صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / الغاز و احاجی /

فهرست مطالب

الغاز و احاجی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اَلْغازْ وَ اَحاجی، دو واژۀ تقریباً مترادف كه معادل چیستان و معما (ه‍ م) است: 
الغاز، جمع لُغَز (یا لُغْز، لَغْز، لَغَز و لُغُز) مایۀ معنایی آن، پیچیدن و تابیدن (لازم و متعددی) است (نک‍ : لین، VII/ 2664) و در اصطلاح سخنی موزون و مشتمل بر صفات و ویژگیهایی است كه مجموعاً و به گونه‌ای استعاری و ایهامی بر یك ذات دلالت كند و مخاطب با درایت خود و با استفاده از آن صفات و ویژگیها بتواند بدان پی ببرد. این عبارت باید دلنشین و مطبوع باشد و با حشو زاید به اطناب كشیده نشود و از تشبیهات كاذب و استعاره‌های بعید به دور باشد تا مورد پسند اهل بلاغت قرار گیرد (ابن حجه، 393؛ نک‍ : تهانوی، 2/ 1295؛ طاش كوپری‌زاده، 1/ 249- 259؛ جرجانی، 202؛ شمس قیس، 426؛ در خصوص جایگاه لغز در علم بلاغت، نک‍ : طاش كوپری‌زاده، 1/ 251-252؛ شیخ، 69-72)، مثلاً در مورد قلم:
و ذی خضوعٍ راكع ساجد         و دمعه من جفنه جاری

مواظـب الخمس لاوقاتهـا         منقطع فـی خدمـة البـاری
لغز یا در نثر است و یا در نظم، و به طور كلی به دو دسته تقسیم می‌گردد: 
1. الغاز معنوی، كه با ذكر صفات ذات، به موصوف اشاره می‌شود. این نوع از لغز را ساده یا وصفی نیز نامیده‌اند. الغازی كه در علوم مختلف چون نحو، حساب و فقه گفته شده، از ملحقات الغاز معنوی است كه الغاز فنی نیز خوانده شده‌اند (نک‍ : همو، 50-53). 
2. الغاز لفظی، كه با آوردن واژگانی كه متضمن نام موصوف یا برخی از حروف آن است، به موصوف اشاره شود. این كار ممكن است با تصحیف، قلب، حذف یا تبدیل صورت پذیرد (نک‍ : ابن اثیر، 3/ 86؛ شیخ، همانجا). 
احاجی، جمع اُحْجیَة در لغت برگرفته از حِجا (یا حِجی) به معنای عقل، خرد، هوش، درك، قوۀ استنباط، ادراك و شعور (نک‍ : لین، II/ 523) و در اصطلاح نوعی بازی فكری مبتنی بر حدس و گمان است كه در میان مردم رایج بوده است و به هر حال نوعی معمای نزدیك به لغز به شمار می‌رود (جوهری، ذیل حجو؛ بغدادی، عبدالقادر، 3/ 113؛ EI2, V/ 806-807)
برخی، تفاوتهای اندكی میان الغاز، احاجی و معماها قائل شده‌اند (مثلاً نک‍ : تهانوی، 2/ 1082-1084؛ طاش كوپری‌زاده، 1/ 251؛ بغدادی، عبدالقادر، همانجا؛ رشید وطواط، 70؛ ابوزید، 288)؛ اما از لحاظ ماهیت میان آنها تفاوت عمده‌ای وجود ندارد (نک‍ : ابن‌اثیر، 3/ 84، 85) و همه تنها نوعی سرگرمی علمی، زبانی و گاه بازی با كلمات بوده است. حاجی خلیفه احاجی را از فروع علم لغت و صرف و نحو دانسته، می‌گوید: احاجی علمی است كه در آن از واژگانی كه ظاهراً با قوانین زبان عربی مخالفند و نیز تطبیق آنها با قواعد زبان عربی بحث می‌شود (1/ 13). همچنین گفته شده احاجی یعنی اینکه پرسش كننده لفظی مركب بیاورد و مشابه آن را كه لفظی بسیط و مستقل است و معنایی متفاوت دارد، از مخاطب بخواهد. در زبان عربی عنوانهای دیگری نیز وجود دارد كه از نظر معنا به لغز، احجیه و معما بسیار نزدیكند و با وجود تفاوتهایی كه میان آنها ذكر شده است، به جای یكدیگر به كار رفته‌اند (ابن اثیر، همانجا؛ صفدی، 347)، ازجمله: مُعایاة، عَویص، رمز، ملاحن، مرموس، تأویل، كنایه، تعریض و ... (نویری، 3/ 162؛ حسینی، 1/ 312، 313). 
لغز در فرهنگ سامی ریشه‌ای بس كهن دارد. نمونه‌هایی از این فن در تورات وجود دارد، مانند لغزی كه از شمشون در «سفر داوران» آمده است (نک‍ : عهد عتیق، داوران، 9:14-12؛ شیخ، 62). 
در ادبیات عرب، شاید بتوان لغز را به برخی تفاخرهای زبانی پیوند داد، زیرا شاعران با بهره‌گیری از اسلوبها و سبكهای پیچیدۀ گوناگون می‌كوشیدند تا هوش و ذكاوت مخاطب را مورد آزمایش قرار دهند (نک‍ : شیخ، 29، 33). نقش كاهنان و ساحران را نیز در این زمینه نمی‌توان از نظر دور داشت (همو، 63). یكی از شواهد كهن این فن در ادبیات عرب پرسشی است كه مردی، بر زنی هِنْد نام و مشهور به زبان دانی و فصاحت طرح می‌كند تا ذكاوت وی را بیازماید (ابن قتیبه، 2/ 233؛ كحاله، 5/ 232). نیز اشعاری را كه امرؤالقیس و عَبید بن اَبْرَص رد و بدل كرده‌اند، از شواهد این فن در عصر جاهلی به شمار آورده‌اند. شایان ذكر است كه در این گفت‌و‌گو عبید به جای «الغاز» واژۀ «اَوابد» را به كار برده است (ابن ظافر، 13-15؛ جندی، 1/ 22). 
از سدۀ 3 تا 4ق علاوه بر نمونه‌های پراكنده‌ای كه از نویسندگان و شاعران از جمله ابونواس در این زمینه به چشم می‌خورد (مثلاً نک‍ : جاحظ، 3/ 537؛ حمزه، 188-194)، كتابهایی نیز با نام المعمى و نامهای مشابه دیگر تألیف شد كه برخی از آنها عبارتند از: المعمى، منسوب به خلیل بن احمد فراهیدی (ابن نباته، 268)؛ العویص، اثر محمد بن خالد ابن عبدالرحمان برقی (د 190 ق) (بغدادی، هدیه، 2/ 8)؛ كتاب المعانی الكبیر، تألیف ابن قتیبه (حیدرآباد دكن، 1368 ق)؛ المعاریض، اثر یحیی ابن ابی منصور موصلی (د 292 ق) (همان، 2/ 517)؛ المسكت فی الالغاز، نوشتۀ زبیر بن احمد زبیری (د 317ق) (همان، 1/ 373)؛ اللغز، از محمد بن احمد بن عبدالله، مشهور به مفجع (د 320ق) (همان، 2/ 31)؛ الملاحن، اثر ابن درید (د 321 ق) (قاهره، 1347 ق)؛ فی معرفة المعمى من الشعر، اثر محمد بن احمد بن محمد بن طباطبا (د 322 ق) (همان، 2/ 33)؛ الالغاز، از عبدالعزیز بن یحیی بن احمد جلودی (د 332ق) (همان، 1/ 576) و همچنین فتیا (یا فتاوی) فقیه العرب، اثر ابن فارس (د 395ق) (به كوشش حسین علی محفوظ، دمشق، 1985م). گفتنی است كه فتیا فقیه العرب نوعی از الغاز به شمار می‌رود (نک‍ : سیوطی، 1/ 622). 
میان سده‌های 5-6ق الغاز همچون گذشته در میان مردم رواج داشت و به خصوص اشراف و بزرگان و دانشمندان توجه بیشتری بدان نشان می‌دادند و در این زمینه با یكدیگر به رقابت می‌پرداختند. در این زمان این فن در مغرب و اندلس نیز مورد توجه ادیبان و شاعران بود و از فنون شعری به شمار می‌رفت (عبدالسودانی، 85؛ فریح، 47). برخی از آثار مستقلی كه در این دوران در زمینۀ الغاز به نگارش درآمد، اینهاست: دیوان الالغاز، اثر ابوالعلاء معری (د 449 ق) (شیخ، 74-75)؛ الالغاز، از ابن اسد فاروقی (د 487ق) (بغدادی، هدیه، 1/ 277)؛ الاعجاز فی الاحاجی و الالغاز، اثر ابوالمعالی سعد بن علی وراق خطیری (د 568 ق). نسخۀ خطی این اثر كه توسط عبدالقادر بغدادی مورد ستایش قرار گرفته (بغدادی، عبدالقادر، 3/ 115)، در كتابخانۀ آستان قدس (شم‍ 4297) موجود است (نک‍ : آستان ... ، 59)؛ حلیة الطراز فی حل الالغاز، اثر عبدالرحمان بن ابی البركات انباری (د 577 ق) (بغدادی، هدیه، 1/ 519). 
مقامات حریری به سبب اشتمال بر الغاز نحوی، فقهی و غیره در این زمان سخت مورد توجه و ستایش بوده است (عبدالسودانی، 86). از این پس، این فن گسترش فراوان‌تری یافت، به گونه‌ای كه تقریباً شاعری در عصر ممالیك یافت نمی‌شد كه در سروده‌هایش لغز دیده نشود. ابن عنین (ه‍ م) از جمله شاعرانی است كه در این فن بسیار توانا بوده است و بخش عظیمی از دیوانش را لغز تشكیل می‌دهد (نک‍ : ص 149- 178؛ ابن خلكان، 5/ 17؛ موسى باشا، 597). گروهی از شاعران عصر ممالیك چون ابن ساعاتی را كه قصاید ویژه‌ای در این باب سروده‌اند، «ذوات الالغاز» نامیده‌اند (همو، 598). 
سیوطی نخستین كسی است كه برای الغاز یك تقسیم‌بندی تاریخی ارائه می‌كند. وی می‌گوید الغاز دارای انواعی است: 1. الغازی كه عربها خود ساخته‌اند؛ 2. الغازی كه بزرگان لغت‌شناس ساخته‌اند؛ 3. الغازی كه به قصد لغز ساخته نشده‌اند، اما برحسب تصادف لغز شده‌اند. همو می‌افزاید: لغز در اصل به دو نوع تقسیم می‌شود: 1. آنهایی كه ساخت معناییشان لغز است. این نوع را «ابیات المعانی» نیز خوانده‌اند؛ 2. الغازی كه بر پایۀ لفظ، تركیب و اعراب استوار شده‌اند. وی سپس برای هریك نمونه‌هایی ذكر می‌كند (1/ 578). 
از سدۀ 7ق به بعد شمار تألیفات در زمینۀ الغاز و احاجی افزون گردید، از آن جمله است: حلل مطرز در فن معما و لغز، اثر علی بن محمد یزدی (د 850 ق) (حاجی خلیفه، 1/ 688)؛ كنز الاسماء فی فن المعمى، اثر محمد بن احمد قطب‌الدین مكی نهروالی (د 988 ق) (نک‍ : GAL, II/ 501 جلاء الدیاجی فی المعمیات و الاحاجی، اثر ابراهیم بن عیسى حورانی (د 1334ق)؛ و نیز تسهیل المجاز الى فن المعمى و الالغاز، اثر طاهر بن صالح جزایری (د 1338 ق) (سوریه، 1303 ق). 
در روایات عرب، واضع معما را برخی خلیل بن احمد فراهیدی و برخی نیز علی بن ابی طالب (ع) دانسته‌اند (ابن نباته، 267؛ طاش كوپری‌زاده، 1/ 253؛ نیز نک‍ : EI2, V/ 806). اما دربارۀ احجیه گفته‌اند نخستین كسی كه آن را وضع كرد و نام احجیه را برای آن برگزید، حریری (د 515 ق) است. او در مقالۀ «الملطیه» 20 احجیه را به نظم كشیده است (بغدادی، عبدالقادر، 3/ 113). یكی از آثار مهمی كه در زمینۀ احاجی نگاشته شده كتاب الاحاجی النحویة (یا المحاجاة بالمسائل النحویة) اثر جارالله زمخشری (د 538 ق) است كه در 1969 م چاپ شد و علی بن محمد سخاوی (د 643 ق) بر آن شرحی با عنوان تنویر الدیاجی فی تفسیر الاحاجی نگاشته كه نسخۀ خطی آن در كتابخانۀ مركزی دانشگاه تهران (شم‍ 154) موجود است (مركزی، 2/ 355-357). 

مآخذ

آستان قدس ف، فهرست؛ ابن اثیر، نصرالله، المثل السائر، به كوشش احمد حوفی و بدوی طبانه، قاهره، 1381 ق/ 1962 م؛ ابن حجۀ حموی، ابوبكر، خزانة الادب، بیروت، 1304 ق؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن ظافر، علی، بدائع البدائه، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1970 م؛ ابن‌عنین، محمد، دیوان، به كوشش خلیل مردم بك، دمشق، 1365 ق/ 1946 م؛ ابن قتیبه، عبدالله، عیون الاخبار، به كوشش یوسف علی طویل، بیروت، 1985 م؛ ابن نباته، محمد، سرح العیون، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1383 ق/ 1964 م؛ ابوزید، علی، البدیعیات فی الادب العربی، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ بغدادی، هدیه؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانة الادب، بیروت، دارصادر؛ تهانوی، محمد اعلى، كشاف اصطلاحات الفنون، به كوشش اشپرنگر، كلكته، 1862م؛ جاحظ، عمرو، الحیوان، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، 1388ق/ 1969م؛ جرجانی، علی، التعریفات، بیروت، 1985م؛ جندی، علی، اطوار الثقافة و الفكر فی ظلال العروبة و الاسلام، به كوشش محمد صالح سمك و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1959م؛ جوهری، اسماعیل، الصحاح، به كوشش احمد عبدالغفور عطار، تهران، 1368 ش؛ حاجی خلیفه، كشف؛ حسینی كاشانی، عباس، حدائق الانس، قم، 1400 ق؛ حمزۀ اصفهانی، التنبیه علی حدوث التصحیف، به كوشش محمد اسعد طلس، دمشق، 1388 ق/ 1968 م؛ رشید وطواط، محمد، حدائق السحر فی دقائق الشعر، به كوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1308 ش؛ سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، به كوشش محمد احمد جادالمولى و دیگران، بیروت، 1986 م؛ شمس قیس رازی، محمد، المعجم، به كوشش محمد قزوینی و مدرس رضوی، تهران، 1338ش؛ شیخ، احمد محمد، كتب الالغاز و الاحاجی اللغویة، طرابلس، 1988 م؛ صفدی، خلیل، نصرة الثائر علی المثل السائر، به کوشش محمدعلی سلطانی، دمشق، 1391 ق/ 1971 م؛ طاش کوپری‌زاده، احمد، مفتاح السعادة، بیروت، 1405ق/ 1985 م؛ عبدالسودانی، مزهر، الشعر العراقی فی القرن السادس الهجری، بغداد، 1980م؛ عهد عتیق؛ فریح، سهام، مقدمه بر دیوان ابن قلاقس، کویت، 1408 ق/ 1988 م؛ کحاله، عمر رضا، اعلام النساء، بیروت، 1404 ق/ 1984 م؛ مرکزی، خطی؛ موسى باشا، عمر، الادب فی بلاد الشام، بیروت، 1409 ق/ 1989 م؛ نویری، احمد، نهایة الارب، قاهره، 1975 م؛ نیز: 

EI2; GAL; Lane, E. W., Arabic English Lexicon, Beirut, 1980. 
بابک فرزانه
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: