صفحه اصلی / مقالات / اصلاح نژاد جانوران /

فهرست مطالب

اصلاح نژاد جانوران


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 17 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اصلاح نژاد جانوران \eslāh-e nežād-e jānevarān\، تکثیر مهارشدۀ جانوران اهلی با هدف بهبود یک یا چند ویژگی دلخواه در آنها.
اصلاح نژادْ بیشتر برای دستیابی به 4 هدف عمده انجام می‌شود: 1. افزایش فراورده‌هایی مانند گوشت، شیر، تخم، پشم و الیاف دیگر، یا خدماتی مانند حمل‌ونقل و نیروی کار مزرعه؛ 2. پژوهش پزشکی و علمی، مانند پرورش خرگوش یا موش آزمایشگاهی دارای ژنی خاص؛ 3. برای مقاصد زیبایی‌شناختی، مانند پرورش اسب و گاو یا پرندگان گوناگون برای نمایش آنها (برای توضیح بیشتر دربارۀ این رویکرد در اصلاح نژاد حیوانات، نک‍ : ریپر، 84-92)، و مقاصد فرهنگی و اخلاقی، مثل حفظ برخی گونه‌های در خطر جدی انقراض؛ 4. به‌عنوان جانور دست‌آموز و خانگی (فلینت، 573).
اصلاح نژاد رابطه‌ای تنگاتنگ با اهلی‌سازی دارد و می‌توان آن را پیامد طبیعی فرایند اهلی‌سازی به شمار آورد. قوانین اساسی وراثت و سازوکار تولیدمثل در جانوران اهلی و وحشی یکسان است و اهلی‌سازی این قوانین را تغییر نداد و سازوکار جدیدی نیز برای وارثت پدید نیاورد. اما شماری از پیامدهای طبیعیِ اهلی‌سازی عملاً همان راهکارهایی بود که مبانی اصلاح نژاد جانوران را پدید آورد. ازجملۀ آنها ست:
1. افزایش میزان درون‌زادگیری (خویش‌آمیزی / درون‌آمیزی): زیستگاه جانوران اهلی بسیار محدودتر از همتایان وحشی آنها بود. این جانوران یا در قالب گله و رمه در مناطقی خاص به چرا برده می‌شدند یا در بند افسار و کمند و حصار بودند. پس در همان منطقه‌ای که زاده می‌شدند، جفت‌گیری و زادوولد می‌کردند. در نتیجه، دیری نمی‌پایید که همۀ اعضای جامعۀ جانوریِ یک گونۀ خاص، در یک روستا خویشاوندان بسیار نزدیک یکدیگر می‌شدند. از دیرباز، حتى از روزگاران بسیار کهن، برخی دام‌پروران اجازه نمی‌دادند که میان دو جانور با رابطۀ خویشاوندی بسیار تنگاتنگ، آمیزش صورت گیرد، اما آگاهی دام‌پروران از تبار دامها از یک یا دو نسل فراتر نمی‌رفت و درنتیجه درون‌زادگیری اجتناب‌ناپذیر بود و این تلاشها تنها فرایند پیدایش گله‌ای کاملاً یکدست و همسان را به تأخیر می‌انداخت. پیامدهای ناخوشایند درون‌زادگیری، با تنگاتنگ‌ترشدن رابطۀ خویشاوندی میان دامها، آشکارتر می‌شد و نیاز به روشهای انتخابی را بیشتر می‌کرد (لاش، 18-19). 
2. گسترش برون‌زادگیری (برون‌زادآوری): جانوران وحشی نسبت به جانوران اهلی در محدودۀ جغرافیایی بسیار گسترده‌تری می‌زیستند و بی‌گمان، احتمال آمیزش آنها با جانوری از همان گونه، که البته رابطۀ خویشاوندی چندانی با آنها نداشته باشند، بیشتر بود؛ اما جانوران اهلی، در مقابل، می‌توانستند با مدیریت انسان، با جانورانی آمیزش کنند که کمترین رابطۀ خویشاوندی با آنان نداشتند و بسیار دورتر از محدودۀ طبیعی زیستگاه آنان می‌زیستند. در بسیاری از مواقع، این فاصلۀ جغرافیایی بسیار بیش‌از آن بود که جانوری وحشی توان پیمودن آن را داشته باشد. برای نمونه، شهسواران اروپایی پس‌از بازگشت از جنگهای صلیبی اسبهای عربی نر مستعد کره‌کشی همراه خود آوردند که با مادیانهای اروپایی آمیختند. گوسفند مرینوس نیز از اسپانیا به نقاط مختلف جهان برده شد (همو، 19-20)، که گذشتن این نژاد از اقیانوس اطلس و رسیدن آن به ایالات متحدۀ آمریکا، و از آن مهم‌تر، رسیدن این نژاد در آغاز سدۀ 19 م از ساکسونی به استرالیا که از هر سو با اقیانوسهایی پهناور احاطه شده بود (برای تفصیل بیشتر، نک‍ : وایت، 11-12)، بدون دست‌داشتن انسان هرگز رخ نمی‌داد. به‌عبارت دیگر، اهلی‌سازی گرچه احتمال برون‌زادگیری را کاهش داد، با امکان‌پذیرساختن آمیزش دو نژاد بسیار متفاوت و بسیار دور از هم، تأثیرات مثبت آن را افزایش داد. 
3. افزایش جورآمیزی (بهنژادی هدف‌دار): ترکیبی از درون‌زادگیری متعادل و دست‌بردن در سازوکار آن با کمک برون‌زادگیریِ گاه‌به‌گاه میان دو نژاد کاملاً متفاوت. یکی از راهکارهای کارآمد برای پدیدآوردن خانواده‌هایی است که به‌طور متعادل یکسان و یک‌دست‌اند. انتخاب یک جفت از میان چنین جامعه‌ای، برای پدیدآوردن نژادهایی متمایز، در مقایسه با جفتی با نیاکانی اتفاقی، نتایجی بسیار بهتر دارد (لاش، 20). به‌عبارت دیگر، ترکیب دو پیامد اصلی اهلی‌سازی، بخت موفقیت اصلاحگران را در به دست آوردن نژادی با ویژگیهای دلخواه از این طریق افزایش می‌دهد. 
4. افزوده‌شدن انتخاب مصنوعی به انتخاب طبیعی: فرایند انتخاب طبیعی در میان جانوارن اهلی به‌تمامی از میان نرفته است. موجود ضعیف‌تر بیش‌از موجود قوی‌تر در معرض نابودی و نرسیدن به سن تولیدمثل قرار دارد و این فرایند، چه با کمک دام‌پرور و چه بی‌کمک او، رخ می‌دهد. انتخاب طبیعی آن هنگام نمود بیشتری می‌یابد که تلاشهای اصلاحگر پدیدآمدن نژادی ضعیف‌تر در برابر بیماری را در پی داشته باشد. انتخاب مصنوعی آنجا به انتخاب طبیعی افزوده می‌شود که انسان تصمیم می‌گیرد «کدام جانور کمتر و کدام‌یک بیشتر زادوولد کند». انسان معمولاً در این داوری به ویژگیهایی توجه دارد که در حالت طبیعی ارزشی اندک دارند. در عوض، شماری از ویژگیهای مهم جانوران در حیات وحش برای انسان سودی ندارد. برای نمونه، توانایی جانور برای رویارویی با دشمن یا داشتن پای گریز از برابر آن، مهم‌ترین ویژگی برای بقا در حیات وحش به شمار می‌آید، اما برای جانوران اهلی بی‌ارزش است، زیرا انسان آنها را از گزند دشمن دور می‌دارد. در نتیجه، انتخاب انسان می‌تواند از نظر شدت و جهت، با انتخاب طبیعی یکی نباشد (همو، 20-21). 
به‌طور خلاصه، می‌توان گفت «اهلی‌سازی» فرایندها و نیروهای موجود در طبیعت را سرعت و قدرت بخشید و در نتیجه فرایند تکامل را به سرعتی به‌مراتب بیش‌از سرعت طبیعی آن رساند. در نتیجه، برخی ویژگیها در جانوران اهلی در مدتی به‌نسبت اندک به‌میزانی چشمگیر تغییر کرد (همو، 22).

پیشینۀ اصلاح نژاد جانوران

شواهد باستان‌شناختیِ به‌دست‌آمده از منطقۀ باستانی گنج‌دره در کرمانشاهان، که قدمت آن به حدود 900‘9 سال قبل بازمی‌گردد، حاکی از آن است که بز، به‌عنوان دومین حیوان اهلی‌شدۀ تاریخ، احتمالاً نزدیک به 11 هزار سال پیش در رشته‌کوه زاگرس در غرب ایران اهلی شده است (تسدر، 11597-11604؛ نیز نک‍ : همو و هسه، 2254-2257). گوسفند نیز اندکی پس‌از آن در غرب ایران، جنوب ترکیه و شمال عراق و سوریه اهلی شد (تسدر، 11598). اما به نظر می‌رسد که مردمان جنوب غربی آسیا، و به‌ویژه ایران، تنها به اهلی‌کردن بز و گوسفند بسنده نکرده‌اند، بلکه بر اساس شواهد باستان‌شناختی، که یافته‌های پژوهشهای ژنتیک آنها را تأیید می‌کند، ویژگیهای مطلوب ثانویۀ مشترک در میان نژادهای کنونی گوسفند نخستین بار در ایـن منطقه، و بر اثر اصلاح نـژاد گزینشی، پدید آمده است. به‌عبارت دیگر، در حدود 6 هزار سال پیش، در موج دوم اهلی‌شدن گوسفند، نژادهایی با پشم بیشتر (برای تولید پشم به‌عنوان محصولی ثانویه) و شاخهایی کوتاه‌تر (که کاهش حالت تهاجمی و مهار آسان‌تر گله را در پی داشت) در این ناحیه پدید آمد و از آنجا به اروپا رفت؛ درحالی‌که تاکنون پنداشت پژوهشگران این بود که نژاد گوسفند پرپشم به‌صورت وحشی در اروپا وجود داشته، و در همان‌جا اهلی شده است (کسا، 535).
کهن‌ترین اشارۀ مکتوب به نوعی اصلاح دام گزینشی در باب 30 از «سفر پیدایش» آمده است (نک‍ : همانجا) که بر اساس آن، لابان تعیین اجرت سالها شبانی دامادش، یعقوب پیامبر، را بر عهدۀ خود او گذاشت و یعقوب نیز در پاسخ گفت: «امروز در تمامی گلۀ تو گردش می‌کنم و هر میش پیسه و ابلق و هر میش سیاه را از میان گوسفندان، و ابلقها و پیسه‌ها را از بزها جدا می‌سازم و آن اجرت من خواهد بود». در برابر، یعقوب عهد کرد تا از این پس نیز از گلۀ لابان نگهداری کند؛ لابان نیز پذیرفت. پس یعقوب «سه روز راه مسافت گذارد ... و باقی گلۀ لابان را شبانی کرد»، اما برای بارگرفتن گوسفندان و بزها راهکاری را در پیش گرفت که آنها بره‌ها و بزغاله‌های «مخطط و پیسه و ابلق می‌زاییدند» و البته این راهکار را تنها در مورد حیوانات تنومند به کار گرفت. در نتیجه پس از مدتی، «ضعیفها از آنِ لابان، و تنومندها از آنِ یعقوب شدند» (پیدایش، 30: 25-43). البته راهکاری که یعقوب در پیش گرفت، با هیچ‌یک از روشهای آزمودۀ اصلاح نژاد سازگار نیست.
برخلاف اصلاح گیاهان که مبانی علمی آن بی‌درنگ پس‌ از کشف مجدد قوانین مندل، و در همان نخستین سالهای سدۀ 20 م مشخص گردید، تبیین مبانی علمی اصلاح نژاد جانوران تا 1937 م به تأخیر افتاد. در واقع، اصلاح نژاد جانوران، تا پیش ‌از آنکه جِی لارِنس لاش (1896-1982 م) نتایج پژوهشهای خود در این حوزه و تجربیات حاصل از 7 سال تدریس در دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه ایالتی آیوا را در قالب کتاب «برنامه‌های اصلاح نژاد جانوران»، در 1937 م منتشر سازد، برای هزاران سال تنها مجموعه‌ای از راهکارها و دستورالعملها بود و شاید تنها در آخرین دهه‌‌های این دوران شایستگی آن را داشت که واژۀ «هنر» بر آن اطلاق شود (نک‍ : الیویه، «جی لاش ... »، 3، «چالشها ... »، 25-26). البته در سدۀ 19 م تلاشهایی برای علمی‌کردن این روشها صورت می‌گرفت که شاید یکی از مهم‌ترین این‌گونه مراکز در شهر برنو ــ همان شهری که مقالۀ مشهور مِندل دربارۀ قوانین وراثت در مجلۀ انجمن علمی آن چاپ شد ــ قرار داشت (برای تفصیل، نک‍ : وود، 239-272).
لاش راهکارهای اصلاح نژاد را به چند دسته تقسیم کرده است: راهکارهای مبتنی بر انتخاب در 9 فصل، راهکارهای مبتنی بر خویشاوندی در 7 فصل، و راهکارهای مبتنی بر شباهت جسمی و ظاهری در دو فصل (نک‍ : لاش، 114-347؛ الیویه، «چالشها»، 28). امروزه جی لاش با عنوان پدر علم اصلاح نژاد جانوران شناخته می‌شود (همو، «جی لاش»، همانجا). لاش به تأثیر ژرف آثار چاپ‌شده و نشدۀ سیوئِل رایت در شکل‌گیری این کتاب اشاره کرده است (ص VI)، و به رابطه‌ای که می‌توان میان ژنتیک جمعیت و اصلاح نژاد جانوران برقرار کرد، توجهی آشکار داشته است (الیویه، «چالشها»، 26).
با پیشرفت شاخه‌ای از ژنتیک، که نخست «ژنتیک زیست‌سنجی» و بعدها «ژنتیک کمّی» نامیده شد، تا اواخر دهۀ 1950 م، روشهای مبتنی بر «ژنتیک جمعیت» به‌تدریج جای خود را به روشهای مبتنی بر ژنتیک کمّی داد (همان، 26-27). از این پس، پیشرفتهای رخ‌داده در ژنتیک کمّی تأثیری بسزا در پیشرفت روشهای اصلاح نژاد جانوران داشت. با پیشرفت زیست‌شناسی مولکولی و روشهای ژنتیک مولکولی از دهۀ 1980 م، تحولی شگرف در روشهای اصلاح نژاد جانوران پدید آمد (همان، 27-28؛ برای تحولات دیگر و چالشهای پیشِ رو، نک‍ : همان، 29-32، نیز «جی لاش»، جم‍‌ ).

مآخذ

عهد عتیق؛ نیز:

Chessa, B. et al., «Revealing the History of Sheep Domestication Using Retrovirus Integrations», Science, Apr. 24, 2009, vol. 324, no. 5926; Flint, A. P. F. and J. A. Woolliams, «Precision Animal Breeding», Philosophical Transactions: Biological Sciences, 2008, vol. 363, no. 1491; Lush, J. L., Animal Breeding Plans, Ames (Iowa), 1943; Ollivier, L., «Jay Lush: Reflections on the Past», Lohmann Information, 2008, vol. XXXXIII(2); id, «Scientific Challenges to Animal Breeding and Genetics», From Jay Lush to Genomics: Visions for Animal Breeding and Genetics, 16-18 May 1999, eds. J. C. M. Dekkers et al., Ames (Iowa), 1999; Riper, W. van, «Aesthetic Notions in Animal Breeding», The Quarterly Review of Biology, 1932, vol. VII, no. 1; White, M., «Agricultural Societies in Colonial Western Australia 1831-70», History of Education, vol. XXIX, no. 1; Wood, R. J. and V. Orel, «Scientific Breeding in Central Europe During the Early Nineteenth Century: Background to Mendel’s Later Work», Journal of the History of Biology, 2005, vol. XXXVIII; Zeder, M. A., «Domestication and Early Agriculture in the Mediterranean Basin: Origins, Diffusion, and Impact», Proceedings of the National Academy of Sciences USA (PNAS), 2008, vol. 105, no. 33; id and B. Hesse, «The Initial Domestication of Goats (Capra hircus) in the Zagros Mountains 10,000 Years Ago», Science, Mar. 24, 2000, vol. CCLXXXVII, no. 5461. 

بخش علوم زیستی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: