صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / آریستوکراسی /

فهرست مطالب

آریستوکراسی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 3 دی 1398 تاریخچه مقاله

آریسْتوکْراسی [ārīstokrāsī]، یا حکومت‌اشرافی،حکومت طبقه‌ای نسبتاً کوچک و ممتاز یا اقلیتی متشکل از افرادی که تصور می‌رود بیش از همه صلاحیت حکومت کردن دارند.
آریستوکراسی آن‎گونه که افلاطون و ارسطو تصور می‌کردند، در سیاست به‌معنای فرمانروایی بهترین افراد انگشت ـ شماری است که از نظر اخلاقی و عقلانی برترند و به نفع مردم حکومت می‌کنند. این نوع حکومت با فرمانروایی یک تن (سلطنت یا جباریت)، حکومت افراد بسیار )دمکراسی یا حکومت عوام)، یا حکومت خودخواهانه یا نظامی چند تن جاه‌طلب (اُلیگارشی یا حکومت محفلی یا حکومت ثروتمندان) تفاوت دارد. 
از آنجا که «بهترین» مفهومی مبتنی بر ارزش‌گذاری و تا حدودی ذهنی است، تمیز دادن آریستوکراسی از الیگارشی، یا حکومت ثروتمندان به شیوه‌ای عینی دشوار است. چون در حکومت سلطنتی نیز آریستوکراسی خاصی وجود دارد، و در حکومتهای دمکراتیک نیز مردم می‌کوشند بهترینها را به حکومت برگزینند، عنصر اشرافیت در این نوع حکومتها هم وجود دارد. از این‌رو، آریستوکراسی به مفهومی عینی‌تر، به حکومت قشر بالای گروههای لایه‌بندی شده گفته می‌شود. بدین‌سان، رده‌های بالای حکومت، آریستوکراسی سیاسی دستگاه دولت را تشکیل می‌دهند؛ بالاترین ردۀ رجال کلیسا، آریستوکراسی کلیسا را می‌سازند. ثروتمندترین رجال عالم صنعت و سرمایه آریستوکراسی توانگر گروههای اقتصادی را تشکیل می‌دهند. شخصیتهای برجستۀ هنرها و علوم در گروههای علمی و هنری و فلسفی، قشر حاکم بر اتحادیه‌های کارگری در میان کارگران، کاسْتِ برهمن در جامعۀ مبتنی بر کاست هند، اسپارتیاتها در اسپارت، ائوپاتریدها در آتن، پاتریسیَنها یا اُپتیماتها در روم و نجبای قرون وسطای اروپا نمونه‌هایی از آریستوکراسی اجتماعی را در این گروهها یا جوامع تشکیل می‎دهند. اغلب این‌گونه آریستوکراسیهای اجتماعی، هم از نظر قانونی و هم در عمل، موروثی بوده‌اند.
انواع دیگر آریستوکراسی نیز بوده‌اند، مثلاً در میان بالاترین قشر کلیسای کاتولیک رومی، اشراف حاکم در حکومتهای جمهوری یا سلطنتی انتخابی، رهبران سازمانهای علمی و‌‌ هنری، برخی از اقشار ثروتمندان و ‌حتى برخی از امپراتوران، مانند امپراتوران روم که 43٪ از آنها را «نوخاسته‌ها» تشکیل می‌دادند و اعضای آنها به قشرهای مختلف مردم تعلق داشته‌اند. اما تمایز بین آریستوکراسی موروثی و غیر موروثی نسبی است، زیرا حتى در جامعۀ کاستی نیز برخی از افراد فرودست به کاستهای بالاتر راه پیدا می‌کنند و پاره‌ای از بزرگ‌زادگان به کاستهای پایین‌تر تنزل می‌یابند. 
از سوی دیگر، حتى در آریستوکراسیهای باز نیز همواره این گرایش وجود دارد که بالاترین قشر به گروهی موروثی که اعضای آن را عمدتاً اشراف‌زادگان تشکیل دهند، تبدیل شود. مثلاً در ایالات متحده در میان اَبَرمیلیونرهایی که در قید حیات‌اند، درصد کسانی که از والدین ثروتمند زاده شده‌اند، بسیار بیش از اواسط سدۀ 19م است.    (108)

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: