صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات فارسی / حبیب اصفهانی، میرزا /

فهرست مطالب

حبیب اصفهانی، میرزا


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 4 آذر 1398 تاریخچه مقاله

حَبیبِ اِصْفَهانی، میرْزا، یا حبیب‌الله اصفهانی (1251- ذیقعدۀ 1310 ق / 1835- مۀ 1893 م)، فرزند اسدالله، ادیب، شاعر، مترجم، از پیشگامان تجدد ادبی ایران، و اندیشمندِ وابسته به حوزۀ روشنفکری استانبول که پیش از مشروطه، با محوریت روزنامۀ اختر در آن شهر شکل‌گرفته‌بود. 
مهم‌ترین منابعی که دربارۀ سوانح زندگی میرزا حبیب سخن گفته‌اند، عبارت‌اند از: نوشته‌های سید احمد خان ملکِ ساسانی و حاجی محمدعلی پیرزاده که هر دو در استانبول بـا وی ملاقات ـ داشته‌اند، روزنامۀ اختر که حبیب اصفهانی در طول 18 سال با آن همکاری‌داشته‌است، و مطالبی که یکی از معاصران میرزا حبیب یعنی کمال اینال (1870-1957 م) درکتاب شاعران معاصر ترک، براساس یادداشتهای خودِ میرزا حبیب و نیز گفته‌های پسر او، کمال‌بیک نوشته‌است. 3 منبع نخست، پایه و مایۀ بیشتر مراجعی است که به زندگی و آثار میرزا حبیب پرداخته‌اند. زندگی وی به دو دورۀ پیش از تبعید به استانبول و پس از آن، تقسیم‌می‌گردد: 

الف ـ دورۀ پیش از تبعید به استانبول

(1251-1283 ق / 1835-1866م): مهم‌ترین نکات قابل اشاره در این دورۀ 32 ساله تحصیلات میرزا حبیب و چگونگی تبعید او به استانبول است. منـابع موجود دربـارۀ بخش اول زندگی وی بـه کوتاهی سخن ـ گفته‌اند و همین اندازه روشن است که او در روستای بِن در چهارمحال، نزدیک شهرکُرد به دنیا آمد. از احوال پدرش نیز آگاهی چندانی در دست نیست، جز اینکه گفته‌می‌شود وی وابسته به طایفۀ علی‌بیگلو قره‌باغی بوده‌است. میرزا حبیب مقدمات علوم را در زادگاه خود فراگرفت؛ سپس در اصفهان بـه تحصیل ادامه ـ داد. گفته‌می‌شود وی در این زمان ظاهراً برای امرار معاش به کتابت هم مشغول‌بوده‌است؛ چنان‌که نسخه‌ای ازکتاب مفتاح الفلاح، به قلم او که در «ثمان و ستین مائتین بعد الف» (1268ق / 1851م)، یعنی در 17سالگی، کتابت کرده، موجود است. 
میرزا حبیب در این زمان، ظاهراً به‌سبب ناسازگاری فکری با پدر عازم تهران شد و به تکمیل تحصیلات خود پرداخت و حدود سال 1279ق / 1862م، راهی بغداد گردید و 4 سال در آنجا توقف کرد. در این مدت به فراگیری فقه و اصول، و ادبیات عرب پرداخت. او پس از پایان تحصیلات خود در 1283ق / 1866م به ایران بازگشت و در تهران اقامت گزید (خان ملک، «میرزا حبیب ... »، 732؛ دانش، 27؛ افشار، «تازه‌ها ... »، 57- 58، 59؛ کلباسی، 42؛ اینال، II / 473). 
سنجابی بدون مدرکی مشخص، مدعی است که میرزا حبیب در بغداد با محافل بابی در ارتباط بوده‌است (ص 36). اقامت میرزا حبیب در تهران دیری نپایید و او مجبور به ترک ایران و تبعید خود خواسته در استانبول شد. رئیس‌نیا علت این امر را دستگیری روشنفکران ایرانی «در جریان برچیدن بساط فراموش‌خانه» می‌داند (1 / 201-202). این نظر نمی‌تواند درست باشد، زیرا حادثۀ مذکور 5 سال پیش از تبعید میرزا حبیب به استانبول، یعنی در 1278ق / 1861م روی‌داده‌بود. برای تبعید او دو علت عمده برشمرده‌اند. خان ملک می‌گوید: «به تهمت اینکه در حق سپهسالار محمد خان صدراعظم هجو ساخته، قصد گرفتن و اذیت وی کردند. در سنۀ هزار و دویست و هشتاد و سه به ممالک روم گریخت و در دارالسعادۀ استانبول به دولت عثمانی التجاءبرد» (همانجا). اینال هم به نقل از دست‌نوشتۀ میرزا حبیب می‌گوید که پس از هجو صدراعظم مجبور به ترک ایران شد (همانجا). پیرزاده در این باب چنین اظهارنظر می‌کند: «در زمان ریاست میرزا محمد خان سپهسالار، چند نفررا به بدنامیِ دهری‌بودن از طهران نفی‌نمودند؛ از آن جمله میرزا حبیب نیز ازآن بدنامی از طهران فرارنموده، کم‌کم خود را به اسلامبول رسانیده ... » (2 / 95). 
زندگی بعدی میرزا حبیب در دوران تبعید، به‌ویژه ارتباط نزدیک او با سفارت ایران در استانبول نشان داد سخن کسانی که سبب تبعید میرزا حبیب را هجو صدراعظم ذکرکرده‌اند، درست‌تر به نظر می‌رسد، زیرا، اولاً برای حکومت ناصرالدین شاه، هجو صدراعظم پذیرفته‌تر از اتهام دهری‌بودن به یک شخص به حساب می‌آمد؛ آن هم صدراعظمی که خودش اندکی پس از تبعید میرزا حبیب، یعنی در 1288ق، از طرف علمای تهران مانند ملاعلی کنی و سید صالح عرب، «ملحد و بی‌دین» نامیده شد، و از کار برکنار گردید (نک‍ : افشاری، 190- 209؛ بامداد، 1 / 407)؛ ثانیاً میرزا حبیب از روحیه‌ای طنزپرداز برخوردار بود و به تعبیر پیرزاده زبانش «میل به الفاظ هرزه و لغویات» داشت (2 / 97)؛ ثالثاً اتهام «دهری بودن»، به معنای تقابل عقیدتی با حکومت قاجار و شخص ناصرالدین شاه به شمار می‌رفت. اگر این سخن درست می‌بود، میرزا حبیب هیچ‌گاه نمی‌توانست در استانبول همنشین 3 سفیر ایران، یعنی نمایندگان سیاسی حکومت قاجار شود، در تمامی مجامع و مناسبتهایی که سفارت برپامی‌ساخت، شرکت کند، اشعاری در مدح ناصرالدین شاه و همچنین سفیران ایران بسراید، و سرانجام آنکه از طرف دولت ایران، نشان شیر و خورشید هم دریافت دارد (نک‍ : ادامۀ مقاله). 

ب ـ دورۀ پس از تبعید به استانبول

(1283-1310 ق / 1866-1892 م): زمانی که میرزا حبیب راهی استانبول شد، این شهر به دلایلی چون قرارگرفتن بر سر راه اروپا و آسیا، وجود اقلیتهای یونانی و ارمنی، آمدوشد بسیاری از سیاحان اروپایی بدانجا، و داشتن ارتباط گسترده با بسیاری از بنادر اروپایی مدیترانه، کانونی بود برای تجمع همۀ مسلمانان، ازجمله ایرانیان نواندیشِ گریخته از وطن، که خواهان آشنایی با تمدن جدید غربی بودند. افزون بر آن، ایشان دلایل خاص خود را نیز برای تجمع در استانبول داشتند. ازجمله اینکه ضمن نزدیک بودن به کشور خود از آزار دولت قاجاری هم درامان می‌بودند. مرکز عمدۀ ایرانیان در استانبول، در محلی به نام «خان والده» بود. شمار ایرانیانی را که در این زمان درآنجا اقامت گزیده بودند، تا 000‘14 تن تخمین‌زده‌اند. این افراد از لحاظ فرهنگی، طبقاتی و شغلی طیف وسیعی را تشکیل‌می‌دادند (بهنام، 274-276). 
در چنین شرایطی میرزا حبیب وارد استانبول شد. گفته می‌شود او در حالی که جراحاتی بر پیکر داشت، همراه با پسرعمویش نصرالدین (ناصرالدین) شاهین وارد خاک عثمانی گردید (اینال، II / 433). او پس از ورود، تابعیت دولت عثمانی را پذیرفت و «صاحب مواجب و مرسوم» شد (پیرزاده، 2 / 95). اینال به نقل از پسر میرزا حبیب، چگونگیِ پذیرش تابعیت او را بدین‌گونه آورده است که سپهسالار توسط سفیر ایران، یعنی مشیرالدوله میرزا حسین خان قزوینی، مبلغ 100 لیره برای کشتن میرزا حبیب تعیین‌کرده‌بود، اما میرزاحبیب با اخذ تابعیت عثمانی که با وساطت سفارت انگلیس صورت‌گرفت، از این خطر رهایی‌یافت و تحت حمایت صدراعظم علی‌پاشا قرارگرفت (II / 472). 
سفیرانی که در این دوره به نمایندگی از ایران در استانبول به سر می‌بردند، به ترتیب عبارت بودند از: میرزا حسین خان قزوینی، مشیرالدوله (1275-1287ق / 1858-1870م)، حسنعلی خان گروسی، امیرنظام (1288-1290ق / 1871-1873م)، شیخ محسن خان معین‌الملک، مشیرالدوله (1290- 1308ق / 1873-1890م)، و میرزا اسدالله خـان نـاظم‌الدوله (1308-1312ق / 1890-1894م) (نک‍ : خان‌ملک، یادبودها ... ، 240-270). در این دوره و در شرایطی که سفارت ایران در استانبول و شخص سفیر، تقریباً بر تمامی امور اجتماعی و فرهنگی محافل ایرانی، اِشراف و حتى نفوذ داشت (نک‍ : همان، 240- 269)، برای نواندیشِ محافظه‌کاری مانند میرزا حبیب که ادامۀ حیاتِ فرهنگی و اجتماعی‌اش وابستگی تام به حضور فعال او در مجامع ایرانی داشت، بسیار مهم می‌نمود که رابطه‌ای حسنه با نمایندگان سیاسی ایران، به‌ویژه سفیر وقت داشته‌باشد. اما میرزا حبیب، به دلایلی که بدانها اشاره‌شد، مجبور بود خود را از سفارت و از شخص سفیر، میرزا حسین خان قزوینی (مشیرالدوله) که 4 سال بعد (1287ق) مأموریتش پایان می‌پذیرفت، دور نگه‌دارد. با وجود این او یک بار برای ایجاد ارتباط با وی اقدام‌کرد، ولی ظاهراً با بی‌التفاتی سفیر روبه‌رو شد (نک‍ : پیرزاده، همانجا؛ دانش، 27). به سبب همین بی‌مهری سفیر بود که در 4-5 سال نخست ورود میرزا حبیب به استانبول، حضور وی در هیچ‌یک از محافل اجتماعی و فرهنگی ایرانیان ثبت نشده، و هیچ‌گونه فعالیتی در ارتباط با مجامع ایرانی، از طرف وی در منابع انعکاس‌نیافته‌است. 
در 1288ق، با رفتن مشیرالدوله، سفیر جدید ایران، امیرنظام حسنعلی خان گروسی، وارد استانبول شد، و این امر سبب شد تا میرزا حبیب بار دیگر خود را به سفارت ایران نزدیک‌کند. وی ظاهراً به مقصود خویش دست یافت، زیرا یک سال بعد، اولین حرکت فرهنگی و اجتماعی خود را پس از تبعید، به منصۀ ظهور درآورد و آن چاپ نخستین اثرش یعنی دستور سخن در 1289ق در استانبول، آن هم به تشویق امیرنظام حسنعلی خان گروسی بود (نک‍ : حبیب، دستور ... ، 3؛ نیز خان‌ملک، «میرزا حبیب»، 732-733). 
در 1290 ق / 1873 م، معین‌الملک به عنوان سفیر جدید ایران وارد استانبول شد و مدت 17 سال در این شهر ماند (همو، یادبودها، 255). او افزون بر سفارت، مدت 12 سال نیز مسئول «گراند متر لژ فراماسونری گراند اوریانت» در این شهر بود (نک‍ : رائین، 1 / 437-446). درمقایسه با دیگر سفیران ایران، میرزا حبیب ارتباط نزدیک‌تری با معین‌الملک برقرار ساخت، تا جایی که تقریباً به هر مناسبتی، مانند عید نوروز، یا جشن تولد ناصرالدین شاه، در سفارت حاضر می‌شد و به قرائت سروده‌های خود، ازجمله مدایحی در ستایش شاه و سفیر (معین‌الملک) می‌پرداخت ( اختر، س 13، شم‍ 25، ص 199، س 14، شم‍ 6، ص 39، س 15، شم‍ 28، ص 233، س 16، شم‍ 30، ص 243). چنین بود که میرزا حبیب در محافل ایرانیان بیشتر دیده‌شد و نامش به مدت 20 سال (1290-1310 ق / 1873-1892 م)، بر سرِ زبانها افتاد. ارتباط میرزا حبیب با سفارت ایران تا آنجا بالا گرفت که در 1304 ق / 1887 م، به دریافت نشان درجه چهارم شیروخورشید از طرف دولت ایران نائل‌شد (همان، س 13، شم‍ 26، ص 210). با پایان مأموریت معین‌الملک در استانبول (1308ق) و آمدن میرزا اسدالله خان ناظم‌الدوله، ارتباط میرزا حبیب با سفارت ایران همچنان ادامه‌یافت و اشعاری نیز در مدح سفیر جدید سرود (نک‍ : افشار، سواد ... ، 169؛ نیز نک‍ : رجایی، 99 بب‍‌ ). 
دوران اقامت میرزا حبیب در استانبول، مصادف با تحول و تجدد در ادبیات و نفوذ علوم غربی در عثمانی بود و طرف‌داران تجدد ادبی و علمی، در کار گشایش انجمنها و انتشار مجلات ادبی، سیاسی و علمی می‌کوشیدند. آثار بزرگان ادبیات اروپایی، مانند مولیر، روسو، هوگو، و جز آنان نیز به طور گسترده ترجمه و چاپ می‌شد. مدارس جدید هم یکی پس از دیگری با گرایش به تدریس علوم جدید و زبان فرانسه افتتاح‌می‌گردید (شمس، 192). میرزا حبیب نیز با این حرکت تحول‌خواهانه ــ که می‌توان آن را قافلۀ تجدد ادبی و علمی نامید ــ همسو شد و فعالیتهای خود، اعم از یادگیری زبانهای جدید، مراوده با نواندیشان ایرانی، عضویت در انجمنهای علمی، همکاری با نشریات، تدریس در مدارس جدید، و تألیف و تصنیف را به گونه‌ای تنظیم ساخت که هم‌جهت با نوجویان و نوخواهان ادبی و نواندیشان باشد. 
فعالیتهای میرزا حبیب در این دوره که همسو با جریان نوخواهی مردم عثمانی بود، اینها ست: 

1. یادگیری زبان

میرزا حبیب در آغاز ورود به استانبول، به یادگیری زبانهای ترکی عثمانی و فرانسه اقدام کرد (پیرزاده، 2 / 95؛ اختر، س 19، شم‍ 13، ص 207) و درکوتاه‌مدت توانست به ظرایف و دقایق آنها پی ببرد. او با اتکا به این دو زبان و نیز زبان عربی که پیش‌تر در بغداد آموخته‌بود، به امور فرهنگیِ مختلفی روی آورد و خود را تا هنگام مرگ، با آنها مشغول داشت (نک‍ : ادامۀ مقاله). 

2. عضویت در محافل و مجامع فرهنگی

از مهم‌ترین این مجامع «انجمن معارف» در استانبول بود که به نامهای دیگری، ازجمله «انجمن تفتیش و معاینۀ وزارت جلیلۀ معارف» نیز خوانده می‌شد (دانش، همانجا؛ اختر، س 14، شم‍ 6، ص 39). دربارۀ وظایف میرزا حبیب در این انجمن سخنی گفته‌نشده‌است، لیکن ظاهراً کاری برعهده داشته که مدتی «به واسطۀ سعایت دشمنان از آن خدمت معزول‌گردید، ولی پس از یک‌سال‌ونیم، باز مورد التفات سلطانی شده، بر سر خدمت پیشینه رفت» (خان ملک، «میرزا حبیب»، 732). دربارۀ تاریخ پیوستن او به این انجمن، تنها اینال به نقل از پسر میرزا حبیب گفته که وی پس از واقعۀ علی سُعاوی در 1295 ق / 1878 م، به این انجمن پیوسته‌است (II / 472، برای آگاهی دربارۀ این واقعه، معروف به «حادثۀ قصر چراغـان»، نک‍ : رئیس‌نیـا، 3 / 142-150، بـه نقـل از اختـر، شم‍ 20، جمادی‌الاول 1295 / مۀ 1878). گفتنی است که روزنامۀ اختر تنها از سال دوازدهم خود (1303ق / 1886م) تازمان درج اطلاعیۀ مرگ میرزاحبیب (7 ذیقعدۀ 1310ق / 23 مۀ 1893م)، از وی با عنوان عضو انجمن مذکور یادکرده‌است (نک‍ : س 12، شم‍ 28، ص 223، س 13، شم‍ 3، ص 19، شم‍ 26، ص210، س 14، شم‍ 6، ص 39، س 15، شم‍ 6، ص 43، س 19، شم‍ 13، ص 206-207). 

3. مراوده با نواندیشان ایرانی

میرزا حبیب در طول اقامت 27سالۀ خود در استانبول، افزون بر مأموران رسمی ایران، با طیف متنوعی، مشتمل بر نواندیشان ایرانی و یا حتى مخالفان فکری و سیاسی حکومت قاجار مجالست داشت، ازجمله: آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی کرمانی، حسین خان دانش، میرزاحسین شریف کاشانی، زین‌العابدین مراغه‌ای، عبدالرحیم طالبوف، فتحعلی آخوندزاده، میرزا طاهر تبریزی، سید محمد توفیق همدانی، و فیضی افندی تبریزی که حول 3 محور یعنی سید جمال‌الدین اسدآبادی، روزنامۀ اختر، و مدرسۀ ایرانیان گرد آمـده بـودند (همـان، س 18، شم‍ 1، ص 39؛ شمس، 191؛ رجایی، 107- 108؛ رئیس‌نیا، 2 / 586؛ دانش، 27). از میان این افراد، آقاخان کرمانی ارتباط نزدیک‌تری با میرزا حبیب داشت، تاجایی که به گفتۀ افضل‌الملک (ص «ح») و دولت‌آبادی (1 / 159)، او حدود دو سال در منزل میرزا حبیب اقامت گزیده بود. 
آدمیت (ص 22) و افشار («تازه‌ها»، 60) هریک می‌نویسند که آقاخان و میرزا حبیب در استانبول از راه «رونویس کردن کتابهای خطی» و کتابت نسخه‌های گوناگون، امرار معاش می‌کرده‌اند؛ و دانش هم در این باره می‌گوید: میرزا حبیب «بعضی از دیوانهای شعرای معروف را به [آقاخان] نویساند که آن نسخه‌ها امروز عیناً به خط خود میرزا آقاخان درکتابخانه‌های اسلامبول موجود است» (همانجا). به‌نظر می‌رسد، استنساخ نسخه‌های خطی در مقابل دستمزد، اولاً کار مشترک این دو بوده است و ثانیاً در مدتی اتفاق افتاده که آقاخان در منزل میرزا حبیب اقامت داشته است، زیرا آثار بسیاری به کتابت میرزا حبیب و آقاخان در کتابخانۀ دانشگاه استانبول موجود است که بیشتر آنها سال کتابت یکسان، یعنی 1308ق دارند (نک‍ : هاشم‌پور، 116، 117، 118، 126، 129، 133، 136، 173، 205، 224). 
وجود این نسخه‌ها و سال کتابت مشترک، می‌تواند تأییدی بر این موضوع باشد که 1308ق، یکی از دوسالی است که آقاخان در منزل میرزاحبیب حضور داشته است. ناگفته نماند که در 1308ق معین‌الملک، به‌عنوان بزرگ‌ترین حامی میرزا حبیب، استانبول را ترک کرده بود (نک‍ : خان‌ملک، یادبودها، 266-267) و میرزاحبیب ناگزیر بود برای یافتن راههای جدیدی برای امرار معاش خود تلاش نماید. این ضرورت، او را به آقاخان که او هم در عسـرت و تنگـدستی بـه‌سر می‌بـرد، نـزدیک‌ترسـاخت (نک‍ : رئیس‌نیا، 2 / 533). 

4. همکاری با روزنامۀ اختر

نخستین شمارۀ این روزنامه در 16 ذیحجۀ 1292 ق / 13 ژانویۀ 1876 م در استانبول به مدیریت آقامحمدطاهر قراچه‌داغی تبریزی (د 1325 ق / 1907 م)، سردبیری میرزا مهدی خان تبریزی (د 1325 ق)، و حمایت میرزا محسن خان معین‌الملک، سفیر ایران منتشر شد. این روزنامه را از مهم‌ترین و منظم‌ترین روزنامه‌های فارسی‌زبان فارسی خارج از کشور به شمار آورده‌اند که به مدت 23 سال منتشر می‌شد. از مهم‌ترین همکاران این روزنامه، باید از میرزا نجفقلی خان تبریزی، آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی کرمانی، میرزا یوسف خان مستشارالدوله، و میرزا حبیب اصفهانی یاد کرد (پروین، 327، 329، 330). حضور میرزا حبیب در روزنامۀ اختر، در طول 18 سالی که در انتشار این روزنامه سهمی داشت، بدین شرح است: 
یک ـ درج سروده‌های او (نک‍ : اختر، س 8، شم‍ 5، ص 35، س 9، شم‍ 10، ص 74-75، شم‍ 19، ص 143-144، شم‍ 20، ص 152-153، س 13، شم‍ 3، ص 19، شم‍ 25، ص 199-200، س 14، شم‍ 6، ص 39، س 15، شم‍ 6، ص 43، س 15، شم‍ 28، ص 233-234، س 16، شم‍ 30، ص 243، س 18، شم‍ 39، ص 1-4). 
دو ـ چاپ ترجمۀ کتاب غرائب عواید ملل در بیش از 50 شماره (ازجمله، همان، س 9، شم‍ 20، ص 144). 
سه ـ آگهی چاپ آثار میرزا حبیب، مانند تصحیح دیوان اطعمه، دیوان البسه، و غرائب عواید ملل (نک‍ : همان، س 12، شم‍ 18، 144، شم‍ 28، ص 223، س 13، شم‍ 26،ص 244). 
چهار ـ درج مقاله‌ای تحت عنوان «تحقیقِ ]تحقیقات[ زبان فارسی» (نک‍ : همان، س 16، شم‍ 33، ص 265، شم‍ 34، ص 273، شم‍ 35، ص 281، شم‍ 36، ص 289). 
پنج ـ اخبار مربوط به او، مانند خبر دریافت نشان شیر و خورشید و اطلاعیۀ مرگ وی (نک‍ : همان، س 13، شم‍ 26، ص 210، س 19، شم‍ 13، ص 206-207). 
ناگفته نماند که مقاله‌های بدون امضا در اختر کم نیست و چه‌بسا برخی از این مقالات از آن میرزا حبیب باشد. باید گفت که گردانندگان اختر، از مجموع آثار یادشده، تنها به دریافت یکـی از سـروده‌های وی (همان، س 13، شم‍ 3، ص 19) و مقـالۀ «تحقیق [ تحقیقات]زبان فارسی» از خود میرزا حبیب تصریح کرده‌اند و متذکر نشده‌اند که بقیۀ آثار را هم از خود میرزا حبیب یا از مجاری دیگری دریافت کرده‌اند. 


 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: