صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / ادریسی /

فهرست مطالب

ادریسی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِدْریسی‌، ابوعبدالله محمد بن‌ محمد بن‌ عبدالله‌ بن‌ ادریس‌، معروف به‌ شریف‌ ادریسی‌، جغرافی‌نگار، مورخ‌، گیاه‌شناس‌، شاعر و ادیب اندلسی‌ سدۀ 6ق‌. در بعضی نوشته‌ها او را محمد بن‌ احمد نیز نامیده‌اند (نك‍ : عنان‌، 305). چون‌ نسب‌ وی‌ به حضرت‌ فاطمه‌(ع‌) می‌رسد، با عنوان «شریف‌» شهرت‌ یافته‌ است‌ (صفدی‌، 1/ 163؛ نیز نك‍ : عنان، 305-306؛ سارتن، 2(1)/ 1535). ظاهراً به سبب اقامت طولانی در جزیرۀ سیسیل (صقلیه)، او را «ادریسی صقلی» نیز نامیده‌اند (مقری، 3/ 443؛ بستانی‌). نیای بزرگ او ادریس‌ عالی‌ بامرالله‌ بود، ازاین‌رو دودمان‌ او را با عنوان‌ ادریسی‌ می‌شناختند (EI2؛ كراچكوفسكی‌، IV/ 281). سر دودمان ادریسیان‌، ادریس‌ اول‌ بود كه‌ از سرزمینهای‌ شرقی خلافت‌ به‌ مراكش‌ رفت‌ و در حدود سبته‌ در 172ق‌/ 788م‌ دولتی مستقل‌ تأسیس‌ كرد. پس‌ از مرگ‌ وی‌ در 177ق‌، پسرش‌ ادریس‌ دوم‌ به‌ پادشاهی‌ رسید كه‌ بنای‌ شهر فاس‌ در مراكش را به او نسبت داده‌اند. این دودمان تا 375ق‌/ 985م‌ حكومت كرد (همانجا). 
تولد ادریسی را 493ق‌/ 1100م‌ در شهر سبتۀ مراكش‌ نوشته‌اند (صعیدی، 229؛ حمیده‌، 388). گمان‌ می‌رود رابطۀ خانوادۀ او با اندلس همچنان برقرار بود و ادریسی در قرطبه‌ كه‌ مركز فرهنگی‌ عمده‌ای به‌ شمار می‌رفت‌، به تحصیل ریاضیات‌، تاریخ و جغرافیا پرداخت‌. مطالب مشروحی كه‌ ادریسی‌ در كتاب‌ خود دربارۀ قرطبه‌ آورده، مؤید آشنایی وسیع‌ وی با آنجا بوده است‌. ادریسی از دوران جوانی بسیار سفر كرد و به‌ سرزمینهایی‌ رفت‌ كه‌ سفر بدان‌ نواحی‌ چندان‌ رایج‌ و معمول‌ نبود. اینكه‌ او مراكش‌ و اسپانیا را می‌شناخت‌، چندان مایۀ شگفتی‌ نیست‌، ولی‌ از سطور مختلف‌ كتاب‌ او می‌توان دریافت‌ كه‌ به‌ سواحل‌ فرانسه‌ و انگلستان‌ نیز سفر كرده‌ است‌. در 510ق‌/ 1116م كه ادریسی بیش از 17 سال‌ نداشت‌، به‌ آسیای صغیر سفر كرد (همانجا). در كتاب او خاطراتی‌ از دیگر نواحی‌ آسیا و افریقا مشهود نیست‌. چنین‌ به‌نظر می‌رسد كه‌ وی‌ خود آن نواحی را ندیده‌ بود (كراچكوفسكی‌، IV/ 282). ظاهراً در حدود سال‌ 1138م‌ (532ق‌) به‌ پالرمو رفت‌ و به‌ دربار روجر دوم‌ پادشاه‌ سیسیل راه‌ یافت‌ و تا پایان‌ عمر آن‌ فرمانروا (26 فوریۀ 1154) از نزدیكان‌ او بود (همانجا؛ حمیده‌، 389). دوران‌ اقامت‌ ادریسی در سیسیل چندان‌ روشن نیست‌. شاید وی‌ در روزگار جانشین روجر نیز مدتی در سیسیل اقامت داشته است‌. 
اطلاعات دربارۀ سرگذشت‌ ادریسی‌ بسیار اندك است‌. شاید سبب این‌ بی‌توجهی‌آن‌ بوده‌است كه‌ تذكره‌نویسان‌عرب‌، او را مرتد می‌شمردند، زیرا كه‌ در دربار پادشاهی مسیحی می‌زیسته‌، و در كتاب خود او را ستوده‌ است‌ (EI2). ادریسی احتمالاً در دوران‌ پیری‌ به‌ سبته‌ بازگشته‌، و هرگاه‌ روایتها پذیرفته آیند، در 560ق‌/ 1165م‌ در آنجا درگذشته است (كراچكوفسكی‌، همانجا). 
بهترین دورۀ زندگی‌ ادریسی‌ و نیز دوران‌ نگارش‌ اثر عمدۀ او نزهة المشتاق‌ فی‌ اختراق‌ الآفاق‌ با شهر پالرمو، تختگاه‌ سیسیل‌ مرتبط است‌. این‌ اثر در عصر شكوفایی‌ فرهنگی‌ سیسیل‌، به‌ هنگام‌ فرمانروایی‌ نورمانها كه حاصل‌ ابتكار روجر دوم‌ بود، نوشته‌ شد. مؤلف‌ خود در مقدمۀ آن‌، این‌ نكته‌ را یادآور شده‌، و مقدم‌ بر هر چیز از نقش پادشاه‌ نورمانها در خلق‌ آن‌ اثر یاد كرده‌ است‌. او چگونگی‌ تألیف كتاب‌ را ضمن‌ ستایش‌ از ولی‌نعمت‌ خویش‌ به‌ شرح آورده‌، و متذكر شده‌ است‌ كه‌ چون‌ قلمرو پادشاه‌ وسعت‌ گرفت‌ و بلاد روم و مردم‌ آن‌ به‌ فرمان‌ او در آمدند، «خواست‌ تا كیفیت‌ سرزمین‌ خویش‌ را از روی‌ حقیقت‌ و بصیرت‌ بشناسد و حدود راههای‌ آن‌ را به‌ خشكی‌ و دریا بداند كه‌ در كدام‌ اقلیم‌ است و دریاها و خلیجهای‌ خاص‌ آن‌ نیز كدامند» (1/ 5). وی‌ انگیزۀ دیگر نگارش كتاب‌ را شناسایی‌ 7 اقلیم‌ دانسته‌، و به‌ آثار مؤلفانی‌ چون‌ مسعودی‌، ابونصر جیهانی‌، ابن‌خردادبه‌، احمد بن‌ عمر عذری‌، ابن‌حوقل‌، ابن‌ خاقان‌ كیماكی‌، موسی‌ بن‌ قاسم‌ قردی‌، احمد بن‌ [ابی‌] یعقوب‌ یعقوبی، اسحاق‌ بن‌ حسن‌ منجم‌، قدامۀ بصری‌، بطلمیوس‌ اقلودی‌ و ارسیوس‌ انطاكی‌ اشاره‌ كرده‌ است‌. ادریسی‌ در ادامۀ سخن می‌نویسد كه‌ روجر دوم‌ مطالب‌ این‌ اثر را مشروح‌ و كامل‌ نیافت‌. ازاین‌رو اهل‌ فن و آگاهان‌ را فرا خواند و چون‌ اطلاعات‌ آنان‌ را فزون‌تر از پیشینیان‌ ندید، آگاهان‌ سفر كرده‌ را دعوت كرد و مطالب‌ موردنیاز را چه‌ جمعی‌ و چه‌ فردی‌ از آنان‌ جویا شد. هرچه‌ را مورد اتفاق‌ بود، در ثبت‌ نگاه‌ داشت‌ و هرچه‌ را مورد اختلاف‌ بود، نادیده‌ انگاشت‌. وی‌ سپس‌ می‌افزاید كه‌ 15 سال‌ بر اینگونه‌ سپری گشت‌، پس‌ آنگاه‌ روجر دوم‌ بر آن‌ شد تا صحت‌ گفتار را دربارۀ طول‌ و عرض بلاد از روی‌ یقین‌ بداند. پس‌ لوح‌ نقشه‌ای‌ را به‌ وی‌ ارائه‌ كردند. اجزاء آن‌ را با مقیاس‌ آهنین‌ آزمود و به‌ مقایسۀ نظر مؤلفان‌ پرداخت‌، تا به‌ واقعیت‌ دست‌ یافت‌. سپس‌ فرمود تا كره‌ای‌ ضخیم‌ و بزرگ‌ از نقرۀ خالص برای‌ او به‌ وزن‌ 400 رطل‌ رومی‌ (هر رطل‌ 112 درم‌ است‌) بسازند. و چون‌ آماده‌ شد، صورت‌ 7 اقلیم‌ با همۀ اجزاء، سواحل‌، جلگه‌ها، خلیجها، دریاها، رودها و جز آن‌ را بر آن‌ نقش‌ كردند. پس‌ آنگاه‌ فرمان‌ داد تا كتابی‌ مطابق‌ شكلها تألیف‌ شود، با ذكر جزئیات‌، از جمله‌ اخلاق‌، مذهب‌، پوشاك‌، زینت‌ و زبان‌ و آن‌ را نزهة المشتاق‌ فی‌ اختراق‌ الآفاق‌ بنامند و این‌ در دهۀ اول‌ ژانویۀ 1154 مطابق‌ با شوال‌ 548 بود (1/ 5 -7). با مقایسۀ تاریخ‌ پایان‌ نگارش‌ كتاب‌ و تاریخ‌ مرگ‌ روجر دوم‌، می‌توان‌ دریافت‌ كه‌ زمان اتمام‌ كتاب‌ میان‌ 6 تا 7 هفته‌ پیش‌ از درگذشت‌ فرمانروای‌ سیسیل‌ بوده‌ است‌. پادشاه‌ نورمان‌ در اواخر زندگی‌ به‌ بیماری‌ سختی‌ دچار شد كه‌ امید شفای‌ آن‌ نمی‌رفت‌. از شتابی‌ كه‌ در بعضی‌ فصول‌ به‌ ویژه‌ از فصل‌ دوم‌ كتاب‌ ادریسی‌ مشهود است‌، چنین‌ می‌نماید كه‌ فرمانروای‌ سیسیل‌ آرزو داشته‌ تا پیش‌ از پایان‌ عمر، كتابی‌ را كه‌ اندیشۀ تألیفش‌ از او بوده‌ است‌، مشاهده‌ كند (كراچكوفسكی‌، IV/ 284 ).
پیرامون نقش‌ ادریسی‌ در تألیف‌ كتاب‌، در نسخه‌های‌ مختلف‌، اندك‌ تناقضی‌ مشهود است‌. نگارش‌ كتاب‌ گاه‌ به‌ او، و زمانی‌ به‌ روجر دوم‌ نسبت‌ داده‌ می‌شود، ولی‌ با این‌ وصف‌ تردید نیست‌ كه‌ مؤلف‌ كتاب‌، ادریسی بوده‌ است‌ (همو، IV/ 285). صفدی‌ در شرح‌ احوال‌ روجر فرمانروای سیسیل‌ می‌نویسد كه‌ وی‌ از شریف‌ ادریسی‌ صاحب‌ كتاب‌ نزهة المشتاق‌ دعوت‌ كرد تا صورتی‌ از نقشۀ جهان‌ را برای‌ او تألیف‌ كند. چون‌ ادریسی‌ نزد او شد، وی‌ را محترم‌ داشت‌ و از او خواست‌ تا در سیسیل‌ بماند و اخبار سرزمینها را تحقیق كند. روجر كسانی‌ خردمند را به‌ سرزمینهای‌ شرق‌ و غرب‌ و جنوب‌ و شمال‌ فرستاد و مصوّرانی‌ همراه‌ آنان‌ كرد. هر زمان كه‌ صورتی‌ ارائه‌ می‌شد، ادریسی‌ آن‌ را ثبت‌ می‌كرد و چون‌ خواستهای‌ او در این‌ زمینه‌ برآورده‌ شد، كتابی‌ گرد آمد كه‌ همان‌ نزهة المشتاق‌ شریف‌ ادریسی‌ است‌ (14/ 105-106). 
صفدی‌ دربارۀ سبب‌ اقامت‌ ادریسی در سیسیل‌ می‌نویسد كه‌ روجر به‌ ادریسی‌ گفت‌: چون‌ تو از دودمان خلافت‌ هستی‌، اگر میان مسلمانان‌ باشی‌، قصد كشتن‌ تو را خواهند كرد و اگر نزد من‌ بمانی‌ در امان‌ خواهی‌ بود. ادریسی نیز این‌ پیشنهاد را پذیرفت‌ (14/ 106). 
روجر بر سیسیل‌ كه‌ سرزمینی نیمه‌ شرقی‌ و مرز میان‌ دو تمدن‌ جهانی‌ آن‌ روزگار بود، فرمانروایی‌ داشت‌ و چنین‌ می‌نماید كه‌ هر دو جهان‌ را نیك‌ می‌شناخت‌. اینكه‌ وی‌ دانشمندی‌ مسلمان‌ را به‌ تألیف كتابی‌ در وصف‌ جهان‌ عصر خویش‌ واداشته‌، خود نموداری‌ از برتری‌ تمدن‌ اسلامی‌ بوده‌ است‌. اشتیاق‌ روجر به‌ اینكه‌ نقشه‌ای‌ خاص‌ او از جهان‌ تصویر شود، خود نشانه‌ای‌ از گونه‌ای گرایش‌ شرقی‌ است‌. چنانكه‌ اندیشۀ اسكندر و شاهان‌ ایران‌ و علاقۀ مأمون‌ خلیفۀ عباسی‌ و نیز اشتیاق‌ امیران‌ سامانی‌ به‌ اینكه‌ نقشه‌ای از نقاط زیر سلطۀ خود داشته‌ باشند، نموداری‌ از این‌ تمایل است‌ (كرامرز، 89-90). در این‌ هنگام‌ مسیر تازه‌ای‌ در دانش جغرافیا پدید آمد كه‌ هدف‌ آن‌ پیونددادن‌ جغرافیای‌ توصیفی‌ به‌ جغرافیای نجومی‌ بود. این‌ مسیر در اثر ادریسی‌ روشن‌ و آشكار است‌. گمان می‌رود تقسیم‌ جهان‌ به‌ 7 اقلیم‌ از اندیشه‌های كهن‌ ایرانی‌ دربارۀ 7 كشور مایه‌ گرفته‌ باشد. كتاب‌ ادریسی كوششی‌ به‌ منظور نزدیكی‌ جغرافیای‌ نجومی‌ و توصیفی‌ بوده‌ كه‌ با توفیق‌ كامل‌ همراه‌ نشده‌ است‌. 
ادریسی‌ را نمی‌توان‌ سالار جغرافی‌نگاران‌ عرب‌ و اسلامی‌ نامید. با این وصف‌، كتاب‌ او در اروپا بیش‌ از دیگر تألیفات‌ جغرافیایی‌ عربی‌ شهرت یافته‌ است‌. حضور او در محیط نیمه‌عربی‌ و نیمه‌ اروپایی‌ سیسیل‌ سبب‌ شد كه‌ از شهرت‌ فراوان‌ برخوردار گردد. با اینهمه‌، اطلاعات‌ مربوط به‌ زندگی‌ و شرح‌ احوال‌ وی‌ اندك‌ است‌ (كراچكوفسكی‌،IV/ 281 كرامرز، 89). در برخی‌ نوشته‌ها، ادریسی را «استرابُن‌ عرب‌» نامیده‌اند (نك‍ : گنثالث‌ پالنثیا، 314). چنین‌ به‌نظر می‌رسد كه‌ این‌ لقب‌ را اروپاییان‌ به‌ وی‌ داده‌ باشند. 
از مقدمۀ ادریسی‌ و نوشتۀ صفدی‌ معلوم‌ می‌شود كه‌ تألیف‌ نزهة المشتاق‌ در 3 مرحله‌ انجام‌ گرفته‌، و 3 نتیجه‌ داشته‌ است‌: نخست‌ نمونه‌ای‌ بی‌نظیر از جهان‌ به‌ صورت‌ كره‌ای‌ از نقره‌ شامل‌ نقشۀ جهان‌؛ دوم‌ نقشۀ سرزمینها، كشورها، دریاها، رودها، كوهها، فاصله‌ها و جز آن‌؛ سوم‌ نام‌ كتاب‌ است‌ كه‌ بدان‌ اشاره‌ شد (ادریسی‌، 1/ 6 -7؛ صفدی‌، همانجا). كرۀ نقره‌ در 1160م‌ (555ق‌) به‌ سبب حملۀ شورشیان‌ درهم‌ شكست‌ و به‌ غارت‌ رفت‌. ولی‌ نسخه‌های متعددی‌ از كتاب‌ و نقشه‌ها برجای‌ مانده‌ است‌ كه‌ ناقصند و رونویسهای‌ آن‌ نیز همگون‌ نیستند (كراچكوفسكی‌، IV/ 286-287 ).
كتاب‌ ادریسی‌ نام‌ دیگری‌ نیز دارد و آن‌ كتاب‌ روجار یا كتاب‌ روجاری‌ است‌ كه‌ منتسب‌ به‌ روجر دوم‌ است‌ (همو،IV/ 288 بریتانیكا؛ آمریكانا). از میان نسخه‌های‌ متعدد كتاب‌، نسخۀ پاریس‌، اكسفرد، استانبول‌ و قاهره‌ در نیمۀ نخست‌ سدۀ 19م‌ شناخته‌ شد (كراچكوفسكی‌، IV/ 287-289). نسخۀ دیگری‌ در 1315ق‌/ 1897م‌ از ایران‌ به‌ كتابخانۀ امپراتوری‌ روسیه‌ در سن‌ پترزبورگ‌ برده‌ شد كه‌ تنها قسمت‌ دوم‌ كتاب‌ است‌ و نخستین‌بار زایبولد آن‌ را معرفی‌ كرده‌ است‌ (همو، IV/ 287 ).
بجز متن كامل‌ نزهة المشتاق‌، متن‌ كوتاه‌تری‌ نیز هست‌ كه‌ در 1592م‌ (1000ق‌) در چاپخانۀ مدیچی‌ رم‌ با عنوان‌ طویل‌ نزهة المشتاق‌ فی‌ ذكر الامصار و الاقطار و البلدان‌ و الجزر و المدائن‌ و الآفاق‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ (همانجا؛ سركیس‌، 415؛ GAL, I/ 628) و در 1619م‌ (1028ق‌) دو دانشمند مارونی به‌ نامهای‌ جبرئیل‌ صهیونی‌ و یوحنای‌ حصرونی‌ كه‌ معلمان‌ زبانهای‌ شرقی‌ در پاریس‌ بودند، آن‌ را به‌ لاتینی‌ ترجمه‌ كردند ( بستانی‌ ). عنوان‌ ترجمه‌ «جغرافیای‌ نوبی‌، وصف‌ كامل‌ جهان‌ بنابر 7 اقلیم‌ آن‌ ...» است‌. همین‌ عنوان‌ سبب‌ بروز خطایی‌ دربارۀ ادریسی‌ شد كه‌ حدود دو سده‌ در محافل‌ علمی‌ اروپا دوام‌ داشت‌. چون‌ مترجمان‌ نام‌ مؤلف‌ را نمی‌دانستند، گمان‌ كردند كه‌ اصل‌ وی‌ از نوبه‌ بوده‌ است‌. آنان‌ در جایی‌ كه‌ از رود نیل‌ و عبور آن‌ از سرزمین‌ نوبه‌ یاد شده‌ است‌، واژۀ ارضها (سرزمین‌ آن‌) را ارضنا (سرزمین‌ ما) خواندند و همین‌ خطا سبب‌ شد كه‌ مؤلف‌ كتاب‌ (ادریسی‌) را از مردم‌ نوبه‌ بدانند (كراچكوفسكی‌، EI2; IV/ 287-288).
گرچه‌ كتاب‌ ادریسی‌ تا اندازه‌ای‌ آمیخته‌ به‌ تصنع‌ است‌، با این‌ وصف‌ ترتیب‌ آن‌ ساده‌ می‌نماید (كراچكوفسكی‌، .(IV/ 290 وی‌ نخست‌ وصف كوتاهی‌ از زمین‌ به‌ دست‌ داده‌، و آن‌ را به‌ شكل‌ كره‌ای‌ تصویر كرده‌ كه‌ چون‌ زردۀ تخم‌ مرغ‌ در فضا معلق‌ است‌ (ادریسی‌، 1/ 7). او طول‌ محیط زمین‌ را 900‘22میل‌ نوشته‌ است‌. میل‌ از دیدگاه‌ ادریسی برابر 555‘1متر، و كمتر از میل‌ عربی‌ است‌ كه‌ آن‌ را معادل‌ 878‘1متر نوشته‌اند. ادریسی‌ در كتاب‌ خود به یك‌ روز راه‌ یا منزل‌ اشاره‌ دارد كه‌ مسافت‌ آن‌ 24 میل‌ برابر 5/ 37 كمـ و با حركت‌ سریع‌ حدود 30 میل‌ معادل‌ 46 كمـ است‌. او یك‌ روز راه‌ یا یك‌ منزل‌ دریایی‌ را حدود 100 میل دانسته‌ كه‌ برابر 155 كمـ است‌. نوشتۀ ادریسی‌ دربارۀ مسافتها چندان‌ قابل‌ اعتماد نیست‌، زیرا وقتی‌ از میل‌ سخن‌ می‌گوید، معلوم‌ نیست‌ كه‌ مقصود او میل‌ فرنگی‌ است‌، یا عربی‌. همین‌ آشفتگی‌ دربارۀ منزل‌ نیز به‌ عنوان‌ واحد طول‌ و مسافت‌ مشهود است‌ (كراچكوفسكی‌، IV/ 288, 290).
ادریسی ضمن‌ گزارش‌ كوتاهی‌ دربارۀ اقلیمها، دریاها و خلیجها، پدیده‌های سطح‌ زمین‌ را مورد شرح‌ و بررسی‌ قرار می‌دهد. دراین‌زمینه او پیرو دانشمندان‌ پیشین‌، از جمله‌ مكتب‌ بطلمیوس‌ است كه‌ زمین را به‌ 7 اقلیم‌ بخش‌ كرده‌اند كه‌ هریك‌ چون‌ كمربندی عریض‌ از مغرب‌ به‌ مشرق‌ از خط استوا می‌گذرد (1/ 8-14). ادریسی‌ هر اقلیم‌ را به‌ 10 قسمت‌ منقسم‌ كرده‌، و گزارش‌ هر قست را از شرق‌ به‌ غرب‌ به‌ ترتیب‌ آورده‌، و هر یك‌ از گزارشها را با نقشه‌ همراه‌ كرده‌ است‌ كه‌ جمعاً 70 نقشۀ كوچك‌ می‌شود. در نسخه‌های‌ خطی‌ بنابر معمول‌ یك‌ یا دو نقشه‌ افتاده‌ است‌. ضمناً در آغاز كتاب‌ یك‌ نقشۀ مدور جهان‌ وجود دارد كه‌ تنها می‌توان آن‌ را با «اطلس‌ اسلام‌» مكتب‌ كلاسیك‌ ارتباط داد، زیرا اندیشۀ خاص‌ آن‌، وجود دو دریای‌ بزرگ‌، آشكارا در نقشۀ ادریسی‌ نمایان‌ است‌، اما كرانه‌های‌ دریای‌ مدیترانه‌ در نقشۀ او ضمن‌ مقایسه‌ با نقشه‌های‌ سابق‌ به‌ واقعیت‌ نزدیك‌تر است‌. اگر این‌ 70 نقشۀ كوچك‌ به‌ یكدیگر متصل‌ شوند، یك‌ نقشۀ بزرگ‌ جهان‌ به‌ صورت‌ مستطیل پدید می‌آید. همۀ نقشه‌های‌ ادریسی‌، ازجمله‌ نقشۀ مدور او با دقت‌ رسم‌ شده‌اند و در آنها از وجود خطوط مستقیم‌ و دوایر هندسی‌ چشم‌پوشی‌ شده‌ است‌. این‌ نیز نسبت‌ به‌ مرحلۀ دوم‌ نقشه‌كشی‌ عربی‌، یعنی‌ «اطلس‌ اسلام‌» دارای‌ امتیاز است‌ (كرامرز، 90 و نقشۀ بعد از ص‌ 86؛ حمیده‌، 390؛ كراچكوفسكی‌، 293 ,IV/ 288-289). 
از آغاز سدۀ 20م‌ با مطالعۀ اثر ادریسی‌ معلوم‌ شد كه‌ بررسی‌ كتاب‌ او جز با تحلیل‌ پا به‌ پای‌ نقشه‌ و متن‌ میسر نیست‌. این‌نظر را میلر با انتشار همۀ مطالب‌ مربوط به‌ نقشه‌شناسی متون‌ عربی‌ و فارسی‌ مشخص كرده‌ است‌، ولی‌ ارتباط متن‌ و نقشه‌ در كتاب‌ ادریسی‌ دشوار می‌نماید. ازاین‌رو بیشتر پژوهندگان‌، كتاب را شرح‌ نقشه‌ها دانسته‌اند (كرامرز، 90). در مقدمۀ كتاب‌ جز برخی‌ دیدگاههای كلی دربارۀ جغرافیای نجومی‌، مطلبی‌ از روشهای‌ نجومی ترسیم‌ نقشه‌ مشهود نیست‌. با این‌ وصف‌، باید افزود كه‌ نقشه‌های ادریسی از عمده‌ترین‌ آثار نقشه‌شناسی‌ اسلامی‌ موجود تا زمان‌ اوست‌. 
در كتاب‌ ادریسی‌ بخش‌ مربوط به‌ افریقای‌ شمالی‌، اسپانیا، سیسیل و نواحی‌ ایتالیا از همه‌ مهم‌تر است‌، زیرا به‌ خلاف‌ دیگر بخشها، مبتنی‌ بر مشاهدات‌ اوست‌. بحث‌ دربارۀ رومانی‌ و شبه‌ جزیرۀ بالكان تا اندازه‌ای‌ مبسوط است‌. ادریسی‌ از طریق‌ بازرگانان‌ عرب‌، یهود، یونانی‌ و اروپایی‌ توانسته‌ بود با مهم‌ترین‌ مراكز و راههای‌ بازرگانی‌ رومانی‌ آشنا شود. مطالب‌ كتاب‌ او دربارۀ جغرافیای‌ طبیعی‌ بالكان‌ اندك‌ است‌، ولی‌ دربارۀ اوضاع‌ اقتصادی‌ امپراتوری‌ بیزانس‌ و بلغارستان‌ در سدۀ 6ق‌/ 12م‌ مطالب‌ قابل‌ توجهی‌ دارد (كراچكوفسكی‌، IV/ 289-290). ادریسی‌ بجز افریقای‌ شمالی‌، هیچ‌یك‌ از سرزمینهای‌ غیراروپایی‌ را به‌ صورتی‌ مستقل‌ و بی‌واسطه‌ نمی‌شناخته‌ است‌، ازاین‌رو بسیاری‌ از محققان‌، مطالب‌ او را در این‌ زمینه‌ها چندان ارزشمند نمی‌شمارند. به‌ عقیدۀ نالینو، نوشتۀ ادریسی دربارۀ بخشهای غیرمسلمان آسیا و افریقا ملهم از ترجمۀ عربی‌ و متنهای‌ دستكاری‌ شدۀ اثر بطلمیوس‌ است‌ (نك‍ : همو، IV/ 290).
اطلاعات‌ ادریسی‌ دربارۀ هند و جنوب‌ شرقی‌ آسیا آشفته‌ است‌. نیمی‌ از نامهای‌ جغرافیای كتاب‌ او برگرفته‌ از مؤلفان‌ معروف‌ اسلامی‌ است‌، ولی‌ مؤلف دیگری‌ كه‌ ادریسی‌ از او نام‌ برده‌، جاناخ‌ (خاناخ‌) بن خاقان كیماكی‌ است كه شناخته نشده است‌ (همو، IV/ 291؛ ادریسی‌، 1/ 5 -6؛ حمیده‌، 391-392). 
شهرت‌ ادریسی با كتاب‌ نزهة المشتاق‌ پیوند دارد، ولی‌ معلوم‌ شده كه‌ وی‌ كتاب‌ جغرافیایی‌ دیگری‌ نیز با عنوان‌ روض‌ الانس‌ و نزهة النفس‌ برای‌ گیوم‌ (ویلیام‌) اول‌ (حك‍ 1154-1166م‌) فرزند و جانشین‌ روجر دوم‌ پادشاه‌ سیسیل‌ تألیف‌ كرده‌ است‌ (سارتن‌، 2(1)/ 1535). سال‌ تألیف‌ این كتاب‌ را 1161م‌ (همانجا) و نام‌ آن‌ را الممالك و المسالك‌ نیز نوشته‌اند ( بستانی ؛ كراچكوفسكی‌، IV/ 294) نسخه‌ای‌ خطی‌ در استانبول‌ با عنوان‌ روض‌ الفرج‌ و نزهة المهج‌ به‌ دست آمده‌ كه‌ ظاهراً قسمتی‌ از این‌ كتاب‌ است‌ و 73 نقشه‌ دارد. تاریخ‌ آن‌ نیز مربوط به‌ 588ق‌/ 1192م‌ است‌. این‌ كتاب‌ در محافل‌ علمی‌ با عنوان‌ الادریسی‌ الصغیر معروف‌ شده‌ است تا با كتاب‌ نزهة المشتاق‌ اشتباه‌ نشود (همانجا). در كتاب‌ الادریسی‌ الصغیر اقلیم‌ هشتمی‌ بر 7 اقلیم‌ افزوده‌ شد كه‌ وصف‌ آن‌ در كتاب‌ آمده‌ و در واقع همان‌ خط استواست‌ (همو، IV/ 295). نام مؤلف‌ كتاب‌ مشخص‌ نیست‌؛ ممكن‌ است‌ این‌ كتاب‌ نسخۀ ناقصی از كتاب‌ روض‌ الانس‌ و نزهة النفس‌ باشد (سارتن‌، 2(1)/ 1536). 
ادریسی‌ چون‌ بیشتر دانشمندان‌ زمان‌ خود صاحب‌ فنون‌ و كمالات‌ بود. از او جز آثار جغرافیایی‌، آثار دیگری‌ نیز بر جای‌ مانده‌ است‌. ازجمله رساله‌ای است در ادویۀ مفرده‌. سارتن‌ از كشف‌ رسالۀ گم‌ شده‌ای‌ منسوب‌ به‌ ادریسی‌ دربارۀ ادویۀ مفرده‌ یاد كرده‌ است‌. وی می‌نویسد: مقدمۀ كتاب‌ حاوی‌ كلیاتی‌ دربارۀ گیاه‌شناسی‌ بنابر مشرب‌ ارسطوست‌ (همانجا). این‌ رساله‌ را به‌ 3 نام‌ الجامع‌ لاشتات‌ النبات‌، المفردات‌ و الادویة المفرده‌ نامیده‌اند. نسخۀ خطی‌ این رساله‌ در 1928م‌ توسط ریتر در كتابخانۀ فاتح‌ استانبول‌ كشف شد كه‌ ناقص‌ است‌ و افتادگیهایی‌ نیز دارد. این‌ نسخۀ خطی‌ رساله‌ای‌ دربارۀ داروسازی‌ است كه‌ با كتاب‌ تئوفراستوس‌ و كتاب‌ النبات‌ متفاوت است‌ (همانجا؛ EI2). در مقدمۀ كتاب‌ وصف‌ 360 گیاه‌ و ادویۀ مفرده‌ آمده كه نخستین آن‌ افسنطین‌ است‌ (سارتن‌، همانجا). این گزارش‌ خالی از ارزش و اعتبار نیست‌. ادریسی‌ در این كتاب‌ كوشیده‌ است‌ نام گیاهان را به‌ زبانهای‌ مختلف‌ بیاورد و نامهای یونانی‌ و رومی آنها را از یكدیگر جدا كند. گاه‌ شمار نام‌ داروها و مترادفهای‌ آنها در زبانهای‌ مختلف‌ به‌ 12 می‌رسد كه‌ درخور توجه است (EI2؛ كراچكوفسكی، همانجا). بسیاری از نامهای مترادف گیاهانی كه ادریسی ذكر كرده، در زبان یونانی‌ جدید موجود است‌ (سارتن‌، همانجا). كتاب‌ المفردات‌ ادریسی‌ مورد استفادۀ كسانی چون‌ ابن‌بیطار نیز بوده است‌ (مقری‌، 3/ 443؛ بستانی). از ادریسی اشعاری نیز برجا مانده است (كراچكوفسكی، همانجا). 
بسیاری از جغرافی‌نگاران‌ اسلامی از نوشته‌های‌ ادریسی‌ بهره‌ جسته‌اند. از میان این گروه می‌توان به ابن‌سعید مغربی‌، جغرافی‌نگار نیمۀ دوم سدۀ 7ق/ 13م و ابوالفدا، جغرافی‌نگار اوایل سدۀ 8ق‌/ 14م اشاره كرد كه بدون واسطه‌ای از آثار ادریسی بهره گرفته‌اند (همو، IV/ 296؛ ابوالفدا، 91، 93، 111، جم‍‌ ). 

مآخذ

ابوالفدا، تقویم‌ البلدان، به كوشش م‌. رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق‌، بیروت‌، 1409ق‌/ 1989م‌؛ بستانی‌؛ حمیده‌، عبدالرحمان‌، اعلام‌ الجغرافیین العرب‌، بیروت، 1404ق‌/ 1984م‌؛ سارتن، جورج، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمۀ غلامحسین صدری‌افشار، تهران، 1355ش؛ سركیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، 1346ق/ 1928م؛ صعیدی، عبدالمتعال، المجددون فی الاسلام، مصر، مكتبة الآداب؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج 1، به كوشش هلموت ریتر، ویسبادن، 1381ق/ 1961م، ج 14، به كوشش ددرینگ، ویسبادن، 1402ق/ 1982م؛ عنان، محمدعبدالله، تراجم اسلامیة (شرقیة و اندلسیة)، قاهره، 1390ق/ 1970م؛ گنثالث پالنثیا، آنخل، تاریخ الفكر الاندلسی، ترجمۀ حسین مونس، قاهره، 1955م؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به كوشش یوسف محمد بقاعی، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ نیز: 

Americana; Britannica; EI2; GAL; KrachkovskiĮ, I. Yu., Izbrannye sochineniya, Moscow/ Leningrad, 1957; Kramers, J.H., «Geography and Commerce», The Legacy of Islam, ed. Thomas Arnold and Alfred Guillaume, Oxford, 1931. 
عنایت‌الله رضا

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: