صفحه اصلی / مقالات / آزاد، ابوالکلام /

فهرست مطالب

آزاد، ابوالکلام


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 19 آبان 1398 تاریخچه مقاله

در 14 رمضان 1365ق / 12 اوت 1946م وقتی نهرو از سوی نایب‎السلطنه، لرد ویول، مأمور تشکیل دولت موقت شد، نظر آزاد این بود که مقام وزارت کشور، نه دارایی، به مسلم‎لیگ سپرده شود، ولی پیشنهاد وی پذیرفته نشد و این امر مشکلات بزرگی برای دولت موقت و کنگره پدید آورد که به ایجاد پاکستان شتاب بیشتری داد (همو، 248-249). ابوالکلام از شوال 1365ق /  سپتامبر 1946م، تاریخ تشکیل دولت موقت، برای پذیرفتن مقامی در دولت زیر فشار کنگره بود. سرانجام با اصرار گاندی و نهرو وزارت آموزش و پرورش را در 21 صفر 1366ق / 15 ژانویۀ 1947م پذیرفت که تا هنگام مرگ در 2 شعبان 1377ق / 22 فوریۀ 1958م (3 اسفند 1336ش) این مقام را به‌عهده داشت. وی علاوه بر این منصب، عضو مجلس مؤسسان (1365-1369ق / 1946-1950م)، عضو پارلمان هند (1369-1371ق / 1950-1952م)، عضو لوک سبها (در 1371ق / 1952م از رامپور، در 1376ق / 1957م از گورگائون یا هریانای امروزی) و علاوه بر اینها، معاون پارلمانی رهبر حزب کنگره و مشاور عالی نخست‎وزیر، جواهر لعل نهرو، بود (جاین، 44). 

آراء و عقاید

آزاد زیر نفوذ اندیشه‎های محمدعبده و سیدجمال‎الدین بود و چنان‌که اشاره شد، روزنامه‎اش الهلال را نیز بر گردۀ العروة‎الوثقی انتشار داد. وی میان 3 نوع جنبش اصلاح‎طلبانۀ اسلامی معاصر امتیاز می‎نهاد: نخستینِ آنها تجددخواهی غرب‎گرایان بود که پیروان آن شیفتگان تمدن اروپا بودند و شیوۀ اقتباس همه‎جانبه از آن را پذیرفته بودند. او سرسیداحمدخان (در هندوستان)، سلطان محمود و فؤادپاشا (ترکیه)، محمدعلی پاشا (مصر) و خیرالدین پاشا (تونس) را در این گروه جای می‎داد. دیگری جنبش اصلاح سیاسی، دفاع و احیاء بود که سیدجمال‎الدین آن را رهبری می‎کرد. آزاد، مدحت‎پاشا (از ترکیه 1238-1301ق / 1822-1883م) را نیز از این گروه می‎دانست. سوم، جنبش اصلاح دینی بود. نمایندگان این جنبش شیخ صدرالدین (از روسیه)، عبده (مصر)، عبدالرحمان کواکبی و کمال‎الدین قاسمی (سوریه) بودند. ابوالکلام خود را از این گروه سوم به‌شمار می‎آورد. به نظر وی اصول اساسی این جنبش که برنامه‎های این گروه بر آن نهاده شده بود، چنین بود: 1. در شریعت اسلام امتیازی میان این جهان و جهان دیگر نیست؛ 2. مسلمانان تنها هنگامی می‎توانند شایستۀ عنوان «بهترین امتها» باشند که از قرآن و سنت پیروی کنند: 3. شریعت اسلام کامل‌ترین و خاتم قوانین وحی شده است؛ 4. انحطاط اسلام ناشی از تعطیل اجتهاد و جایگزین شدن ظواهر و جزئیات دین به جای اصول است (احمد، 66، به نقل از آزاد؛ خطبات، 199-202). 
ابوالکلام میان «تأسیس» (که معادل است با نوسازی بر پایۀ نمونۀ نخستین) و «تجدید» که تجددخواهی ناب و ساده است (آن‎گونه که سرسیداحمدخان تبلیغ می‎کرد)، فرق می‎نهاد. وی می‎گفت: چون اسلام دین کمال مطلوب است، ضرورتاً باید در خودداری کمال باشد. بنابراین، آنچه برای عینیت بخشیدن به این کمال لازم است، اجتهاد است و نوسازی، نه تجددخواهی (همو، 67، به نقل از آزاد، خطبات، 207- 208). 
وی در زمینۀ سیاسی، با پیشنهاد پان اسلامیسم، میان دو نوع نیروی متضاد امتیاز می‎نهاد: نوع وحدت‌بخش و نوع تجزیه‎گر. نوع نخست مستلزم رهبری واحد سازمان اجتماعی مسلمانان («جماعت») است و دیگری موجب عدم وحدت و اغتشاش (جدایی از «جماعت») و سوق دادن آن به هرج و مرج است که وی آن را «جاهلیت» می‎نامید (همو، 67، به نقل از آزاد خطبات، 220-231). نیروهای تمرکزیافتۀ رهبریِ «جماعتِ» مسلمان در یک فرد (پیامبر) و پس از او در «خلافت خاصۀ» خلفای راشدین (خلافت راشده) تبلور می‎یابد که باید میان آن و «خلافة‎الملوکی» اموی، عباسی و عثمانی تفاوت نهاد. او نظرات سیدجمال‎الدین را تکرار می‎کرد که عباسیان باید به سبب اهمال در وظایف اجتهاد سرزنش شوند. با وجود این، معتقد بود که حتى چنین نهادی یعنی خلافت سلطنتی، توانسته است مفهوم قابل درکِ مرکزِ سیاسیِ «دارالاسلام» را از خود باقی گذارد. به نظر او بنیادهای جامعۀ واحد اسلامی (پان اسلامیسم)بر 5 ستون نهاده است: هواداری و وفاداری «جماعت» نسبت به یک خلیفه یا امام، توجه به دعوت خلیفه، فرمانبرداری از خلیفه، هجرت به «دارالاسلام» که می‎تواند به صورتهای گوناگون انجام گیرد، و جهاد که این نیز می‎تواند شکلهای بسیار بیاید. 
وی در مورد بخش هندی این «جماعت» از تعیین یک امام یا قائد محلی یا نوعی نایب‎السلطنۀ دینی خلیفۀ عثمانی، طرفداری می‎کرد و می‎کوشید تا مولانا محمودالحسن دیوبند را به پذیرفتن این مقام وا دارد (همو، 67، به نقل از خطبات، 159-160، 165-166). این نظر نیز تا اندازه‎ای، مطابق نظرات سیدجمال‎الدین بود. وی به تلخی به روش سرسیداحمدخان نسبت به خلافت ترکیه می‎تاخت و مانند سید با استناد به نص قرآن، استدلال می‎کرد که مبارزه (جهاد) با کسانی که حتی بخشی از «دارالاسلام» را اشغال کرده‎اند، واجب است. معتقد بود که وفاداری سیاسی نسبت به خلیفۀ عثمانی لازم است. وی خلیفه را برخلاف پاپ، رهبر روحانی نمی‎دانست، بلکه پیشوای سیاسی روز می‎شناخت؛ زیرا «رهبری روحانی در اسلام تنها شایستۀ خدا و پیامبر اوست». بنابراین، اگرچه اطاعت از خلافة‎الملوکی (خلافت سلطنتی) بر همۀ مسلمانان واجب است، ولی این اطاعت در حد تسلیم در برابر خدا و پیامبر نیست (همو، 67، به نقل از خطبات 165-166؛ عنایت، اندیشۀ سیاسی، 111). عنایت عقیده دارد که او در این نظرات فقط با جرح و تعدیلهای معدودی نظر ماوردی را بازگو کرده است (همانجا). از خلافت سلطنتی تنها هنگامی می‎توان سرپیچی کرد که فرمانهایش مخالف قرآن و سنت باشد (احمد، 67، به نقل از خطبات، 219-220، 249-250، 287- 288). 
او می‎خواست یک سوسیالیست انسان‎دوست باشد و با اینکه مردی میانه‎رو بود، در میان پیران سیاست، رادیکال‎ترین بود، ناسیونالیستی گرم‌رو بود که هرگز شانه از زیر وظایف ملی خویش خالی نمی‎کرد و 30 سال رهبر اصلی کسانی بود که آرزو داشتند اسلام آزاداندیش به عمل درآید. اسلام وی بشردوستانه بود. او انسان‎گرایی اسلام را جدی می‎گرفت و مطابق آن عمل می‎کرد. وی از استنتاج مستقیم نظرات جدید از قرآن خودداری می‎کرد، ولی با به‌کارگیری «روح جاودانی» قرآن در حل مسائل و مشکلات روز، به روشی در سیاست دست یافت که او را 30 سال در زمرۀ بزرگترین رهبرانِ پیشروِ کشورش جای داد (اسمیت، «اسلام نوین در هند»، 128, 212). وی میان اسلام و دلبستگی به سرزمینهای اسلامی از یک‎سو و ناسیونالیسم هندی از سوی دیگر، تضادی نمی‎دید (نهرو، کشف هند، 577) و چنانکه گفته شد با طرح ایجاد پاکستان مخالف بود و دربارۀ نام پاکستان می‎گفت: تقسیم جهان به دو بخش پاکان و ناپاکان برخلاف دین و روح واقعی اسلام است (آزاد، 196). وی معتقد بود که مشکل اساسی کشور جنبۀ اقتصادی دارد نه فرقه‎ای. مشکلات اساسی با کسب آزادی و استقلال از میان می‎رود نه با تجزیۀ کشور (همو، 251). 
با آنکه آزاد خود از نخستین اعضای مسلم‎لیگ بود، بعدها از مخالفان آن گشت. معتقد بود که مسلم‎لیگ برای مخالفت با کنگره پدید آمده است و به‌ندرت می‎توان کسی را در این حزب یافت که در راه آزادی هند تلاش کرده باشد (همو، 304). رهبر مسلم‎لیگ، محمدعلی جناح، نیز از انتقاد آزاد برکنار نماند: جناح بیشتر اهمیت سیاسی خود را پس از رها ساختن کنگره از دست داده بود و بیشتر مسلمانان هند به او و سیاستش بدبین بودند، ولی پس از آنکه گاندی ساده‎اندیشانه نامه‎ای با خطاب «قائد اعظم» به وی نوشت و نامه روز بعد در روزنامه‎ها نشر یافت، آب رفته به جوی بازگشت و بار دیگر موقعیت جناح استوار شد وگرنه وی برای آزادی هندوستان نه کاری کرده و نه سخنی گفته بود (همو، 133، 134). در برابر، جناح نیز از مخالفت و تاختن به آزاد خودداری نمی‎کرد و با دادن نسبتهایی به وی، می‎کوشید از نفوذ و محبوبیت او در میان مسلمانان بکاهد (اسمیت، «اسلام نوین در هند»، 212؛ اینترنشنال؛ احمد، 68). وی معتقد بود که دلیلی برای استفاده از بمب اتمی در ژاپن بدون اطلاع قبلی نبود. این همانندِ به‌کارگیریِ گازِ سمی در جنگ، غیرانسانی است (آزاد، 166). 

آثار و تألیفات

آزاد محققی متبحر در دین بود که مسائل دینی را با دیدی تاریخی و بی‎طرفانه مطالعه می‎کرد. وی کتابهای بسیار خوانده بود و اطلاعات گسترده‎ای داشت. گفته‎اند کتابخانۀ خصوصی او ازجملۀ بهترین کتابخانه‎های هندوستان بوده است. در جریان تلاشهای سیاسی خویش نیز از مطالعه و تحقیق دست نکشید. مثلاً ترجمه و تفسیر قرآن او به اردو، ترجمان القرآن، که بسیار مورد تحسین قرارگرفته و مهمترین کار عملی او شمرده شده، حاصل بیش از 20 سال کار و تلاش اوست (اسمیت، «اسلام نوین در هند»، 212؛ امین، 1 / 142). تألیفات وی اینهاست: 1. تذکره، چاپ 1337ق /  1919م؛ 2. مسألۀ خلافت، 1338ق / 1920م؛ 3. تحریم (بایکوت، رساله‎ای به اردو)، 1339ق / 1921م؛ 4. دعوت عمل (خلاصه‎هایی از سرمقاله‎های الهلال)، 1339ق / 1921م؛ 5. اتحاد اسلامی، 1339ق / 1921م؛ 6. مضامین تازه (مجموعۀ مقالات)، 1339ق / 1921م؛ 7. قول فیصل (ترجمۀ عربی آن: ثورة‎الهندالسیاسیة)، 1340-1341ق / 1922-1923م؛ 8. ترجمان‎القرآن، 2 جلد، 1350-1355ق / 1931-1936م؛ 9. خطبات آزاد 1363ق / 1944م؛ 10. مضامین ابوالکلام آزاد 2 جلد، 1363ق / 1944م؛ 11. مکالمات ابوالکلام، 1363ق / 1944م؛ 12. غبار خاطر و کاروان خیال (مجموعۀ نامه‎هایی که از زندان دژ احمدنگر برای مولانا حبیب‎الرحمان‎خان شیروانی نوشته است. این نامه‎ها لطیف و دلکش است و اندیشه‎های دینی و فلسفی او را منعکس می‎سازد)، 1364ق / 1945م؛ 13. نقش آزاد (مجموعۀ نامه‎ها)؛ 14. شهید اعظم (درباره حضرت امام‎حسین علیه‎السلام)، 1364ق / 1945م؛ 15. مسلمان عورت (زن مسلمان، ترجمه از متن عربی، تألیف فرید وجدی افندی)، 1365ق / 1946م؛ 16. تشریحات آزاد (مجموعۀ نوشته‎ها)، 1365ق / 1946م؛ 17. سخنرانیهای مولانا آزاد، 1366-1374ق / 1947-1955م؛ 18. خطبۀ احیای ملت (یک سخنرانی مذهبی)، 1375ق / 1956م؛ 19. هند آزادی گرفت، 1378ق /  1958م (شرح حال سیاسی آزاد از زبان خود او که به زبان اردو به همایون کبیر املا کرده و وی آن را به انگلیسی ترجمه کرده است. این کتاب توسط امیر فریدون گرکانی به فارسی برگردانده شده و در 1342ش در تهران نشر یافته است). 20. باقیات ترجمان‎القرآن، ج 3 تفسیر او، 1382ق / 1962م؛ 21. ام‎الکتاب، (تفسیر سورۀ فاتحة‎الکتاب، در حدود 400 صفحه، 1382ق / 1962م؛ 22. اصحاب کهف، 1383ق /  1963م؛ 23. صدای حق، 1383ق / 1963م؛ 24. عزیمت و دعوت، 1384ق / 1964م؛ 25. مسألۀ مسیحیت، 1384ق / 1964م؛ 26. خدا در قرآن (مفهوم قرآنی خدا)، 1384ق / 1964م؛ 27. اسلام و مسیحیت، 1385ق / 1965م؛ 28. جنگ از نظر اسلام، 1385ق /  1965م؛ 29. حقیقت فنا و بقا، 1386ق / 1966م؛ 30. قرآن بشریت را به راه پیشرفت هدایت می‎کند، 1390ق / 1970م؛ 31. عدل الٰهی در قرآن، 1393ق / 1973م؛ 32. احرار اسلام (قانون اساسی دولت اسلامی)؛ 33. دو قطره خون شهادت (در شرح حال سرمد و حلاج)؛ 34. مسلمان و کنگره؛ 35. ذوالقرنین یا کوروش کبیر، یا شخصیت ذوالقرنین (فصلی از تفسیر بزرگ او، ترجمان‎القرآن، ترجمۀ محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، 1342ش)؛ 36. «نامۀ نهرو»، این نامه که پس از استقلال هند در 1326ش / 1947م از سوی جواهر لعل نهرو خطاب به احمد قوام‎السلطنه نخست‎وزیر وقت ایران ارسال شد و پیش‎نویس آن در    موزۀ نهرو در دهلی‎نو باقی است، توسط آزاد به فارسی    نوشته شده است (نهرو، میعاد با سرنوشت، 79)؛ 37. «ابوریحان‎البیرونی و جغرافیة‎العالم»، 1371ق / 1952م (مقاله‎ای در مجلۀ ثقافة‎الهند).
به این تألیفات باید فهرست مجلاتی را که منتشر ساخته افزود: 1. لسان‎الصدق، ماهانه، نزدیک به یک سال؛ 2. الهلال، هفتگی، دورۀ اول از شعبان 1330 تا محرم 1322ق /  ژوئیه 1912 تا نوامبر 1914م؛ در 5 جلد؛ 3. البلاغ، هفتگی، از محرم 1334 تا رجب 1335ق / نوامبر 1915 تا آوریل 1916، یک جلد؛ 4. پیغام، هفتگی، از محرم 1340 تا ربیع‎الثانی 1340ق / سپتامبر 1921 تا دسامبر 1921م، یک جلد؛ 5. الجامعه، به زبان عربی چندی هفتگی و پس از آن ماهانه، از رمضان 1341 تا ذیقعدۀ 1342ق / آوریل 1923 تا ژوئن 1924م؛ 6. الهلال، هفتگی، دورۀ دوم، از ذیحجۀ 1345 تا جمادی‎الثانی 1346ق /  ژوئن 1927 تا دسامبر 1927م، یک جلد (اردو دایرۀ معارف اسلامیه؛ جاین، 44؛ ثقافة‎الهند، مجلس الهند للروابط‎الثقافیة، دهلی، 1952م، 3 / 1). 

خدمات فرهنگی

آزاد در مقام وزارت آموزش و پرورش هند این بنیادها را نهاد: 1. فرهنگستان سهیتیه؛ 2. فرهنگستان سنگیت نتک؛ 3. فرهنگستان للیت کله؛ 4. کمیسیون آموزش دانشگاهی، 1367ق /  1948م؛ 5. کمیسیون آموزش متوسطه، 1371ق / 1952م؛ 6. انستیتو تکنولوژی هند، در شهر کهرگپور؛ 7. کمیسیون بورسهای دانشگاهی؛ 8. شورای روابط فرهنگی هند، در دهلی‎نو؛ 9. شورای آموزش فنی سراسری هند. وی آن را تجدید سازمان کرد تا زنجیره‎ای از آزمایشگاههای تحقیقاتی در سرتاسر هند برپا گردد. 
آزاد پیش از این، در گرماگرم مبارزات سیاسی و در کنار فعالیتهای علمی، ادبی و مطبوعاتی از خدمات فرهنگی دیگر نیز غافل نبود. در ربیع‎الاول 1330ق /  فوریۀ 1912م در پنجمین اجلاس سراسری مسلم‎لیگ که در شهر کلکته برپا شد، از لایحۀ آموزش ابتدایی گوکهل و آموزش رایگان حمایت کرد و در اوایل 1332ق / 1914م مدرسه‎ای به نام دارالارشاد در کلکته بنیاد نهاد. در این مدرسه جوانانی قرآن می‌آموختند و تربیت اسلامی می‌یافتند و پیمان می‌بستند که خود را وقف اسلام کنند. دارالارشاد در 1335ق / 1916م همزمان با توقیف مجلۀ البلاغ تعطیل شد. آزاد هنگامی که در رانچی بازداشت بود، مردم را به دینداری دعوت می‎کرد. وی مدرسه‎ای در آنجا بنیاد نهاد که تا امروز برجاست و دارای دورۀ کامل متوسطه است (جاین، 42؛ اردو دایرۀ معارف اسلامیه). 
چون آزاد به روابط فرهنگی بین‎المللی دلبستگی بسیار داشت، بنای زیبای «مرکز شورای روابط فرهنگی» در دهلی، که به سبک معماری هندی ـ اسلامی ساخته شده، به نام او «آوازۀ بهاون» (کاخ آزاد) نامیده می‎شود.

شخصیت

ستایشهای گاه اغراق‎آمیز نویسندگان مسلمان و غیرمسلمان از آزاد، حاکی از شخصیت برجستۀ اوست. اسمیت می‎نویسد: شاید در هند هیچ‎یک از مسلمانان در اندیشه، آگاهی، دانش و در عین حال مقام روحانیت به پای او نرسد. وی همچنین از زمرۀ بزرگترین تجددخواهان است («اسلام نوین در هند»، 127-128). 
او مورد احترام و محبوب همه حتى مخالفان سیاسی خویش بود. برای امثال نویسندگان روزنامۀ لاهور (موسوم به انقلاب)، هنگامی که با وی می‎ستیزیدند، ناگزیر بودند سخن خویش را با ستایش وی به عنوان محققی محترم و مسلمانی بزرگ آغاز کنند و سپس او را مثلاً گمراه بنامند (همو، همان، 211, 212). مدیری مدبر و برجسته، سخنران و نویسنده‎ای نافذالکلام، مخالف خرافات و آیینهای تشریفاتی مذهبی بود؛ مطالعه و اتاق کمیته را بر میدانهای عمومی ترجیح می‎داد؛ ذهن وقاد او در کمیته‎ها بهترین نمود را داشت و در این جاها بود که هندو، مسلمان و هرکس دیگر او را به خوبی درک و تقدیر می‎کرد. در مقایسه با دیگر دانشمندان مسلمان هند، نظری گشاده‎تر و عقلی‎تر داشت. رهبران پیرتر و محافظه‎کارتر مسلمان از او انتقاد می‎کردند، ولی دانشمندترین ایشان هم نمی‎توانست در مباحثه و استدلال حتى براساس متون مقدس و سنن اسلامی با او مقابله کند؛ زیرا در همۀ این زمینه‎ها نیز معلوماتش از آنان بیشتر بود. مردی آرام، محتاط و با سلیقه‎های اشراف‎مآبانه بود و چیزهای خوب زندگی را دوست داشت. خود در نامه‎ای می‎نویسد: به هر کاری پرداختم در آن سنگ تمام نهادم (همانجا؛ جاین، 44, 46؛ نهرو، کشف هند، 576). 
آزاد پس از 70 سال زندگی در دهلی درگذشت. آرامگاه ساده و زیبایش در دهلی کهنه، نزدیک مسجدجامع و دژ سرخ واقع است. دولت هند برای گرامیداشت خاطرۀ او هر سال در روز مرگش یادبودی ترتیب می‎دهد که یکی از شخصیتهای ممتاز فرهنگی هند یا جهان در آن مجلس سخن می‎راند (همو، میعاد با سرنوشت، 79).

مآخذ

آزاد، مولانا ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمۀ امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، 1342ش؛ اردو دایرۀ معارف اسلامیه؛ اسمیت، ویلفرد کنت‎ول، اسلام در جهان امروز، ترجمۀ حسینعلی هروی، دانشگاه تهران، 1356ش؛ امین، حسن، الموسوعة ‎الاسلامیة، بیروت، 1395ق / 1975م1 / 114-144؛ اینترنشنال؛ حسین، سیدنظیر، «ترجمۀ احوال امام الهند مولانا ابوالکلام آزاده»، ذوالقرنین یا کورش کبیر، نوشتۀ ابوالکلام آزاد، ترجمۀ محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، ابن‎سینا، 1339ش، صص شصت ـ شصت و هشت؛ حکمت، علی‎اصغر، سرزمین هند، دانشگاه تهران، 1337ش، صص 356-393؛ دایرةالمعارف بزرگ شوروی؛ رولان، رومن، مهاتما گاندی، ترجمۀ محمدقاضی، تهران، انتشارات روز، 1347ش، صص 35، 81، 85، 87، 221؛ عنایت، حمید، اندیشۀ سیاسی در اسلام معاصر، ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، 1362ش؛ همو، سیری در اندیشۀ سیاسی عرب، تهران، جیبی، 1356ش؛ کیهان، روزنامه، 11 تیر 1330ش، شمـ 2456، ص 8، 15 تیر 1330ش، شم‍ 2459، صص 1، 7، 20 تیر 1330ش، شم‍ 2464، ص 1، 22 تیر 1330ش، شم‍ 2465، صص 1، 4، 5، 7، 25 تیر 1330ش، شمـ 2468، ص 7؛ نهرو، جواهر لعل، زندگی من، ترجمۀ محمود تفضلی، تهران، 1339ش؛ همو، کشف هند، ترجمۀ محمود تفضلی، تهران، امیرکبیر، 1361ش؛ میعاد با سرنوشت، ترجمۀ محمود تفضلی، تهران، حیدری، 1363ش، نیز: 

Ahmad, Aziz, Studies in Islamic Culture in the Indian Environment, Oxford University Press, 1964; Jain, Kumar Navish, Muslims in India, A Biographical Dictionary, New Delhi Manohar Publications, 1979, Vol. I, London University Catalogue of the School of Oriental and African Studies, 1963; Smith, Wilfred Cantwell, Modern Islam in India, London, Victor Gollancz Ltd., 1946; University of Chicago, Catalogue of the oriental Institute Library, 1970, II / 563-564. 

هادی عالم‎زاده
 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: