صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / حمید بن قحطبة بن شبیب طایی /

فهرست مطالب

حمید بن قحطبة بن شبیب طایی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 4 دی 1398 تاریخچه مقاله

حُمَیْدِ بْنِ قُحْطَبَةِ بْنِ شَبیبِ طایی، از امیران بزرگ اوایل دورۀ عباسی در سدۀ 2 ق (؟- 159 ق/ 776 م). حُمَید به عنوان یکی از داعیان و سرداران عباسی در کنار پدرش قحطبه و برادرش حسن (گردیزی، 277- 278؛ صفدی، 13/ 121)، که جملگی در دورۀ نهضت پنهانی ضد اموی، عضو هستۀ نخستین هواداران دعوت عباسی در خراسان بودند، مشهور شده است. 
نسب طایی و طوسی در وصف قحطبه و حمید، در منابع (طبری، 7/ 379؛ دینوری، 392)، نشان می‌دهد که آنان از اعراب قحطانی یمنی ساکن خراسان در منطقۀ طوس بوده‌اند. هرچند قحطبه در پوشش کار بازرگانی، به تبلیغ برای عباسیان می‌پرداخت و با امام عباسی ارتباط داشت (طبری، 7/ 355، 362)؛ نام حمید نیز همراه برادرش حسن به عنوان یکی از 72 تن «نُظراء النقباء» دعوت عباسی در کنار نام قحطبه به عنوان یکی از 12 نقیب اصلی دعوت عباسیان مطرح شده است ( اخبار ... ، 219، 221؛ طبری، 7/ 379). 
با آغاز اقدامات ابومسلم در خراسان در 132 ق/ 750 م، قحطبه به‌عنوان سردار سیاه‌جامگان، فرماندهی نبردهایی را بر ضد امرا و والیان اموی در شهرهای مختلف ایران بر عهده گرفت تا سرانجام هنگام عبور از فرات برای مقابله با ابن‌هبیره، والی اموی عراق، جان خود را از دست داد. در بیان همین نبردها ست که نام پسران وی، حسن و حمید در منابع آمده است. حسن در میسرۀ سپاه پدرش در برابر نصر بن سیار در خراسان قرار داشت و پس از آن نیز فرماندهی مقدمۀ سپاه را در فتح جرجان، و نیز تعقیب نصر در قومس را برعهده گرفت؛ چنان که حمید نیز در فتح اصفهان و نهاوند فرمانده دسته‌ای از سپاه عباسی بود ( اخبار، 350-351). 
براساس سفارش قحطبه، سپاهیان او با حمید به نیابت از حسن به عنوان فرمانده سپاه بیعت کردند (یعقوبی، تاریخ، 2/ 344؛ ابوعلی، 3/ 307؛ ابن‌اثیر، 5/ 403) و حمید هدایت آنان را برای تصرف کوفه بر عهده گرفت ( اخبار، 374؛ طبری، 7/ 414). پس از آن نیز پسران قحطبه به تصرف دیگر شهرهای عراق، از جمله مداین از دست والیان اموی پرداختند (همو، 7/ 418- 419). در این میان نقش اینان در حمایت از سفاح در برابر اقدامات ابوسلمه در مذاکره با دیگر سادات علوی برای خلافت، با بیرون آوردن سفاح از مخفی‌گاه و رساندن وی به مسجد کوفه و بیعت با او به عنوان خلیفۀ مسلمین، از برجستگی خاصی برخوردار است (یعقوبی، همان، 2/ 345؛ جهشیاری، 56؛ ابوعلی، 3/ 318). همین امر موجب شد تا نام حمید به عنوان یکی از سرداران برجستۀ سفاح مطرح شود (مسعودی، مروج، 4/ 222). 
اما بیش از آن، حمید بن قحطبه در همراهی با عبدالصمد و عبدالله بن علی عباسی در فتح شام، تصرف دمشق، در هم شکستن والیان و سرداران اموی، و تعقیب مروان دوم در منطقۀ شامات و فلسطین نقشی برجسته داشت (طبری، 7/ 437، 440، 444؛ ابن‌عساکر، 15/ 289-290). حمید آن‌گاه به فرمان عبدالله بن علی به سرکوب شورش ابومحمد سفیانی، در اردن پرداخت (ذیحجۀ 133/ ژوئیۀ 751) (طبری، 7/ 455). همین همراهی حمید با عبدالله بن علی، منجر به حمایت وی از ادعای خلافت عبدالله پس از مرگ سفاح در 137 ق/ 754 م در برابر خلافت منصور و بیعت با وی شد (بلاذری، 4/ 146) و حمید همراه با بعضی از دیگر سرداران بر ادعای عبدالله دربارۀ وعدۀ سفاح به ولایتعهدی کسی که مروان و امویان را از میان بردارد، شهادت دادند (یعقوبی، همان، 2/ 365؛ طبری، 7/ 474-475). این حمایت تا بدانجا بود که حمید همراه با برادرش حسن در مقدمۀ سپاه عبدالله در برابر ابومسلم قرار گرفتند، تا آنکه حمید از فرمان عبدالله بن علی برای قتل خود در نامۀ انتصابش به حاکم حلب باخبر شد و همراه برادرش حسن و بعضی دیگر از سرداران خراسانی نزد ابومسلم گریخت و در سپاه او به مقابله با عبدالله پرداخت (بلاذری، 4/ 149؛ طبری، 7/ 475-476). 
در دورۀ منصور به سال 137 ق، حمید به حکومت جزیره منصوب شد و در این مقام به مقابله با شورش ملبّد بن حرملۀ شیبانی خارجی برخاست، اما از وی شکست خورد و پس از تحصن در موصل با پرداخت فدیه‌ای 100 هزار درهمی، توانست امارت موصل را حفظ کند (همو، 7/ 495-496). 
در رمضان 143/ دسامبر 760، حمید به جای نوفل بن فرات به امارت مصر منصوب شد (کندی، 132؛ ابن‌عساکر، 15/ 290؛ ابن تغری بردی، 1/ 346؛ قس: طبری، 7/ 514، که سال انتصاب را 142 ق آورده است). او در این مقام سپاهی بزرگ تجهیز کرد و برای سرکوب شورش ابن خطاب اباضی به برقه لشکر کشید و بر او غلبه کرد (ابن تغری بردی، 1/ 349؛ قس: خلیفه، 2/ 645، که این لشکرکشی را به فرماندهی محمد بن اشعث دانسته است). در دورۀ امارت حمید بر مصر، علی بن محمد به عنوان داعی پدرش نفس زکیه به مصر وارد شد؛ اما منصور عباسی حمید را به اتهام کوتاهی در اقدام بر ضد او، در ذیقعدۀ 144 توبیخ و برکنار کرد (کندی، 132-133؛ ابن تغری بردی، 1/ 349-350). 
در شورش محمد نفس زکیه در 145 ق، حمید به عنوان فرمانده مقدمۀ سپاه عیسی بن موسى (خلیفه، 2/ 649؛ ابن‌قتیبه، 378؛ ابن‌سعد، 5/ 440؛ طبری، 7/ 590)، در سرکوب او در مدینه نقش مؤثری ایفا کرد (یعقوبی، تاریخ، 2/ 376) و با بریدن سر نفس زکیه (طبری، 7/ 594؛ ابوالفرج، 267- 268)، اتهام کاهلی در اقدام بر ضد او را از خود دور ساخت (طبری، 7/ 597). پس از آن نیز در ذیقعدۀ 145 همین نقش را در سرکوب شورش ابراهیم بن عبدالله حسنی در بصره بر عهده گرفت (همو، 7/ 642). اگرچه در جنگ با او در باخمرای کوفه شکست خورد (ابن‌سعد، 5/ 441؛ یعقوبی، همان، 2/ 378؛ طبری، 7/ 645)، اما به زودی بازگشت و به کمک عیسی بن موسى در شکست دادن و قتل ابراهیم نقش مهمی ایفا کرد (ابن‌سعد، 5/ 441-442؛ طبری، 7/ 646). 
او در 151 ق/ 768 م از طرف منصور به امارت خراسان منصوب شد (ابن‌عساکر، 15/ 290) و در 152 ق از آنجا به غزای کابل شتافت (طبری، 8/ 41؛ ابن اثیر، 5/ 608). 
امارت حمید بر خراسان پس از مرگ منصور در 158 ق/ 775 م نیز از سوی مهدی تأیید شد (ابن‌جوزی، 5/ 259؛ ابن‌کثیر، 6/ 132؛ قس: خلیفه، 2/ 677، که والی خراسان را مقارن مرگ منصور، عبدالله به نیابت از پدرش حمید دانسته است). در همین روزها المقنع ظهور کرد، اما اقدامات حمید برای سرکوب شورش نتوانست مانع از گسترش آن شود (ابن‌اثیر، 6/ 38؛ گردیزی، 278؛ نرشخی، 92-93). او در همان منصب در شعبان 159 در مرو درگذشت (طبری، 8/ 116؛ گردیزی، 280؛ حمزه، 168؛ ابن‌عساکر، 15/ 290) و پسرش عبدالله به جای او والی خراسان شد (خلیفه، همانجا). از این‌رو، برخی روایات که به درخواست مهدی از حمید برای قتل امام هفتم شیعیان، موسى کاظم (ع)، اشاره دارند، تطابق تاریخی ندارد (ابن شهرآشوب، 4/ 300). 
خاندان حمید در دستگاه خلافت عباسی همچنان نقش‌آفرین بودند، ازجمله نام فرزندش شبیب در میان سرداران معتمد هارون‌الرشید دیده می‌شود (طبری، 8/ 262، 371). با مرگ شبیب در خراسان، این ولایت به دست سرداران وفادار به مأمون افتاد (ابوعلی، 4/ 28؛ ابن اثیر، 6/ 223). عبدالله فرزند دیگر حمید که حکومت خراسان داشت (تاریخ ... ، 152؛ قس: خلیفه، 2/ 676-677)، در ماجرای نزاع میان فرزندان هارون، با جدایی از سپاه مأمون در خراسان، به امین پیوست (طبری، 8/ 384) و سپس از سوی او حاکم همدان شد (همو، 8/ 391؛ ابن اعثم، 8/ 408). وی پس از شکست سپاه امین در ری، از سوی او مأمور مقابله با طاهر در حلوان شد (یعقوبی، تاریخ، 2/ 438؛ ابوعلی، 4/ 67؛ ابن‌اثیر، 6/ 252، 256)، اما سرانجام پس از محاصرۀ بغداد، با مأمون بیعت کرد (طبری، 8/ 456). از شبیب بن حمید بن قحطبه با عنوان حاجب مأمون نیز یاد شده است (مسعودی، التنبیه، 305؛ قس: یعقوبی، همان، 2/ 470). جایگاه این خاندان در دستگاه خلافت عباسی را می‌توان از انتساب یکی از مناطق بغداد و طوس به نام «ربض حمید» و «دارحمید» بازشناخت (ابن‌فقیه، 299؛ یعقوبی، البلدان،34؛ خطیب، 1/ 103، 6/ 216). مخصوصاً خاک‌سپاری هارون و نیز دفن امام رضا (ع) در «دار حمید» در شهر طوس از آن جمله است (دینوری، 392؛ سعد بن عبداللٰه، 94). 

مآخذ

ابن اثیر، الکامل؛ ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، به کوشش علی شیری، بیروت، 1411 ق؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش سهیل زکار، بیروت، 1415 ق/ 1995 م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبرى، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، 1410 ق؛ ابن شهرآشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، مطبعة العلمیه؛ ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، 1415 ق/ 1995 م؛ ابن فقیه، محمد، البلدان، به کوشش یوسف هادی، بیروت، 1416 ق؛ ابن‌قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1992 م؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1379 ش؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، به کوشش احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه؛ اخبارالدولة العباسیة، به کوشش عبدالعزیز دوری و عبدالجبار مطلبی، بیروت، 1391 ق؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، 1417 ق؛ تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1366 ش؛ جهشیاری، محمد، الوزراء و الکتاب، به کوشش حسن زین، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ حمزۀ اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، مکتبة المعارف؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1417 ق؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1968 م؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمال‌الدین شیال، قم، 1368 ش؛ سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، 1361 ش؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش احمد ارناؤوط و ترکی مصطفى، بیروت، 1420 ق/ 2000 م؛ طبری، تاریخ؛ کندی، محمد، ولاة مصر، به کوشش حسین نصار، بیروت، 1379 ق؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363 ش؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره، بی‌تا؛ همو، مروج الذهب، به کوشش اسعد داغر، قم، 1409 ق؛ نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمۀ احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1363 ش؛ یعقوبی، احمد، البلدان، بیروت، 1422 ق؛ همو، تاریخ، بیروت، دارصادر. 

زهیر صیامیان
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: