صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / منابع فرهنگ مردم ایران / منابع تاریخی / منابع ادبی / بهار دانش /

فهرست مطالب

بهار دانش


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 8 دی 1398 تاریخچه مقاله

بَهارِ دانِش، از داستانهای کهن هندی به زبان فارسی، با درون‌مایۀ عشقی، از عنایت‌الله کنبوی لاهوری (د 1082 ق / 1671 م) که در 1061 ق / 1651 م، به نام شاه‌جهان گورکانی (سل‍ 1037- 1068 ق / 1628- 1658 م) تألیف شده است (دربارۀ کنبو، نک‍ : صفا، 5 / 1756؛ دانشنامه ... ، 4 / 515). داستان، شرح عشق جهاندارشاه به بهره‌ور‌بانو ست که پس از سختیهای بسیار، به وصال وی می‌رسد. 
ساختار بهار دانش، تودرتو یا داستان‌درداستان است و به هر مناسبتی، داستانی نو آغاز می‌شود؛ یعنی شامل یک داستان اصلی است که در ضمن آن، داستانهای دیگری نیز نقل می‌شود. کتاب از این لحاظ کاملاً به کلیله و دمنه، هزارویک‌شب، مرزبان‌نامه و طوطی‌نامه شباهت دارد. این شیوۀ داستان‌سرایی در فرهنگ هند سابقه‌‌ای طولانی دارد. داستانهای فرعی این اثر با هدفی اخلاقی نگاشته شده و درون‌مایۀ همۀ آنها بی‌وفایی و مکر زنان است. این موضوعات نیز از ویژگیهای داستانهای هندی است. 
داستانهای کتاب از لحاظ محتوا، مضمون و شکل بیان در یک سطح نیستند؛ برخی بسیار جالب توجه و بکر، دل‌نشین و عجیب‌اند، و برخی دیگر سست، رکیک و عاری از مضمون و محتوای دلکش و گیرا هستند. محیط هندوستان با تمام ویژگیهای خود در داستانهای بهار دانش تأثیر کرده است؛ هوای گرم و مه‌آلود، درویشان و مرتاضان، بوزینگان، ماران عینکی و کفچه‌ماران زهرآگین، طوطیها و مرغان رنگارنگ، باور به حلول و تناسخ که از دیرباز در این سرزمین عجیب و سحرآمیز رواج داشته، و بسیاری از خصایل جامعه و تمدن هند در مجموعۀ داستانهای کتاب انعکاس یافته، و آن را آیینه‌ای تمام‌نما از طرز فکر و روش زندگانی مردم هندوستان ساخته است. گاه نیز در مطاوی داستانها به برهمنان و زندگانی آنان، و کتاب مقدس هندوان، ودا (که در این کتاب «بید» نامیده شده)، اشاراتی شده است (محجوب، 559). 
به نظر محمدجعفر محجوب، بهار دانش به‌سبب سبک و شیوۀ نگارش، جزو داستانهای ادب عامه به حساب نمی‌آید، زیرا انشای آن متکلف است و نویسنده صناعتهای لفظی فراوان مانند سجع و تجنیس و موازنه در آن به کار برده است؛ اما از لحاظ مضمون و بن‌مایه جزو این داستانها ست. وی بهار دانش را فصل مشترک داستانهای ادب عامه و ادب رسمی می‌داند (ص 553). 
برخی از مؤلفان از نام و سبک بهار دانش نیز تقلید کرده‌اند؛ ازجمله تراز دانش، و همچنین کتاب عیار دانش از نویسندۀ معروف، ابوالفضل بن مبارک‌شاه، برادر فیضی و وزیر دانش‌گستر پادشاهان گورکانی هند، که درواقع تحریری تازه و ساده از انوار سهیلی ملا حسین واعظ کاشفی است (نک‍ : ه‍ د، کلیله و دمنه). 
ظاهراً برخی از این داستانها در آن دوره شهرت بسیاری داشته‌اند، زیرا در کتابهای دیگر نیز نقل شده‌اند. مثلاً نویسندۀ فرانسوی الف النهار، پتی دولاکروا که مدعی بود نسخۀ فارسی آن را از درویشی ایرانی گرفته، چند داستان از بهار دانش اقتباس کرده است، ازجمله: داستان شخصی که می‌توانست روح خود را از قالبی به قالب دیگر (حتى به قالب جانوران و پرندگان) انتقال دهد و نیرنگی که از این راه با شاهزاده باخت؛ داستان مردی که جعبه‌ای به دست آورد و به مدد آن به آسمان پرواز کرد؛ داستان دلق و متکا و کشتی و نعلین چوبین سحرآمیز. این داستانها به عین، یا با مختصر تغییری از بهار دانش به الف النهار راه یافته‌اند (محجوب، 559-560).
از این میان، داستان مردی که با جعبه به آسمان پرواز کرده در جامع الحکایات، نسخۀ کتابخانۀ گنج‌بخش پاکستان (ص 305-320) نیز آمده است. همچنین داستان دیوی که به صورت پیری درآمده بود که آدمیان را با فریب به جایگاه خود می‌برد و هر روز یکی از آنها را می‌کشت و می‌خورد و رهایی یافتن قهرمان داستان از چنگ او و کشتن دیو، که در داستان سلیم جواهری (نک‍ : دو روایت ... ، 104- 108) نیز نقل شده است. 
کتاب دو مقدمه دارد؛ مقدمۀ نخست از محمد کنبو برادر کوچک‌تر مؤلف و شاگرد او، و مقدمۀ دوم از آن خود او ست. پس از دو مقدمۀ بسیار متکلفانه، کتاب به چند باب در موضوعات اخلاقی گوناگون تقسیم می‌شود. نویسنده از این حیث از گلستان متأثر بوده است (نک‍ : ص 3). 
بهار دانش در هندوستان و در نزد فارسی‌خوانان هند شهرت و محبوبیت فراوان دارد و جزو کتابهای درجۀ یک آن دیار است که مردم فارسی‌دان هند آن را با شوق و رغبت بسیار می‌خوانند. در شبه قاره این کتاب جزو کتابهای درسی مکتب‌خانه‌ها محسوب می‌شود. 
برای بهار دانش چند شرح نوشته شده است؛ ازجمله: شرح بهار دانش نوشتۀ عنایت عبدالباقی (عباسی، 85)؛ فرهنگ دانش نوشتۀ بدرالدین انصاری (نوشاهی، 673)؛ محمود اللغات یا فرهنگ بهار دانش نوشتۀ محمد بن شیخ عبدالواحد بن قاضی شمس‌الدین (همانجا؛ نیز نک‍ : منزوی، فهرستواره، 1 / 430). نیز شاعری به نام حسن علی عزت در زمان تیپوسلطان (سل‍ 1197-1214 ق / 1783-1214 م)، پادشاه میسور، این داستان را در بحر هزج به نظم کشیده است (صفا، 5 / 1758). 
تاکنون این کتاب چند بار به‌صورت سنگی در هند به طبع رسیده است که کهن‌‌ترین چاپ آن با اسکندرنامه در 1809 م در کلکته، و چاپ معتبر دیگر آن در کانپور بوده است (مشار، 1 / 803). همچنین نسخه‌های خطی، منتخب و ترجمه‌های اردوی فراوانی (حدود 300 نسخه) از آن باقی مانده است (نک‍ : منزوی، خطی ... ، 6 / 1022، فهرستواره، 1 / 293). بهار دانش به زبانهای اروپایی نیز چاپ شده است (نک‍ : اته، 226). 
بهار دانش در ایران نیز در نزد منشیان متکلف‌نویسِ دورۀ قاجار سخت مطلوب و مرغوب بود، تا بدانجا که با وجود چاپهای مکرر کتاب، بسیاری از منشیان آن را به خط خویش با خود داشتند.
کتاب اطنابهای ملال‌خیز و عبارت‌پردازیهای خنک از نوع هندی و حشوهای بی‌شمار دارد. نثر فارسی ـ هندی کتاب دارای نوعی پیچیدگی و ابهام است و نزد فارسی‌زبانهای ایران نامأنوس و غریب می‌نماید. نثر کتاب در مجموع یکدست نیست. هرجا که مؤلف مجالی برای هنرنمایی می‌یابد و اگر وصف یا نامه‌ای در میان باشد، نثر به منتهای تصنع و تکلف می‌رسد، اما انشای متن قصه‌ها ساده‌تر است. نثر کتاب با شواهد بسیاری از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی، امثال عربی و فارسی، و شعرهای معروف فارسی، خاصه شعرهای شاعران نامدار طراز اول مانند حافظ، سعدی، نظامی و دیگران آراسته است (نک‍ : خاتون، 127- 128). 
گزارۀ قالبی آغاز داستان چنین است: «طلسم‌گشایان گنج اسرار و رازشناسان پردۀ اسمار این رقم تازه از جریدۀ کهن روزگار استنباط کرده، بدین نمط بر صفحۀ بیان ثبت نموده‌اند ... » (ص 9). 
قسمتهایی از داستان کتاب گرته‌برداری از سندبادنامه است. مثلاً در بخشی از داستان، 7 ندیم پادشاه 7 حکایت در بی‌وفایی زنان برای قهرمان داستان نقل می‌کنند تا او را از عشقش منصرف کنند. قسمتهایی نیز متأثر از طوطی‌نامه‌ها ست. 
برخی از بن‌مایه‌های داستان کتاب عبارت‌اند از: شکار، تهدید، عاشق‌شدن با دیدن، عاشق‌شدن با شنیدن، عاشق‌شدن با دیدن تصویر، مدهوش‌شدن با دیدن معشوق، تغییر لباس، بیماری عشاق، نصیحت‌کردن عاشق، نامه‌رسانی، به خواستگاری فرستادن، ترک مال و زندگی در راه عشق، سفر، دیدار با درویش با کمک از او، انتقال روح قهرمان به کالبد آهو، یاری‌رساندن به قهرمان، دروغ، فراق، سخن‌گفتن با حیوانات، رسوایی، مشورت، ازدواج، بزم و طرب، هدیه، بازگشت، نزاع، داوری، وساطت، ارث، سخاوت و بخشش، تعقیب، دروغ و حیله و فریب، استقبال، سوءتفاهم، مجازات، انتقام، قتل، قیام و شورش، جنگاوری، و مرگ اختیاری (نک‍ : جم‍‌‌ ). همان‌گونه که مشخص است، برخی از این بن‌مایه‌ها از بن‌مایه‌های تکرارشونده در افسانه‌های ایرانی است؛ مانند عاشق‌شدن با دیدن تصویر، و نیز انتقال روح قهرمان به کالبد حیوان. 

مآخذ

 اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمۀ صادق رضازاده شفق، تهران، 1356 ش؛ جامع الحکایات، نسخۀ کتابخانۀ گنج‌بخش پاکستان، به کوشش محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1391 ش؛ خاتون، ریحانه، «ویژگیهای ادبی بهار دانش»، نامۀ انجمن، تهران، 1380 ش، س 1، شم‍ 4؛ دانشنامۀ ادب فارسی، به کوشش حسن انوشه، تهران، 1380 ش؛ دو روایت از سلیم جواهری، به کوشش محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1387 ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1370 ش؛ عباسی نوشاهی، خضر، فهرست نسخه‌های خطی فارسی کتابخانۀ همدرد کراچی، اسلام‌آباد، 1368 ش؛ عنایت‌الله کنبو، بهار دانش، کانپور، 1869 م؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1387 ش؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، 1350 ش؛ منزوی، خطی مشترک؛ همو، فهرستواره؛ نوشاهی، عارف، فهرست نسخه‌های خطی فارسی موزۀ ملی پاکستان ـ کراچی، اسلام‌آباد، 1362 ش.

حسن ذوالفقاری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: