صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / اریتره /

فهرست مطالب

اریتره


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِریتْره‌، سرزمینی‌ تاریخی‌ در شمال‌ اتیوپی‌ (حبشه‌) و كشوری‌ اسلامی‌ در یكی‌ از مناطق‌ سوق‌الجیشی‌ جهان‌. 
نام‌ اریتره‌ از واژۀ یونانی‌ اروثروس‌ پدید آمده‌ كه‌ به‌معنای‌ سرخ‌ است‌ (BSE3, XXX/ 236) چه‌بسا نام‌ دریای‌ سرخ‌ (بحر احمر) در ارتباط با همین‌ واژه‌ بوده‌ باشد، زیرا در روزگار باستان‌ آن‌ را دریای‌ اریتره‌ می‌نامیدند. سبب‌ این‌ نام‌گذاری‌ آن‌ بوده‌ است‌ كه‌ خزه‌های‌ فراوانی‌ در این‌ دریا وجود داشت‌ كه‌ رنگشان‌ از سطح‌ آب ارغوانی‌ می‌نمود؛ ازاین‌رو دریانوردان‌ یونانی‌ آن‌ را «اریتره‌» نامیدند (صبّی‌، 28). هرودت‌ (ص‌ 381) و استرابُن‌ (VII/ 348, 349) نیز به‌ دریای‌ اریتره‌ اشاره‌ كرده‌اند. در 1890م‌ ایتالیاییها نیز نام‌ اریتره‌ را كه‌ از «دریای‌ اریتره‌» گرفته‌ شده‌ بود، بر این‌ منطقه‌ نهادند، تا تملك‌ خود را كه‌ از 1869م‌ با خریدن‌ بندر عصب‌ در كرانۀ دریای‌ سرخ‌ آغاز كرده‌ بودند، بدین‌وسیله‌ تقویت كنند. پیش‌ از آن‌ حبشیان‌ این‌ سرزمین‌ را بحرمِدِر (كشور دریایی‌) یا مأرب‌ مَلاّش‌ (آن‌ سوی‌ رودخانۀ مأرب‌) می‌نامیدند (EI2).
اریتره‌ از شمال‌ و مغرب‌ با سودان‌، از مشرق‌ و شمال‌ با دریای‌ سرخ‌، از جنوب‌ با اتیوپی‌ و از جنوب‌ شرقی‌ با جیبوتی‌ هم‌مرز است‌ (كریملو، 3). مساحت‌ اریتره‌ را با اختلاف‌ زیاد از 400‘117 تا 125 هزار كمـ2 نوشته‌اند (بریتانیكا؛ بروكهاوس‌؛ افریقا...، II/ 581؛ BSE3، همانجا؛ «دائرةالمعارف‌ ایتالیا»؛ صبی‌، 261؛ كتاب‌ سبز، 78؛ لاروس‌ بزرگ‌؛ كریملو، همانجا). از مجمع‌ الجزایر داهلك‌ در دریای‌ سرخ‌ 126 جزیره‌ به‌ اریتره‌ تعلق‌ دارد كه‌ عمده‌ترین‌ آنها داهلك بزرگ‌ به‌ وسعت‌ 751 كمـ 2 در فاصلۀ 50 كیلومتری‌ از بندر مصوع‌ واقع‌ است‌. در این‌ جزایر آب‌ انبارهای‌ بزرگی‌ كنار صخره‌ها وجود داشته‌ كه‌ تاكنون‌ نیز برجای‌ مانده‌ است‌ (همانجا). 
جمعیت‌ اریتره‌ به‌ سبب‌ فقدان‌ سرشماری‌، دقیقاً دانسته‌ نیست‌. در 1993م‌ آن را حدود 5/ 3 تا 4 میلیون‌ نفر («اریتره‌»، 23؛ الصحفیون‌...، 11؛ كتاب‌ سبز، همانجا) تخمین‌ زده‌اند. 78٪ از مردم‌ اریتره‌ در روستاها سكنى دارند (صبی‌، 264). اریتره‌ شامل‌ جلگه‌های‌ پست‌ ساحلی‌ ، نیمه‌ صحرایی‌ و اراضی‌ كوهستانی‌ است‌ كه‌ ارتفاعات‌ عمدۀ آن‌ حدود 2 تا 3 هزار متر بالاتر از سطح‌ دریاست‌ ( افریقا، II/ 582؛ كریملو، 4). منطقۀ جنوب‌ خلیج‌ زولا حدود 116 متر پایین‌تر از سطح‌ دریاست‌. اریتره‌ دارای‌ زمینهای‌ حاصل‌خیز و نیز چندین‌ رودخانۀ موسمی‌ از جمله‌ مأرب‌ و بركه‌ است كه‌ به‌ سبب‌ اندك‌ بودن‌ میزان‌ باران‌ دچار كم‌آبی‌ هستند (همو، 4- 5؛ عارف‌، 33-34). 
آب‌ و هوای‌ اریتره‌ استوایی‌، صحرایی‌ و نیمه‌صحرایی‌ است‌. میزان‌ بارندگی‌ آن‌ كمتراز 50 میلی‌متر در سال‌ است‌ كه‌ بیشتر در تابستانها می‌بارد ( افریقا، II/ 583). در مناطق‌ مركزی‌ و شرقی‌ باران‌ كمتر است‌ (صبی‌، 263). میزان‌ دما در كرانۀ دریای‌ سرخ‌ میان‌ °18 و °45 در تغییر است‌ و در صحرای‌ دانكالیا (داناكیل‌) حداكثر به‌ حدود °48 سانتی‌گراد می‌رسد. از این‌رو اریتره‌ اغلب‌ دچار خشك‌سالی‌ است‌ (كریملو، 4). در این‌سرزمین‌ درختان‌ صنوبر و زیتون‌ بیشتر می‌رویند ( الصحفیون‌، 9، 10). حیوانات‌ گوناگونی‌ چون‌ گاو وحشی‌، گورخر، كرگدن‌، فیل‌، شیر و پلنگ‌ در اریتره‌ می‌زیند ( افریقا، II/ 584). از معادن‌ اریتره‌ طلا، آهن‌، پتاسیم‌، نفت‌، نیكل‌، منگنز و نمك‌ را می‌توان‌ نام‌ برد ( الصحفیون‌، همانجا). در فاصلۀ سالهای‌ 1937-1940م‌ میزان‌ استخراج‌ طلا در اریتره‌ 072‘1كیلوگرم‌ بوده‌ است‌ (دناصوری‌، 217). مردم‌ اریتره‌ اغلب‌ به‌ كشاورزی‌ و دامپروری‌ می‌پردازند. 
شهرهای‌ اریتره‌ اینهاست‌: اسمره‌، كِرِن‌، مصوع‌ و عصب‌ كه‌ دو شهر اخیر بندری‌ هستند ( افریقا، II/ 590؛ كریملو، 5). اسمره‌ پایتخت‌ اریتره‌ در ارتفاع‌ 300 ،2متری‌ از سطح‌ دریا واقع‌ شده‌ است‌ كه‌ جمعیت‌ آن‌ را با اختلاف‌ بسیار از 275 هزار تا 433 هزار نفر نوشته‌اند ( افریقا، I/ 282؛ صبی‌، 266؛ «فرهنگ‌...»، 83).
اریتره‌ از نظر تقسیمات كشوری‌ شامل‌ 9 استان‌ است‌: 1. حماسین‌، مركز آن‌ اسمره‌؛ 2. دریای‌ سرخ‌، مركز آن‌ مصوع‌ با 50 هزار تن‌ جمعیت‌؛ 3. دانكالیا، مركز آن‌ عصب‌ با 30 هزار تن‌ جمعیت‌؛ 4. استان‌ ساحلی‌، مركز آن‌ نكفه‌؛ 5. كرن‌ با مركزی‌ به‌ همین نام‌؛ 6. آكله‌ گوآزی‌، مركز آن‌ عدی‌ ویگری‌؛ 7. استان‌ دیگری‌ بازبه‌ همین‌ نام‌ با مركزی‌ به‌ نام‌ عدّی‌ كایه‌؛ 8. بركه‌، مركز آن‌ آگوردات‌؛ 9. الگاش‌ (القاش‌)، مركز آن‌ بارنتو (صبی‌، همانجا؛ كریملو، 154). به‌ نظر می‌رسد پس‌ از استقلال‌ اریتره‌، در شمار و نام‌ استانها تغییری‌ روی‌ داده‌ باشد. طول‌ راههای‌ اریتره‌ بیش از 150‘3 كمـ است‌ و خط آهنی‌ به‌ طول‌ 307 كمـ اسمره‌ را به‌ بندر مصوع‌ و چند شهر مهم‌ پیوند می‌دهد (همو، 5). 
اریتره‌ حدود 400 كارخانه‌ دارد كه‌ برخی‌ از آنها چون‌ كارخانه‌های‌ بافندگی‌ تا 6 هزار كارگر را به‌ كار گرفته‌اند. برخی‌ نیز كارگاههای‌ كوچكی‌ هستند كه‌ تا 10 كارگر در آنها كار می‌كنند (صبی‌، 265). شمار كارگران‌ صنایع‌ اریتره‌ حدود 100 هزار نفراست‌ (همانجا). صنایع‌ اریتره‌ شامل‌ تهیۀ كودشیمیایی‌، فرش‌بافی‌، كبریت‌، چوب‌، صابون‌، روغن‌، پلاستیك‌، نایلون‌، كاغذ، گونی‌بافی‌، مونتاژ اتوموبیل‌، یخچال‌، لوله‌، سیمان‌ و جز آنهاست‌ كه‌ بیشتر آنها در شهر اسمره‌ فعالیت‌ دارند (همانجا؛ حاج‌ ابراهیم‌، 329). شهر اسمره‌ دارای‌ فرودگاه‌ بین‌المللی‌، دانشگاه‌، كارگاههای‌ تولید مواد غذایی‌، چرم‌، كفش‌، مصالح‌ ساختمانی‌، كشباف‌ و فلزكاری‌ است‌ ( افریقا، همانجا). 
اریتره‌ تاریخی‌ كهن‌ دارد كه‌ با تاریخ‌ اكسوم‌ و حبشه‌ طی‌ قرون‌ و اعصار درآمیخته‌است‌. قدمت‌ تاریخی‌ اریتره‌ را تا هزارۀ دوم‌ ق‌م‌ دانسته‌اند. در حدود هزارۀ نخست‌ ق‌ م‌ مهاجرانی‌ از حضرموت‌ (جنوب یمن‌) به‌ سرزمین‌ اریتره‌ درآمدند و این‌ مهاجران‌ بعدها پادشاهی‌ اكسوم‌ را تأسیس‌ كردند. اریتره‌ و اكسوم‌ دارای‌ میراث‌ مشتركی‌ بودند كه‌ شامل‌ فرهنگ‌، زبان‌ و تمدن‌ بخش‌ بزرگی‌ از اریتره‌ به‌ویژه‌ در منطقۀ فلات‌ می‌شد (كلیر...، IX/ 291؛ صبی‌، 27؛ كریملو، 79-80؛ افریقا، I/ 226). در نیمۀ دوم‌ سدۀ 3 و نیز سدۀ 4م‌ دولت‌ اكسوم‌ نیرو گرفت و توسعه‌ یافت‌، به‌ گونه‌ای‌ كه‌ اراضی‌ آن‌ از سراسر شمال‌ اتیوپی‌ (حبشه‌) تا دریاچۀ تانا و استان‌ امهارا ـ سائینت گسترده‌ بود. از این‌رو سرزمین‌ كنونی‌ اریتره‌ بخشی از سرزمین‌ اكسوم‌ باستانی‌ را شامل‌ می‌شد (همانجا). دولت‌ اكسوم‌ در منطقۀ شرق‌ افریقا و دریای‌ اریتره‌ موقفی‌ استوار یافت‌ (همانجا؛ علی‌، 3/ 451). رومیان‌ خواستار گسترش‌ روابط بازرگانی‌ با چین و هندوستان‌ بودند، ولی‌ دولت‌ ساسانی‌ مانع‌ بزرگی‌ به‌شمار می‌رفت‌، زیرا همۀ راههای‌ بازرگانی‌ از طریق‌ خشكی‌ را در اختیار و زیرنظر داشت‌. رومیان‌ ناگزیر به‌ راههای‌ دریایی‌ روی‌ آوردند. بدین‌ سبب‌ دریای‌ اریتره‌ در سیاست‌ اقتصادی‌ رومیان‌ اهمیت‌ بسیار پیدا كرد. رومیان‌ می‌كوشیدند تا از طریق‌ دریای‌ اریتره‌ خود را به‌ سواحل‌ جنوبی‌ عربستان‌ و از آنجا به‌ سرزمینهای‌ شرق‌ برسانند (اوسپنسكی‌، I/ 493,494).
پروكوپیوس‌ از اقدام‌ یوستی‌ نیانوس‌ در اتحاد با حبشیان‌ و حمیریان‌ به‌ منظور آسیب‌ رساندن‌ به‌ دولت‌ ایران‌ ساسانی‌ یاد كرده‌، دریای‌ اریتره‌ را وسیله‌ای‌ برای‌ اجرای‌ مقاصد امپراتور روم‌ شرقی‌ نامیده‌ است‌ (I/ 178,179). به‌ نوشتۀ او، یوستی‌نیانوس‌ به‌ هلستیوس‌ شاه‌ حبشه‌ و سمیفع‌ فرمانروای‌ حمیر كه‌ پروكوپیوس‌ او را ازیمیفوس‌ نامیده‌، پیشنهاد اتحاد كرد و مدعی‌ شد كه‌ هرگاه‌ بتوانند از هندوستان‌ ابریشم‌ بخرند و به‌ رومیان‌ بفروشند و با اینان‌ در پیكار با ایران‌ متحد شوند، از این‌ كار سود فراوان‌ خواهند برد و مانع‌ از آن‌ خواهند شد كه‌ پول‌رومیان‌ به‌جیب‌ دشمنانشان‌ یعنی‌ایرانیان‌ سرازیر شود (I/ 192, 193). پروكوپیوس دربارۀ تجارت ابریشم‌ می‌نویسد: چون‌ ایرانیان‌ به‌ هندوستان‌ نزدیك‌تر بودند، زودتر از دیگران خود را به‌بنادر هند می‌رسانیدند و مجالی‌ برای‌ دیگران‌ باقی‌ نمی‌گذاردند. در ضمن‌، لشكركشی‌ به‌ ایران‌ نیز در حیطۀ قدرت‌ حبشیان‌ و حمیریان‌ نبود (همانجا). چنانكه‌ معلوم‌ است‌، نقش‌ سواحل‌ اریتره‌ در جریان‌ مبارزات‌ اقتصادی‌ و بازرگانی‌ میان‌ دولتهای‌ ایران‌ و بیزانس‌ اهمیت‌ فراوان‌ یافت‌. حوضۀ دریای‌ اریتره‌ طی‌ سده‌های‌ 4-6م‌ از دیدگاه‌ اقتصادی‌ دارای‌ دو مركز بود: یكی در عربستان‌ جنوبی‌ حمیر و دیگری‌ در سواحل‌ حبشه‌ و اریتره‌ (اوسپنسكی‌، همانجاها؛ پیگولوسكایا، 162؛ افریقا، همانجا). پروكوپیوس‌ می‌نویسد كه‌ مقصد حمیریان‌ در سفر به‌ حبشه‌ شهر ادولیس‌ یا عدولیه‌ بود (I/ 182,183). پیش‌ بندر این‌ شهر در ساحل‌ غربی‌ دریای‌ اریتره‌ قرار داشت‌ و تابع‌ دولت‌ اكسوم‌ بود ( افریقا، I/ 222؛ رضا، 361، حاشیۀ 130). 
فرمانروایان منطقه‌ای‌ كه‌ اریترۀ كنونی‌ بخشی‌ از آن‌ بود، از سوی‌ امپراتوران‌ حبشه‌ عنوان‌ «بحر نجاشی‌» داشتند كه‌ در زبان‌ محلی‌ نجاشی‌ را «ناگاشا» می‌نامیدند (كریملو، 80). ابن‌ خلدون‌ می‌نویسد حبشیان‌ به‌ زبان‌ خود نجاشی‌ را انكاش‌ می‌گویند. عربها كاف‌ آن‌ را به‌ جیم‌ بدل كردند و یاء نسبت‌ به‌ آخر آن‌ افزودند (6/ 265؛ نیز نك‍ : افریقا، I/ 226). شاهان‌ اكسوم‌ جز عنوان‌ مزبور خود را ملوك‌ سبا، ریدان‌، حضرموت‌ و یمن‌ نیز می‌نامیدند (پیگولوسكایا، 262، حاشیۀ 5، نیز 263). چون‌ اغلب‌ بازرگانان‌ رومی‌ در جریان‌ سفر به‌ هند مورد نهب‌ و غارت‌ حمیریان‌ قرار می‌گرفتند، از این‌رو دولت‌ بیزانس‌ درصدد بهره‌گیری‌ از اختلاف‌ و دشمنی‌ میان‌ اكسوم‌ و حمیر برآمد تا بهتر بتواند در آبهای‌ هند نفوذ كند (همو، 270 ,266).
رومیان‌ در اجرای‌ سیاست‌ خویش‌ به‌ گسترش‌ آیین‌ مسیح‌ در اریتره‌، حبشه‌ و سواحل‌ شرقی‌ افریقا پرداختند. این‌ سیاست‌ از سدۀ 6م‌ صورتی گسترده‌ یافت‌. پروكوپیوس‌ هنگام‌ سخن‌ گفتن‌ دربارۀ هلستیوس پادشاه‌ حبشه‌، او را مسیحی‌ متدین‌ خوانده‌ است‌ (I/ 188, 189). ظاهراً در حدود سال‌ 522 یا 525م‌ فرمانروای‌ اكسوم‌ به‌ منظور گسترش‌ آیین‌ مسیح‌ به‌ جنوب‌ عربستان‌ لشكر كشید و بر حمیریان‌ غلبه‌ یافت‌ (پیگولوسكایا، 385، 386؛ همو، 133؛ پروكوپیوس‌، همانجاها). در مأموریت‌ سیاسی‌ سفیر روم‌ (ظاهراً ح‌ 531م‌) به‌ منظور جلب‌ حمایت‌ فرمانروای‌ اكسوم‌ در جنگ‌ برضد ایران‌، از اكسومیان‌ با عنوان‌ همكیشان‌ طلب‌ یاری‌ شده‌ بود. مأموریت‌ دیگر سفیر روم‌ ترغیب‌ حمیریان‌ و معدیان برای‌ حمله‌ به قلمرو ایران بود، اما توفیقی در این‌ كار حاصل‌ نیامد (پیگولوسیا، 386- 388). 
در عهد خسرو انوشیروان‌ شخصی‌ به‌ نام‌ ابرام‌ (آوراموس‌) كه‌ در مآخذ عربی‌ او را ابرهه‌ نامیده‌اند و در شهر عدولیه‌ (آدولیس‌) كنار دریای‌ اریتره‌ به‌ امور بازرگانی‌ می‌پرداخت‌، عامل‌ نجاشی‌ اكسوم‌ در حمیر شد و مدتی‌ با استقلال‌ فرمان‌ راند (پیگولوسكایا، 557؛ همو، 315؛ الصحفیون‌، 15؛ پروكوپیوس‌، I/ 190-191؛ نیز نك‍ : ه‍ د، ابرهه‌). پروكوپیوس دربارۀ فرمانروایی‌ ابرهه‌ می‌نویسد كه‌ میان‌ سپاهیان‌ حبشی‌ بزهكارانی‌ بودند كه‌ از فرمانروای‌ پیشین‌ اكسوم‌ روی‌ برتافتند و او را در دژی‌ زندانی‌ كردند و ابرهه‌ را به‌ جای‌ وی‌ برگزیدند. نجاشی كه‌ از خودسری‌ ابرهه‌ نگران‌ شده‌ بود، سپاهی‌ را برای‌ سركوب او گسیل‌ داشت‌، ولی‌ اینان‌ از ابرهه‌ شكست‌ خوردند و اندكی‌ بعد نجاشی درگذشت‌. ابرهه‌ پس‌ از استقرار و تثبیت فرمانروایی‌ خود به‌ یوستی‌نیانوس‌ امپراتور بیزانس‌ وعدۀ حمله‌ به‌ قلمرو ایران‌ را داد، ولی‌ به‌ محض‌ گردآوری‌ سپاه‌ و حركت به‌ سوی‌ ایران متوجه‌ خطرها و پایان‌ ناگوار این‌ لشكركشی‌ شد و به‌ سرعت‌ بازگشت‌. بسیاری‌ از محققان‌ بر مبنای‌ بررسی كتیبه‌ای‌ كه‌ از ابرهه‌ بر صخره‌ای‌ نزدیك‌ چاه‌ مریغان‌ برجای‌مانده‌، تاریخ‌ این لشكركشی‌ را 547 م‌ نوشته‌اند (پروكوپیوس‌، I/ 188-195؛ پیگولوسكایا، 405-406). در سورۀ مكی‌ فیل‌ به‌ لشكركشی‌ ابرهه‌ به‌ مكه‌ و ماجرای‌ «عام‌الفیل‌» اشاره‌ شده‌ است‌. برخی‌ منابع‌ تاریخ‌ این‌ لشكركشی‌ را با سال‌ تولد پیامبر(ص‌)، 570 یا 571م‌ مصادف‌ دانسته‌اند (نك‍ : همو، 330,315؛ ابن‌هشام‌، 1/ 167؛ علی‌، 3/ 507-508؛ نیز نك‍ : ه‍ د، ابرهه‌)، ولی‌ این‌ تاریخ‌ با اختلاف‌ ذكر شده‌ است‌ (ذهبی‌، 22- 28). 
در سدۀ 8 م‌ دوران‌ انحطاط اكسوم‌ آغاز گردید و عدولیه‌ از سوی‌ مهاجران‌ جزیرةالعرب‌ دستخوش‌ نهب‌ و غارت‌ شد كه‌ سرانجام‌ در سدۀ 11م‌ به‌ سقوط كامل‌ دولت‌ اكسوم‌ انجامید. در شمال‌ و اراضی‌ میانی‌ سرزمین‌ اتیوپی‌ دودمان‌ زاگوئه‌ قدرت‌ را در دست‌ گرفت‌ ( افریقا، I/ 226) و سلاطین‌ حبشه‌ بر اریتره‌ و مناطق‌ ساحلی‌ آن‌ مسلط شدند. مهاجرت‌ عربها از یمن‌ و دیگر نواحی‌ به‌ سرزمین‌ اریتره‌ و جزایر اطراف‌ آن‌ فزونی‌ گرفت‌. در 84ق/ 703م‌ امویان‌ و پس‌ از آنان‌ عباسیان‌ جزایر داهلك‌ را به‌ تصرف‌ آوردند و در دژهای‌ آن‌ موضع‌ گرفتند (سعیدان‌، 95؛ صبی‌، 135). در سده‌های‌ 8 و 9 م‌ مهاجرت‌ مسلمانان‌ از یمن‌ و حبشه‌ به‌ اراضی اریتره‌ گسترده‌تر شد (بستانی). در نیمۀ نخست‌ سدۀ 16م‌، مسلمانی شافعی‌ به‌ نام‌ احمد بن‌ ابراهیم‌ قاضی‌، مسلمانان‌ اریتره‌ را به‌ مبارزه‌ فرا خواند. مسلمانان‌ از 935 تا 942ق‌/ 1529 تا 1535م‌ بخشهایی‌ از نواحی‌ مركزی‌ و جنوبی‌ اریتره‌ را متصرف‌ شدند و تا سواحل دریای‌ سرخ‌ پیش‌ تاختند (كریملو، 34، 35؛ صبی‌، 151-149؛ جیزانی‌، 25). 
در 1527م‌/ 933ق‌ پرتغالیان‌ با گذر از باب‌المندب‌ به‌ بندر مصوع‌ درآمدند و كوشیدند تا مذهب‌ كاتولیك‌ را در اراضی‌ زیر سلطۀ خویش‌ رواج‌ دهند (كریملو، 81)، حال‌ آنكه‌ مسیحیان‌ اریتره‌ در حدود 12 سده‌ به‌ آیین‌ ارتدكس‌ بودند. آغاز نفوذ مسیحیت‌ در این‌ سرزمین‌ را سدۀ 4م‌ دانسته‌اند (عارف‌، 43، 44)، ولی‌ در سدۀ 6م‌ كوششهایی به‌منظور گسترش‌ آیین‌ مزبور در حبشه‌، اكسوم‌ و نوبه‌ صورت گرفته‌ بود. یوحنای‌ افسی‌ در فصلهای‌ ششم‌ و هفتم‌ كتاب‌ تاریخ‌ خود از ماجرای‌ سفر یولیانوس‌ نیك‌بخت‌ به‌ سرزمین‌ نوبه‌ و پذیرش‌ آیین‌ مسیح‌ در آن‌ دیار یاد كرده‌ است‌ (پیگولوسكایا، 650 -654). پروكوپیوس‌ نیز به‌ وجود این‌ شخص‌ اشاره‌ كرده‌ است‌ (I/ 193, 263). اگرچه‌ تلاشهایی‌ از سوی ملكه‌ تئودورا همسر یوستی‌نیانوس‌ امپراتور بیزانس‌ برای‌ گسترش‌ آیین‌ مسیحیت‌ یعقوبی‌ (مونوفیزیت‌) در نوبه‌ صورت‌ گرفت‌، با این‌ وصف‌ مسیحیان‌ اریتره‌ تابع‌ كلیسای‌ ارتدكس‌ اسكندریه‌ بودند (پیگولوسكایا، 363-364؛ كریملو، 34). 
پرتغالیان با تصرف مصوع‌ حدود 30 سال‌ این‌ بندر را در تصرف‌ داشتند و در این‌ سالها میان‌ مسلمانان‌ اریتره‌ و پرتغالیان‌ كشمكش‌ جریان‌ داشت‌ (كریملو، 81). از 1557م‌/ 964ق‌ حاكمیت‌ دولت‌ عثمانی در این‌ منطقه‌ برقرار شد (كلیر؛ صبی‌، 153). در دوران‌ سلطان سلیمان‌ قانونی‌ (926-974ق‌/ 1520-1566م‌) اوزدمیر پاشا با سپاه‌ خود در طول‌ ساحل‌ دریای‌ سرخ‌ به‌ راه‌ افتاد. وی‌ تا شهر مصوع پیش رفت و به‌ فتوحاتی در حبشه‌ دست زد (اوزون‌ چارشیلی‌، II/ 396؛ IA, V(1)/ 4) و ناحیۀ دوارو (دبارو) و شهر بوندیه‌ را تصرف كرد و در 1560 یا 1562م‌ در همین‌ شهر درگذشت‌ (همانجا). پس‌ از او فرزندش‌ عثمان‌ پاشا حدود 7 سال‌ مقام‌ بیگلربیگی‌ حبشه‌ را برعهده‌ داشت‌ كه‌ اریتره‌ بخشی‌ از آن‌ به‌شمار می‌رفت‌. وی در صفر 975/ اوت‌ 1567 از مقام‌ خود معزول‌ شد و عبدالرحمان‌ شرف‌بیك‌ جانشین‌ وی‌ گردید (همانجا). با شكستی‌ كه‌ نیروهای‌ عثمانی‌ در 1571م‌/ 979ق‌ در دریای‌ مدیترانه‌ از اروپاییان‌ یافتند، رفته‌ رفته‌ رو به‌ ضعف‌ نهادند و ادارۀ امور حبشه‌ تا سر حد امكان به‌ فرمانروایان‌ مصری‌ تابع‌ سلطان‌ عثمانی‌ واگذار شد (همانجا؛ صبی‌، 168).
در سالهای‌ 1875 و 1876م‌/ 1292 و 1293ق‌ درگیریهایی‌ میان‌ مصر و حبشه‌ به‌منظور تسلط بر اریتره‌ روی‌ داد كه‌ سرانجام‌ مصریان‌ شكست‌ یافتند (همو، 175-178). این‌ شكست‌ حاصل‌ قیام‌ مهدیون در سودان بود. از طرفی‌ رقابت‌ دو دولت‌ انگلیس‌ و فرانسه‌ موجب‌ پدیدآمدن‌ فرصتی‌ در دریای‌ سرخ‌ شد. این‌ فرصت‌ زمینه را برای‌ ورود ایتالیا در اریتره‌ فراهم‌ آورد («اریتره‌»، 23). تلاش دولت‌ ایتالیا در دریای‌ سرخ‌ كه‌ از 1882م‌ آغاز شده‌ بود، نخست به‌ اشغال‌ بندر عصب‌ در همان‌ سال‌ و تصرف‌ بندر مصوع‌ در 1885م‌ منتهی‌ شد. در 1889م‌ آكله‌ گوآزی‌ و اسمره‌ به‌ تصرف‌ ارتش ایتالیا درآمد (صبی‌، 190-185؛ حسن‌، 134؛ قوام‌، 1). بدین‌سان‌ اریتره‌ از 1890م‌ رسماً به‌ عنوان‌ مستعمرۀ ایتالیا شناخته‌ شد (كریملو، 87). دولت‌ ایتالیا قصد داشت‌ اتیوپی‌ را نیز به‌ چنگ‌ آورد، ولی‌ شكست ارتش‌ ایتالیا از منلیك‌ دوم‌ امپراتور اتیوپی‌ در پیكار ادوا در 1896م‌ موجب‌ شد كه‌ به‌ تصرف اریتره‌ و مناطق‌ شمالی بسنده كند (قوام‌، 2). اریتره‌ از 1890 تا 1941م‌ به‌صورت‌ مستعمرۀ ایتالیا باقی‌ بود ( الصحفیون‌، 24). 
در 1931م‌ شمار ایتالیاییها در اریتره‌ كمی‌ بیش‌ از 4 هزار نفر بود، ولی‌ از 1935م‌ و آغاز حمله‌ به‌ كشور اتیوپی‌ شمار اینان‌ فزونی گرفت‌ و در فاصلۀ سالهای‌ 1935-1937م‌ به‌ 300 هزار نفر نظامی‌ و غیرنظامی‌ رسید («اریتره‌»، همانجا) و از این‌ نیز فراتر رفت‌ (قوام‌، 18). نیاز جنگی‌ موجب شد كه‌ ایتالیاییها در اریتره‌ به‌ توسعۀ بنادر و راهها دست زنند. میزان‌ آبدهی‌ مخازن‌ آب‌ اریتره‌ كه‌ از 200 هزار لیتر تجاوز نمی‌كرد، به‌ 2 میلیون‌ لیتر رسید (همو، 25). 
 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: