احقاف، سوره
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 6 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/225474/احقاف،-سوره
جمعه 1 فروردین 1404
چاپ شده
6
اَحْقاف، نام سورهای از قرآن مجید، در ترتیب تلاوت، چهل و ششمین و درترتیب نزول مشهور، شصت و ششمین سوره كه در مصحف متداول پس از سورۀ جاثیه و پیش از سورۀ محمد (ص) جای دارد. این سوره به مناسبت ذكر كلمۀ «الاحقاف» در آیۀ 21 آن (نك : ه د، احقاف، صحرا) به این نام خوانده شده، و هیچگاه نام دیگری نداشته است و بنابر آنچه گفتهاند (اندرابی، گ 49 ب ـ 50 الف)، دو وجه تسمیه میتواند داشته باشد: نخست آنكه «احقاف» تنها واژه از ریشۀ «ح ق ف» است كه در قرآن به كار رفته است (نك : راغب، 125)، دیگر آنكه، سرگذشت قوم عاد كه در سرزمین احقاف میزیستند، برخلاف 8 سورۀ دیگر كه همه جا با داستان قوم ثمود همراه است، در این سوره به تنهایی عنوان شده است.سورۀ احقاف از سورههای «ثلاثین» (سی یا سی و چند آیهای) است (برای این اصطلاح، نك : احمد بن حنبل، 1 / 401، 419؛ سیوطی، 7 / 433) كه در آغازِ جزء 26 از اجزاء سیگانۀ قرآن قرار گرفته، به 4 واحد موضوعی (ركوع) تقسیم شده، به شمارش كوفیان 35 آیه و به شمارش بصریان و مدنیان ــ كه «رحم» را آیه نمیشمارند ــ 34 آیه دارد و مشتمل بر 644 كلمه و 595‘2 حرف است (طوسی، 9 / 266؛ زمخشری، 3 / 514؛ ابوالفتوح، 9 / 146؛ دائرةالمعارف آریانا، 2 / 485). این سوره به اجماع دانشمندان علوم قرآنی، مكی است (قرطبی، 16 / 178؛ ابنكثیر، 6 / 274؛ خازن، 4 / 122؛ نسفی، 4 / 122) و آیات آن به هم پیوسته و دارای سیاقی منسجم است و سورهای كاملاً یكپارچه به نظر میرسد؛ گواینكه بسیاری از مفسران، با توجه به روایات اسباب النزول، برخی از آیات آن را (8، 10، 15-17، 35)، مدنی دانستهاند (نك : خازن، همانجا؛ محلی، 664؛ صاوی، 4 / 74؛ طباطبایی، 18 / 197- 199). سورۀ احقاف هفتمین سوره از مجموعۀ هفتگانۀ «حوامیم» یا «آل حم» (سورههای 40-46) است كه در بیشتر ترتیب نزولهای مُستند، به همین ترتیب مصحف كنونی پشت سر هم آمدهاند (مثلاً، نك : ابن ندیم، 28- 29) و این خود گواهی بر نزول پیاپی آنهاست (قس: ترتیب نزولهای زمانی پیشنهادیِ خاورشناسان، رامیار، 675). سرآغاز مشترك «حم» و همانندی و همخوانی آیات این 7 سوره به ویژه در فصلهای نخستین، نیز مؤید این مطلب است (نك : طباطبایی، 18 / 8). مجموع این سورهها در زمان رسول خدا (ص) «لُباب القرآن»، «دیباج القرآن» و «عرائس القرآن» لقب داشتهاند، و صحابه هنگام تعلیم قرآن به شاگردانشان این القاب را یادآور میشدهاند (نك : اندرابی، گ 40 الف ـ 41 الف؛ خازن، 4 / 65؛ ابن كثیر، 6 / 120).موضوع اصلی و مقصود مشترك در مجموعۀ حوامیم، چنانكه از بررسی مضامین و فصول نخستین آنها بر میآید، «مقایسۀ كفر با ایمان و كافران با مؤمنان» است. متقدمان نیز در مقام بیان مقاصد این سورهها و توجیه اتصال آنها به یكدیگر، به این مطلب اشاره كردهاند (بقاعی، 17 / 134-135، 230، 240-243، 376، 18 / 1، 4-5، 118). موضوع و مقصد سورۀ احقاف نیز همان مقایسۀ مؤمنان با كافران است (نك : به ویژه آیههای، 3-7، 16- 18، 31-35) كه مضامین سوره، بهخصوص تعبیرات قرینه و متناظر دو آیۀ 16 و 18 و دو آیۀ 31 و 32 در آن صراحت دارد (نك : طباطبایی، 18 / 185؛ قس: بقاعی، 18 / 118- 119).سوره با وصف قرآن، كتابی كه از سوی خدای عزیز و حكیم فرود آمده، آغاز میگردد؛ آنگاه به سازگاری و هماهنگی اندیشه و عمل خداپرستان با هدف از آفرینش جهان و ناسازگاری و ناهماهنگیِ كردار و پندار خداستیزان با آن، اشاره میكند؛ چندگانه پرستان را به سرزنش و نكوهش میگیرد و نسبت به رسوایی خدایان دروغین هشدار میدهد؛ از چگونگی برخورد معاندانۀ مردم با كتابهای آسمانی و رسولان خدا، و در برابر، رفتار متواضعانه و منصفانۀ پیامبران الهی با مخالفانشان سخن به میان میآورد؛ به مقایسۀ اندیشه و عمل مؤمنان و كافران و روشنگری نقاط مثبت و منفی در زندگانی دنیوی و حیات اُخروی آنان میپردازد؛ برخورد قوم عاد را با هود (ع) كه در این سوره، تنها با عنوان «اَخاعاد» (فردی از قوم عاد) از آن پیامبر یاد شده، همراه با تقصیلی بیش از همۀ دیگر سورهها دربارۀ عذابشان (احقاف / 46 / 21، 24-25؛ قس: فصّلت / 41 / 13-16، ذاریات / 51 / 41-42، قمر / 54 / 18-21، حاقّه / 69 / 6- 8) بیان میكند؛ به نابودی اقوام ساكن آبادیهای اطراف عربستان، به سبب فسق و كفرشان، توجه میدهد؛ داستانِ گوش فرا دادن گروهی از جنیان به آیات قرآنی را میآورد و سخنانی را از مُنذِران جنباز میگوید؛ پیامبر اكرم (ص) را به پایداری و شكیبایی همانند دیگر پیامبران اولوالعزم سفارش میكند؛ و ضمن تأكید بر وقوع و تحقق رستاخیز، با ترسیم تصویری از گردن نهادن كافران به حقانیت زندگانی اخروی و اذغان آنان به كوتاهی عمر و پوچی زندگی دنیوی خود، به هنگام رویارویی با آتش دوزخ، پایان میپذیرد.سرگذشت قوم عاد، در این سوره ــ با آنكه به نام سرزمینشان نامیده شده ــ برخلاف سورههای دیگر ازجمله فصلت (41 / 13-16) در همین مجموعۀ حوامیم ـ به صورت معترضه بیان شده است (نیز نك : طباطبایی، 18 / 217). موضوع آمدن منذران جن نزد پیامبر اكرم (ص) نیز ــ كه به تفصیل در سورۀ جن (72 / 1- 19) بیان شده ــ به اختصار و به صورت معترضه در واحد پایانی این سوره جای داده شده است. مناسبتی كه برای طرح این موضوع در اواخر سورۀ احقاف قابل ذكر است (قس: طبرسی، 9 / 139-140؛ بقاعی، 18 / 177). فضای خاص این سوره و مجموعۀ حوامیم است كه مظاهر كفر و ایمان از دو سوی در آن به مقایسه گذاشته شده، و این مقایسه و رویارویی، همان نكتۀ كلیدی است كه نمایندگان جنیان آن را به عنوان محور همۀ تعالیم انبیا و پیامهای آسمانی تلقی كردند و برای قومشان بازگفتند (نك : جنّ / 72 / 14-15، احقاف / 46 / 31-32). از نظر فقهی، آیۀ 15 سورۀ احقاف، به سبب عبارت «وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلٰثونَ شَهْراً» كه از زمان صحابه و تابعین بهعنوان ملاك تعیین حداقل مدت حمل (6 ماه) مورد توجه بوده است، شهرت بیشتری دارد (نك : قرطبی، 16 / 193؛ ابنكثیر، 6 / 280؛ فیض، 2 / 556). همچنین، در بیان سبب نزول این آیه، همواره میان مفسران اختلافنظر وجود داشته است. مفسران شیعی نزول آن را شأن امام حسین بن علی (ع) و دیگر امامان از ذریۀ آن حضرت دانسته، و مفسران اهل سنت بر نزول آن دربارۀ ابوبكر بن ابی قحافه و اسلام آوردن او و همـۀ افراد خـاندانش اصـرار ورزیدهانـد (نك : فخرالدین رازی، 28 / 19؛ قرطبی، 16 / 193-195؛ سیوطی، 7 / 443؛ فیض، 2 / 555-556؛ حویزی، 5 / 11-15).
ابن كثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن، بیروت، 1389 ق / 1970 م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوالفتوح رازی، روح الجنان، به كوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1385 ق؛ احمد بن حنبل، مسند، بیروت، دارصادر؛ اندرابی، احمد، الایضاح فی القراءات، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛ بقاعی، ابراهیم، نظم الدرر، حیدرآباددكن، 1391 ق / 1971 م؛ حویزی، عبدعلی، نور التقلین، به كوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، 1385 ق؛ خازن، علی، لباب التأویل، بیروت، دارالمعرفه؛ دائرةالمعارف آریانا، كابل، 1330 ش؛ راغب اصفهانی، حسین، معجم مفردات القرآن، به كوشش ندیم مرعشلی، قاهره، 1392 ق / 1972 م؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، 1362 ش؛ زمخشری، محمود، الكشاف، بیروت، دارالمعرفه؛ سیوطی، الدر المنثور، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ صاوی، احمد، حاشیة علی تفسیر الجلالین، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، 1393 ق / 1973 م؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ طوسی، محمد، التبیان، به كوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ فخرالدین رازی، التفسیر الكبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ فیض كاشانی، محسن، الصافی، تهران، 1356 ش؛ قرآن مجید؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحكام القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ محلی، جلالالدین و جلالالدین سیوطی، تفسیر الجلالین، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ نسفی، عزیزالدین، «مدارك التنزیل»، همراه لباب التأویل (نک : هم ، خازن).
محمدعلی لسانی فشاركی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید