صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / اسحاق (ع) /

فهرست مطالب

اسحاق (ع)


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِسْحاق‌ (ع‌)، پیامبر و نیای‌ قوم‌ بنی‌ اسرائیل‌ كه‌ در قرآن‌ كریم‌ بارها از او یاد شده‌ است‌. اصل‌ نام‌ او در عبری‌ «یصحاق‌» (فعل‌ مضارع‌) به‌ معنی‌ «می‌خندد» است‌ (نک‍ : گزنیوس‌، 850 ؛ نیز نک‍ : مارتین‌، 661).

اسحاق‌(ع‌) در عهدین‌

بنابر روایت‌ عهد عتیق‌ خداوند ابراهیم‌ خلیل‌ (ع‌) را در 99 سالگی‌ بشارت‌ رسانید كه‌ همسرش‌ ساره‌ را بركت‌ داده‌ است‌ و از وی‌ پسری‌ به‌ او خواهد بخشید، پسری‌ كه‌ او نیز بركت‌ خواهد یافت‌ و امتها از وی‌ به‌ وجود خواهند آمد. ابراهیم‌(ع‌) از این‌ خبر خندید و با خود اندیشید كه‌ چگونه‌ مردی‌ 100 ساله‌ و زنی‌ 90 ساله‌ صاحب‌ فرزندی‌ خواهند شد (پیدایش‌، 17: 16-17). بار دیگر، فرستادگانی‌ كه‌ از جانب‌ خداوند برای‌ هلاك‌ ساختن‌ قوم‌ لوط (سدوم‌) فرود آمده‌ بودند، به‌ هیأت‌ مردانی‌ بر ابراهیم‌ (ع‌) وارد شدند (همان‌، 18: 1-2، 20 به‌ بعد)و به‌ او بشارت‌ دادند كه‌ زوجه‌اش‌ ساره‌ صاحب‌ پسری‌ خواهد شد (همان‌، 18: 10). این‌ بار نیز ساره‌ با شنیدن‌ آن‌ بشارت‌ خندید و به‌ سبب‌ پیری‌ و فرسودگی‌ خود و همسرش‌ این‌ امر را سخت‌ ناشدنی‌ دانست‌ (نک‍ : همان‌، 18: 12). به‌ هر روی‌، آنچه‌ خواست‌ الهی‌ بود، تحقق‌ پذیرفت‌ و اسحاق‌ متولد شد. 
در عهد عتیق‌ دربارۀ دورۀ كودكی‌ اسحاق‌ سخن‌ بس‌ اندك‌ است‌؛ تنها اشاره‌ شده‌ است‌ كه‌ ابراهیم‌(ع‌) او را در 8 روزگی‌ به‌ فرمان‌ خداوند ختنه‌ كرد و چون‌ رشد نمود، به‌ مناسبت‌ از شیر گرفتن‌ او جشنی‌ بزرگ‌ برپا داشت‌ (همان‌، 21: 4، 8). با تولد اسحاق‌ ناسازگاری‌ ساره‌ با اسماعیل‌ فرزند مهتر ابراهیم‌(ع‌) و مادرش‌ هاجر فزونی‌ یافت‌، چندانكه‌ ساره‌ ابراهیم‌ را واداشت‌ تا هاجر و فرزندش‌ اسماعیل‌ را از سرزمین‌ كنعان‌ دور سازد (نک‍ : همان‌، 21: 10، قس‌: 16: 4، 21: 9؛ برای‌ تفسیر، نک‍ : كلارك‌، I/ 133-134). در سفر پیدایش‌ (باب‌ 22) دربارۀ نوجوانی‌ اسحاق‌، به‌ امتحان‌ ذبح‌ فرزند اشاره‌ شده‌، و چنین‌ آمده‌ است‌ كه‌ ابراهیم‌(ع‌) مأمور شد تا یگانه‌ فرزند خود اسحاق‌ را به‌ قربانگاه‌ ببرد، اما از آنجا كه‌ وی‌ توانست‌ ایثار و خشیت‌ خویش‌ را در برابر پروردگار به‌ اثبات‌ برساند، از ادامۀ كار معاف‌ شد و از جانب‌ خداوند فرمان‌ یافت‌ تا در عوض‌ اسحاق‌، قوچی‌ را كه‌ در آنجا حاضر شده‌ بود، «برای‌ قربانی‌ سوختنی‌» بگذراند. گفتنی‌ است‌ كه‌ در منابع‌ اسلامی‌ غالباً اسماعیل‌ (ه م‌) به‌ عنوان‌ ذبیح‌ شناخته‌ شده‌ است‌. 
به‌ روایت‌ عهد عتیق‌ اسحاق‌ در 37 سالگی‌ مادر خویش‌ را از دست‌ داد (پیدایش‌، 23: 1) و در 40 سالگی‌ ازدواج‌ كرد (همان‌، 25: 20). او به‌ توصیۀ پدر و مساعدت‌ خادم‌ او، همسرش‌ را از بومیان‌ سرزمین‌ ناحور در ارام‌ نهرین‌ از قبیله‌ای‌ كه‌ ابراهیم‌(ع‌) بدان‌ تعلق‌ داشت‌، برگزید (همان‌، باب‌ 24). بر پایۀ اشارات‌ سفر پیدایش‌، زوجۀ وی‌ رِفقه‌، دختر بتوئیل‌، پسرِ برادر ابراهیم‌(ع‌)، بوده‌ است‌ (همانجا؛ نیز نک‍ : جودائیكا، IX/ 2). ثمرۀ این‌ پیوند پس‌ از 20 سال‌ دو پسر تؤم‌ بود كه‌ از هنگامی‌ كه‌ در بطن‌ مادر خویش‌ پرورش‌ می‌یافتند، منازع‌ یكدیگر بوده‌اند. فرزند نخست‌ را عیسو و دیگری‌ را كه‌ به‌ دنبال‌ وی‌ به‌ دنیا آمده‌ بود، یعقوب‌ نام‌ نهادند. با گذشت‌ زمان‌ عیسو صیادی‌ ماهر شد و محبوب‌ اسحاق‌ گردید و یعقوب‌ كه‌ مورد علاقۀ رفقه‌ بود، به‌ «چادرنشینی‌» (شبانی‌) روی‌ آورد (پیدایش‌، 25: 22، 24، 26- 28). 
به‌ روایت‌ تورات‌، زمانی‌ اسحاق‌ ناگزیر شد كه‌ به‌ سبب‌ بروز خشك‌ سالی‌ راهی‌ِ سرزمین‌ جرار گردد. وی‌ در بدو ورود خود به‌ جرار، از بیم‌ آنكه‌ مردم‌ آن‌ سرزمین‌ به‌ منظور تصاحب‌ زوجه‌اش‌ رفقه‌، او را به‌ قتل‌ رسانند، ناچار شد وی‌ را خواهر خود بخواند (همان‌، باب‌ 26)؛ شایان‌ توجه‌ است‌ كه‌ این‌ روایت‌ به‌ نوعی‌ دیگر دربارۀ ابراهیم‌(ع‌) در جرار نیز آمده‌ است‌ (نک‍ : همان‌، 20: 1-2). اسحاق‌ در جرار به‌ كشاورزی‌ پرداخت‌ و در این‌ كار ترقی‌ كرد و اموال‌ فراوانی‌ به‌ دست‌ آورد (همان‌، 26: 12-14). وی‌ گاه‌ رشك‌ همسایگان‌ را برمی‌انگیخت‌ و ناگزیر بود برای‌ اجتناب‌ از برخورد، در وادیهای‌ اطراف‌ روزگار بگذراند (نک‍ : همان‌، 26: 17)؛ از جمله‌ در بئر شبع‌ چاه‌ آبی‌ حفر كرد و مذبحی‌ نیز برای‌ عبادت‌، برپا نمود (همان‌، 26: 23، 25). آمدن‌ ابی‌ ملك‌، پادشاه‌ جرار به‌ بئر شبع‌ برای‌ بستن‌ پیمان‌ آشتی‌ با اسحاق‌ (همان‌، 26: 16-31)، نشان‌ می‌دهد كه‌ او در این‌ منطقه‌ اقتداری‌ حاصل‌ كرده‌ بوده‌ است‌. 
بر پایۀ مطالب‌ سفر پیدایش‌، اسحاق‌ در اواخر عمر، در حالی‌ كه‌ پیر و نابینا شده‌ بود، بر آن‌ شد تا یكی‌ از فرزندان‌ را وصی‌ خود سازد و این‌ جایگاه‌ در نهایت‌ نصیب‌ یعقوب‌ شد (باب‌ 27). اسحاق‌ پس‌ از این‌ وصیت‌، 20 سال‌ دیگر زندگی‌ كرد و سرانجام‌ در 180 سالگی‌ در حبرون‌ درگذشت‌ (همان‌، 35: 28). پسرانش‌ یعقوب‌ و عیسو، او را در مقبرۀ پدرش‌، واقع‌ در مَكفیله‌ به‌ خاك‌ سپردند (همان‌، 35: 29، 49: 30-31؛ برای‌ دیگر گزارشها از روایات‌ یهودی‌، نک‍ : جودائیكا، IX/ 4 ).
برای‌ نگاهی‌ گذرا بر جایگاه‌ اسحاق‌ در تعالیم‌ ویژۀ عهد جدید، نخست‌ باید یادآور شد كه‌ برپایۀ اندیشۀ مطرح‌ شده‌ در برخی‌ رسائل‌ پولس‌، از آن‌ رو كه‌ «فرزندان‌ جسم‌، فرزندان‌ خدا نیستند»، تأكید شده‌ است‌ كه‌ اسحاق‌ «فرزند جسم‌» نبود (رساله‌ به‌ غلاطیان‌، 4: 28- 29؛ رساله‌ به‌ رومیان‌، 9: 7- 8؛ نیز نک‍ : كلارك‌، I/ 139؛ ریاشی‌، 14). 
در مقایسه‌ دیده‌ می‌شود كه‌ برپایۀ سفر پیدایش‌، اسحاق‌ می‌بایست‌ در «روز سوم‌» قربانی‌ می‌شد (22: 4)، در حالی‌ كه‌ عیسی‌ مسیح‌ نیز «روز سوم‌» به‌ حد كمال‌ رسید (لوقا، 13: 32). همچنین‌ اینكه‌ ابراهیم‌(ع‌) هیزم‌ قربانی‌ِ سوختنی‌ را بر هم‌ گذاشت‌ و اسحاق‌ را بسته‌، بر فراز هیزم‌ نهاد (پیدایش‌، 22: 9)، با بسته‌ شدن‌ عیسی‌ مسیح‌(ع‌) بر صلیب‌ و حمل‌ صلیب‌ توسط وی‌ (متی‌، 27: 2؛ یوحنا، 19: 17- 18) مقایسه‌ شده‌ است‌ (نک‍ : كلارك‌، همانجا). در آیین‌ مسیحیت‌ ازدواج‌ اسحاق‌ با رفقه‌ نیز رمز گونه‌ و كنایه‌آمیز تفسیر شده‌، و انتظار رفقه‌ برای‌ دیدار اسحاق‌ (پیدایش‌، 24: 64 - 65) رمز انتظار برای‌ ظهور مسیح‌ است‌ (نک‍ : جودائیكا، IX/ 6).

مآخذ

در پایان‌ مقاله‌.

نوری‌ سادات‌ شاهنگیان‌ 

اسحاق‌(ع‌) در قرآن‌ و منابع‌ اسلامی

نام‌ اسحاق‌ 17 بار در قرآن‌ كریم‌ ذكر شده‌ است‌. قالب‌ «...ابراهیم‌ و اسماعیل‌ و اسحاق‌...» در 5 آیه‌ از سوره‌های‌ مدنی‌، ضمن‌ موضوعاتی‌ كلی‌ همچون‌ وحی‌ و تنزیل‌ (بقره‌/ 2/ 136؛ نساء/ 4/ 163)، رسالت‌ پیامبران‌ (آل‌عمران‌/ 3/ 84)، عطف‌ به‌ ایمان‌ و یكتاپرستی‌ گذشتگان‌ (بقره‌/ 2/ 133) و شهادت‌ و گواهی‌ خداوندی‌ در بارۀ برخی‌ از انبیا (همان‌/ 2/ 140) جای‌ گرفته‌ است‌. در دیگر آیات‌ كه‌ همگی‌ از سوره‌های‌ مكی‌ هستند، افزون‌ بر یاد كرد نام‌ اسحاق‌ به‌ عنوان‌ عطیه‌ای‌ الهی‌ (ابراهیم‌/ 14/ 39؛مریم‌/ 19/ 49)، از وی‌ با صفات‌ «صالح‌» و «عابد» یاد شده‌ است‌ (انبیاء/ 21/ 72،73؛ صافات‌/ 37 / 112). همچنین‌ اسحاق‌ از جمله‌ پیامبرانی‌ است‌ كه‌ از برگزیدگان‌ بوده‌، و مورد هدایت‌ قرار گرفته‌ (انعام‌/ 6/ 84؛ص‌/ 38/ 45- 47)، و خیروبركت‌ خداوندبر وی‌ عرضه‌شده‌است‌ (صافات‌/ 37/ 113). 
روایات‌ اسلامی‌ كه‌ در كلیات‌ با روایت‌ عهد عتیق‌ هماهنگی‌ دارد، ضمن‌ اینكه‌ از بشارت‌ به‌ تولد اسحاق‌ از سوی‌ فرشتگان‌ برای‌ حضرت‌ ابراهیم‌(ع‌) و ساره‌ بحث‌ می‌كنند، به‌ تولد او در 100، 112 یا 120 سالگی‌ ابراهیم‌(ع‌) اشاره‌ دارند. در این‌ زمان‌ ساره‌ 90 سال‌ داشت‌ و اسماعیل‌ فرزند بزرگ‌ ابراهیم‌(ع‌) 14 یا 13 ساله‌ بود (نک‍ : مسعودی‌، مروج‌...، 1/ 46؛ طبرسی‌، 6/ 491؛ ابن‌ كثیر، قصص‌...، 222). در روایات‌ اسلامی‌ دربارۀ زندگی‌ اسحاق‌، از تولد تا زمانی‌ كه‌ كودكی‌ را پشت‌ سر می‌نهد، سخنی‌ به‌ میان‌ نیامده‌ است‌. آغاز سخن‌ِ دوباره‌ دربارۀ اسحاق‌ هنگامی‌ است‌ كه‌ مسألۀ «ذبح‌» مطرح‌ می‌شود؛ اگر چه‌ برپایۀ نظر مشهور میان‌ مسلمانان‌، فرزند ذبیح‌، اسماعیل‌ (ﻫ م‌) بوده‌ است‌، اما در برخی‌ از روایات‌، ذبیح‌ بودن‌ اسحاق‌ نیز تأیید شده‌ است‌. در روایات‌ موردنظر، این‌ قول‌ به‌ عنوان‌ دیدگاه‌ كسانی‌ از صحابه‌ و تابعین‌، چون‌ ابن‌ مسعود،عباس‌ بن‌ عبدالمطلب‌،كعب‌ الاحبار،مسروق‌،عمر بن‌عبدالعزیز و دیگران‌ مطرح‌ شده‌ است‌ (نک‍ : نحاس‌، 3/ 431؛ طبری‌، 23/ 51 به‌ بعد؛ نیز مجاهد، 543؛ فرزدق‌، 2/ 284؛ ابن‌ سلام‌، 147؛ ابن‌ قتیبه‌، 35؛ احمدابن‌حنبل‌، 1/ 306-307). افزون‌ بر روایات‌ صریح‌، روایاتی‌ پراكنده‌ نیز به‌ عنوان‌ نقلهایی‌ موافق‌ با دیدگاه‌ یاد شده‌ دیده‌ می‌شود: مانند حكایتی‌ دربارۀ نامۀ یعقوب‌ به‌ عزیز مصر (قمی‌، 1/ 351-352؛ زمخشری‌، 4/ 57). روایت‌ ازرقی‌ (2/ 175) دربارۀ گوسفند فدیه‌ داده‌ شده‌ به‌ جای‌ اسحاق‌ و ذكر از خودگذشتگی‌ اسحاق‌ در امر ذبح‌ (ثعلبی‌، 91؛ نیز ابن‌ عبدربه‌، 2/ 440؛ بلعمی‌، 1/ 225؛ حاكم‌، 2/ 556، 559؛ بغوی‌، 4/ 567). 
رأی‌ غالب‌ میان‌ مفسران‌ آن‌ است‌ كه‌ اینگونه‌ روایات‌ تأثیر پذیرفته‌ از منابع‌ اسرائیلیات‌ بوده‌ است‌ و نمی‌توان‌ آنها را به‌ عنوان‌ روایات‌ اصیل‌ تلقی‌ كرد (ثعلبی‌، 91-92؛ ابن‌ كثیر، البدایۀ، 1/ 149؛ سیوطی‌، 7/ 105). اما ابن‌ بابویه‌ دربارۀ تمییز ذبیح‌ بودن‌ اسماعیل‌ یا اسحاق‌، تشخیص‌ طرق‌ احادیث‌ وارده‌ دربارۀ هر كدام‌ را پیشنهاد كرده‌ است‌ (نک‍ : من‌لایحضر، 2/ 230-231، الخصال‌، 1/ 57 - 58). 
بنابر اخبار و روایات‌ موجود در آثار اسلامی‌، اسحاق‌ در 40 سالگی‌ با رفقه‌ دختر بتوئیل‌ بن‌ الیاس‌ ازدواج‌ كرد و در 60 سالگی‌ از وی‌ صاحب‌ دو فرزند همزاد با نامهای‌ عیسو و یعقوب‌ شد (نک‍ : ابن‌ قتیبه‌، 38؛ مسعودی‌، همان‌، 1/ 46-47؛ بلعمی‌، 1/ 261؛ ابن‌ كثیر، قصص‌، همانجا). مطابق‌ منابع‌ اسلامی‌، وی‌ پس‌ از اسماعیل‌ نبوت‌ یافت‌ و از برادر مهین‌ اسم‌ اعظم‌ آموخت‌. او كه‌ به‌ فرمان‌ الهی‌ در شام‌ پیامبر بود، بر جای‌ برادر نشست‌ و پیروان‌ ابراهیم‌ و اسماعیل‌ بدو پیوستند (بلعمی‌، همانجا؛ مسعودی‌، اثبات‌...، 35-36؛ ناصر خسرو، 186). 
در منابع‌ اسلامی‌ داستان‌ وصیت‌ اسحاق‌ و تعیین‌ یعقوب‌ به‌ عنوان‌ جانشین‌ در گزارشی‌ مفصل‌ و در جزئیات‌ نزدیك‌ به‌ داستان‌ عهد عتیق‌ آمده‌ است‌ (مثلاً نک‍ : مسعودی‌، همانجا؛ ثعلبی‌، 101). دربارۀ سن‌ اسحاق‌ به‌ هنگام‌ درگذشت‌، آراء مختلفی‌ بیان‌ شده‌، ولی‌ گفتنی‌ است‌ كه‌ برخی‌ سال‌ وفات‌ او را برای‌ بنی‌اسرائیل‌ مبدأ تاریخ‌ شمرده‌اند (نک‍ : ابن‌ قتیبه‌، 38؛ مسعودی‌، مروج‌، همانجا، التنبیه‌...، 208؛ ثعلبی‌، 102؛ نیز نک‍ : مجلسی‌، 12/ 113). در منابع‌ اسلامی‌ نیز خاك‌سپاری‌ وی‌ در آرامگاه‌ ابراهیم‌(ع‌) و در كنار ساره‌ یاد شده‌، و دربارۀ زیارت‌ برخی‌ كسان‌ از مقبرۀ ابراهیم‌، اسحاق‌ و یعقوب‌(ع‌) سخن‌ رفته‌ است‌ (ازرقی‌، 1/ 73؛ اصطخری‌، 57؛ حدود العالم‌، 174؛ هروی‌، 10، 30-31؛ یاقوت‌، 2/ 194- 195). 
شهرت‌ و منزلت‌ اسحاق‌ در میان‌ مسلمانان‌ به‌ پایه‌ای‌ است‌ كه‌ به‌ موازات‌ رسانیدن‌ نسب‌ عرب‌ به‌ اسماعیل‌، گاه‌ نسب‌ برخی‌ از اقوام‌ غیرعرب‌ را به‌ طور نمادین‌ به‌ اسحاق‌ رسانده‌اند؛ مثلاً در سده‌های‌ نخستین‌، برخی‌ را تصور بر آن‌ بوده‌ است‌ كه‌ ایرانیان‌ نسب‌ به‌ او می‌برده‌اند و گاه‌ چنین‌ پنداشته‌ می‌شده‌ كه‌ نام‌ دیگر منوچهر - نیای‌ بزرگ‌ ایرانیان‌ - یعیش‌ بن‌ ویزك‌ است‌ و به‌ گمان‌ اینان‌ ویزك‌ تغییر یافتۀ واژۀ اسحاق‌ بوده‌ است‌ (نک‍ : ابن‌ فقیه‌، 197؛ ابن‌ عبدربه‌، 3/ 409؛ مسعودی‌، التنبیه‌، 108-110). در این‌ باره‌ برخی‌ از معاصران‌ با نگاهی‌ زبان‌ شناسانه‌ تطور نام‌ اسحاق‌ (ایساك‌) به‌ ویزك‌ (ایزك‌) را بررسی‌ كرده‌اند (گلدسیهر، ؛ I/ 135 علی‌، 1/ 496-497). علاوه‌ بر آن‌، برخی‌ می‌پنداشته‌اند كه‌ فیلیپ‌ پدر اسكندر مقدونی‌ و نیز برخی‌ پادشاهان‌ روم‌ از نسل‌ اسحاق‌ بوده‌اند (نک‍ : ابن‌ عنبه‌، 21؛ نیز نک‍ : ابن‌ حزم‌، 8). 
گفتنی‌ است‌ كه‌ نام‌ اسحاق‌ شاید به‌ سبب‌ اختصاص‌ فصی‌ از فصوص‌ الحكم‌ ابن‌ عربی‌ به‌ «فص‌ حكمۀ حقیۀ فی‌ كلمۀ اسحاقیۀ»، به‌ برخی‌ منابع‌ عرفانی‌ راه‌ یافته‌ است‌ (ص‌ 84 -90). همچنین‌ اشاره‌های‌ نمادین‌، مانند دست‌ به‌ دست‌ شدن‌ پیراهنی‌ كه‌ ابراهیم‌ آن‌ را به‌ اسحاق‌، و اسحاق‌ نیز به‌ نوبۀ خود به‌ یعقوب‌ سپرد و سپس‌ به‌ یوسف‌ رسید، در اندیشۀ سهروردی‌ (نک‍ : ص‌ 44- 45) با سنت‌ خرقه‌ پوشانیدن‌ در میان‌ متصوفه‌ تطبیق‌ شده‌ است‌. از اسحاق‌ در ادب‌ فارسی‌ یادكردهای‌ بسیاری‌ دیده‌ می‌شود (برای‌ نمونه‌، نک‍ : ناصر خسرو، همانجا؛ سنایی‌، 623؛ سلطان‌ ولد، 535). 

مآخذ

ابن‌بابویه‌، محمد، الخصال‌، به‌ كوشش‌ علی‌ اكبر غفاری‌، قم‌ 1403ق‌؛ همو، من‌لایحضره‌ الفقیه‌، به‌ كوشش‌ علی‌ اكبر غفاری‌، قم‌، جماعۀ المدرسین‌؛ ابن‌ حزم‌، علی‌، جمهرۀ انساب‌ العرب‌، بیروت‌، 1403ق‌/ 1983م‌؛ ابن‌ سلام‌ جمحی‌، محمد، طبقات‌ الشعراء، به‌ كوشش‌ یوزف‌ هل‌، بیروت‌، 1402ق‌/ 1982م‌؛ ابن‌ عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، به‌ كوشش‌ احمد امین‌ و دیگران‌، بیروت‌، 1402ق‌/ 1982م‌؛ ابن‌عربی‌، محیی‌الدین‌، فصوص‌ الحكم‌، به‌ كوشش‌ ابوالعلاء عفیفی‌، بیروت‌، 1400ق‌/ 1980م‌؛ ابن‌ عنبه‌، احمد، الفصول‌ الفخریۀ، به‌ كوشش‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، تهران‌، 1363ش‌؛ ابن‌ فقیه‌، احمد، البلدان‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، قاهره‌، 1302ق‌/ 1885م‌؛ ابن‌ قتیبه‌، عبدالله‌، المعارف‌، به‌كوشش‌ ثروت‌ عكاشه‌، قاهره‌، 1388ق‌/ 1969م‌؛ ابن‌ كثیر، البدایۀ؛ همو، قصص‌ الانبیاء، به‌ كوشش‌ خلیل‌ میس‌، بیروت‌، 1407ق‌/ 1987م‌؛ احمد ابن‌ حنبل‌، مسند، قاهره‌، 1313ق‌؛ ازرقی‌، محمد، اخبار مكۀ، به‌ كوشش‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌، 403ق‌/ 983م‌؛ اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالك‌ الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 927م‌؛ بغوی‌، حسین‌، معالم‌ التنزیل‌، بیروت‌، 405ق‌/ 985م‌؛ بلعمی‌، محمد، تاریخ‌، به‌ كوشش‌ محمدتقی‌ بهار، تهران‌، 353ش‌؛ ثعلبی‌، احمد، قصص‌ الانبیاء، قاهره‌، 374ق‌/ 955م‌؛ حاكم‌ نیشابوری‌، محمد، المستدرك‌، حیدرآباد دكن‌، 334ق‌؛ حدود العالم‌، به‌ كوشش‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌، 363ش‌؛ ریاشی‌، سالم‌، رسالتی‌ الی‌ الیهود، بیروت‌، 966م‌؛ زمخشری‌، محمود، الكشاف‌، قاهره‌،366ق‌/ 947م‌؛ سلطان‌ ولد، محمد، دیوان‌، به‌ كوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، 338ش‌؛ سنایی‌، حدیقۀ الحقیقۀ، به‌ كوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، 359ش‌؛ سهروردی‌، عمر، عوارف‌ المعارف‌، به‌كوشش‌ قاسم‌ انصاری‌، تهران‌، 364ش‌؛ سیوطی‌، الدر المنثور، بیروت‌، 403ق‌/ 983م‌؛ طبری‌، تفسیر؛ طبرسی‌، فضل‌، مجمع‌ البیان‌، بیروت‌، 408ق‌/ 988م‌؛ علی‌، جواد، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، بیروت‌، 976م‌؛ عهد جدید؛ عهد عتیق‌؛ فرزدق‌، دیوان‌، بیروت‌، 414ق‌/ 994م‌؛ قرآن‌ كریم‌؛ قمی‌، علی‌، تفسیر، بیروت‌، 1387ق‌؛ مجاهد، تفسیر، به‌ كوشش‌ عبدالرحمان‌ طاهر سورتی‌، اسلام‌آباد، 396ق‌/ 976م‌؛ مجلسی‌، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت‌، 1403ق‌/ 1983م‌؛ مسعودی‌، علی‌، اثبات‌ الوصیۀ، نجف‌، كتابخانۀ حیدریه‌؛ همو، التنبیه‌ و الاشراف‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1893م‌؛ همو، مروج‌ الذهب‌، به‌ كوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، 1384ق‌/ 1964م‌؛ ناصرخسرو، دیوان‌، به‌ كوشش‌ مجتبی‌ مینوی‌، تهران‌، 1367ش‌؛ نحاس‌، احمد، اعراب‌ القرآن‌، به‌ كوشش‌ زهیر غازی‌ زاهد، بیروت‌، 1405ق‌/ 1985م‌؛ هروی‌، علی‌، الاشارات‌ الی‌ معرفۀ الزیارات‌، دمشق‌، 1953م‌؛ یاقوت‌، بلدان‌؛ نیز: 

Clarke, A., A Commentary and Critical Notes on The Holy Bible, New York/ Nashville; Gesenius, W., A Hebrew and English Lexicon of the Old Testament, ed. F.Brown, Boston/ New York, 1906; Goldziher, I., Muslim Studies, tr. C.R. Barber & S.M.Stern, London, 1967; Judaica; Martin, D.W., « Isaac» , New Catholic Encyclopedia, London etc., 1966, vol. VII. 
فرامرز حاج‌ منوچهری‌ 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: