صفحه اصلی / مقالات / اصحاب سبت /

فهرست مطالب

اصحاب سبت


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 27 شهریور 1398 تاریخچه مقاله

اَصْحابِ سَبْت، قومی از بنی اسرائیل، یاد شده در قرآن كریم كه از شریعت الٰهی روی تافتند و به عذاب خداوند گرفتار شدند. قصۀ اصحاب سبت در قرآن به اجمال آمده، و در اخبار و روایات بسط و تفصیل یافته است.
بنابر آنچه در 4 آیه از قرآن آمده است، اصحاب سبت گروهی از بنی اسرائیل بودند كه در شهری ساحلی می‌زیستند و چون حرمت روز سبت و احكام و شرایع آن را نگاه نداشتند و در آن روز به صید ماهی پرداختند، مورد غضب پروردگار قرار گرفته، مسخ گشتند و به بوزینگان بدل شدند (بقره / 2 / 65؛ نساء / 4 / 47، 154؛ اعراف / 7 / 163؛ نحل / 16 / 124).
واژۀ سبت كه در زبان عربی به معنای دست كشیدن از كار و استراحت كردن است، از زبانهای كهن سامی وام گرفته شده است. پژوهشگران در پی جستن ریشۀ این كلمه، با توجه به ریشۀ «شبت»، خاستگاه آن را در زبانهای آشوری (شباتو)، آرامی و سریانی (شبتا) و عبری باستان (شابت) باز جسته‌اند (گزنیوس، 991؛ مشكور، 1 / 351). بر این مبنا و با تحقیقات زبان شناختی و تاریخی، بیشتر محققان بر آنند كه این واژه از زبان آرامی و شاید عبری به زبان عربی وارد شده است (نك‍ : جفری، 161).
گفتنی است كه واژۀ سبت از دیرباز در میان عبرانیان، افزون بر استعمال معمول آن به مفهوم لغوی، به معنی روز شنبه، و با واژۀ «عِرِب» به معنای شبِ روز سبت (شبِ شنبه) به كار می‌رفته است (نك‍ : گرونباوم، 584؛ مشكور، 1 / 352).
 

سبت نزد یهودیان

سبت یكی از روزهای مذهبی یهود است كه نزد ایشان قداست و حرمت ویژه‌ای دارد. براساس آنچه در سفر پیدایش از عهد عتیق آمده است، خداوند پس از خلق جهان در 6 روز، در هفتمین روز دست از كار كشید و «آرامی گرفت» و به همین دلیل آن روز را مقدس داشت (2: 1-3). تقدس روز سبت، در وصیت چهارم از وصایای دهگانۀ حضرت موسى (ع) آمده، و به عنوان یكی از شرایع دین یهود مطرح گردیده است (سفر خروج، 20: 8- 9).
ریشۀ اهمیت و قداست روز سبت در پیشینۀ تاریخی اقوام بین‌النهرین قابل جست‌وجوست و پژوهشگران آرائی گوناگون در این باره ارائه كرده‌اند؛ مثلاً براساس نظری كه به‌ویژه بر یافته‌های باستان شناختی از الواح بابلی مبتنی است، این كلمه از «شبتوم» بابلی اخذ شده كه به معنی پانزدهمین روز ماه قمری (هنگام بدر) به كار می‌رفته است و در دیدگاه آنان از ویژگی خاصی برخوردار بوده، و حتى در یكی از الواح بابلی، از این روز به عنوان «روز آرامش دهندۀ قلب» یاد شده است (بباوی، 4 / 330-331) از سوی دیگر، چون روز استراحت به هنگام آفرینش جهان با هفتمین روز خلقت تقارن یافته است، سبت نیز باعدد نمادین 7 رابطه‌ای ویژه پیدا كرده، برخی را بر آن داشته است تا ریشۀ این اعتقاد را در كواكب هفتگانه نزد بابلیان بدانند (همانجا؛ ریچاردسن، 205؛ ایشروت، I / 131-133).
به هر روی، سبت به‌عنوان نشانه و آیتی الٰهی، و نوعی رابطۀ مقدس یهوه و بنی اسرائیل (ایبرهمز، 891) تلقی می‌گردد و به عنوان هفتمین روز هفته، حفظ احكام شرعی آن نزد یهود از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. احكام مربوط به این روز در جای جای عهد عتیق آمده است و براساس آنها بر هر فردِ بنی اسرائیل فرض است كه در این روز كه «سبت یهوه» دانسته شده، دست از كارهای روزمره بشوید و تنها به عبادت مشغول شود (سفر خروج، 20: 9-10؛ سفرلاویان، 2: 1-3؛ سفر تثنیه، 5: 12-15). این امر دارای چنان اهمیتی است كه حتى ــ چنانكه در سفر اعداد از عهد عتیق آمده ــ در زمان حضرت موسى (ع) كسی را به‌سبب نقض احكام آن سنگسار كرده‌اند (سفر اعداد، 15: 32-36؛ نیز نك‍ : سفر نحمیا، 13: 15-22).
احكام سبت به گونه‌ای روشن‌تر و با بسط و تفصیلی بیشتر در هلاخای یهود نیز وارد گشته است. افزون‌بر آنكه در جای‌جای تلمود بـه موضوع سبت پرداخته شده (مثلاً نك‍ : براكوت، 57b؛ تعانیت، 27b)، یكی از مفصل‌ترین رساله‌های «احكام اعیاد» (یكی از بخشهای 6گانۀ تلمود)، رساله‌ای با عنوان سبت است كه به شرح احكام این روز مقدس اختصاص یافته، و در آن قداستِ سبت و حرمت انجام دادن اعمالی چون تجارت، صیدماهی و پرندگان و غیره و انواع كارهای غیر عبادی در این روز، و مجازات نگاه نداشتن این احكام مطرح شده است (مثلاً نك‍ : 106b به بعد؛ برای برخی از ادلۀ قداست سبت نزد یهود، نك‍ : ابن‌میمون، 2 / 391-392، 3 / 654).

اصحاب سبت در آثار اسلامی

مفسران قرآن كریم در ذیل آیات مربوط به اصحاب سبت به شرح روایاتی از قصص مربوط به آنان پرداخته‌اند. برپایۀ این روایات، در زمان حضرت داوود (ع) از سوی خداوند به قومی كه در كنار دریا می‌زیستند، فرمان رسید تا ازصید و خوردن ماهی در روز سبت خودداری كنند. گروهی از آنان به این امر الٰهی توجه نكردند و حیله‌ای اندیشیدند (نك‍ : طبری، 1 / 263؛ تفسیر، 268). گویند در ساحل دریا گودالهایی كندند و راهی را از دریا به این گودالها تعبیه نمودند تا در روزهای شنبه همراه با امواج دریا، مقداری آب و ماهیان درون آن به این گودالها داخل گردند و دیگر قادر به
خارج شدن از آن نباشند. بدین ترتیب، اگر چه آنان در روز شنبه عملاً صید نمی‌كردند، ولی تله‌ها، به طور طبیعی كار خود را انجام می‌دادند و ایشان روز یكشنبه بر سر گودالها می‌آمدند و ماهیهای گرفتار را صید می‌نمودند. پس از مدتی چون این كار بالا گرفت، برخی با آگاهی از خطا بودن این عمل سكوت كردند و گروهی دیگر به نصیحت پرداختند و خطاكاران را از انجام دادن این عمل نهی كردند (كلینی، 8 / 158؛ فخرالدین رازی، 15 / 38- 39؛ ابن طاووس، 119)، ولی آنان به این نصایح توجهی نكردند. مؤمنان كه می‌دانستند سزای این عمل جز عذاب الٰهی نیست، تصمیم به جدا شدن از خطاكاران گرفتند؛ بنا بر قولی از آن شهر خارج شدند و به قریه‌ای در نزدیكی آن دیار كوچیدند و برپایۀ سخنی دیگر، با كشیدن دیواری، بخش خطاكاران را جدا كردند. پس از چندی كه ناصحان برای آگاهی یافتن از اوضاع خطاكاران به بخش آنان رفتند، دیدند كه تمامی آنان به بوزینگانی بدل شده‌اند (نك‍ : ابن شاذان، 19؛ دمیری، 2 / 32). گویند مسخ شدگان كسانی را كه پیش‌تر با ایشان می‌زیستند، می‌شناختند، ولی خود قابل شناسایی نبودند. در خبر است كه اینان پس از 3 روز (یا 7 روز) هلاك شدند. گفتنی است كه این داستان با همین قالب اصلی، در شكلهای مختلف در روایات وارد گشته است ( تفسیر، 268-270؛ قمی، 1 / 244-245؛ طبری، 1 / 262-263؛ طوسی، 1 / 264؛ زمخشری، 1 / 147).
در روایتی از قتاده آمده است كه در میان اصحاب سبت، جوانان به بوزینه، و پیران به خوك بدل گشتند (ثعلبی، 289؛ قرطبی، 1 / 440). مكان شهر اصحاب سبت در اخبار گوناگون بسیار مورد توجه قرار گرفته است. برخی آن را كه بنابر آیۀ شریفه در كنار دریا قرار داشته است، شهر ایله دانسته‌اند (مقدسی، 178؛ طبری، 4 / 756؛ فخرالدین رازی، 3 / 109-110؛ یاقوت، ذیل ایله) و در برخی از روایات نام شهرهای مدین و طبریه نیز دیده می‌شود (نك‍ : فخرالدین رازی، 15 / 36؛ قرطبی، 7 / 305؛ ابن كثیر، 2 / 121). شایان ذكر است كه در روایتی از حضرت امام باقر (ع) نیز ضمن آنكه اصحاب سبت از قوم ثمود شمرده شده‌اند، شهر ایشان ایله دانسته شده، حال آنكه در نسخۀ تفسیر قمی نام آن شهر ایكه ذكر گردیده است (نك‍ : قمی، 1 / 244؛ ابن‌طاووس، 118- 119؛ نیز مجلسی، 14 / 52-53، كه در آنجا نام شهر اُبلّه آمده است).
گویند هر پیامبری كه از جانب خداوند، فرمان هدایت قوم خود یافت، روز جمعه را كه در آسمانها و نزد ملائكه نیز از جایگاه ویژه برخوردار است، محترم می‌داشت. حضرت موسى (ع) نیز در رسالت خود بنی اسرائیل را از حرمت روز جمعه آگاهانید، ولی آنان از آن روی برتافتند و شنبه را افضل ایام دانستند و این آغازی برای عصیان آنان بود (مسعودی، 49-50؛ طوسی، 6 / 438؛ زمخشری، همانجا). به موازات این روایات برای تفسیر آیۀ 124 از سورۀ نحل در مورد اختلاف دربارۀ سبت، برخی همان عدم رعایت حرمت روز جمعه از سوی بنی اسرائیل را یاد كرده، و برخی دیگر آن را مربوط به اختلاف یهودیان و مسیحیان دانسته‌اند؛ این بدان معناست كه بنی اسرائیل حكم جمعه را زیر پا گذاشته، شنبه را محترم داشتند و پیروان عیسى (ع) هم به جای جمعه، یكشنبه را ارج نهادند (نك‍ : طبرسی، 6 / 603-604؛ فخرالدین رازی، 19 / 137).
در میان آراء مختلف برای شرح و توضیح مسألۀ مسخِ خطاكاران به بوزینه، روایتی كه ابن ابی نجیح از مجاهد نقل كرده، قابل تأمل است. برپایۀ این روایت، منظور از مسخ اصحاب سبت كه در قرآن كریم آمده، دیگرگونه شدن آنان نیست، بلكه این سخن تنها یك تمثیل است. در طریق دیگری از این روایت، تغییر آنان در اصل، مسخ قلوب ایشان به بوزینه بوده است. شایستۀ ذكر است كه این آراء مجاهد از سوی مفسران مورد انتقاد قرار گرفته است (نك‍ : طبری، 1 / 263؛ فخرالدین رازی، 3 / 111-112؛ نیز برای برخی اقوال كلامی در این باره، نك‍ : همانجا؛ سیوطی، 1 / 184-185).
در پایان، این نكته شایان ذكر است كه چون غالباً وقوع داستان اصحاب سبت را در زمان داوود نبی (ع) دانسته‌اند، در برخی روایات، این قصه با آنچه دربارۀ لعن داوود نبی و حضرت عیسى (ع) بر قومشان آمده (مائده / 5 / 78)، پیوند یافته است. در توضیح این آیه آمده است: این دو قوم كه به درخواست پیامبرشان از سوی خداوند به عذاب گرفتار آمدند، نخستین به خوك، و دومین به بوزینه تبدیل شدند (كلینی، 8 / 200؛ طبرسی، 3 / 231). به هر روی، برای پاسخ به این پرسش كه اصحاب سبت با اینان چه ارتباطی دارند، آرائی در اثبات و نفی قرابت این دو قصه ارائه شده است (همانجا؛ برای مقایسۀ عذاب اصحاب سبت و قاتلان امام حسین (ع)، نك‍ : تفسیر، 270-271).

 

مآخذ

ابن شاذان، فضل، الایضاح، بیروت، 1402 ق / 1982 م؛ ابن طاووس، علی، سعد السعود، نجف، 1369 ق / 1950 م؛ ابن كثیر، البدایة؛ ابن میمون، موسى، دلالة الحائرین، به كوشش حسین آتای، آنكارا، 1974 م؛ بباوی، ویلیام وهبه، دائرة المعارف الكتابیة، بیروت، دارالثقافه؛ تفسیر القرآن، منسوب به امام حسن عسكری (ع)، قم، 1409 ق؛ ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ دمیری، محمد، حیاة الحیوان الكبرى، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ زمخشری، محمود، الكشاف، قاهره، 1366 ق / 1947 م؛ سیوطی؛ الدر المنثور، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، به كوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی طباطبایی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ طبری، تفسیر؛ طوسی، محمد، التبیان، به كوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ عهد عتیق؛ فخرالدین رازی، التفسیر الكبیر، قاهره، 1313 ق؛ قرآن كریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحكام القرآن، بیروت، 1965 م؛ قمی، علی، تفسیر، به كوشش طیب موسوی جزائری، بیروت، 1387 ق؛ كلینی، محمد، الكافی، به كوشش علی‌اكبر غفاری، تهران، 1391 ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ مسعودی، علی، اثبات الوصیة، نجف، كتابخانۀ حیدریه؛ مشكور، محمد جواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی، تهران، 1357 ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به كوشش دخویه، لیدن، 1906 م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

Abrahams, I., «Sabbath, Jewish», ERE. vol. X; Berakoth, ed. I. Epstein, London, 1990; Eichrodt, W., Theology of the Old Testament, London, SCM Press; Gesenius, W., A Hebrew and English Lexicon of the Old Testament, ed. F. Brown, Cambridge, 1906; Grünbaum, M., «Über Schem hammephorasch als Nachbildung eines aramäischen Ausdrucks ... », ZDMG, 1885, vol. XXXIX; Jeffery, A., The Foreign Vocabulary of the Qur’ān, Baroda, 1938; Richardson, A., A Theological Wordbook of the Bible, London, 1977; Shabbath, ed. I. Epstein, London, 1987; Taanith, ed. id, London, 1990.
فرامرز حاج‌منوچهری

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: