صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / بشار بن برد /

فهرست مطالب

بشار بن برد


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 28 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بیشتر نویسندگان‌ معاصر كوشیده‌اند از مجموع‌ گزارشهای‌ درست‌ یا نادرست‌، چنین‌ نتیجه‌ بگیرند كه‌ بشار همچون‌ دیگر موالی‌ طعم‌ تحقیر را به‌ خصوص‌ در دورۀ اموی‌ چشیده‌ بود و نسبت‌ به‌ عربها كینه‌ای‌ عمیق‌ به‌ دل‌ داشت‌. از این‌رو، با توجه‌ به‌ دگرگونیهای‌ اجتماعی‌ در عصر عباسی‌، فرصتی‌ مناسب‌ یافت‌ تا انتقام‌ تلخ‌كامیها و غرور جریحه‌دار شده خود و دیگر هم‌وطنانش‌ را با سرودن‌ اشعاری‌ در ذم‌ و نكوهش‌ عربها بگیرد. وی‌ از یك‌ سو به‌ تحقیر و تمسخر آنان‌ می‌پرداخت‌ و از سوی‌ دیگر فضایل‌ ایرانیان‌ را برمی‌شمرد و به‌ ایرانی‌ بودن‌ خود افتخار می‌كرد (نك‍ : 1 / 377-380، 3 / 229-232؛ ابوالفرج‌، 3 / 138-139). از روایتی‌ كه‌ در اغانی‌ (همو، 3 / 203) آمده‌ است‌، چنین‌ برمی‌آید كه‌ او موالی‌ ایرانی‌ را بر ضد عربها تحریك‌ می‌كرد و از آنان‌ می‌خواست‌ كه‌ ملیت‌ خود را حفظ كنند و از خدمت‌ به‌ قبایل‌ عرب‌ و پیوستگی‌ با آنها سرباز زنند. در روایت‌ دیگری‌ آمده‌ است‌ كه‌ چون‌ مردی‌ عرب‌ به‌ او گفت‌ «موالی‌ را با شعر چه‌ كار؟»، بشار برآشفت‌ و در ابیاتی‌ با برشمردن‌ برخی‌ آداب‌ و عادات‌ عربها چون‌ «شكار موش‌»، «آب‌ نوشیدن‌ با سگان‌ در یك‌ ظرف‌»، «شكار خارپشت‌ به‌ جای‌ شكار دُراج‌» و «بزچرانی‌»، آنها را به‌ باد تمسخر گرفت‌ (نك‍ : 3 / 231-232؛ ابوالفرج‌، 3 / 166-167؛ حجاب‌، 279-280). 
وی‌ قصاید و اشعار فراوانی‌ در مدح‌ ایرانیان‌ و برتری‌ عجم‌ بر عرب‌ داشته‌ كه‌ اغلب‌ آنها همچون‌ دیگر روایتهای‌ شعوبی‌ از بین‌ رفته‌ است‌ (همانجا) و تنها ابیاتی‌ از آنها در منابع‌ كهن‌ آمده‌ است‌. نبیه‌ حجاب‌ این‌ ابیات‌ را یكجا در كتاب‌ مظاهر الشعوبیة گرد آورده‌ است‌ (ص‌ 279-284). 

شعر

بشار به‌ گفتۀ خود 12 هزار قصیده‌ (نك‍ : ابوالفرج‌، 3 / 144؛ حصری‌، 1 / 422)، و به‌ روایت‌ ابوعبیده‌ 13 هزار بیت‌ خوب‌ داشته‌ كه‌ در میان‌ شاعران‌ جاهلی و اسلامی‌ بی‌سابقه‌ بوده‌ است‌ (خطیب‌، 7 / 116). اگر این‌ ادعا درست‌ باشد، باید پذیرفت‌ كه‌ بیشتر اشعار او از میان‌ رفته‌ است‌. 
بشار بزرگ‌ترین نمایندۀ مكتب‌ نوخاستگان‌ (مُحْدَثون‌) در شعر عرب‌ به‌ شمار می‌آید (ابن‌ قتیبه‌، 477؛ ثعالبی‌، خاص‌ ...، 107؛ ابن رشیق‌، 1 / 131؛ ابوعبید، 1 / 196). در اشعار او همچون‌ سروده‌های‌ نمایندۀ دیگر این‌ مكتب‌، یعنی‌ ابونواس‌ گرایش‌ به‌ دور شدن‌ از سنتهای‌ موروثی‌ كهن‌ به‌ چشم‌ می‌خورد. با اینكه‌ بخش‌ اعظم‌ اشعار وی‌ و به‌ویژه‌ قصایدی‌ كه‌ در عصر اموی‌ سروده‌، به‌ شیوۀ سنتی‌ و تقلیدی‌ است‌ (نك‍ : 1 / 291-303، 2 / 57- 58، جم‍‌ )، اما با توجه‌ به‌ دگرگونیهای‌ سیاسی‌، اجتماعی‌ و دینی‌ در جامعۀ آن‌ روز و نیز نیازها و دلبستگیهای‌ تازه‌ كه‌ در همۀ سطوح‌ رنگی‌ نو به‌ خود گرفته‌ بود، توانست‌ با كنار گذاشتن‌ سبك‌ كهن‌ شعر عرب‌ و شیوۀ سنتی‌ قصیده‌ كه‌ با گریه‌ بر اطلال‌ آغاز می‌شد، از دایرۀ تقلید كوركورانه‌ پای‌ بیرون‌ نهد و با روی‌ آوردن‌ به‌ مضامین‌ و شیوه‌های‌ نو، و انتخاب‌ اوزان‌ سبك‌، اشعار و به‌ویژه‌ غزلیات‌ خود را با مقتضیات‌ روز هماهنگ‌ سازد و طرحی‌ نو در شعر عرب در افكند (برای‌ مثال‌، نك‍ : 1 / 355-357، 380-382؛ نیز گیب‌، .(60-61 از این‌رو، در منابع كهن از او به‌عنوان پیشوای‌ نوخاستگان‌ یاد شده‌ است‌ (ابن‌ معتز، 24؛ ثعالبی‌، ابن‌ رشیق‌، همانجاها؛ ابن‌ خلكان‌، 1 / 272؛ صفدی‌، نكت‌، 127). 
نوآوریهای‌ بشار بیشتر در غزلیات‌ او به‌ چشم‌ می‌خورد. وی‌ غزلیات‌ بسیار دربارۀ زنانی‌ سروده‌ است‌ (نك‍ : 1 / 165- 166، 184، 189، 192، جم‍‌ )‍ كه‌ احتمالاً همه آنها معشوقه‌هایی‌ خیالی‌ و پرورده ذهن شاعر بوده‌اند. منابع كهن‌ داستانهای‌ عاشقانه‌ای‌ دربارۀ او و این‌ زنان‌ نقل‌ كرده‌اند (نك‍ : ابوالفرج‌، 3 / 155، 171-172، 177) كه‌ همه‌ از نوع‌ داستانهای‌ تكراری‌ است‌ كه‌ راویان‌ دربارۀ همۀ شاعران‌ غزل‌سرا ساخته‌اند. گفته‌اند: نخستین‌ معشوق‌ وی‌ كنیزی‌ آوازه‌خوان‌ به‌ نام‌ فاطمه‌ بود كه‌ شاعر نابینا با شنیدن‌ آوازش‌ دلباختۀ او شد و اشعار فراوان‌ دربارۀ او سرود (نك‍ : 2 / 261-267؛ ابوالفرج‌، 3 / 171-172). اما بانوی‌ اصلی‌ غزلیات‌ شاعر زنی‌ به‌ نام‌ عَبده‌ یا عُبَیده‌ است‌ كه‌ بشار زیباترین‌ اشعار خود را به‌ او تقدیم‌ كرده‌ است‌ (نك‍ : 1 / 163-164، 194-197، جم‍ ؛ نیز نك‍ : ابوالفرج‌، 6 / 241-253، كه‌ بخش‌ مستقلی‌ از اغانی‌ را به‌ اخبار وی‌ و عبده اختصاص داده است‌؛ رُمن‌،.(325-336 بشار در این‌ غزلیات‌ با استفاده‌ از طبعی‌ روان‌ و ذوقی‌ لطیف‌ و به‌ كارگیری‌ مضامین‌ نو و معانی‌ تازه‌ كه‌ به‌ غزل‌ پاك‌ و آرمانی‌ بسیار نزدیك‌ است‌، سبك‌ جدیدی‌ از شعر عاشقانه‌ را پایه‌ریزی‌ كرد كه‌ موجب‌ شد محققان‌ از او به‌ عنوان‌ بنیان‌گذار شعر عاشقانه‌ در عراق‌ یاد كنند 
(واده‌، 241، 249). غزلیات وی حجم‌ بسیاری از دیوان او را تشكیل‌ می‌دهند. موسیقی‌دانان‌ برای‌ قطعاتی‌ از این‌ اشعار آهنگ‌ ساخته‌ بودند و آنها را به‌ آواز می‌خواندند (نكـ: ابوالفرج‌، 3 / 250، جمـ). 

مدح‌ و هجا

بشار در میان‌ بدویان‌ با شیوه‌های‌ شعر قدیم‌ و سبكهای‌ شاعرانه‌ به‌ خوبی آشنا شده‌ بود و بهتر از هر شاعر دیگری می‌توانست آنها را تقلید كند (نك‍ : همو، 3 / 150). از همین‌رو، مدایح‌ بشار بیشتر در اوزان‌ طویل‌ با الفاظ و عبارتهای‌ استوار سروده‌ شده‌اند و اغلب‌ آنها به‌ شیوۀ كهن‌ و مطابق‌ با سلیقۀ ممدوحان‌، با نسیب‌ و تغزل‌ آغاز می‌شوند و برخلاف‌ غزلیاتش‌، در آنها نوآوری‌ و ابتكار كمتر به‌ چشم‌ می‌خورد (نكـ: بشار، 1 / 291-303). او از مدایح‌ خود تنها برای‌ كسب‌ پاداش‌ استفاده‌ می‌كرد و با صراحت‌ از ممدوحان‌ خود جایزه‌ می‌خواست‌ (نكـ: 1 / 238-239، 338-339؛ نیز جهشیاری‌، 204- 205، ابیاتی‌ كه‌ در مدح‌ خالدبن‌ برمك‌ گفته‌ است‌) و چنانچه‌ به‌ خواستۀ خود نمی‌رسید، بی‌درنگ‌ هجویه‌ای‌ می‌ساخت‌ و ممدوح‌ را به‌ رسوایی‌ می‌كشید (ابوالفرج‌، 3 / 202-203؛ نیز بشار، 3 / 127-129، ابیاتی‌ كه‌ در هجو عباس‌ بن‌ محمد برادر خلیفه‌ منصور عباسی‌ گفته‌ است‌). 
مدایح‌ بشار كه‌ گاه‌ تلویحاً با تهدید درآمیخته‌ است‌، به‌ هیچ‌ روی‌ برخاسته‌ از عواطف‌ و احساسات‌ درونی‌ او نیست‌ و شگفت‌ آنكه خود او با صراحت به دروغ بودن ستایشهایش‌ دربارۀ ممدوحان‌ و به‌ویژه‌ مدایحش‌ دربارۀ مهدی‌ عباسی‌ اعتراف‌ دارد و آنها را وسیله‌ای‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ خواسته‌های‌ مادی‌ می‌داند (ابوالفرج‌، 3 / 216). علاوه‌ بر مهدی‌ كه‌ بیشترین‌ مدایح‌ بشار دربارۀ اوست‌ (نك‍ : 1 / 275- 278، جمـ، نیز2 / 83-90)،یكی‌ از كسانی‌ كه‌ شاعر او را بسیار ستوده‌،روح‌بن‌حاتم‌ است‌ كه‌ به‌ روایتی‌ سبب‌ راه‌ یافتن‌ وی‌ به‌ دربار مهدی‌ شد. در دیوان‌ بشار 5 قصیده طولانی‌ در مدح‌ وی آمده است‌ (نك‍ : 1 / 332- 348، 2 / 242- 256، 3 / 50-56). 
از میان‌ مضامین‌ شعری‌، هجا با روحیۀ سركش‌ او سازگاری‌ بیشتری‌ داشت‌. از این‌رو، بخش‌ عظیمی‌ از اشعار وی‌ به‌ هجو اختصاص‌ دارد. وی‌ ــ چنانكه‌ خود می‌گوید ــ به‌ خوبی‌ دریافته‌ بود كه‌ برای‌ دست‌یابی‌ به‌ پاداشهای‌ كلان‌، هجو تلخ‌ و گزنده‌ بسیار مؤثرتر از مدایح‌ دل‌نشین‌ است‌ (نك‍ : ابوالفرج‌، 3 / 207). وی‌ در سرودن‌ اشعار هجوآمیز بسیار هتاك‌ و گستاخ‌ بود و در این‌ عرصه‌ هیچ‌كس‌ به‌ پای‌ او نمی‌رسید. به‌ گفتۀ منابع‌، تنها حریف‌ وی‌ در این‌ میان‌ ابوالشمقمق‌ شاعر هم‌روزگارش‌ بود كه‌ به‌ گستاخی و هرزه‌گویی‌ شهرت‌ داشت‌ (نك‍ : ه‍ د، 5 / 599) و گفته‌اند كه‌ بشار تنها از او بیم‌ داشت‌ و از این‌رو، هر سال‌ مبلغی‌ زر برایش‌ می‌فرستاد تا از گزند هجای‌ او در امان‌ باشد (ابوالفرج‌، 3 / 194- 195؛ صفدی‌، الوافی‌، 10 / 140، نكت‌، 126). 
یكی‌ از كسانی‌ كه‌ بسیار هدف‌ هجوهای‌ او قرار گرفته‌ است‌، حَمّاد عَجرَد شاعر و ندیم‌ خاص‌ منصور عباسی‌ و حاجب‌ مهدی‌ عباسی‌ بود كه‌ میان‌ وی‌ و بشار بارها اشعاری‌ هجوآمیز مبادله‌ شده‌ است‌ (نك‍ : عباسی‌، 1 / 298-300). بشار چنان‌ كینه‌ای‌ از او به‌ دل‌ داشت‌ كه‌ به‌ روایتی‌ هزار بیت‌ در هجو او سرود و زشت‌ترین‌ و تلخ‌ترین‌ هجوهای‌ خود را به‌ او اختصاص‌ داد (نك‍ : 1 / 369-371، 2 / 210-213؛ ابوالفرج‌، 3 / 223، 239، جم‍ ؛ عباسی‌، 1 / 297). حماد نیز به‌ تلافی‌ آن‌، ابیاتی‌ كفرآمیز به بشار نسبت‌ داد تا بی‌دینی‌ و الحاد او را ثابت‌ كند (صفدی‌، الوافی‌، همانجا). بشار علاوه‌ بر اینها، در هجو یعقوب‌ بن‌ داوود، ابوهشام‌ باهلی‌ و سیبویه‌ نیز اشعاری‌ دارد (نك‍ : 1 / 161-163، 2 / 46-49، 321- 325؛ ابوالفرج‌، 3 / 210؛ مرزبانی‌، 224). وی‌ علاوه‌ بر سیبویه‌ با دیگر نحویان‌ هم‌روزگارش‌ از جمله‌ یونس‌ نحوی‌ و اخفش‌ نیز دشمنی‌ داشت‌ و انتقادات‌ آنان‌ را برنمی‌تافت‌ (نكـ: ابوالفرج‌، 3 / 211). به‌ روایت‌ ابوحاتم‌ سجستانی‌، چون‌ اخفش‌ از برخی‌ ابیات‌ بشار انتقاد كرد، وی‌ برآشفت‌ و او را تهدید به‌ هجو كرد. اخفش‌ از ترس‌ آبرویش‌ گریست‌ و دوستانش‌ را واسطه‌ قرار داد تا از هجو او دست‌ بر دارد و چون‌ بشار چنین‌ كرد، از آن‌ پس‌ اخفش در كتابهایش به اشعار وی‌ استشهاد می‌كرد (ابوالفرج‌، 3 / 209-210). 
بزرگانی‌ چون‌ جاحظ (نك‍ : البیان‌، 1 / 50)، ابوحاتم‌ سجستانی‌، ابوتَمّام‌ و اصمعی‌ اشعار بشار را ستوده‌اند (ابوالفرج‌، 3 / 150-151؛ خطیب‌، 7 / 116-117؛ ذهبی‌، 7 / 24؛ ابن‌ كثیر، 10 / 153) و برخی‌ او را با شاعران‌ برجستۀ عصر جاهلی‌ همچون‌ امرؤالقیس‌، اعشێ و نابغۀ ذُبیانی‌ هم‌طراز دانسته‌اند (نك‍ : ابن‌ رشیق‌، 1 / 131؛ ابوالفرج‌، 3 / 249). ثعالبی‌ او را از عجایب روزگار شمرده‌، و از اینكه‌ شاعری‌ نابینا در وصف‌ به‌ جایی‌ رسیده‌ است‌ كه‌ بینایان‌ از آن‌ عاجزند، اظهار شگفتی‌ كرده‌ است‌ ( ثمار، 224). با این‌ حال‌، اسحاق‌ موصلی‌ اشعار وی‌ را مورد انتقاد قرار داده‌، و او را به‌ سرقت‌ شعر متهم‌ كرده‌ است‌ (نك‍ : خطیب‌، 7 / 114- 115). از میان‌ محققان‌ معاصر، طه‌ حسین‌ بر آن‌ است‌ كه‌ قدما دربارۀ اشعار بشار اغراق‌ كرده‌اند و شعر او سزاوار آنهمه‌ ستایش‌ نیست‌ و سیبویه‌ و اخفش‌ نیز نه‌ به‌ سبب‌ استواری‌ اشعار، كه‌ از بیم‌ هجاهایش‌ به‌ ابیاتی‌ از او استناد كرده‌اند (2 / 195-197). 
بشار با برخی‌ از مشاهیر هم‌روزگارش‌ همچون‌ ابن‌ مقفع‌، ابوعبیده معمر بن مثنى‌، عقبة بن رُؤبه و ابوالعتاهیه‌ روابطی‌ صمیمانه‌ داشته‌، و در منابع‌ روایتهایی‌ دربارۀ مجالس‌ شعر و ادب‌ آنان‌ نقل‌ شده‌ است‌ (خطیب‌، 7 / 117؛ ابوعبید، 1 / 197؛ یاقوت‌، 3 / 1414). 
سلیمان‌ بن‌ مسلم‌ بن‌ ولید و سلم‌ بن‌ عمرو بن‌ حماد، معروف‌ به‌ سَلم‌ الخاسِر از شاعران‌ مشهور این‌ عصر و نیز خلف‌ احمر و خلف‌ بن‌ ابی‌ عمرو بن‌ علاء از راویان‌ و شاگردان‌ بشار بودند و اشعارش‌ را روایت‌ می‌كردند (نك‍ : ابوالفرج‌، 3 / 190، 199؛ یاقوت‌، 3 / 1382، 1402- 1403). با این‌ حال‌، به‌ گفتۀ ابن‌ ندیم‌ (ص‌ 181) هیچ‌كس‌ اقدام‌ به‌ جمع‌آوری‌ و تدوین‌ همه اشعار او نكرده‌ است‌ و آنان‌ كه‌ درصدد این‌ كار بوده‌اند، تنها به‌ برگزیده‌هایی‌ از اشعار او بسنده‌ كرده‌اند. از جمله‌، ابوبكر محمد و برادرش‌ ابوعثمان‌ سعید، معروف‌ به‌ «الخالدیان‌» اثری‌ به‌ نام‌ المختار من‌ شعر بشار داشته‌اند كه‌ بخشی‌ از آن‌ با عنوان‌ مختارالمختار من‌ شعر بشار به‌ كوشش‌ كرنكو و عبدالعزیز میمنی‌ و با شرح‌ و تعلیق‌ محمد بدرالدین‌ علوی‌ هندی‌ در قاهره‌ (1353ق‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. همچنین‌ محمدصادق عفیفی بخشی از اشعار او را در كتاب‌ بشاربن‌ برد دراسة و شعر در بیروت‌ (1403ق‌ / 1983م‌) منتشر كرده‌ است‌. ابن‌ عاشور براساس‌ نسخه‌ای‌ منحصر به‌ فرد، دیوان‌ بشار را از قافیه «الف‌» تا بخشی‌ از قافیۀ «را» كه‌ شامل‌ 255 قطعه‌ و قصیده‌ است‌، در 4 جلد (جلد 4 ملحقات‌) منتشر كرده‌ است‌. 

مآخذ

ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم‌، قاهره‌، 1349ق‌ / 1930م‌؛ ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد، لسان‌ المیزان‌، حیدرآباد دكن‌، 1329-1331ق‌ / 1911-1913م‌؛ ابن‌ خلكان‌، وفیات‌؛ ابن‌ رشیق‌، حسن‌، العمدة، به‌ كوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، دارالجیل‌؛ ابن‌ عاشور، محمد طاهر، مقدمه‌ بر دیوان‌ بشاربن‌ برد (همـ)؛ ابن‌ عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، به‌ كوشش‌ احمد امین‌ و دیگران‌، قاهره‌، 1393ق‌ / 1973م‌؛ ابن‌ قتیبه‌، عبدالله‌، الشعر و الشعراء، لیدن‌، 1902م‌؛ ابن‌ كثیر، البدایة، به‌ كوشش‌ احمد ابوملحم‌ و دیگران‌، بیروت‌، 1407ق‌ / 1987م‌؛ ابن‌ مرتضی‌، احمد، طبقات‌ المعتزلة، بیروت‌، 1380ق‌ / 1961م‌؛ ابن‌ معتز، عبدالله‌، طبقات‌ الشعراء، به‌ كوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، 1968م‌؛ ابن‌ نباته‌، محمد، سرح‌ العیون‌، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، 1383ق‌ / 1964م‌؛ ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌؛ ابوعبید بكری‌، عبدالله‌، سمط اللا¸لی‌، به‌ كوشش‌ عبدالعزیز میمنی‌، قاهره‌، 1354ق‌ / 1936م‌؛ ابوالعلاء معری‌، احمد، رسالة الغفران‌، به‌ كوشش‌ عائشه‌ عبدالرحمان‌ بنت‌ الشاطی‌، قاهره‌، 1990م‌؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، بیروت‌، دارالكتب‌؛ ازدی‌، یزید، تاریخ‌ الموصل‌، به‌ كوشش علی‌ حبیبه‌، قاهره‌، 1387ق‌ / 1967م‌؛ بستانی‌، بطرس‌، ادباءالعرب‌ فی‌ الاعصر العباسیة، بیروت‌، 1979م‌؛ بشار بن‌ برد، دیوان‌، به‌ كوشش‌ محمدطاهر ابن‌ عاشور، قاهره‌، 1369ق‌ / 1950م‌؛ بغدادی‌، عبدالقادر، خزانةالادب‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، قاهره‌، مكتبه الخانجی‌؛ بغدادی‌، عبدالقاهر، الفرق‌ بین‌الفرق‌، به‌ كوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، 1990م‌؛ پلا، شارل‌، الجاحظ، ترجمه ابراهیم‌ كیلانی‌، دمشق‌، 1406ق‌ / 1985م‌؛ تابان‌، تورج‌، «زنادقه‌ در سده‌های‌ نخستین اسلامی‌»، ایران‌نامه‌، 1366ش‌، س 5، شم‍ 3؛ ثعالبی‌، عبدالملك‌، ثمارالقلوب‌، به‌ كوشش‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، 1985م‌؛ همو، خاص‌ الخاص‌، به‌ كوشش‌ حسن‌ امین‌، بیروت‌، 1966م‌؛ جاحظ، عمرو، البیان‌ والتبیین‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، قاهره‌، 1405ق‌ / 1985م‌؛ همو، الحیوان‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، 1388ق‌ / 1969م‌؛ جهشیاری‌، محمد، الوزراء و الكتاب‌، به‌ كوشش‌ مصطفی‌ سقا و دیگران‌، ترجمه ابوالفضل‌ طباطبایی‌، تهران‌، 1348ش‌؛ حجاب‌، نبیه‌، مظاهرالشعوبیة، قاهره‌، 1381ق‌ / 1961م‌؛ حسین‌، طه‌، حدیث‌ الاربعاء، قاهره‌، 1975م‌؛ حصری‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، به‌ كوشش‌ علی‌ محمد بجاوی‌، قاهره‌، 1372ق‌ / 1953م‌؛ خطیب‌ بغدادی‌، احمد، تاریخ‌ بغداد، قاهره‌، 1349ق‌؛ ذهبی‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و علی‌ ابوزید، بیروت‌، 1405ق‌ / 1985م‌؛ سیدمرتضی‌، علی‌، امالی‌، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، دارالكتاب‌ العربی‌؛ شهرستانی‌، محمد، الملل‌ و النحل‌، لایپزیگ‌،1923م‌؛ صفدی‌،خلیل‌، نكت‌الهمیان‌، به‌كوشش‌ احمد زكی‌،قاهره‌،1329ق‌ / 1911م‌؛ همو، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ كوشش‌ ژاكلین‌ سوبله‌ و علی‌ عماره‌، بیروت‌، 1402ق‌ / 1982م‌؛ ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الاول‌، قاهره‌، 1972م‌؛ طبری‌، تاریخ‌؛ عباسی‌، عبدالرحیم‌، معاهد التنصیص‌، به‌ كوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت‌، 1367ق‌ / 1947م‌؛ كحاله‌، عمررضا، معجم‌ قبائل‌ العرب‌، دمشق‌، 1368ق‌ / 1949م‌؛ مبرد، محمد، الكامل‌، به‌ كوشش‌ محمد احمد دالی‌، بیروت‌، 1406ق‌ / 1986م‌؛ مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، به‌ كوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، 1385ق‌؛ واده‌، ژان‌كلود، حدیث‌ عشق‌ در شرق‌، ترجمۀ جواد حدیدی‌، تهران‌، 1372ش‌؛ یاقوت‌، معجم‌ الادباء، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، 1993م‌؛ نیز:

EI² ; Gabrieli, F., «Appunti su Bassar b. Burd» , Bulletin of the School of Oriental Studies, London, 1937-1939, vol. IX; Gibb, H. A. R., Arabic Literature, Oxford, 1963; Goldziher, I., Muslim Studies, tr., C. R. Barber and S. M. Stern, London, 1967; id, A Short History of Classical Arabic Literature, tr., J. Desomogyi, Hildesheim, 1966; Huart, Cl., Litterature arabe, Paris, 1920; Nicholson, R. A., A Literary History of the Arabs, Cambridge,_ 1956; Roman, A., «Un Poete et sa dame: Bassar et Abda» , Revue des etudes islamiques, Paris, 1969, vol. XXXVII; Vajda, G., «Les Zindiqs en pays d'Islam au debut de la periode abbaside» , RSO, 1938, vol. XVII; Wiet, G., Introduction a la litterature arabe, Paris, 1966.

عنایت‌الله‌ فاتحی‌نژاد

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: