صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / حاکم شهید /

فهرست مطالب

حاکم شهید


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 23 مهر 1398 تاریخچه مقاله

حاکِمِ شَهید، ابوالفضل محمد بـن محمد بـن احمد سلمی (د 334ق / 945م)، فقیه و محدث حنفی مرو که چندی نیز عهده‌دار وزارت بود. در منابع حنفی، «حاکم» به تعبیر مطلق هم اشاره به او ست (سمرقندی، 1 / 212؛ سمعانی، 3 / 477).
جمله‌ای معترضه که عبدالقادر قرشی (3 / 313) در نقلش مضامین سمعانی (همانجا) را به صورت «روی عن احمد بن حنبل» افزوده تا توضیحی دربارۀ هورقانی بدهد، موجب شده است برخی احمد (د 241ق / 855 م) را از مشایخ او شمارند و به‌کلی زمان زندگی او را گم کنند (مثلاً نک‍ : GAS, I / 443). همچنین تحریف نسبت سلمی ــ که بـه قبیلۀ عرب بنی‌سلیم باز می‌گردد ــ به بلخی در منابع متأخر (لکهنوی، 185)، موجب شده است تا برخی به جِدّ او را در شمار مشایخ حنفی بلخ جای دهند (مدرس، 70).
نسبت مروزی برای او در تمام زندگی‌نامه‌ها تأیید شده، و در منابع متقدم به‌عنوان عالم مرو شناخته شده است (مثلاً نک‍ : حاکم، 186؛ سمعانی، همانجا). وی در مرو نزد کسانی چون محمد بن حَمدویۀ هورقانی، یحیی بن ساسویۀ ذُهلی و محمد بن عصام حَمَک (همانجا) دانش آموخت؛ سپس به شهرهای مختلف ماوراءالنهر، ایران، عراق، حجاز و مصر سفر کرد و از شیوخ نامداری چون حسن بن سفیان نسوی، هیثم بن خلف دوری و مفضل بن محمد جندی استماع کرد (برای مشایخ، نک‍ : همانجا).
او در دانش حدیث دستی فراز داشت، تا آنجا که حدیث‌شناسانی که در مذهب با او مخالف بودند ــ مانند ابو احمد حاکم و حاکم نیشابوری ــ ضبط او در حدیث و نیز آگاهی‌اش به رسوم محدثان را ستوده (همانجا؛ عبدالقادر، 3 / 315؛ ابن قطلوبغا، 256) و از حافظ بودن 60 هزار حدیث سخن آورده‌اند (سمعانی، 3 / 478)؛ بااین‌حال حوزۀ اصلی دانش وی فقه بود و او را در عصر خود امام حنفیان شمرده‌اند (همو، 3 / 477؛ ذهبی، 25 / 113).
مقبولیت و جایگاه علمی او از یک سو، و شهرتش به زهد و عبادت‌ورزی (مثلاً نک‍ : سمعانی، 3 / 477- 478؛ ابن‌جوزی، 6 / 346) از سوی دیگر، موجب شد که شخصیت وی مورد توجه امیر نصر ابن احمد سامانی (حک‍ 301-331ق / 914-943م) قرارگیرد؛ امیر او را به قضای بخارا نصب کرد و هم‌زمان تدریس به امیرزاده نوح بن نصر را برعهدۀ او گذارد (سمعانی، 3 / 477؛ عبدالقادر، 3 / 313). شهرت او به حاکم از باب همین منصب قضا ست. با مرگ امیر نصر در 331ق و انتقال حکومت به امیر نوح، حاکم شهید نفوذی همه‌جانبه در دستگاه سامانی به‌دست آورد.
امیر نوح سامانی (حک‍ 331-343ق / 943-954م) که خود دانش ـ آموخته بود و به علم‌دوستی شهرت داشت، از سوی اهل دانش به «امیر ستوده» (الامیر الحمید) خوانده می‌شد (سمعانی، 2 / 309). در شرح حال حاکم آمده است که این امیر ستوده، تمام امور کشور را به عهدۀ او نهاده بود، اما حاکم با وجود تصدی، مایل به پذیرش عنوان وزارت نبود، عنوانی که با اصرار امیر سرانجام پذیرفت (همو، 3 / 477؛ عبدالقادر، همانجا).
حاکم در زمان وزارت، بیشتر یک عالم بود، تا کارگزار دولتی. او همواره مشغول تدریس و تألیف بود؛ مراجعان را مدتها منتظر نگاه می‌داشت و تا ضرورت نبود به حضور نمی‌پذیرفت و در صرف مال هم اهتمامش به آموزش علم و روزی طلاب بود (سمعانی، ابن‌جوزی، ذهبی، همانجاها). گویا بیش از همه، نظامیان مورد بی‌مهری حاکم بودند و سرانجام نزد امیر از او شکایت بردند که وزیر از پرداختن به امور کشور طفره می‌رود (سمعانی، ابن‌جوزی، همانجاها). بی‌توجهی امیر سامانی و ملال سپاهیان از عملکرد حاکم، نظامیان شورشی را وادار کرد که بر گرد ابوعلی ابن محتاج، از مخالفان امیر جمع شوند و به محل اقامت وزیر که گویا در آن زمان در مرو بود، بشتابند (ابن‌اثیر، 8 / 459؛ عبدالقادر، 3 / 314). با وجود آگاهی امیر سامانی در بخارا از این سوء قصد و کوشش برای پیشگیری از آن، شورشیان حاکم را در محل اقامت خود به قتل رساندند (سمعانی، 3 / 478؛ ابن‌جوزی، 6 / 346-347؛ ابن‌اثیر، همانجا؛ ابن‌کثیر، 11 / 228).
منابع ماجرای قتل او را با صورتی معنوی تصویر کرده‌اند (همانجاها) و از همین رو او را با لقب شهید شناخته‌اند. بیشتر منابع قتل او را در ربیع‌الآخر 334 گفته‌اند (سمعانی، همانجا؛ ابن‌جوزی، 6 / 347؛ عبدالقادر، همانجا) و ابن‌اثیر با آنکه به وقوع شورش ابن‌محتاج در 334ق تصریح دارد (8 / 458)، به دلیلی که دانسته نیست، زمان کشته‌شدن او را در جمادی‌الاول 335 گفته است (8 / 459).
دربارۀ شاگردان او دانسته‌ها اندک است؛ گفته‌اند که عموم مشایخ خراسان شاگرد او بودند، اما به طور خاص از کسانی چون ابواحمد حاکم و حاکم نیشابوری نام آمده است (سمعانی، 3 / 477- 478). در منابع آمده است که حسین بن حسن مروزی از حدیث گفتن امتناع داشت، اما به درخواست حاکم شهید پاسخ گفت و پسرش ابوالفضل را به شاگردی پذیرفت (ابن‌ماکولا، 7 / 271).
بخشی از اهمیت حاکم در فقه حنفی دست باز او در نقل اقوال متقدمان مذهب ازجمله پیشوایان سه‌گانه است که موجب شده است تا برخی نقلها با نام حاکم در منابع ثبت گردد (مثلاً نک‍ : سمرقندی، 1 / 65، 212، 2 / 300) و بخشی دیگر ارزیابیها و نقدهای حاکم بر اقوال منقول (مثلاً نک‍ : کاسانی، 1 / 42) و اختیارات او در میان اقوال است (مثلاً نک‍ : ابن‌نجیم، 1 / 368).
مهم‌ترین اثر او الکافی، یا المختصر الکافی چکیده‌ای از مضامین آثار محمد بن حسن شیبانی، به‌خصوص المبسوط او ست (ابن قطلوبغا، 256) که به‌عنوان متن درسی خوانده و حتى حفظ می‌شد (نک‍ : صفی‌الدین، 337). حاکم خود روی تافتنِ طلاب از المبسوط شیبانی به‌سبب حجم بزرگ و تکرار مطالب را انگیزۀ تألیف کتاب گفته است (سرخسی، 1 / 3) و برخی مخالفان حاکم، همین «قطعه‌قطعه‌کردن» کتاب شیبانی را موجب لعن او و گرفتار شدنش به قتل دانسته‌اند (حاجی خلیفه، 2 / 1852).
از این اثر نسخه‌های متعدد در کتابخانه‌های ایاصوفیه، دارالکتب مصر، چستربیتی دوبلین و جز آن یافت می‌شود (نک‍ : دفتر ... ، 82؛ فهرست ... ، 3 / 101؛ آربری، شم‍ 4262؛ نیز نک‍ : GAL, S, I / 289; GAS, I / 443) و شروح متعددی بر آن نوشته شده است که مهم‌ترین آنها المبسوط شمس الائمۀ سـرخسی (نک‍ : مآخذ) است (نک‍ : حـاجی‌خلیفـه، 2 / 1378؛ GAL, S، نیـز GAS، همـانجاهـا). اختصاری از آن با عنوان الشافی هم توسط ابوالبقاء محمد بن محمد قرشی (د 854 ق) فراهم آمده است که نسخۀ آن در کتابخانۀ خالدیۀ بیت‌المقدس موجود است (GAL, S، همانجا).
اثر دیگر او المنتقى نام داشت (سمعانی، 3 / 478) که متضمن نوادری از مذهب حنفی برگرفته از حدود 300 جزء فقهی بود (حاجی خلیفه، 2 / 1851). افزون بر آن، در منابع نام برخی آثار فقهی دیگر و کتابی در اصول فقه هم دیده می‌شود (سمرقندی، 1 / 61؛ سمعانی، همانجا؛ حاجی خلیفه، 2 / 962، 1202، 1672). ابواحمد حاکم نیز یک جزء حدیثی متضمن احادیث ابوحمزۀ سکری، ابراهیم بن میمون صائغ و جماعتی از مروزیان به روایت حاکم شهید گرد آورده بود (سمعانی، 3 / 477).

مآخذ

ابن‌اثیر، الکامل؛ ابن‌جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1358ق؛ ابن‌قطلوبغا، قاسم، تاج التراجم، به کوشش ابراهیم صالح، دمشق / بیروت، 1412ق / 1992م؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1407ق / 1987م؛ ابن‌ماکولا، علی، الاکمال، بیروت، 1411ق؛ ابن‌نجیم، زین‌الدین، البحر الرائق، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، 1418ق؛ حاجی‌خلیفه، کشف؛ حاکم نیشابوری، محمد، تاریخ نیشابور، ترجمۀ محمد بن حسین خلیفۀ نیشابوری، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1375ش؛ دفتر کتبخانۀ ایاصوفیه، استانبول، 1304ق؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1413ق / 1993م؛ سرخسی، محمد، المبسوط، قاهره، مطبعة الاستقامه؛ سمرقندی، محمد، تحفةالفقهاء، بیروت، 1405ق؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق / 1988م؛ صفی‌الدین بلخی، عبدالله، فضائل بلخ، ترجمۀ کهن فارسی عبدالله محمد بن محمد بلخی، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1350ش؛ عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1398ق / 1978م؛ فهرست الکتب العربیة المحفوظة بالکتبخانة الخدیویة، قاهره، 1310ق؛ کاسانی، ابوبکر، بدائع الصنائع، قاهره، 1406ق / 1986م؛ لکهنوی، محمد عبدالحی، الفوائد البهیة، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، قاهره، 1324ق / 1906م؛ مدرس، محمد محروس عبداللطیف، مشایخ بلخ من الحنیفة، بغداد، 1367ق / 1977م؛ نیز:

Arberry, A. J., The Chester Beatty Library, a Handlist of the Arabic Manuscripts, Dublin, 1962; GAL, S; GAS.
بخش فقه، علوم قرآنی و حدیث

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: