنندۀ آن می‌خورد. کوه‌نشینان به مراسم چل‌کاسه، هف‌کاسه (هفت‌کاسه) می‌گویند و از 7 بشقاب، پلو برمی‌دارند (پاینده، 191-192). 
مراسم چهل‌منبر در کاشان، لاهیجان و برخی از شهرهای دیگر نیز اجرا می‌شود. در کاشان رسم چنین است که ساعاتی مانده به غروب آفتاب در روز تاسوعا، نذرداران و علاقه‌مندان به شرکت در این مراسم 72 شمع، به یاد 72 شهید روز عاشورا، در دست می‌گیرند و با وضو و طهارت و پای برهنه به 40 مکان مقدس، مانند زیارتگاهها، مساجد، سقاخانه‌ها، قدمگاهها، تکیه‌ها و یا حسینیه‌ها می‌روند و شمعها را روشن می‌کنند. متولیان مکانهای مقدس در جلو در ورودی، منبری را برای روشن کردن شمع در نظر می‌گیرند و در کنار آن، کاسه‌ای می‌گذارند تا «شمع‌زنان»، نقل و نبات و شکلات و بسته‌های مشکل‌گشا را در آن بگذارند؛ سپس متولیان نذورات را بین کودکان تقسیم می‌کنند (شاطری، 102). 
در کرمان، جز در محلهای یاد‌شده، در خانه‌هایی هم که درختان کهن‌سال داشتند، چهل‌منبر می‌گرفتند. مثلاً در خانۀ چناریها کنار مسجد ملک، جوانان محلی را برای روشن‌کردن شمع معین می‌کردند و مردم همراهِ شمع، خرما و انجیر و شیرینی به آنجا می‌آوردند (آقاعباسی، 437).
این مراسم در شهرهای مختلف با تفاوتهای اندکی اجرا می‌شود، چنان‌که در لرستان به آن «دختران چهل‌منبر» می‌گویند (اشرفی، 61). زنان و دخترانی که نذر کرده‌اند، از بعدازظهر روز تاسوعا یا از اول صبح روز عاشورا تا شب، دسته‌دسته با چادرهای مشکی، سیاه‌پوش و نقاب‌دار و با پای برهنه، با نیتها و حاجتهای مختلف، به‌ویژه بخت‌گشایی، راه می‌افتند و 40 شمع را در 40 تكیه، حسینیه و یا مجلس سوگواری روشن می‌كنند تا مرادشان حاصل شود. آنها در جریان گردش در 40‌ منبر نباید با کسی صحبت کنند (برزویی، 83؛ شادابی، 132). 
چهل‌منبر در بروجرد به این صورت است که سقاخانه‌ها در عصر روز تاسوعا کمی زودتر گشوده می‌شوند تا پذیرای نذر چهل‌منبر باشند. بانیان سقاخانه‌ها مجمعه‌ای بزرگ و پر از خَرّه (= گل عزا که با خاک رس و آب و گاهی با گلاب درست می‌شود) را برای روشن‌کردن شمع نذری کنار منبر می‌گذارند. همچنین در کنار مجمعه، ظرفی از خرما، نقل یا قند برای نذرکنندگان قرار می‌دهند. نذرکنندگان چهل‌منبر که غالباً زن هستند و یا حاجت دارند یا حاجتشان اجابت شده است و باید نذر خود را ادا کنند، به‌صورت ناشناس و بی‌آنکه با کسی حرف بزنند، کوچه‌به‌کوچه می‌گردند و به 40 سقاخانه سر می‌زنند. آنان که حاجتی دارند، کنار منبر هر سقاخانه زانو می‌زنند و نقلی را روی منبر می‌گذارند، 7 صلوات می‌فرستند و از حضرت ابوالفضل (ع) استدعا می‌کنند که وسیلۀ شفاعت آنها شود و تعهد می‌کنند که در صورت برآورده شدن حاجتشان، سال دیگر با آوردن شمع، ادای دین نمایند. آنان که حاجتشان را گرفته‌اند، به جای گرفتن نقل، 40 شمع در 40 سقاخانه روشن می‌کنند (کرزبر، 276). 
برخی به‌منظور معنا‌بخشی به این مراسم، به اجزاء و عناصر به کار رفته در آن، جنبه‌های نمادین می‌بخشند. گفته می‌شود که منبر یادآور آخرین لحظاتی است که امام از دشمن مهلت خواست، و به بالاترین مکان رفت تا با خدای خود راز و نیاز کند؛ تشت نماد ظرفی است که شمر، سر امام حسین (ع) را برید و در آن گذاشت؛ خاک یادآور این ماجرا ست که امام به مکان موعود رسید و از شخصی سؤال کرد که اینجا کجا ست؟ آن شخص گفت: اینجا نینوا ست. امام گفت: اینجا خاک کربلا ست، اینجا ست که من و برادرم و فرزندانم و یارانم را شهید خواهند کرد و زنان و اصحابم را به اسارت خواهند گرفت، و اینجا ست که روزی، شیعیان و عاشقانم مرا زیارت خواهند کرد؛ شمع به یاد ۷۲ تن از مردان کربلا ست؛ خرما نیز به یاد آخرین غذای امام و یارانش ‌است؛ برنج را هم ایرانیان به آن اضافه کرده‌اند؛ شیر و شربت هم به یاد عطش و تشنگی لبان امام و فرزندان و یاران و اصحاب او ست، به همین سبب همه بعد از نوشیدن آن می‌گویند: سلام بر حسین تشنه‌لب و یارانش باد؛ آتش نیز یادآور آن است که بعد از شهـادت امـام حسین (ع) و یاران بـاوفایش، لعنت‌شدگان تاریخ خیمـه‌های خانـدان رسول‌الله را به آتش کشیدند؛ در آخر، ذکر نوحه نیز براساس نوحه‌خوانی در عزای حسین (ع) است (خسروی، بش‍‌ )؛ تأکید بر 40 مکان مقدس نیز به یاد آن است که کاروان اسرای اهل بیت (ع) را از کربلا تا شام 40 منزل برده‌اند (شاطری، 102). 
در برخی شهرها مراسم مستقلی به نام «شمع‌وچراغ» وجود دارد؛ ازجمله، گزارش شده‌است که در شاهرود، در منبرخانه‌های زنانه که در بافت قدیم شهر شمار آنها به 50 می‌رسد، رسم است که زنان ضمن دادن پولی به متولی منبر، به‌عنوان نذرونیاز چند شمع برای آمرزش مردان و سلامتی خانواده روشن می‌کنند (شریعت‌زاده، 295-296).
گمان می‌رود که شمع‌زنی و چهل‌منبر از گذشتۀ نه‌چندان دور در تهران نیز رواج داشته‌است. هانری ماسه در گزارشی از مشاهدات خویش در 1302 ش / 1923 م، آورده‌است: «تا این اواخر در روز تاسوعا منبرهایی در کوچه‌ها و معابر می‌گذاشتند و روضه می‌خواندند. مثلاً در پایتخت (تهران)، صدها از این منابر وجود دارد. پله‌های این منابر آغشته به کاهگِل تازه‌ای‌ است که می‌توان در آن شمع گذاشت. مؤمنانی که شمع نذر کرده‌اند، 41 شمع به 41 منبر می‌برند، به یاد 41 شهید از مقدسان شیعه. این زائران باید شمع‌گذاری به 41 منبر را با پای پیاده انجام دهند. اگر کسی در این مواقع چیزی بخواهد، نیتش برآورده خواهد شد» (I / 125). 
همچنین براساس شواهدی، مراسم چهل‌منبر با نیت زنده‌ماندن بچه در کرمان نیز برگزار می‌شده‌است (بقایی، 520). 
هفت‌منبر نیز رسم دیگری است که زنان در خراسان جنوبی در غروب روز تاسوعا برپا می‌کنند. در گذشته، افزون بر بانوان، پسران جوان و ازدواج‌نکرده هم برای روشن‌کردن شمع به پای منابر هفت‌گانه می‌رفتند (وجدانی، 96-97). دلیل روشنی برای کاربرد عدد 7 در این مراسم به دست نیامده‌است. افراد در 7 منبر، مسجد، حسینیـه و یـا منـزل شمع روشن می‌كنند. خادمان ایـن مکانها عصر تاسوعا، روی منبر یک پارچۀ سیاه می‌اندازند و آن را در نزدیكی درِ مسجد و یا حسینیه می‌گذارند و یک مجمعه پر از گِل را روی پلۀ منبر می‌گذارند. یک تشت خالی هم روی پلۀ دیگری می‌گذارند. زنان نزدیک غروب آفتاب به این اماكن می‌روند، شمع را با نیت روشن می‌کنند و داخل مجمعه می‌گذارند؛ سپس نذورات خود را از قبیل خرما، شیرینی و پول داخل تشت می‌ریزند و پس از زیارت منبر، به مكان دیگر می‌روند (برآبادی، 107- 108). 

مآخذ

آقاعباسی، یدالله، دانشنامۀ نمایش ایرانی، تهران، 1391 ش؛ اشرفی، زهرا و فاطمه مرشدی، «از نخل‌گردانی تا چهل‌منبر»، خیمه، تهران، 1390 ش، شم‍‍ 82؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1385 ش؛ برآبادی، احمد و دیگران، مردم‌نگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند، تهران، 1380 ش؛ برزویی، علی‌داد، آیینها و باورهای مذهبی مردم لرستان، خرم‌آباد، 1384 ش؛ بقایی، ناصر، «فارسی کرمان»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، تبریز، 1346 ش، شم‍ 84؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پرتو، افشین و علیرضا کشوردوست، «نگاهی به سوگواری محرم در شهر لاهیجان»، کتاب کادوس، به کوشش محمد بشرا، تهران، 1372 ش؛ خسروی، داوود، «سنتهای گران‌بهای عزاداری در ایران (گزارشی از مراسم نخل‌گردانی و چهل‌منبر در لاریجان و گیلان)»، سازمان تبلیغات اسلامی (مل‍‌ )؛ دریاگشت، محمدرسول، «آیینهای سوگ محرم در لاهیجان»، کلک، تهران، 1375 ش، شم‍ 73-75؛ شادابی، سعید، فرهنگ مردم لرستان، خرم‌آباد، 1377 ش؛ شاطری، علی‌اصغر، «محرم در کاشان»، فرهنگ مردم، تهران، 1385 ش، س 5، شم‍ 19-20؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، «احیای هستۀ فرهنگی بافت قدیم شاهرود»، مجموعه مقالات مردم‌شناسی ایران، تهران، 1379 ش، دفتـر اول؛ کرزبـر یـاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، بـه کوشش علی آنی‌زاده، تهران، 1388 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1324 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1386 ش؛ نجمی، ناصر، ایران قدیم و تهران قدیم، تهران، 1362 ش؛ وجدانی، بهروز، «نقش حسینیه‌ها در برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند»، مجموعه مقالات سومین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، 1383 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1334 ش؛ نیز:

Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938; Old.ido, http: / / old.ido.ir / / a.aspx?a =1390091904 (acc. 1 / 5 / 1393); Sykes, P. M., Ten Thousand Miles in Persia, New York, 1902.
عمادالدین باقی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: