صفحه اصلی / مقالات / اشرف اوغلی /

فهرست مطالب

اشرف اوغلی


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 12 شهریور 1398 تاریخچه مقاله

اَشْرَف اوغْلی،  عبدالله بن احمداشرف بن محمد رومی، صوفی و شاعر سدۀ 8- 9 ق / 14-15 م و مؤسس طریقت اشرفیه در تركیۀ عثمانی. به مناسبت نام پدر به اشرف اوغلی، ابن اشرف و اشرف‌زاده نیز مشهور شد (IA, IV / 396؛ «دائرةالمعارف جدید ... »،III / 859؛ «دائرةالمعارف ترك»، XV / 476)، و از آنجا كه زادگاهش ازنیق (ه‍ م) بوده، به ازنیقی نیز شهرت یافته است (همانجا). چون شیخ حسین حموی در نخستین دیدار او را «رومی» خواند، وی به اشرف‌زادۀ رومی شهرت یافت (پاكالین، I / 564). پدرش در جوانی از مصر به ازنیق آمد، در آنجا ازدواج كرد و ساكن شد. برخی وی را از مردم مكه دانسته، و نسبش را به پیـامبر اسـلام (ص) و نیـز به حضـرت علی (ع) رسانده‌اند (نك‍ : بانارلی، I / 507؛ «دائرةالمعارف ترك»، «دائرةالمعارف جدید»، همانجاها).
برخی تاریخ تولد اشرف اوغلی را 754 ق / 1253 م ذكر كرده‌اند (پاكالین، همانجا؛ «دائرةالمعارف زبان ... »، III / 116)، اما باتوجه به تاریخهایی كه برای وفات او داده شده (نك‍ : دنبالۀ مقاله)، این تاریخ درست به نظر نمی‌رسد. وی تحصیلات مقدماتی را در ازنیق به انجام رساند، سپس برای ادامۀ تحصیل در مدرسۀ سلطان محمد چلبی به بروسه (بورسا) رفت (پالکان، I / 565؛ «دائرةالمعارف ترك»، همانجا) و پس از فراغت از تحصیل در همان مدرسه، معید علاءالدین علی طوسی شد («دائرةالمعارف زبان»، IA، همانجاها؛ «آثار ... »،. III / 32). تنها اثر دربارۀ حیات وی مناقب اشرف زاده است. بر طبق آنچه در این كتاب آمده، وی درپی دیدن رؤیایی، علم را كافی ندانست و راه تصوف درپیش گرفت و به توصیۀ مجذوبی به نام ابدال محمد یا ابدال محمدسلطان به دیدار امیرسلطان رفت. امیرسلطان به سبب سالخوردگی، او را به آنكارا نزد حاجی بایرام ولی فرستاد (همانجا؛ میدان لاروس، IV / 405). حاجی بایرام ابتدا وی را به پایین‌ترین خدمات در خانقاه گماشت. اشرف اوغلی در پی 11 سال خدمت در خانقاه به مرتبه‌ای رسید كه حاجی بایرام ولی دختر خویش، خیرالنسا را به عقد وی درآورد (همانجاها) و سال بعد اجازه نامه‌ای به او داد و وی را به‌عنوان خلیفۀ خود به ازنیق فرستاد («دائرةالمعارف ترك»، XV / 476-477).
اشرف اوغلی پس از چندی برای دیدار حاجی بایرام ولی به آنكارا آمد و به توصیۀ وی به حماه در سوریه نزد شیخ حسین حموی از نوادگان شیخ عبدالقادر گیلانی كه در همانجا مشغول ارشاد بود، رفت و در همانجا به چله‌نشینی پرداخت. سپس به عنوان خلیفۀ قادری به ازنیق بازگشت (همانجا) و در پنار باشی ازنیق خانقاهی دایر كرد و طریقت اشرفیه را بنا نهاد (پاكالین، نیز  
«دائرةالمعارف ترك»، «دائرةالمعارف زبان»، همانجاها). در پی تأسیس این خانقاه، وی در ازنیق، بروسه و حتى استانبول شهرتی یافت، چنانكه در استانبول نیز خانقاهی تأسیس كرد («دائرةالمعارف ترك»، همانجا).
اشرف اوغلی میان مردم هواداران بسیاری یافت و به گفتۀ اولیـا چلبی 70 هـزار مریـد داشـت (نك‍ : «دائرةالمعارف زبان»، همانجا). افزون بر این، درمیان رجال عصر نیز عده‌ای وابستۀ او بودند، چنانكه محمود پاشا از صدراعظمهای سلطان محمد فاتح به او منسوب بود (IA, IV / 397). از سوی دیگر چون مادر بیمار سلطان را شفا داده بود، در پی دعوت مكرر سلطان به استانبول رفت و پس از چندی دوباره به ازنیق بازگشت و در همانجا درگذشت («دایرةالمعارف زبان»، III / 116؛ رفعت، 1 / 180؛ بروسه‌لی، 1 / 17). تاریخ وفات او را برخی 899 ق / 1494 م ذكر كرده‌اند (ثریا، 388؛ رفعت، همانجا). اما ماده تاریخی كه برای مرگ او داده‌اند: «اشرف‌زاده عزم جنان ایلدی» مطابق  با 874 ق است (بروسه‌لی، همانجا). البته در این صورت اشرف اوغلی، با توجه به تاریخی كه برای ولادت او ذكر كرده‌اند، به هنگام وفات حدود 120 ساله بوده است («آثار»، همانجا). آرامگاه او در محوطۀ خانقاهی كه امروز مسجد است، قرار دارد (همانجا). در جوار مزار وی برخی از پیروان او نیز به خاك سپرده شده‌اند (پاكالین، I / 565). آرامگاه او كه به امر سلطان مراد چهارم با كاشیهای نفیس و بسیار باشكوه ساخته شده بود، در هنگام هجوم یونانیان به‌دست نظامیان یونانی آسیب فراوان دید («دائرةالمعارف ترك»، همانجا). پس از وی داماد او عبدالرحیم تیرسی (د 926 ق) به وصیت وی ریاست فرقه را بر عهده گرفت (همانجا؛ «آثار»، III / 32).
طریقت اشرفیه كه اشرف اوغلی مؤسس آن است، تلفیقی از طریقت بایرامیه و قادریه و آراء امیرسلطان است («دائرةالمعارف ترك»، همانجا). قادریۀ شمال غربی آناتولی، اشرف اوغلی را «پیرثانی» خوانده‌اند («دائرةالمعارف زبان»، همانجا). علاوه بر آراء طریقتهای یاد شده، در اساس این طریقت، كناره‌گیری از مردم در حد امكان، مجاهده و ریاضت نفس قرار دارد. چله‌نشینی از لوازم سلوك است و سالك باید در صورت توانایی جسمی 6 سال روزه بگیرد، گرچه این روزه اجباری نیست («دائرةالمعارف ترك»، همانجا). اشرف اوغلی ابتدا كلاه 6 تركی كه سكه‌ای بالای آن بود، بر سر می‌گذاشت. به توصیۀ حسین حموی، آن سكه را برداشت و شمار تركهای كلاه را به 7 رسانید كه اشاره به 7 آسمان است. مشایخ اشرفیه كلاه سفید، و درویشان كلاه سبز بر سر می‌گذاشتند (پاكالین، IA, IV / 397; I / 566-597).

آثـار:   از اشرف اوغلی آثاری به نظم و نثر باقی مانده است. دیوان او بارها (در 1869 و 1883 م به الفبای قدیم، در 1944 و 1967 م با الفبای جدید تركی) چاپ شده است (میدان لاروس، IV / 405). مزكی النفوس او از آثار مهم تصوف در تركیه است. این اثر در 852 ق /  1448 م تألیف شده، و تاكنون چندین بار به چاپ رسیده است (از جمله در 1269 و 1298 ق). علاوه بر اینها از وی رساله‌هایی نیز در دست است كه به صورت خطی باقی مانده‌اند، از جمله: طریقت‌نامه، دلائل النبوة، فتوت نامه، عبرت نامه، معذرت نامه یا هدیة الفقرا، الست نامه، نصیحت نامه، حیرت نامه، مناجات نامه، اسرار الطالبین و تاج نامه («آثار»، III / 32-33؛ بغدادی، 1 / 470). شرح قصاید شیخ صفی و ورد كبیر را هم جزو آثار او نام برده‌اند (همانجا).
اشرف اوغلی از شاعران بزرگ سدۀ 9 ق / 15 م است. دیوان او از نظر بررسی سیر تحول زبان تركی عثمانی ارزشمند است (بروسه‌لی، همانجا). در شعر تحت تأثیر یونس امره بوده است (یاشار، 107) و تأثیر آثار مولانا هم در اشعار او دیده می‌شود (پاكالین، I / 566). او در اشعار خود هم به وزن عروضی و هم به وزن هجایی شعر می‌سرود، اما در شعر هجایی مهارت بیشتری داشت و به عروض و قافیه اهمیت چندانی نمی‌داد («دائرةالمعارف ترك»، XV / 477؛ پاكالین، I / 565). وی در كنار شعر غنایی، شعر تعلیمی هم دارد («آثار»، III / 32). زبان شعر او ساده است، اما گاه از كلمات عربی و فارسی در شعر خویش بهره جسته است. اگر چه شعر او از نظر زمان كهنه است، ولی جاندار و دلنشین است. نثر او از زیباترین نمونه‌های نثر تركی سده‌های 8- 9 ق / 14-15 م به شمار می‌رود («دائرةالمعارف ترك»، «آثار»، همانجاها).

مآخذ:   بغدادی، هدیه؛ بروسه‌لی، محمد طاهر، عثمانلی مؤلفلری، استانبول،  1333 ق؛ ثریا، محمد، سجل عثمانی (تذكرۀ مشاهیر عثمانیه)، استانبول، 1308 ق؛ رفعت افندی، احمد، لغات تاریخیه و جغرافیه، استانبول، 1299 ق؛ نیز:

Banarlı, N. S., Türk edebiyâtı târihi,   Istanbul, 1987; Büyük Türk klâsikleri, Istanbul, 1985; IA; Meydan-Larousse, Istanbul, 1987; Pakalin, M. Z., Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, 1983; Türk ansiklopedisi, Ankara, 1968; Türk dili ve edebiyatı ansiklopedisi, Istanbul, 1979; Yaşar, S., Hayatı, sanatı, tefekkürü, Yunus Emre, Istanbul, 1984; Yeni Türk ansiklopedisi, Istanbul, 1985
توفیق هاشم‌پورسبحانی

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: