اسلیمی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 11 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/235397/اسلیمی
شنبه 20 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
اصطلاح اسلیمی هر چند صورت عربی دارد، در هیچیک از فرهنگهای نو و کهن عرب ثبتنشده، و هرگز در متون عربی بهمعنی یک اصطلاح هنری در نگارگری به کار نرفته است. برخی آن را ممال «اسلامی» دانستهاند که پذیرفتنی نیست، زیرا نام این طرح نخست به صورت «اسلیمی» متداول شده، و سپس در برخی متون به «اسلامی» تبدیل شده است. از سویی، نباید این نکتۀ جالب را نادیده گرفت که بهجز در حبیبالسیر در هیچ متن نثر یا نظم فـارسی ترکیب «اسلامی ـ خطایی» به کار نرفته، بلکه همهجا، حتى در شعر نویدی شیرازی که خود از رواجدهندگان اصطلاح «اسلامـی» همراه با «اسلیمی» بوده، ترکیب اسلیمی ـ خطایی بـرای طرح مشهـور نگارگری به کار رفته است ( روحةالازهار، 108):قرنفل را به ریحان آشنایی به هم پیوسته اسلیمی خطاییپژوهشگرانی نیز اسلیمی را دارای ریشۀ ترکی دانستهاند (ذکاء، 37-40). درحالیکه نام طرح اسلیمی بهعنوان یک طرح رایج نگارگری، در قاموسهای ترکی دیده نمیشود. بنا بر این ریشۀ این نام و سبب نامگذاری آن روشن نیست.
طرح اسلیمی در بیشتر شاخههای هنر تزیینی، چون نگارگری، فلزکاری، قالیبافی، بافندگی، تذهیب، کاشیکاری و جز آن، در ایران و برخی دیگر از کشورهای مسلمان رواج داشته است. هنرمندان ایرانی در طرحهای خود کمتر به بازسازی طرحهای پیشین پرداخته، بلکه تقریباً همیشه در طرح اسلیمی نوآوری و ابتکار از خود نشان داده، و دگرگونیهایی حتى در طرحهای خود پدید آوردهاند. اسلیمی بیشتر بهعنوان طرح اصلی اشیاء و آثار، و گاهی به صورت فرعی و حاشیهای یا متن نقشمایههای دیگر در هنر ایران به کار گرفته شده است.
درگذشته و گاهی هم امروز، برخی اصطلاح آرابسک را مجموعهای گسترده از نقشمایههای تزیینی در هنر سرزمینهای شرقی اسلامی معنی میکنند که شامل طرحهای هندسی، فرمهای گیاهی، کتیبههای تزیینی و حتى نقشمایههای تصویری نیز میشود. ریگل که پس از پژوهش در این طرحها، نیاز به تعریفی روشن و دقیقتر را برای این اصطلاح دریافته بود، در کتاب «مسئلۀ سبک» خود، که در 1893م در برلین منتشر ساخت، آرابسک را به گروه معینی از طرحهای رایج در خاور نزدیک، بهویژه نقشهای گیاهی استیلیزهشده، محدود دانست (نک : کونل، 4). این تعریف با آنچه در نگارگری ایران، اسلیمی خوانده میشود و پیشینۀ آن تا هزارۀ 4قم نیز میرسد، بسیار نزدیک است. کونل که با پذیرفتن نظریۀ ریگل، نخست رسالۀ «آرابسک» خود، و سپس همان عنوان را در «دائرةالمعارف اسلام» نوشته، تعریف قدیمی آرابسک و نوشتۀ هرتسفلد را در نخستین چاپ همان دائرةالمعارف، کهنه و منسوخ خوانده است. با اینهمه، چنانکه او نوشته است، حتى امروزه نیز پس از گذشت یک سده، برخی همچنان آرابسک را به معنی قدیمی آن میدانند و برخی از مترجمان نیز اصطلاح اسلیمی را در ترجمه، به جای آرابسک به معنی قدیم آن به کار میبرند.
اقدسیه، هادی، «انواع طرح اسلیمی»، نقش و نگار، شم 2 (زمستان 1335ش)؛ پوپ، آرثِر آپِم (ض: آرثر اُپهام پوپ)، شاهکارهای هنر ایران، ترجمۀ پرویز ناتل خانلری، تهران، 1945م؛ ترابی طباطبایی، جمال، نقشها و نگاشتههای مسجد کبود تبریز، تبریز، 1348ش؛ دیماند، موریس سوِن (ض: س. م. دیماند)، راهنمای صنایع اسلامی، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، 1365ش؛ ذکاء، یحیى، «ما و خوانندگان»، هنر و مردم، شم 17 (اسفند 1342)؛ زمانی، عباس، «طرح اربسک و اسلیمـی در آثـار تاریخی اسلامی ایـران»، همـان، شم 126 (فروردیـن 1352)؛ گیرشمن، رومن، هنر ایران در دورۀ پارتی و ساسانی، ترجمۀ بهرام فرهوشی، تهران، 1350ش؛ مارسه، ژرژ، الفن الاسلامی، ترجمۀ عفیف بهنیسی، دمشق، 1968م؛ مشکٰوتی، نصرتالله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران، 1349ش؛ مصاحب؛ مصطفوی، محمدتقی، اقلیم پارس، تهران، 1343ش؛ نویدی شیرازی، زینالعابدین، دوحةالازهار، بهکوشش علی مینایی تبریزی و ابوالفضل هاشم اوغلی رحیماف، مسکو، 1974م؛ همو، روضةالصفات، همان؛ واندنبرگ، لویی، باستانشناسی ایران باستان، ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، 1348ش؛ وزیری، علینقی، تاریخ عمومی هنرهای مصور، تهران، 1363ش، ج 2؛ ویلسن، کریستی، تاریخ صنایع ایران، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، 1317ش؛ هنرفر، لطفالله، گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان، اصفهان، 1344ش؛ نیز:
Erdmann, K., Seven Hundred Years of Oriental Carpets, London, 1970; Ettinghausen, R., Islamic Art and Archaeology : Collected Papers, ed. M. Rosen - Ayalon, Berlin, 1984; id. & O. Grabar, The Art and Architecture of Islam: 650-1250 , The Pelican History of Art, ed. N. Pevsner et al., Harmondsworth (Middlesex) etc., 1987; Godard, A., «Abarḳūh», Athār-é Ľrān, (Annales du service archéologique de l'Ľrān), 1936, vol. I (1); id., «Ardistān et zawārè», ibid., vol. I (2); id., «Historique du Masḏjid - é D jum'a d' Iṣfahān», ibid.; id., L'Art de l'Iran, Paris, 1962; Golombek, L. & D. Wilber, The Timurid Architecture of Iran and Turan, New Jersey, 1988, vol. II; Hill, D. & O. Grabar, Islamic Architecture and its Decoration : A. D. 800-1500, London, 1967; Kühnel, E., The Arabesque , tr. R. Ettinghausen, Graz, 1976; Lentz, T. W. & G. D. Lowry, Timur and the Princely Vision, Washington, 1989; Lings, M., The Quranic Art of Calligraphy and Illumination, London, 1976; Porada, E., Ancient Iran, London, 1965; Sept mille ans d'art en Iran, Paris, 1961-1962; Sculptures of Palmyra, Tokyo, 1986, vol. I; SPA ; Welch, A., Calligraphy in the Arts of the Muslim World, Dawson, 1970.محمدحسن سمسار (دبا)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید