بی بی سه شنبه، سفره
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 11 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239455/بی-بی-سه-شنبه،-سفره
یکشنبه 22 مهر 1403
چاپ شده
2
بیبی سهشَنْبه، سُفْره، یا سفرۀ بیبی حور، سفرۀ بیبی نور، مراسمی زنانه برای حاجتخواهی و بختگشایی. از این سفره به صورتهای مختلف بیبی سهشنبه، بیبی حور، بیبی نور، و یا ترکیبی از هر 3 عنوان نام برده میشود. برپایی این مراسم هم در میان زردشتیها و هم در میان مسلمانان رایج است.پراکندگی جغرافیاییِ رواج این سفره تقریباً سراسر ایران را شامل میشود. مراسم سفرۀ بیبی حور و بیبی نور در میان عامۀ مردم از مؤثرترین نذرها به شمار میآید و به اجابت رسیدن آن را اغلب باور دارند (اسدیان، 200؛ شکورزاده، 28). امروزه نیز زنان برای برآوردهشدن حاجاتشان سفرۀ بیبی حور نذر میکنند. آنها معمولاً این نوع نذر را برای هر نوع مشکلی چارهساز میدانند؛ بااینهمه، بیشتر برای رفع مشکلات خاص زنانه است. در گرگان، بر روی مزاری موسوم به مزار بیبی حور و بیبی نور، حنا میگذارند و به سر دختر شویناکرده میبندند تا بختش بازشود (مونسالدوله، 114). در جهرم فارس، پدر و مادری که پس از سالها فرزنددار شدهاند، برای تندرستی فرزندشان آش بیبی سهشنبه نذر میکنند («آش ... »، بش ) و در کیش، پیش از فرارسیدن ماه محرم در حسینیهها برای حاجتهای زنانه، چون بارداری و شفای بیمار، با توسل به بیبی درمانده نذر میکنند و در مجلسی که به نام او برپا شده است، حلوای خاصی میپزند (مختارپور، 457).در جایجای ایران، زیارتگاههای متعددی به نام این 3 بیبی به چشم میخورد، ازجمله مقبرۀ بیبی سهشنبه در جهرم (سالاری، بش )؛ کوه بیبی حوری (بیحوری) در منطقۀ فامور استان فارس (ثواقب، 110)؛ آرامگاه بیبی حور در روستای فقیه احمدان در جنوب غربی خورموج، استان بوشهر؛ قبر بیبی نور در گرگان (مونسالدوله، همانجا)؛ و نیز آرامگاه بیبی حور در میمنۀ افغانستان (احدی، بش ).اهالی بومی کیش مجلسی کاملاً زنانه به نام بیبی درمانده برپا میکنند که همان کارکرد بیبی سهشنبه را دارد و افزون بر آنکه از نظر مفهوم بهطور محسوسی با بیبی سهشنبه تطابق دارد، داستان پناهبردن او به کوه، روایت بیبی شهربانو را نیز تداعی میکند (مختارپور، همانجا).بیبی سهشنبه در فرهنگ مردم ایران، زن نیکوکاری است که در روز سهشنبه زاده شد، سهشنبه ازدواج کرد، و سهشنبه مرد (اسدیان، همانجا). در برخی از روایات نیز با انگارهسازی براساس باورهای جامعۀ اسلامی، بیبی حور و بیبی نور دو تن از دختران پیامبرند و بیبی سهشنبه با همان ویژگیها، زنی مقدس و معاصر ایشان است (شکورزاده، 40).در فرهنگ زردشتیان یزد، بیبی سهشنبه، بیبی حاجت و بیبی مراد، 3 خواهر یتیم و پرهیزکار بودند که پدرشان آنها را در غاری جای داد و آنها با انداختن سفرۀ مشکلگشا به حاجت خود رسیدند (رمضانخانی، 329).در شماری از روایات، بیبی حور و بیبی نور خواهران شاه پریاناند (ماسه، I / 302) و احتمالاً بر همین اساس، در روایتی بیبی حور و بیبی نور و بیبی سهشنبه پریانی در جلد کبوترند که از بالای درختی در مسیر قهرمان داستان، با نیروی ماورایی خود به او مدد میرسانند. در روایتی دیگر که در خراسان، ازجمله در روستای تختهجان رواج دارد، آنها 3 بیبی از حوران بهشتیاند که با نامهای بیبی حور، بیبی نور، و بیبینجات ــ به جای بیبی سهشنبه ــ نقش ایفا میکنند.از ضروریات و الزامات گستردن سفره، نقل روایتی دربارۀ 3 زن (بیبی حور، بیبی نور و بیبی سهشنبه) است که در وقت انداختن سفره و برپایی مراسم، بهوسیلۀ یک نفر صورت میگیرد. عناصر داستانی که در سفرۀ بیبی سهشنبه گفته میشود، بسته به فرهنگ، شیوههای معیشت و باورهای عامه، و متناسب با گویشها و شیوههای محلی نقل داستان، متغیر است. قهرمانهای اصلی داستان دو زن هستند؛ یک زن با نقش اصلی که به انداختن سفره و برگزاری مراسم میپردازد و دیگری زنی اساطیری و معجزهگر است (مزداپور، 211).آسوکۀ (افسانه) بیبی سهشنبه در سیستان که شاید از مفصلترین روایات آن به شمار میآید، داستان دختری است فاطمه نام که در برابر آزار نامادری، از 3 بانو مدد میجوید (سالاری، بش ). در این روایت، عناصر فراوانی از افسانۀ ماهپیشانیِ تیپ 480 آرنه ـ تامپسون (نک : مارتسلف، 114-116) آمیخته شده است (نک : سالاری، بش ). در روایت صبحی (نک : ص 117-127) نیز عناصری از افسانۀ گل خندانِ تیپ 403 آرنه ـ تامپسون به چشم میخورد. همچنین در یک روایت زردشتی (نک : سهراب، 43)، عناصری از یکی از افسانههای منسوب به انوشیروان (نک : راوندی، 76-77؛ نیز نک : ه د، انوشیروان) دیده میشود.چون شرط اصلی ادای نذر بیبی سهشنبه نقل روایتی افسانهای است، میتوان آن را نشانهای از سنت شفاهی سرزمین ایران دانست.تأکید بر برگزاری فقیرانۀ نذر، بهظاهر یادآور شرایط سخت زندگی شخصیتی است که سفره به نام او انداخته میشود. با اینهمه، میتوان سفره را به خواسته یا فراخور توان صاحب نذر، ساده یا مجلل برگزار کرد (سهراب، 42). مواد لازم برای پختن غذای اصلی سفره معمولاً به روش دریوزگی تهیه میشود؛ روشی که شاید نمادی از در هم شکستن غرور خویشتن، و نیز تمرینی برای دگریاری و شرکت در امری خیر به طمع بهرهوری از اجر و ثواب آن است. برای نمونه، در قم وسایل آن را با درخواست از چند خانه ــ معمولاً بیشترین روایات 7 خانه ــ که در آنها دختری فاطمهنام باشد، تهیه میکنند («از آش ... »، بش ). در تختهجان خراسان جنوبی حتى سنت دریوزگی سفره با آداب خاصی اجرا میگردد؛ یعنی در شب سهشنبه صاحب نذر به همراه چند زن، و با یک سینی که روی آن قرآن، آینه، سرمهدان، گلاب و شیرینی قرار دارد، به همراه یک کیسه یا انبان که برای گردآوری مواد لازم آش بدان نیاز است، از خانه بیرون میروند (کمیلی، بش ).تداعی نام بیبی سهشنبه سبب شده است تا این سفره را بیشتر در روز سهشنبه برپا دارند. برای انداختن سفرههایی که به نام بیبی حور و بیبی نور مشهورند، زمان خاصی وجود ندارد و آن را در همۀ ماهها بهجز ماههای محرم و صفر میتوان انداخت (شکورزاده، 44)؛ با اینهمه، گاهی آن را در سهشنبۀ آخر ماه شعبان میاندازند (هدایت، 45). ماسه بدون اشاره به سندی میگوید که سفره را در روز جمعهای از ماه شعبان یا رجب میاندازند (I / 302). برگزاری سفره به این ترتیب است که در 3 سهشنبه باید پهن شود که از این میان، دو سفره پیش از برآوردهشدن حاجت، و سومی که بهعنوان گرو نگه داشته میشود، و پس از برآوردهشدن حاجت انداخته میشود (همانجا). زردشتیان روزهای سهشنبه با توسل به 3 بانو، سفرۀ مشکلگشا میاندازند. آنها اول نذر میکنند و چون به مراد خود میرسند، سفره میاندازند؛ گاهی نیز به نیت 3 خواهر، 3 هفته پشت سر هم این نذر را ادا میکنند (رمضانخانی، 329).شب سهشنبه مقارن غروب آفتاب، سفرۀ تمیزی را در اتاقی خلوت پهن میکنند (شکورزاده، همانجا). محل سفره معمولاً جایی تاریک است، یعنی جایی که بهاصطلاح آسمان ندیده باشد؛ ازاینرو، آن را بیشتر در زیرزمینهای تاریک یا اتاقی که پردۀ آن را کشیده باشند، میاندازند (مقتدر، 291). افزون بر این، هیچکس نباید به آن اتاق وارد شود (شکورزاده، مقتدر، همانجاها)، زیرا بر این باورند که شخصیتهای مقدسی که به نامشان نذر شده، نیمهشب میآیند و اثر انگشت خود را روی غذای نذری میگذارند و به این روش، به صاحب نذر میفهمانند که نذرش قبول، و حاجتش برآورده شده است (شکورزاده، 45)؛ و یا معتقدند که حوران بهشتی بر این سفره نظر میاندازند و قرآن میخوانند و میروند. درواقع اهمیت نمادهای برکت چون آرد، نان، نمک و جز آنها، به سفرهها مفهومی آیینی و مذهبی بخشیده است. در میان زردشتیان، رسم بر این است که هر زن حاجتمندی باید این سفره را بهتنهایی و در لبۀ تنور آشپزخانه یا در اتاق «پسکممس» بیندازد؛ چون اولاً باید جای آن پاک و تمیز باشد و دیگر آنکه بر این باورند که 3 خواهر نزدیک تنور سکنا دارند. صاحب نذر صبح زود پیش از طلوع خورشید به حمام میرود؛ سپس سفرۀ سفیدی را کنار تنور میگستراند و آن را با شمع و چراغی که سوخت آن روغن است، تزیین میکند (سهراب، 42؛ رمضانخانی، 329-330).غذای اصلی این سفره در نقاط مختلف کشور، بسته به باورهای صاحب نذر و نیز فرهنگ جامعۀ میزبان، متفاوت است. برای نمونه، در استان خراسان شمالی و جنوبی، پختن آش مخصوصی به نام آش بیبی سهشنبه یا آش اُماج همراه با نان کماج (نک : شکورزاده، همانجا؛ قس: میرنیا، 187) که با ویژگیهای یکسان آن را نذر امالبنین میخوانند، هنوز هم مرسوم است. در سیستان، با آرد و نمک و روغن، مقداری «لیتّی» درست میکنند و با مقداری آرد هم یک کوکه (نانی گرد که به شیوۀ کماج چوپانان پخته میشود) میپزند (سالاری، بش (. در قم، با آردی که از طریق دریوزگی گرفتهاند، حلوای کمرنگی میپزند و با مقداری نان، بر سر سفره میگذارند («از آش»، بش (. در لرستان و ایلام، غذای اصلی آشی از ترکیب آرد، نخود، لوبیا، عدس، ماش، گوشت و سبزی است و با گفتن قصۀ بیبی سهشنبه به هنگام پخش آن همراه است (اسدیان، 200). در نقاط دیگری چون وزوان (اصفهان)، بر سر سفره کاچی مینهند («کاچی ... »، بش ). در کرمانشاه، کاچی این نذر را قیماق مینامند («نذر ... »، بش ). اهالی میبد با آرد، قند، زردچوبه و روغن، آش بیبی سهشنبه میپزند (رمضانخانی، 330). در میان زردشتیان یزد، پختن آشی به نام اُلماچ مرسوم است (همانجا؛ نیز برای طرز تهیۀ این آش، نک : سهراب، 43). در دماوند، غذای اصلی سفره آش است که به آش بیبی سهشنبه معروف است (علمداری، 48).دیگر محتویات چیدهشده بر روی سفره نیز تابع شرایط زندگی اجتماعی مردم منطقه است. گاه بر روی سفره مواد تهیۀ کاچی (آرد، روغن، شکر و زعفران) را به همراه نخودچی در 4 گوشۀ سفره قرار میدهند (مقتدر، همانجا). گاهی نیز کاچی آسمانندیدۀ بدون شیرینی را (شیرینی آن را جداگانه میگذارند) به همراه فطیر، خربزه ــ و اگر فصلش نباشد، تخم خربزه ــ خرما، قاووت، آجیل مشکلگشا، آش رشته، کوزه، پنیر، سبزی و سایر مخلفات بر سر سفره میگذارند (هدایت، 45). در خراسان، این مواد شامل مقداری آرد برای پختن آش، یک نعلبکی شکر یا خاکهقند، یک نعلبکی نمک ساییده، مقداری نخود و کشمش، و قدری سرکه است (شکورزاده، 44). در کرمانشاه، در این سفره موادی ازجمله نان سنگک، پنیر، سبزی، آجیل مشکلگشا و شکر قرار میدهند («نذر»، بش (. خوراکیهای رایج سفرۀ زردشتیان یزد اینها ست: کنجد، انار، انگور، هندوانه، خیار (خربزه)؛ و در 4 گوشۀ سفره نیز میوۀ فصل، آویشن، سورک، نان دورویه، کشمش سبز و نخود مشکلگشا میگذارند (رمضانخانی، 329). در تهران نیز بر سر سفره شیربرنج، ماست، شیر، پنیر، کره و حلوا مینهند (مونسالدوله، 114).به جز خوراکیهایی که عموماً نمادی از برکت در پهنۀ زمین یا بهشت است، شماری اشیاء نمادین دیگر بر سر این سفره جای میگیرد؛ ازجمله در وسط آن، جانماز و مهر و تسبیح قرار میدهند و چند شمع افروخته نیز در اطراف سفره میگذارند (شکورزاده، 32؛ مقتدر، 291). تشت آب و آینه (رمضانخانی، همانجا)، قراردادن آینه و دو شمع روشن در دو طرف آن (برای نمونه، نک : شکورزاده، همانجا)، و نیز وجود قرآن بر سفرۀ مسلمانان و اوستا بر سفرۀ زردشتیان، نشان از اصل مشترک این سفره با دیگر سفرههای آیینی چون سفرههای عقد و هفتسین (نک : ه د، سفرۀ عقد؛ هفتسین، سفره) دارد. زردشتیان یزد یک خشت خام را نیز به نشانۀ تمثیلی از خانۀ شخصیتهای ماورایی در سفره قرار میدهند (رمضانخانی، 329-330؛ قس: سهراب، 42-43). در خراسان نیز خشت خامی بر سر سفره میگذارند که محل قراردادن پنبههای آغشته به روغن است و به نام 12 امام (ع) روشن میشوند (شکورزاده، 47). از وسایل جالبتوجه در این سفره سرمهدانی است (همو، 44؛ رمضانخانی، 329) که به عنصر مادینگی غالب بر سفره دلالت دارد.فردای روزی که سفره را به امید مورد عنایت قرارگرفتن در اتاق رها ساختهاند، نذریِ اصلی (کاچی، آش و جز آن) را در همان اتاق دور از نور میپزند و ضمن پختن غذاها قصۀ مخصوص را نقل میکنند. زنان دعوتشده کاچی یا آش رشته را در همان اتاق تاریک میخورند. این کاچی از اتاق بیرون برده نمیشود و حتى ظرفهایش در همانجا شسته میشود (مقتدر، 291-292) و آب آن را برای آنکه آلوده نشود، به بیرون شهر میبرند و در آب روان میریزند (ماسه، I / 303).هنگامی که میهمانان بر گرد سفره جمع میشوند، مراسم ویژهای، بسته به نوع باورهای جامعۀ میزبان، بهصورت جمعی اجرا میشود. در شرق، شمال و مرکز ایران بر سر سفرۀ بیبی سهشنبه نماز میگزارند و قرآن و دعا میخوانند و حاجت میطلبند. در سیستان بهصورت دستهجمعی نماز فرادا میخوانند. پس از ادای نماز، زنها مینشینند، و سورۀ الرحمٰن را میخوانند و پس از هر آیۀ «فَبِاَیِّ آلٰاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» (55 / 13) شرکتکنندگان در سفره، دستهجمعی میگویند: «لا بشیء من آلائک رب اکذب». گاه زنان مسلمان باایمان بر سر این سفره دعایی مانند دعای توسل میخوانند. روضهخوانی نیز در آنجا حاضر است («بیبی سهشنبه»، بش ؛ شکورزاده، 46-47). گاهی نیز دو رکعت نماز حاجت، دو رکعت برای آن محل، دو رکعت برای بیبی نور، و دو رکعت برای بیبی حور میخوانند.در برخی از مناطق، صاحبخانه روزه میگیرد و سپس در طول مراسم، روزه را میشکند و افطار میکند (ماسه، I / 302-303). در میان زردشتیان نیز کسی که سفره میاندازد، باید تا ظهر روزه باشد (رمضانخانی، همانجا) و شاید این روزۀ ناتمام در میان مسلمانان، بازماندهای از همین سنت رایج در جامعۀ زردشتی باشد.در تهران دوران ناصری که نذر سفرۀ بیبی سهشنبه، بیبی حور و بیبی نور در میان زنان بهشدت رواج داشت، زن روضهخوانی بالای سفره مینشست و یک مجلس روضه میخواند و خانمها اطراف سفره گریه میکردند، و آنگاه که روضه تمام میشد، خوردنیهای درون سفره را قسمت میکردند (مونسالدوله، 114؛ علمداری، 47). نکتۀ قابل تأمل آنکه در گزارشها و روایتهای مونسالدوله، ندیمۀ انیسالدوله، همسر سوگلیِ ناصرالدین شاه، دربارۀ زندگی زنان عصر قاجار، برخلاف رواج این سفره، هیچگاه از سفرههایی با عنوانهای مذهبی، چون سفرۀ حضرت رقیه و حضرت زینب (ع) یاد نمیشود.این مراسم در پارهای از مواقع دارای جنبههای نمایشی است که در کنار سنت روایی ایرانیان، همانگونه که اشاره شد، مراسم را به اجرای برخی از مراسم آیینی چون تعزیه و نقالی نزدیک میسازد. برای نمونه، گاهی زنهایی که دور سفره نشستهاند، همۀ انگشتان خود را در کاچی زده، دستشان را بالا نگه میدارند و پس از نقل مفصل داستان، حضار انگشتی را که در کاچی زدهاند، میمکند (هدایت، 45). همچنین در سیستان، هنگامی که یکی از زنها افسانۀ بیبی حور و بیبی نور و بیبی سهشنبه را آغاز میکند، یک دختربچه ــ اگر یتیم باشد، ثوابش بیشتر است ــ با انگشت کوچک دست راست خود، لیتّیای را که در کاسهای ریخته شده، بهآرامی هم میزند و در تأیید افسانه، هر چندگاه یکبار آرام میگوید: بله؛ گوییکه افسانه به لیتّی دمیده میشود («بیبی سهشنبه»، بش (. در خراسان نیز دو دختربچه یکی نان کماج را بر بالای سر صاحب نذر تکهتکه میکند و دیگری که البته فاطمه نام دارد، هنگام خواندن سورۀ الرحمٰن، مرتب با قاشقی از یک کاسه، آش برمیدارد و در کاسۀ دیگر میریزد و تا ختم سوره آشها را جابهجا میکند (شکورزاده، 46-47).از نکات جالبتوجه سفرۀ بیبی سهشنبه این است که هیچ مردی حق ندارد تا صبح، در اتاقی که سفره انداخته شده است، وارد شود. همچنین زنان باردار (زیرا ممکن است فرزند آنها پسر باشد) نباید بر سر سفره بنشینند و یا از غذاهای آن بخورند، چون دچار گرفتاری میشوند و یا به زندان میافتند. شماری نیز بر این باورند که در غیر این صورت، دیر یا زود نابینا میشوند. در کرمانشاه حتى تأکید میشود که زنان حاضر بر سر سفره به فرزند پسر هم نمیتوانند شیر دهند («نذر»، بش ). در دماوند، مردها تا پیش از دعا خواندن، حق استفاده از خوراکیهای سفره را ندارند، اما پس از آن مجازند (علمداری، 48). در سیستان، در خانهای که این سفره برگزار میشود، نباید مرد و یا حتى پسربچه، هرچند هم کوچک، حضور داشته باشد، مگر دو پسربچۀ نابالغ؛ یکیشان بهعنوان چوپان بیبیها و دیگری بهعنوان سگ چوپان. البته وجود یک یا دو زن باردار جایگزین این دو خواهد شد، در غیر این صورت، سفره مورد قبول واقع نمیشود و کودکِ زن حامله هم حتماً ناقص به دنیا میآید؛ مثلاً ششانگشتی میشود. این منع حتى ظرفهای نشستۀ سفره را نیز شامل میشود و چشم هیچ مرد یا پسربچهای نباید بر آنها بیفتد؛ حتى پس از شستن ظرفها آب آن را برای اینکه مردی نبیند، باید در چاهی بریزند («نذر»، بش ). در افغانستان، اگر زن بارداری که به فرزند پسر آبستن است، از این نذری بخورد، یک نذر بیبی سهشنبه به گردن او ست، و اگر دختر باشد، باید اسمش را بیبی حور یا بیبی نور بگذارد (هاشمی، بش ).در جهرم، نهتنها این منع دیده نمیشود، بلکه چند نفر از پیرمردان به زنان سالخورده در برپایی این سنت یاری میرسانند و در طول مراسم که شامل پختن آش و توزیع آن در میان حاضران است، شرکت دارند. این تنها تفاوت آش بیبی سهشنبه در جهرم با سفرۀ آن در دیگر مناطق نیست؛ نهتنها آن را در جای سربسته و تاریک نمیپزند، بلکه باید بر سر یک چهارراه صورت گیرد، زیرا معتقدند که اگر آش در چهارراه پخته شود، قضا و بلا از آن راهها دور میشود («آش»، بش ).سند دیگری که دربارۀ نام بیبی حور در دست است، مربوط به منطقۀ خور بیابانک در استان اصفهان است. اهالی منطقه یک روز پیش از نوروز را روز بیبی حور مینامند و معتقدند که در این روز، تنور خانه نباید خالی از نان باشد. آنها بنابر رسمی کهن، در روز بیبی حور به منزل کسانی میروند که طی سال گذشته فردی را از دست دادهاند (خالو، بش )؛ این امر یادآور عید بـازگشت ایـزدِ شهیدشونده پس از مرگ جهان گیاهی است (نک : ه د، عید مردگان؛ نیز بهار، 169-170).
«آش بیبی سهشنبه»، توفان جهرم (مل )؛ احدی، فریدون، «آرامگاه و زیارتگاه در فاریاب 2»، معلومات عمومی دربارۀ افغانستان باستان (مل )؛ «از آش قلهوالله تا سفرۀ بیبی سهشنبه»، خبر آنلاین (مل )؛ اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ بهار، مهرداد، از اسطوره تا تاریخ، به کوشش ابوالقاسم اسماعیلپور، تهران، 1377 ش؛ «بیبی سهشنبه»، سیستان و بلوچستان، سرزمین دریا و کویر (مل )؛ ثواقب، جهانبخش، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، شیراز، 1386 ش؛ خالو، علی، «روز قبل نوروز، روز بیبی حور»، خور در گذر روزگار (مل )؛ راوندی، محمد، راحة الصدور، به کوشش محمداقبال لاهوری و مجتبى مینوی، تهران، 1333 ش؛ رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، تهران / یزد، 1387 ش؛ سالاری، سارا، «آسوکۀ مادران سرزمین آفتاب»، سیب پرس (مل )؛ سهراب، مهربانو، «سفرۀ دختر بیبی سهشنبه»، فروهر، تهران، 1368 ش، س 24، شم 3-4؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ صبحی مهتدی، فضلالله، افسانهها، به کوشش حمیدرضا خزاعی، مشهد، 1385 ش؛ علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، به کوشش فرهاد فیاض، تهران، 1379 ش؛ قرآن کریم؛ «کاچی بیبی سهشنبه در وزوان»، وزوان (مل )؛کمیلی، علیرضا، «آش بیبی سهشنبه»، تختهجان (مل )؛ مارتسلف، اولریش، طبقهبندی قصههای ایرانی، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1371 ش؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ مزداپور، کتایون، «مار جادو و زیبایی پروانه»، فرهنگ مردم، تهران، 1387 ش، س 7، شم 27- 28؛ مقتدر، گلی، «سفرهها»، سخن، تهران، 1345 ش، دورۀ 16، شم 3؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ میرنیا، علی، ایلها و طایفههای عشایری خراسان، تهران، 1369 ش؛ «نذر بیبی سهشنبه، مشکلگشای دیرین زنان ایرانی»، ایسنا (مل )؛ هاشمیکریمی، نرگس، «نذر دیگچه و نذر بیبی حور و بیبی نور»، اوج سماع (مل )؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1356 ش؛ نیز:
Afghan ... , www.afghan-information.mihanblog.com; Alizst, www. Alizst.blogfa.com (acc. Des. 25, 2013); Farhangkhane, www. farhangkhane.ir; Food, www.food.parsacity.com / index.php; Iranstb, www.iranstb.com; Isna, www.kermanshah.isna.ir; Khabar ... , www.khabaronline.ir / news–84532.aspx (acc. Aug. 15, 2010); Massé, H., Croyances et coutumes Persanes, Paris, 1938; Nargishashimi, www.nargishashimi.blogfa.com / post-6.aspx; Sibpress, www.sibpress. com (acc. Jan. 5, 2011); Takhtejan, www.takhtajani.mihanblog.com / post / 11; Vazhgoon, www. vazhgoon.blogfa.com / 07041.aspx (acc. Des. 25, 2013).
مریم صادقی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید