بغدان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 30 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228853/بغدان
جمعه 12 اردیبهشت 1404
بُغْدان، نامی كه در دوران حکـومت عثمانی بر مُلداوی اطلاق میشد. سامی موقعیت جغرافیایی بغدان را در منتهیالیه شبه جزیرۀ بالكان بین°45 و´21تا °48 و´14 عرضشمالی و°22 و´53 تا°25 و´57 طول شرقی، و مساحت آن را 054 ‘38كمـ 2 آورده است (2 / 1328).
این سرزمین ملدُوا، ملدْوا، ملداوی و یا ملداویا نامیده میشود. در منابع لهستانی گاهی نام آن به صورت والاشیا آمده است، ولی نام اصلی آن ملدْواست (نکـ: IA, II / 697 ؛ قس: هـ د، افلاق) و سبب تسمیه، رودخانهای است به همین نام كه ملداوه نیز خوانده میشود (سامی، 2 / 1328، 6 / 4487؛ IA، همانجا). از 859ق / 1455م به بعد كه عثمانیها بر ملداوی تسلط یافتند، در منابع تركی نام ملداوی، چندی به صورت قره بغدان یاد میشد («دائرةالمعارف اسلام...»، VI / 269 ؛ صولاقزاده، 254؛ پچوی، 1 / 207)، ولی پس از مدتی این نام تنها به بغدان تبدیل یافت كه از نام «ویوُدا [امیر] بغدان»، حاكم امیرنشین ملداوی گرفته شده بود IA,II / 697-698)؛ «دائرةالمعارف اسلام»، همانجا). در منابع قرون وسطی نام ملداوی به صورت بغدانیا نیز آمده است (سامی، 2 / 1329،IA ؛ همانجا). چهره طبیعی: بغدان در شرق سلسله جبال كارپات واقع شده است («دائرةالمعارف جدید...»، II / 413) و نهر سِرِت (ملداوه)، شعبه رود دانوب آن را مشروب میسازد. این نهر از شمال به جنوب از میان بغدان میگذرد و این سرزمین را به دو بخش غربی و شرقی تقسیم میكند. بخش غربی شامل دامنههای جبال آلپ، و كوهستانی است و بخش شرقی را تپههای كمارتفاع تشكیل میدهد. رودهای ملدوا (ملداوه)، بیستریجه و تاتروس از سمت راست، و رود برلاد از سمت چپ به نهر سرت میریزد. بغدان دارای زمینهای حاصلخیز و جنگلهای وسیعی است و آب و هوای آن متغیر است (نکـ: سامی، 2 / 1328، 6 / 4487؛ نیز معین، 6 / 2015).
این خطه از دوران قدیم مسكون بوده است. نخستین ساكنان آن سكاهای كرانه دریای سیاه و داكهای تراكیایی تبار بودند كه در سدههای 1 تا 3م با رومیها درآمیختند و هستۀ نخستین مردم رومانی را تشكیل دادند. پس از آن اقوام مختلف اسلاو ترك از جمله هونها، آوارها، پچنگها و تاتارها در آنجا ساكن شدند (نکـ: ، IA «دائرةالمعارف اسلام»، همانجاها). در اواسط سدۀ 8ق / 14م خانواده كوچكی از اصیل زادگان اولاخ برضد پادشاه مجار عصیان كرده، به بغدان آمدند و در آنجا حکـومت جداگانهای تشكیل دادند. در 760ق / 1359م ویودا بغدان نخستین امیرنشین مستقل ملداوی را تأسیس كرد؛ به همین سبب، تركان عثمانی این امیرنشین را به نام او بغدان خواندند (اوزونچارشیلی، «تاریخ...»،I / 216 .(IA, II / 698 پیش از آغاز مناسبات بین ملداوها و تركان عثمانی، حکـام این امیرنشین برای حفظ سرزمینشان در برابر ادعاهای پادشاهان مجار و لهستان و رقیب آنها «اردوی زرین»، سیاست موازنه را دنبال میكردند. در این میان مدتی بود كه امیرنشین افلاق تحت سلطۀ عثمانیها قرار گرفته بود. در برابر این تهدید بزرگ، وی ودا الكساندرو چل بون مجبور شد با امضای معاهدۀ لوبلین به اتحادی كه بین مجارستان و لهستان و لوكزامبورگ برضد عثمانیها تشكیل یافته بود، بپیوندد (اوزونچارشیلی، نیز «دائرةالمعارف اسلام»، همانجاها). عثمانیها نخستین بار در زمان سلطان محمداول در 823ق / 1420م برای تسخیر شهر آق كرمان به خاك بغدان تجاوز كردند، ولی نتوانستند كاری از پیش ببـرند. در دوران مراد دوم نیز فشار عثمانیها بر این سرزمین ادامه یافت (اوزون چارشیلی، همان، .(I / 217 تا اینکـه سلطان محمد فاتح در 859ق / 1455م به بغدان حمله برد و ویودا پترو آرون (د 910ق / 1504م) را مغلوب كرد و او را وادار ساخت تا سالانه دو هزار سكه طلا به عنوان خراج به وی بپردازد (اوزونچارشیلی، همانجا، نیز «پذیرش...»، 83؛ IA, II / 699). سلطان عثمانی تنها به انقیاد و تسلیم پتروآرون بسنده كرد و در امور داخلی بغدان مداخله ننمود و آنجا را به صورت یكی از ایالات فتح شده، در نیاورد (همانجا). چندی بعد، ویودا استفان چلماره از دادن خراج خودداری كرد؛ در نتیجه، سلطان محمدفاتح در 881ق / 1476م به بغدان لشكر كشید و شهر سوشیوا (سوچیوا) مركز حکـومت را خراب كرد، ولی نتوانست قلعۀ آنجا را فتح كند و چون سپاهش دچار قحط سالی و بیماری وبا شد، ناچار بازگشت (صولاقزاده، 254- 255؛ كمال پاشازاده، 413-416؛ «دائرةالمعارف اسلام»، .(VI / 269در 889ق / 1484م بایزید دوم شهرهای كیلی (كیلیا) و آق كرمان را به تصرف خود درآورد. استفان چند بار كوشید تا آنها را باز پس گیرد، اما موفق نشد و مجبور شد سالانه 4 هزار سكۀ طلا به سلطان بپردازد (سعدالدین، 2 / 44-45؛ نعیما، 1 / 103، 118، 2 / 195-196؛ «دائرةالمعارف اسلام»، همانجا). در زمان سلطنت سلطان سلیمان قانونی، فرزند استفان، پترو رارش ویودای بغدان شد و اقدامات خصمانهای را بر ضد حکـومت عثمانی آغاز كرد. سلطان برای تأدیب وی به بغدان سفر كرد. پترو رارش به اردل (ترانسیلوانیا) گریخت. شهر آق كرمان، منطقه كیلی و تمام سرزمین بُجاق (بسارابی جنوبی) به تصرف سپاه عثمانی درآمد (پچوی، 1 / 207- 209، 211-212؛ II / 700 IA,؛ دسی، 116-113؛ فرائضجیزاده، 553-554). چندی بعد، پترو رارش از سلطان طلب عفو كرد و بار دیگر حاكم بغدان شد و پسرش، ایلیا (ایلیاش) را به عنوان گروگان در دربار عثمانی باقی گذاشت. پس از مرگ او ایلیا ویودای بغدان شد، ولی بعد به دین اسلام گروید و به سمت حاكم سیلستره تعیین گردید (اوزون چارشیلی، همان، .(83-85 در اواخر سدۀ 10ق / 16م نفوذ حکـومت عثمانی در بغدان بیشتر شد؛ چنان كه ویودا آرون تیرانول بنا به خواست ینیچریها به حکـومت بغدان رسید. وی برای مقابله با حکـومت عثمانی به اتحاد مقدس دول مسیحی پیوست، اما كاری از پیش نبرد و كشته شد .(IA,II / 700-701) در سدۀ 11ق / 17م در بغدان از نظر سیاسی تغییرات عمدهای به وجود نیامد، ولی از نظر دینی و فرهنگی پیشرفتهایی حاصل شد.در این دوره حکـومت عثمانی بهسبب گرفتاریهای داخلی و خارجی به بغدان توجه چندانی نشان نمیداد (همانجا). در اوایل سدۀ 12ق / 18م دیمیتری قانتِمیر ویودای بغدان شد. وی با تزار روس عهدنامهای در شهر یاش امضا كرد كه به موجب آن میبایست بغدان به كمك روسها به مرزهای سابق خود باز گردد؛ ولی روسها در 1123ق / 1711م از عثمانیها شكست خوردند و با بستن قرارداد پروت بین دول روس و عثمانی، قانتمیر به روسیه گریخت. احمد سوم، سلطان عثمانی تصمیم گرفت از آن پس ویوداهای بغدان را از میانیونانیهای فَناری انتخاب كند،تا بتواند همیشه آنها را تحتنظارت خود نگه دارد (همان، II / 702؛ «دائرةالمعارف اسلام»، .(VI / 270 در 1188ق / 1774م بر اساس عهدنامۀ «كوچوك قَینارجا» روسها حق مداخله در امور بغدان و افلاق را به دست آوردند (هامر پورگشتال، 5 / 3606-3607، 3617 ببـ ؛ IA، همانجا). در 1227ق / 1812م حکـومت عثمانی به موجب عهدنامه بخارست (بوكرِش)، بخش شرقی بغدان (بسارابی)، یعنی آق كرمان، كیلی و بِندر را به روسیه واگذار كرد (همان، .(II / 703 در 1276ق / 1859م بغدان و افلاق به هم پیوستند و سلطان عثمانی به ناچار این مجموعه را به نام رومانی به رسمیت شناخت («دائرةالمعارف اسلام»، .(VI / 271رومانی در 1295ق / 1878م از عثمانی جدا شد و استقلال خود را اعلام كرد (همانجا). بعد از جنگ جهانی دوم دولت رومانی بسارابی را به اتحاد جماهیر شوروی واگذار كرد و بدینطریق، در 1323ش / 1944م جمهوری سوسیالیستی ملداوی تأسیس شد. پس از فروپاشی شوروی، در اواخر سال 1370ش / 1991م ملداوی بهعنوان یك كشور مستقل به مجموعه كشورهای تازه استقلال یافته پیوست (همانجا).
پچوی، ابراهیم، تاریخ، استانبول، 1980م؛ سامی، شمسالدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1306ق؛ سعدالدین، محمد، تاجالتواریخ، استانبول، 1280ق؛ صولاقزاده، محمد، تاریخ، استانبول، 1297ق / 1880م؛ فرائضجیزاده، محمدسعید، گلشن معارف، استانبول، 1202ق؛ كمال پاشازاده، احمد، تواریخ آل عثمان، به كوشش شرفالدین توران، آنکـارا، 1954م؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1371ش؛ نعیما، تاریخ، استانبول، 1281ق؛ هامرپورگشتال، یوزف، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمۀ زكی علیآبادی، به كوشش جمشید كیانفر، تهران، 1369ش؛ نیز:
Deci, A., «Un Fetih – Name -i Karabogdan (1538) de Nasuh Matrakci», Fuad Koprulu armagani, Istanbul, 1953; IA; Turkiye diyanet vakf o Islam ansiklopedisi, Istanbul, 1992; Uzuncarsili, I . H., «Onaltinci yuzyil ortalarinda islamiyeti kabul etmis olan bir Bogdan voyvodasi», Belleten, Ankara, 1954, vol. XVIII, no. 69; id, Osmanl o tarihi, Ankara, 1982; Yeni Turk ansiklopedisi, Istanbul, 1985.
جلال خسروشاهی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید