صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / اسحاق بن حسین /

فهرست مطالب

اسحاق بن حسین


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِسْحاق‌ بْن‌ حُسِین‌، مؤلف‌ كتاب‌ جغرافیایی‌ آكام‌ المرجان‌ كه‌ احتمالاً در سدۀ 4 یا 5 ق‌ می‌زیسته‌ است‌. 
آگاهیهای‌ ما دربارۀ اسحاق‌ كه‌ در برخی‌ مآخذ، به‌ نام‌ او عنوان‌ «منجّم‌» نیز افزوده‌ شده‌ (نک‍ : دنبالۀ مقاله‌)، بسیار اندك‌ است‌؛ بنابراین‌ توجه‌ بیشتر پژوهشگران‌ به‌ كتاب‌ بازمانده‌ از او، آكام‌ المرجان‌، معطوف‌ شده‌ است‌ و در این‌ كتاب‌ مختصر هم‌ آنچه‌ به‌ دوران‌ زندگی‌ وی‌ مربوط باشد، جز به‌ مدد حدس‌ و گمان‌ به‌دست‌ نمی‌آید. 
از بررسی‌ دقیق‌ این‌ اثر چنین‌ برمی‌آید كه‌ مؤلف‌ به‌ احتمال‌ بسیار، اهل‌ اندلس‌ یا مغرب‌ بوده‌ است‌، زیرا افزون‌ بر استفاده‌ از برخی‌ تعبیرات‌ خاص‌ آن‌ منطقه‌ (نک‍ : كراچكوفسكی‌، 1/ 229)، تفصیلی‌ برخلاف‌ معمول‌ خود دربارۀ اندلس‌ به‌دست‌ می‌دهد كه‌ تا حدی‌ مؤید این‌ نكته‌ است‌ (اسحاق‌، 30-33؛ نیز نک‍ : كُداتسی‌، 8 ؛ مینورسكی‌،141). همچنین‌ با توجه‌ به‌ اینكه‌ وی‌ ذكری‌ از شهر تنّیس‌ افریقا كه‌ در 262ق‌ احداث‌ شده‌، در كتاب‌ خود آورده‌ (نک‍ : ص‌ 23)، می‌توان‌ او را جزو رجال‌ پس‌ از سدۀ 3ق‌ قرار داد. از سوی‌ دیگر، سكوت‌ او دربارۀ شهر مراكش‌ كه‌ احداث‌ آن‌ در 454ق‌ صورت‌ گرفت‌، تعلق‌ او را به‌ دورانی‌ پس‌ از این‌ تاریخ‌، بعید جلوه‌ می‌دهد (كداتسی‌، كراچكوفسكی‌، همانجاها؛ GAL,S, I/ 405).
گذشته‌ از اینها، ادریسی‌، از جمله‌ مآخذ خود در تألیف‌ نزهۀ المشتاق‌، از كتابی‌ بدون‌ عنوان‌، اثر «اسحاق‌ بن‌ حسن‌ منجم‌»، یاد می‌كند (1/ 5 -6) كه‌ برخی‌ از پژوهشگران‌ به‌رغم‌ مغایرتی‌ كه‌ در این‌ مورد در نام‌ پدر اسحاق‌ وجود دارد، گفته‌اند مقصود مؤلف‌ آكام‌ المرجان‌ است‌ (نیز نک‍ : گریفینی‌، 79 ؛ كداتسی‌، 7 ، به‌ نقل‌ از نالینو). اما ابن‌ خلدون‌ كه‌ به‌ همین‌ بخش‌ از كتاب‌ ادریسی‌ دربارۀ منابع‌ او استناد كرده‌، همین‌ نام‌ را به‌ گونۀ ابن‌ اسحاق‌ منجم‌ آورده‌ است‌ (ص‌ 53) و در جای‌ دیگری‌ نیز از همین‌ مقدمه‌، از ابن‌ اسحاق‌ منجم‌ تونسی‌ نام‌ می‌برد كه‌ به‌ گفتۀ او، از رجال‌ اوایل‌ سدۀ 7 ق‌ بوده‌ است‌ (ص‌ 489). كداتسی‌ برای‌ ردّ نظر نالینو كه‌ می‌گوید مقصود ادریسی‌، همین‌ اسحاق‌ مؤلف‌ آكام‌ المرجان‌ است‌، احتمال‌ می‌دهد كه‌ مقصود از «اسحاق‌ منجم‌» نزد ادریسی‌، نه‌ اسحاق‌ ابن‌ حسین‌ مؤلف‌ آكام‌ المرجان‌، بلكه‌ ابن‌ اسحاق‌ تونسی‌ است‌ (همانجا). اما از آنجا كه‌ وفات‌ ادریسی‌ در حدود سال‌ 560ق‌/ 1165م‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌ و با توجه‌ به‌ تصریح‌ ابن‌ خلدون‌ به‌ تعلق‌ ابن‌ اسحاقِ مذكور به‌ اوایل‌ سدۀ 7ق‌، احتمال‌ كداتسی‌ بی‌وجه‌ به‌نظر می‌رسد (نیز نک‍ : كراچكوفسكی‌، 1/ 230؛ زوتر، 142-143). ادریسی‌ در اثر دیگر خود، انس‌ المهج‌ نیز از «اسحاق‌ بن‌ حسین‌ منجم‌» نام‌ برده‌ است‌ (ص‌ 4؛ نیز نک‍ : كداتسی‌، همانجا؛ مونس‌، 197، حاشیۀ 2). اما استفادۀ ادریسی‌ از آكام‌ المرجان‌ بعید به‌ نظر می‌رسد، خاصه‌ كه‌ او به‌ منابع‌ كتاب‌ اسحاق‌ دسترسی‌ داشته‌، و خود به‌ شماری‌ از آنها در صدر كتاب‌ اشاره‌ كرده‌ است‌؛ مگر آنكه‌ فرض‌ كنیم‌، آكام‌ المرجانِ موجود، نسخۀ مختصر شده‌ای‌ از كتابی‌ مفصل‌تر است‌ كه‌ مورداستفادۀ ادریسی‌ قرار گرفته‌ بوده‌ است‌ (نیز نک‍ : دنبالۀ مقاله‌). به‌ هرحال‌، در اینكه‌ همین‌ آكام‌ المرجانِ موجود، از مآخذ ادریسی‌ بوده‌ است‌، دلیل‌ متقنی‌ در دست‌ نیست‌. 
اثر اسحاق‌ بن‌ حسین‌ كه‌ عنوان‌ كامل‌ آن‌ آكام‌ المرجان فی‌ اوصاف‌ المدائن‌ المشهورۀ فی‌ كل‌ مكان‌ است‌، چنانكه‌ از نام‌ آن‌ پیداست‌، نوشتۀ مختصری‌ است‌ دربارۀ شهرهای‌ مشهور در سرزمینهای‌ اسلامی‌ و با شرحی‌ مختصرتر دربارۀ برخی‌ نقاط دیگر. تنها نسخۀ شناخته‌ شده‌ از این‌ كتاب‌ در آمبروزیاناست‌ و آنجلا كُداتسی‌، خاورشناس‌ ایتالیایی‌، متن‌ آن‌ را با مقدمۀ دقیقی‌ در وصف‌ نسخه‌ و تحلیل‌ موارد آن‌، در 1929م‌، ضمن‌ «مجموعۀ لینچئی1» در رم‌ منتشر كرد؛ اما پیش‌ از او، نالینو و گریفینی‌ نسخۀ كتاب‌ را بررسی‌ و معرفی‌ كرده‌ بودند (گریفینی‌، 80 -79 ؛ كداتسی‌، 1).
كتاب‌ پس‌ از بسمله‌، بدون‌ خطبه‌، با جملۀ «قال‌ اسحاق‌ بن‌ حسین‌ رحمه‌ الله‌ تعالی‌» آغاز می‌شود و مؤلف‌ مطالب‌ خود را با «ذكر مدینۀ مكۀ المشرفه‌» شروع‌ می‌كند؛ سپس‌ به‌ ذكر مدینۀ النبی‌ و بیت‌المقدس‌ می‌پردازد (ص‌ 1-4). نخستین‌ شهر پس‌ از این‌ 3 شهر مقدس‌، بغداد است‌ (ص‌ 4). كتاب‌ نظم‌ خاصی‌ ندارد و مؤلف‌ تنها به‌ ذكر شهرهای‌ مشهور بسنده‌ كرده‌ است‌. اطلاعات‌ ذیل‌ نام‌ هر شهر بسیار اندك‌ است‌ و بخش‌ بیشتر آن‌ نیز به‌ موقعیت‌ نجومی‌ شهرها اختصاص‌ یافته‌ است‌. به‌ گفتۀ كداتسی‌ (ص‌ 2 )، گویا در اینگونه‌ موارد، مؤلف‌ یك‌ نقشۀ جغرافیایی‌ پیش‌رو داشته‌ است‌. بیان‌ ویژگیهای‌ طبیعی‌ و مذهبی‌ بلاد نیز در این‌ اثر چندان‌ به‌چشم‌ نمی‌خورد و مؤلف‌ به‌ندرت‌ گاهی‌ به‌ این‌ موضوعات‌ و خاصه‌ مذهب‌ غالب‌ مردم‌ یك‌ ناحیه‌، توجه‌ می‌كند (مثلاً دربارۀ حضرموت‌، نک‍ : ص‌ 11). آكام‌ المرجان‌ چنان‌ مختصر است‌ كه‌ كداتسی‌ احتمال‌ داده‌ است‌ این‌ كتاب‌ نسخۀ خلاصه‌ شده‌ای‌ از كتابی‌ مفصل‌تر بوده‌ باشد (همانجا؛ نیز نک‍ : كراچكوفسكی‌، 1/ 229)؛ با اینهمه‌، مؤلف‌ خود در یك‌جا به‌ تمایل‌ به‌ اختصار و ایجاز در این‌ اثر اشاره‌ كرده‌ است‌ (ص‌ 28). كتاب‌ با ذكری‌ از بلاد خزر و ترك‌ پایان‌ می‌یابد (نک‍ : ص‌ 38 به‌ بعد). 
اسحاق‌ بن‌ حسین‌ به‌ منابع‌ خود اشاره‌ نمی‌كند، تنها در یك‌ جا (ص‌ 15) دربارۀ تاریخ‌ فتح‌ اصفهان‌ می‌گوید «قال‌ قتیبۀ» كه‌ گویا مقصود او ابن‌ قتیبه‌ است‌، ولی‌ مطلب‌ مورداستناد او در كتاب‌ المعارف‌ ابن‌ قتیبه‌ - كه‌ می‌توان‌ چنین‌ اطلاعاتی‌ را در آن‌ سراغ‌ گرفت‌ - دیده‌ نمی‌شود (نیز نک‍ : كداتسی‌، 4 -3 ؛ قس‌: سعد، 7، كه‌ ابن‌قتیبۀ دینوری‌ را با دینوری‌ مؤلف‌ الاخبار الطوال‌ خلط كرده‌ است‌). 
آكام‌ المرجان‌ با برخی‌ مآخذ جغرافیایی‌ كهن‌، مانند آثار ابن‌ رسته‌، ابن‌ خردادبه‌ و یعقوبی‌ اشتراك‌ مطلب‌ دارد؛ اما در چند جا، خاصه‌ در چندین‌ شهر ایران‌، شباهت‌ نوشتۀ اسحاق‌ بن‌ حسین‌ با البلدان‌ِ یعقوبی‌ چنان‌ است‌ كه‌ گویا از روی‌ آن‌ نوشته‌ شده‌ است‌، مثلاً همدان‌ (ص‌ 14؛ نیز نک‍ : یعقوبی‌، 272)، ری‌ (ص‌ 15، نیز نک‍ : یعقوبی‌، 275-276) و جرجان‌ (ص‌ 17؛ نیز نک‍ : یعقوبی‌، 277). در پاره‌ای‌ موارد نیز قرابت‌ آكام‌ المرجان‌ با اثر ابن‌ خردادبه‌ و ابن‌ رسته‌ مشهود است‌ (نک‍ : مینورسكی‌، 141). گرچه‌ دیگر محققان‌ تأثیر كتاب‌ جیهانی‌، معروف‌ به‌ المسالك‌ و الممالك‌ را نیز در این‌ كتاب‌ بعید ندانسته‌اند (نک‍ : كراچكوفسكی‌، 1/ 230)، اما چنانكه‌ مینورسكی‌ به‌درستی‌ گفته‌ است‌ (ص‌ 149 )، احتمالاً این‌ تأثیر به‌سبب‌ استفادۀ اسحاق‌ بن‌ حسین‌ از مآخذ واسطه‌ است‌، نه‌ به‌طور مستقیم‌ از كتاب‌ جیهانی‌. 
دو بخش‌ پایانی‌كتاب‌ آكام‌ المرجان‌ - كه‌ با متن‌ اصلی‌ متفاوت‌ به‌ نظر می‌رسد - مغشوش‌ است‌ و با آنكه‌ گویا مؤلف‌، این‌ دو بخش‌ را از بخشهای‌ مربوط به‌ خزر و بُرداس‌ و بلغار در اثر ابن‌ رسته‌ برگرفته‌، اما به‌ عللی‌ در آن‌ خلط و آشفتگی‌ روی‌ داده‌ است‌. مینورسكی‌ در پژوهش‌ عالمانه‌ای‌ در مقایسه‌ با دیگر منابع‌ و خاصه‌ ابن‌ رسته‌، این‌ بخش‌ را مجدداً تصحیح‌ كرده‌، و پیرامون‌ كتاب‌ و مؤلف‌ و به‌ویژه‌ بخش‌ مذكور، به‌ نكات‌ ارزشمندی‌ اشاره‌ كرده‌ است‌ (ص‌ 141-150).
كتاب‌ آكام‌ المرجان‌ را یك‌بار دیگر، فهمی‌ سعد در 1408ق‌/ 1988م‌، براساس‌ چاپ‌ كداتسی‌، در بیروت‌ منتشر كرد و ترجمۀ فارسی‌ آن‌ به‌ قلم‌ محمدآصف‌ فكرت‌ در 1370ش‌ براساس‌ چاپ‌ بیروت‌، در مشهد چاپ‌ و منتشر شده‌ است‌. 

مآخذ

ابن‌ خلدون‌، عبدالرحمان‌، مقدمه‌، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌؛ ادریسی‌، محمد، انس‌ المهج‌ و روض‌ الفرج‌، چ‌ تصویری‌، به‌كوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانكفورت‌، 1405ق‌/ 1984م‌؛ همو، نزهة المشتاق‌، بیروت‌، 1409ق‌/ 1989م‌؛ اسحاق‌بن‌حسین‌، آكام‌ المرجان‌، به‌كوشش‌ آنجلا كداتسی‌، بغداد، مكتبۀ المثنی‌؛ سعد، فهمی‌، مقدمه‌ بر آكام‌ المرجان‌، بیروت‌، 1408ق‌/ 1988م‌؛ كراچكوفسكی‌، ا. ی‌.، تاریخ‌ الادب‌ الجغرافی‌ العربی‌، ترجمۀ صلاح‌الدین‌ عثمان‌ هاشم‌، قاهره‌، 1963م‌؛ مونس‌، حسین‌، تاریخ‌ الجغرافیۀ و الجغرافیین‌ فی‌ الاندلس‌، مادرید، 1967م‌؛ یعقوبی‌، احمد، البلدان‌، به‌كوشش‌ دخویه‌، 1892م‌؛ نیز: 

Codazzi, A., introd. Akām ... (vide: PB, Eshāq-e-bn-e Hoseyn); GAL,S; Griffini, E., «Die jungste ambrosianische... Handschriften», ZDMG, 1915,vol.LXIX; Minorsky, V., «The Khazars and theTurks in the Akām al-Marjān» , Bulletin of the School of Oriental Studies, 1937-1939, vol. IX; Suter, H., Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke, Leipzig, 1900. 
علی‌ بهرامیان‌ 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: