ابو ایوب انصاری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226152/ابو-ایوب-انصاری
چهارشنبه 28 شهریور 1403
چاپ شده
5
اَبواَیّوبِ اَنصاری، خالد بن زید بن کُلَیب بن نجار (د 52 ق / 672 م)، از صحابۀ پیامبر اکرم (ص) و از اصحاب امام علی (ع). او به نجار که وابسته به قبیلۀ مشهور خزرج بود، نسب میبرد. مادرش دختر سعد بن قیس بن عمرو بن امرؤالقیس و همسرش دختر زید بن ثابت بود (ابنسعد، 3 / 484؛ ابن عبدالبر، 2 / 424). به گفتۀ ابن سعد (همانجا) او پسری به نام عبدالرحمن داشته که نسلی از او باقی نمانده است. همگان گفتهاند که ابوایوب یکی از هفتاد تنی بود که در بیعت دوم عقبه با پیامبر (ص) عهد بستند که دست از حمایت وی برندارند (همانجا؛ ابن اثیر، اسدالغابة، 2 / 80). نصر بن مزاحم او را یکی از بزرگان انصار و از شیعیان امام علی (ع) دانسته است (ص 366). 150 حدیث به ابوایوب نسبت داده شده، اما بخاری و مسلم فقط بر 7 حدیث روایت شده از او، اتفاق دارند (نووی، 1(2) / 177). در میان راویان او از ابنعباس، بُراء بن عازب، جابربن سمرة، مقدام بن معدی کرب، ابوامامۀ باهلی، زید بن خالد جُهَنی و شماری دیگر از صحابه یاد شده است. جمعی از تابعین نیز مانند سعید بن مسیب و عروة بن زبیر و عبداللـه بن حنین از او حدیث شنیدهاند (همانجا). مزّی (8 / 67- 68) فهرستی از نام راویان او را آورده است. ابوایوب را شاعری توانا نیز دانستهاند (امین، 6 / 238). شاید نسبت شاعری به او، به سبب اشعاری باشد که در نبرد صفین و نیز بعدها در جواب نامۀ معاویة بن ابیسفیان، سروده است (نک : ابن اعثم، 3 / 48- 49؛ ابن ابی الحدید، 8 / 44-45). آنچه ابوایّوب را در چشم مسلمانان بزرگ ساخته، فرود آمدن پیامبر (ص) به منزل او ــ به رغم اصرار بسیار دیگران ــ پس از هجرت به مدینه بوده است. از اینرو مورخان به اتفاق از او به عنوان مهماندار پیامبر (ص) یاد کردهاند (ابن هشام، 2 / 141؛ ابن سعد، همانجا). به گفتۀ بلاذری ( فتوح، 20)، پیامبر اسلام (ص) 7 ماه، تا اتمام ساختمان مسجد و منزل، در خانۀ وی سکنی گزید. مسعودی (2 / 280) این مدت را 1 ماه و حلبی (2 / 64)، 12 ماه و به قولی 7 ماه ذکر کرده است. ابوایوب در همۀ غزوات پیامبر (ص) شرکت داشت و مورخان او را از حاضران در بدر و احد و خندق دانستهاند (ابن هشام، 2 / 100). وی تنها یک بار، از آن رو که فرماندهی سپاه مسلمانان را مرد جوانی برعهده داشت، از شرکت در جنگ طفره رفت و پس از آن پیوسته از این کار نادم بود (ابنسعد، 3 / 485). از خلال متون تاریخی، روح اطاعت، وفاداری و احترام خاص او به پیامبر (ص) مشهود است (برای نمونه، نک : ابنهشام، 2 / 144؛ ابن سعد، 8 / 126). به روایت ابنهشام (2 / 175) وی به امر پیامبر(ص) در اخراج منافقانی که در مسجد مدینه، مسلمانان را استهزا میکردند و برخی از آنان از خویشان وی بودند، پیشقدم شد. براساس بعضی روایات، آیهای از قرآن ( نورا 24 / 12) در حادثۀ إفک، اشاره به مدح ابوایّوب و همسرش دارد (ابن هشام، 3 / 316؛ طبری، 2 / 617). بخاری (1 / 66) او را از جملۀ پنج تن از انصار میشمارد که در زمان پیامبر اکرم (ص) به جمعآوری قرآن پرداختند. به گفتۀ خطیب بغدادی (ص 118- 119) ابوایوب فقط برای استماع حدیث «سترالمؤمن» از عقبة بن عامر، متحمل مشقت سفر از مدینه به مصر شد. ابوایوب پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) هماه با 11 صحابی دیگر، به دفاع از خلافت و وصایت علی بن ابیطالب (ع) برخاست (برقی، 63، 66). ازاینرو ابن اثیر ( اسدالغابة، 5 / 143) وی را از خواص اصحاب علی (ع) شمرده است. به هنگام محاصرۀ خانۀ عثمان توسط مخالفان، مسلمانان نماز را به امامت ابوایوب در مسجد مدینه برپا میداشتند (طبری، 4 / 423) و همو در زمرۀ شهودی بود که در آن روزها از عثمان پیمان گرفتند تا از آن پس بر طبق کتاب خدا و سنّت پیـامبر (ص) عمل کند (نک : بلاذری، انساب، 4 / 553). او پس از قتل عثمان از نخستین کسانی بود که دست بیعت به علی (ع) داد و انصار را بدان ترغیب کرد (یعقوبی، 2 / 178). ابوایوب در تمام جنگهایی که علی (ع) در آنها درگیر شد، حضور داشت (ابنعبدالبر، 2 / 425؛ ابناثیر، الکامل، 3 / 459)، اما ابن سعد تنها نهروان (3 / 484) و واقدی، صفین را ذکر کرده است (ابن حبیب، 291). رشادتهای اعجابانگیز ابوایوب را همه یاد کردهاند (مثلاً نک : ابناعثم، 3 / 48-50). در نبرد نهروان، علی (ع) وی را به فرماندهی سواره نظام گماشت و پیش از شروع جنگ، او را برای احتجاج با خوارج و نصیحت آنان فرستاد (دینوری، 207، 210) و هنگامی که از وی پرسیده شد: با اینکه از صحابۀ بزرگ پیامبری، چگونه در رکاب علی (ع) با اهل قبله قتال میکنی؟ پاسخ داد: رسول خدا (ص) از ما پیمان گرفت که به همراهی علی (ع) با ناکثین و قاسطین و مارقین نبرد کنیم (اسکافی، 37؛ کشی، 1 / 172-173؛ ابن منظور، 7 / 340؛ ذهبی، 2 / 410). او همچنین در 35 ق همراه با گروهی در کوفه شهادت داد که حدیث غدیر را از پیامبر (ص) شنیده است (ابن اثیر، اسدالغابة، 5 / 6، 205). وی پس از نهروان از سوی علی (ع) به امارت مدینه گماشته شد (بلاذری، همان، 2 / 382)، اما بعد از آنکه معاویه در 40 ق، بُسربن ابی ارطاه را با 000‘ 3 مرد جنگی به حجاز فرستاد، ابوایوب مدینه را رها کرد و در عراق به علی (ع) پیوست. بُسر پس از هجوم به مدینه و اشغال شهر، خانۀ او را به آتش کشید (طبری، 5 / 139؛ ثقفی، 2 / 602-604). ابوایوب پس از شهادت علی (ع) بار دیگر برای جنگ به سرحدّات رفت. طبری (5 / 232) آورده است که یزید بن معاویه در 49 ق به قصد جنگ با رومیان رهسپار شد و ابوایوب انصاری را که سالخورده بود، به همراه برد. چندی بعد در 52 ق که قسطنطنیه در محاصرۀ مسلمانان بود، ابوایوب در اثر بیماری درگذشت (قس: ابن سعد، 3 / 485؛ ابن عساکر، 5 / 37). براساس پارهای روایات، درگذشت او در 50 یا 51 ق اتفاق افتاده است (خلیفة بن خیاط، 1 / 202؛ مسعودی، 3 / 24). ابوایوب به هنگام احتضار، به یزید که برای عیادتش آمده بود، چنین وصیت کرد: چون از دنیا رفتم، جسدم را تا آنجا که در خاک دشمن پیش رفتی، به همراه ببر و در آنجا به خاک بسپار (ابن سعد، همانجا). براساس روایتی دیگر، او گفت: از پیامبر خدا شنیدهام که مردی صالح در کنار دیوارهای قسطنطنیه دفن خواهد شد، امیدوارم که آن مرد من باشم (ابن عبدربه، 5 / 116). پس از مرگ ابوایوب، یزید بر جنازۀ وی نماز گزارد و فرمان داد تا در کنار دیوار شهر به خاکش سپارند (ابن سعد، همانجا) و سپس، براساس برخی روایات، سواره نظام را مأمور ساخت، تا با اسبهای خود محل دفن او را لگدکوب و محو کنند تا دشمن نتواند قبرش را بیابد (ابن قتیبه، 274)، اما خبر درگذشت ابوایوب و محل دفن او از دشمن پوشیده نماند و امپراتور روم شایع ساخت که چون مسلمانان بازپس نشینند، قبر او را نبش خواهد کرد و جسدش را طعمۀ درندگان خواهد ساخت. یزید نیز در برابر، تهدید کرد که در سراسر خاک عرب، یک مسیحی را زنده و یک کلیسا را برپا نخواهد گزارد. این تهدید کارگر افتاد و رومیان را از نیّت خویش منصرف ساخت (همانجا؛ ابن عبدربه، 5 / 117). ابن سعد (همانجا) نقل کرده است که قبر او آنچنان مورد احترام رومیان بود که گروهی از آنان خصوصاً درمواقع خشکسالی به زیارت گور او میرفتند و طلب باران میکردند. به گفتۀ ابن عبدربه (همانجا) بعدها بر روی گور او قبهای ساخته شد که تا زمان وی بر جای بوده است. پس از آن تا 857 ق / 1453 م که ترکان عثمانی قسطنطنیه را تصرف کردند، قبر او ناشناخته بود. در این تاریخ مزار وی به وسیلۀ آق شمسالدین شیخالاسلام، افسانه گونه شناسانده شد. در 863 ق / 1458 م سلطان محمد دوم عثمانی مسجد و بارگاهی بر گور او ساخت و از آن پس بسیاری از بزرگان عثمانی در مجاورت آن به خاک سپرده شدند و سلاطین عثمانی به عنوانی آیینی تشریفاتی هنگام جلوس بر تخت سلطنت، بر تربت او حضور مییافتند و طی مراسمی خاص، شمشیر نیاکان خود را که موسوم به شمشیر عثمان بود، بر کمر میبستند (نک : کانار، 73؛ ایشلی، 23-30). خانۀ ابوایّوب در مدنه نیز پیوسته مورد عنایت مسلمانان بوده است، چنانکه در آنجا مدرسهای برای مذاهب اربعه ساخته شد که به شهابیه شهرت یافت و در آن، موضع فرود آمدن شتر پیامبر (ص) را که بدان مَبروکه میگفتند، مشخص ساخته و بدان تبرک میجستند (یافعی، 1 / 124). ابوایوب را همۀ رجالشناسان اهل سنت ستوده و برخی نیز توثیق کردهاند (نک : ابنحبان، 3 / 102؛ ذهبی، 2 / 402؛ یافعی، همانجا)، اما علمای شیعه تنها به مدح وی اکتفا کرده و از تصریح به توثیق او خودداری نمودهاند (نک : ابن داوود، 392؛ علامۀ حلی، 65)، حتّی ابنداوود حلی (ص 137) وی را در شمار مُهملین آورده است. رجالشناسان شیعه در توجیه شرکت او در جنگ با مشرکان تحت فرمان معاویه و پسرش یزید، به رغم هواداری محکم او از حق خلافت علی (ع) اختلاف دارند. فضل بن شاذان این عمل او را غفلت و خطا در اجتهاد نسبت داده و میافزاید هرچند او از خلیفۀ روزگار خود خشنود نبوده، ولی به قصد پیشبرد و تقویت اسلام در این نبردها شرکت جسته است (کشی، 1 / 177)، شاهد این مدعا مشاجراتـی است که میـان او و معاویه رخ داده است (نک : نصر بن مزاحم، 366)، اما خویی (7 / 24) ضمن رد این نظریه، احتمال میدهد که وی بر طبق اجازۀ امام معصوم حسن بن علی (ع) عمل کرده باشد.
ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبةاللـه، شرح نهجالبلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1960 م؛ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابة، تهران، 1377 ق؛ همو، الکامل؛ ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، حیدرآباد دکن، 1390 ق / 1970 م؛ ابن حبان، محمد، کتاب الثقات، حیدرآباد دکن، 1397 ق / 1977 م؛ ابن حبیب، محمد، المحیر، به کوشش ا. لیختن اشتتر، حیدرآباد دکن، 1361 ق / 1942 م؛ ابن داوود حلی، حسن بن علی، الرجال، به کوشش جلالالدین محدّث، تهران، 1342 ش؛ ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر؛ ابنعبدالبر، یوسف بن عبداللـه، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، مکتبة النهضة؛ ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، به کوشش عبدالمجید الترحینی، بیروت، 1404 ق / 1983 م؛ ابن عساکر، علی بن حسن، التاریخ الکبیر، به کوشش عبدالقادر افندی بدران، دمشق، 1332 ق؛ ابن قتیبه، عبداللـه بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1960 م؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، به کوش احمد رایت حمّوش و محمد نساجی العمر، دمشق، 1404 ق / 1984 م؛ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، 1375 ق / 1955 م؛ اسکافی، محمد بن عبداللـه، المعیار و الموازنة، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1402 ق / 1981 م؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1403 ق؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الصغیر، به کوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، 1406 ق؛ برقی، احمد بن محمد، الرجال، به کوشش جلالالدین محدّث، تهران، 1342 ش؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 2، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1394 ق / 1974 م؛ همو، همان، ج 4، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1400 ق / 1979 م؛ همو، فتوح البلدان، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، 1398 ق / 1978 م؛ ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، به کوشش جلالالدین محدّث، تهران، 1353 ش؛ حلبی، علی ابن برهانالدین، السیرة الحلبیة، بیروت، مکتبة الاسلامیة؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، الرحلة فی طلب الحدیث، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، 1395 ق؛ خلیفة بن خیاط، الطبقات، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1966 م؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، 1403 ق؛ دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین شیال، قاهره، 1379 ق / 1959 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ طبری، تاریخ؛ علامۀ حلی، حسن بن یوسف، رجال، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، 1381 ق / 1961 م؛ قرآن مجید؛ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، شرح میرداماد استرابادی، قم، 1404 ق؛ مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عوّاد معروف، بیروت، 1407 ق؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1965 م؛ نصربن مزاحم، وقعة صفّین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382 ق؛ نووی، یحیی بن شرف، تهذیب الأسماء و اللغات، قاهره، ادارة الطباعة المنیریة؛ یافعی، عبداللـه بن اسعد، مرآة الجنان، حیدرآباد دکن، 1338 ق؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ، بیروت، 1379 ق / 1960 م؛ نیز:
Canard, Marius, «Les expéditions des Arabes contre Constantinople», JA, Paris, 1927, vol. CCVIII; İşli, Necdet, İstanbul'da Sahabe Kabir ve Makamlan, Ankara, Renk ofset matbaacilik.
محمد انصاری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید