آسمان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 21 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/237996/آسمان
شنبه 21 مهر 1403
چاپ شده
1
آسْمان، گنبدی ظاهری که مردم کرۀ زمین در همهجا بر بالای سر خود مشاهده میکنند. از دیرباز اقوام و پیروان ادیان و طوایف گوناگون را دربارۀ آن باورهای مختلف بوده است و هست. مقالۀ مربوط به آسمان دارای 3 بخش است: 1. آسمان در فرهنگ اسلامی، 2. آسمان در عقاید زردشتیان، 3. آسمان در عقاید مانویان.
معادل واژۀ «آسمان» در عربی «سماء» است به معنی «آنجه در بالا جای دارد، سقف یا سایبان» (ابنمنظور). در قرآن کریم آسمان گاه به صورت مفرد (سماء) (انعام / 6 / 35؛ فرقان / 25 / 61؛ مؤمن / 40 / 64 و جز آن) و گاه به صورت جمع (سمٰوات) (هود / 11 / 7؛ لقمان / 31 / 10؛ زمر / 39 / 67؛ و جز آن) و گاه «هفت آسمان» (سبع سمٰوات (بقره / 2 / 29؛ فصلت / 41 / 12؛ طلاق / 65 / 12 و جز آن) آمده است و در بسیاری از موارد همراه با زمین (ارض) یاد شده است. در جاهایی از قرآن مجید آمده است که آفرینش آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، در 6 روز انجام گرفته است (اعراف / 7 / 54؛ یونس / 10 / 3؛ هود / 11 / 7؛ الذاریات / 50 / 38؛ حدید / 57 / 4 و جز آن). در جایی دیگر (فصلت / 41 / 12) آمده است که خداوند هفت آسمان را (بی ذکر زمین) در 2 روز آفرید. پروردگار آن را همچون بنایی برپا داشت بیآنکه آن را ستونی باشد (رعد / 13 / 2؛ لقمان / 31 / 10). گاه آسمان بهسان سقفی محفوظ (سقفاً محفوظاً) بهشمار آمده است (انبیاء / 21، 32) که آن را شکافی نیست (ق / 50 / 6)، اما در پایان جهان شکافته میگردد (اِنْشَقَّت، فُرِجَتْ، فُتِحَتْ، اِنْفَطَرَتْ) (الرحمن / 55 / 37؛ مرسلات / 77 / 9؛ نبأ / 78 / 19؛ انفطار / 82 / 1؛ انشقاق / 84 / 1 و جز آن) یا برکنده میشود (کُشِطَتْ) (تکویر / 81 / 11). گاه از آسمان به «سبع سموات طباق» تعبیر شده (ملک / 1367؛ نوح / 71 / 15) و گاه از آفرینش برجهایی در آسمان سخن رفته (حجر / 15 / 16؛ فرقان / 25 / 61؛ بروج / 85 / 1) و گفته شده که خورشید و ماه و ستارگان بهسان چراغهای آسمانِ دنیا (سِراج، مصابیح) (فرقان / 25 / 61؛ فصلت / 41 / 12؛ ملک / 67 / 5) یا آرایشهای آن (زینة) (صافات / 37 / 6) هستند. در جایی (فصلت / 41 / 11) آفرینش آسمانها از دود (دُخان) بهشمار آمده است. در جای دیگر از قرآن کریم آمده است که آسمان و زمین نخست یکپارچه (رَتق) بودند و سپس خداوند آنها را از یکدیگر جدا ساخت (انبیاء / 21 / 30). در پارهای از آیات قرآن، آسمان به معنای عالم معنا و ملکوت به کار رفته است: «خداوند کارهای جهان را از آسمان تدبیر میکند» (سجده / 32 / 5) و نیز: «درهای آسمان به روی کسانی که از روی گردنکشی آیات خدا را دروغ بخوانند، باز نمیشود» (اعراف / 7 / 40). پارهای از مفسران در توضیح آیات مربوط به چگونگی آفرینش آسمانها مطالب کوتاه و بلندی آوردهاند: آسمان همچون زمین یکپاره بود و سپس خداوند آن را 7 بخش گردانید (طبری، 7 / 14). در تفسیر این مطلب که آسمان از دود آفریده شده است، آوردهاند که خداوند نخست نوری را آفرید و از آن جوهر سبزی را خلق کرد و آن جوهر از هیبت پروردگار آب گشت و خداوند باد را بیافرید و آن آب را بر پشت باد نگاه داشت و از آن، عرش عظیم را آفرید و بر آب نهاد. آنگاه از آب، آتش را پدید آورد تا آب برجوشید و از بخار آن آسمان را آفرید (میبدی، 2 / 384، 8 / 511؛ نیز ترجمۀ تفسیر طبری 6 / 1514، 7 / 1748، 1749). همچنین، برخی از مفسران برای هریک از آسمانها جنسی و رنگی و نامی قائل شدهاند: آسمان نخست یعنی آسمان دنیا موجی دوردست (موجٌ مکفوف)، آسمان دوم از سنگ، آسمان سوم از آهن، آسمان چهارم از مس، آسمان پنجم از سیم (فِضّه) آسمان ششم از زر (طلا) و آسمان هفتم از یاقوت است (میبدی، 1 / 102، 10 / 172؛ سیوطی، 1 / 44).به روایتی دیگر، آسمان دوم به رنگ مس و نام آن قدوم (یا به روایتی قیدوم)، آسمان سوم سیاه به رنگ شَبَقْ و نام آن ماعون، آسمان چهارم سپید مانند سیم و نام آن ازیلون، آسمان پنجم به رنگ زر و نام آن حیقوم، آسمان ششم سرخ مانند یاقوت و نام آن عرش و آسمان هفتم سبز مانند زمرد و نام آن عالیه است (سیوطی، 1 / 42؛ میبدی، 2 / 385). در روایت اخیر از آسمان اول سخنی نرفته است. در پارهای از تفاسیر به نقل از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است که خداوند آسمان را در روزهای پنجشنبه و آدینه آفرید و روز شنبه را ویژۀ آفرینش فرشتگان گردانید (طبری، 26 / 111، 112). همچنین گفته شده که هر روزی از روزهای ششگانۀ آفرینش آسمان و زمین برابر با 000‘1 سال بوده است (ترجمۀ تفسیر طبری، 1 / 32، 6 / 1514). مفسران متأخر و معاصر، بسیاری از آنچه را که مفسران قدیم در تفسیر «آسمان» آوردهاند و نمونههایی از آن در اینجا یاد شد، مردود دانستهاند. رشیدرضا در تفسیر آیۀ 53 از سورۀ 7 (اعراف) مینویسد: روایاتی که در آن گفته شده، آسمان و زمین در روزهای جمعه و پنجشنبه و فرشتگان در روز شنبه آفریده شدهاند از «اسرائیلیات» است و پذیرفتۀ ما نیست. این زمانبندیها با حرکت زمین به دور خود معنی پیدا میکند. پس چگونه میتوان پیش از آفرینش زمین از روزهای هفته سخن گفت؟ به عقیدۀ رشیدرضا مقصود از روزهای آفرینش، دورانها و مراحل مختلف خلقت است. همچنین وی میگوید: این سخن قرآن که آسمان از دود آفریده شده است، باید در پرتو دانشهای نوین به گونهای دیگر فهمیده شود. چنین مینماید که مقصود از دود (دخان) همان «مادۀ سحابی» است که منظومۀ شمسی از آن آفریده شده است (فرضیۀ لاپلاس) ( المنار، 1 / 247-250، 8 / 444-456). علامۀ طباطبایی نیز در تفسیر آیات 9 تا 12 سورۀ 41 (فصلت) طرفدار همین نظر است که آیات مربوط به آفرینش آسمانها و زمین و روزهای خلقت را باید در پرتو دانشهای نوین فهمید. وی میگوید: شیوۀ مفسران گذشته مربوط میشد به تصویری که هیأت بطلمیوسی از جهان به دست میداد. ما امروز میدانیم که آن تصورات نادرست بوده است (8 / 158). طباطبایی معتقد است که از مجموع آیات مربوط به آفرینش آسمانها و موارد استعمال کلمۀ «سماء» در قرآن 4 مطلب در معنای آسمانهای هفتگانه به دست میآید: نخست اینکه «آسمان دنیا» که یکی از آسمانهای هفتگانه است عبارت است از همۀ جهان ثوابت و سیارات؛ دوم اینکه همۀ آسمانهای هفتگانه «مخلوقات جسمانی» هستند؛ سوم اینکه آسمانهای هفتگانه (به استثنای آسمان دنیا) عوالمی هستند غیر از کرات آسمانی، و تفسیرهایی که بر پایۀ تطبیق آسمانها با کرات انجام یافته نادرست است؛ چهارم اینکه هرکدام از آسمانهای هفتگانه که مخلوقات جسمانیند، دارای «ملکوت» هستند و به موازات هفت آسمان، هفت «ملکوت آسمان» وجود دارد. رابطۀ ملکوت آسمانها با آسمانها رابطۀ باطن با ظاهر است. فرود آمدن فرشتگان از آسمان و بالا رفتن آنها به آن، فرود آمدن چیزها و روزبها از آسمان و سخن از اینکه درهای آسمان به روی کافران باز نمیشود و مطالبی دیگر از این قبیل که در آیات و روایات آمده، همه مربوط است به ملکوت آسمانها، نه آسمانهای جسمانی (17 / 367-370). در این میان گفتۀ دیگری برای تفسیر هفت آسمان هست و آن اینکه عدد هفت در این آیات برای بیان کثرت است و واقعاً «هفت» منظور نیست. دارندگان این نظر میگویند رومیان و یونانیان نیز عدد هفت را برای القای جمع نامعین به کار میبردهاند (بُکای، 191). برخی دیگر از مفسران، چون امام فخر رازی، منظور از هفت آسمان را هفت کرۀ قمر، عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشتری، و زحل دانستهاند (2 / 156). در برخی از مآخذ اسلامی آمده است که بهشت در آسمان جای دارد و روانهای مؤمنان پس از مرگ به آسمانها صعود میکند (سیوطی، 3 / 85). در دیگر آثار دانشمندان اسلامی، آسمان، همان فلک یا کرۀ بزرگی است که بر 2 قطبِ ثابت که در شمال و جنوب جای دارد، از مشرق به مغرب حرکت میکند و همۀ ستارگان، بر این کره، ثابت شدهاند. اینان قائل به هشت فلک (و گاهی نه فلک) هستند که مانند لایههای پیاز برهم پیچیدهاند. نزدیکترین فلکها به زمین فلک ماه است که خود کوچکترین افلاک است. فلک دوم از آنِ عطارد، فلک سوم از آنِ زهره، فلک چهارم از آنِ خورشید، فلک پنجم از آنِ مرغ، فلک ششم از آنِ مشتری و فلک هفتم از آنِ زحل است. بر فراز همه، فلکی برای ثوابت است و بر بالای همۀ این فلکها فلکالافلاک جای دارد. اینان آسمان را دارای شکل کروی و حرکت مستدیر دانستهاند (بیرونی، 56-57؛ نیز نک : افلاک). در ادبیات فارسی گردی و گردندگی آسمان موضوع تشبیهات و مُجازات گوناگون شده است. از نظر گردی آن را به گنبد دوار و خیمه یا چادر کبود یا نیلگون مانند کردهاند.
آملی، محمد، نفائسالفنون، تهران، اسلامیه، 1379ق، ص 27؛ بُکای، عهدین، قرآن، علم، ترجمۀ حسن حبیبی، تهران، حسینیۀ ارشاد؛ بیرونی، ابوریحان، التفهیم، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، بابک، 1362ش؛ ترجمۀ تفسیر طبری، به کوشش حبیب یغمایی، دانشگاه تهران، 1339-1343ش؛ رشیدرضا، محمد، المنار فی تفسیرالقرآن، بیروت، دارالمعرفة للطباعة والنشر، 1393ق؛ سیوطی، جلالالدین، الدرالمنثور، قم، کتابخانۀ مرعشی، 1404ق؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، بیروت، 1389ق؛ طبری، محمدبن جریر، تفسیر، بیروت، دارالمعرفة للطباعة والنشر، 1403ق / 1983م؛ فخر رازی، محمدبن عمر، التفسیرالکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ میبدی، ابوالفضل، کشفالاسرار، به کوشش علیاصغر حکمت، دانشگاه تهران، 1331-1339ش.
محمدمجتهد شبستری
در عقاید ایرانیان قدیم آسمان مانند زمین، مقدس به شمار میآمده و در حکم ایزدی بوده و روز بیست و هفتم هر ماه بدو اختصاص داشته است. در اسطورۀ آفرینش زردشتی آسمان، نخستین مخلوق گیتی (یعنی آفریدۀ مرئی و محسوس) اورمزد است (بُنْدَهِشْن، 33 س 2؛ دینکرد، 124 س 6؛ روایات پهلوی، 128، بند 4). در کتاب روایات پهلوی (همانجا، بند 2 به بعد) آمده است که اورمزد آفریدگان خویش را از «روشنی بیپایان» آفرید و آنها را در تن خویش به مدت 000‘ 3 سال نگاهداری کرد و در تن خویش رشد داد و سرانجام آنها را متجلی ساخت: آسمان را از سر خویش آفرید. شهرستانی (ص 603) مانند همین مطلب را از گفتۀ زردشتیان آورده است. بلندی و پهنای آسمان مساوی دانسته شده است (روایات پهلوی، همانجا). فُرَوَشیها یا فِرَوَهْرها (ارواحِ مقدسِ درگذشتگان) اورمزد را در جهان «مینویی» (جهان غیرمادی و غیرمحسوس) یاری میدهند تا آسمانها را از هم جدا نگاه دارد و نگذارد که فرو افتند، اما در جهان «گیتی» چیزی آسمان را نگه نمیدارد (یشت 13، بند 2؛ روایات پهلوی، 128) و از اینرو گاهی آن را با صفت «بیستون» توصیف کردهاند (زادِسْپَرَم، فصل 34، بند 20). جنس آسمان را اصولاً از سنگ میدانستند و کلمۀ آسمان نیز از نظر اشتقاق همین معنی را دارد، اما شفافی و درخشندگی آسمان این تصور را ایجاد کرده بوده است که گاهی جنس آن را از فلزی درخشان بدانند و این فلز را نیز برخی از نویسندگان کتابهای پهلوی، فولاد یا آبگینه تعیین کردهاند (بندهشن، 18 س 5، 173 س 3؛ روایات پهلوی، 128، بند 4؛ مینوی خرد، پرسش 8، بند 7). شکل آسمان گرد و سفید دانسته شده و به تخممرغ تشبیه گردیده است (بُنْدَهِشْن، 11 س 4؛ مینوی خرد، پرسش 43، بند 9؛ زادِسْپَرَم، فصل 34، بند 20). قدیمترین تصوری که ایرانیان از طبقات آسمان داشتهاند، این بوده است که آن را متشکل از 4 طبقه میدانستهاند که به ترتیب نزدیکی آنها به زمین عبارت بودهاند از طبقۀ ستارگان، طبقۀ ماه، طبقۀ خورشید و طبقۀ «روشنی بیپایان» (متون پهلوی، 72). تصور میکردند که بهشت در این طبقۀ اخیر است. گاهی به طبقهای پایینتر از طبقۀ ستارگان به نام «طبقۀ ابر» قائل بودهاند. بعدها آسمان را 6 طبقه و تحت تأثیر افکار بابلی، گاهی آن را 7 طبقه بهشمار آوردهاند، بدینگونه که طبقۀ ستارگان را به 2 طبقۀ ستارگان ثابت و اختلاطپذیر تقسیم کردهاند (بندهشن، 28 س 1، 32 س 12-33 س 2). طبقات ستارگان و ماه و خورشید را به گونۀ نمادین به ترتیب «اندیشۀ نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک» که شعار دینی زردشتیان است، نیز نامیدهاند (ارداویرافنامه، فصلهای 7-9؛ مینوی خرد، پرسش 1، بند 145-146). فاصلۀ میان زمین تا طبقۀ ستارگان و فاصلۀ هریک از طبقات از یکدیگر 000‘34 فرسنگ محسوب شده است (روایات پهلوی، 129، بند 7).
نک : مآخذ، مانند بخش III همین مدخل.
احمد تفضلی
بنابر اساطیر مانوی 10 آسمان وجود دارد و آفرینش آنها به دست یکی از خدایان مانوی به نام «روان زنده» (یا مِهْر یَزْد یا «بادزنده») انجام گرفته است. وی آسمانها را از پوست دیوان جهان ظلمت (یا جهان ماده) که اسیر کرده و کشته بود، ساخته است (بویس، 60؛ شْکَنْد گُمانیگ وِزار، فصل 16، بندهای 10-14). یکی از خدایان به نام «پیرایه تجلی» بر افلاک، خصوصاً بر 3 فلک زیرین، نظارت دارد و نمیگذارد که آسمانها فرو افتند، و «پادشاه شرافت» که در فلک هفتم بر گردونهای سوار است، این وظیفه را برعهده دارد که نگذارد دیوان در افلاک زیان رسانند. در پایان جهان «پیرایۀ تجلی» آسمانها را رها میکند تا بر هم فرو افتند (بویس، 77).
بُنْدَهِشْن، به کوشش انکلساریا، بمبئی، 1908م؛ تقیزاده، حسن، مانی و دین او، تهران، 1335ش، ص 41؛ دانشنامۀ ایران و اسلام؛ دینکرد، به کوشش مدن، بمبئی، 1911م؛ روایات پهلوی، به کوشش دابار، بمبئی، 1913م؛ زادِسْپَرَم، گزیدهها، به کوشش انکلساریا، بمبئی، 1964م؛ شهرستانی، ابوالفتح محمد، الملل والنحل، به کوشش محمد بدران، قاهره، 1370ق / 1950م؛ متون پهلوی، به کوشش جاماسب آسانا، بمبئی، 1913م؛ مینوی خرد، ترجمۀ احمد تفضلی، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1354ش؛ نیز:
Bailey, H.W., Zoroastrian Problems, Oxford, 1943, pp. 120-148; Boyco, M.‚ »A. Reader in Manichaean Middle Persian and Parthian«, Acta Iranica, 9, Leiden, 1975; Henning, W.B.‚ »An Astronomical Chapter of the Bundahishn«, JRAS, 1942, pp. 229-248; Puech, H. Ch., Le manichéisme, Paris, 1949, p. 79; Widengren, G., Mani und Manichäismus, Stuttgart, 1961, p. 59.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید