صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / تاج‌العلما /

فهرست مطالب

تاج‌العلما


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 2 آبان 1398 تاریخچه مقاله

تاجُ الْعُلَما، علی محمد فرزند محمد بن دلدارعلی نقوی نصيرآبادی (1262-1312ق / 1846-1894م)، فقيه و اصولی شيعی و نويسندۀ پرکار لکهنوی. 
تاج العلما در خاندانی اهل علم از فقيهان اصولی نصيرآباد لکهنو متولد شد (برای اختلاف در تاريخ تولد، نك‍ : لکهنوی، 2 / 153؛ صدرالافاضل، 365؛ آقابزرگ، طبقات...، 1 / (4) 1624؛ حسينی، 1 / 412). پدر او سلطان العلما از عالمان بزرگ بود و برخی از او با عنوان مجتهد زمان و مروج دين ياد کرده‌اند (آقابزرگ، الذريعة، 4 / 120). نيای او، دلدارعلی نيز اهل علم و دارای اشتهار فراوان بوده است. تاج العلما علوم اوليه را نزد بزرگانی همچون محمدعلی لكهنوی، ملقب به قائمة الدين، محمد عباس شوشتری و احمدعلی احمدآبادی فراگرفت و سپس نزد پدرش به آموختن فقه، اصول و برخی علوم عقلی و نقلی پرداخت. پس از درگذشت پدرش (1284يا 1285ق)، برای زيارت عتبات و بهره گيری از عالمان آن ديار راهی کربلا شد. وی که در آن زمان به حد مطلوبی از رشد علمی رسيده، و آثار متعددی را تأليف نموده بود، در آنجا با اکرام و احترام برخی بزرگان همچون ميرزا علی نقی طباطبايی روبه‌رو شد. طباطبايی طی اجازه‌ای در روايت، به يادکرد جايگاه علمی او و خاندانش نيز پرداخت (لکهنوی، 2 / 153-156). او همچنين برخی از عالمان شيعی آن ديار چون زين العابدين مازندرانی، علی بحرالعلوم، راضی نجفی و حسين فاضل اردكانی را درک، و از همۀ آنها اجازۀ روايت دريافت کرد (همو، 2 / 156-157؛ صدرالافاضل، 366؛ حسينی، همانجا). بر پايۀ تاريخ اين اجازات که حدود ماههای شوال تا ذيقعده را شامل می‌شود، به نظر نمی رسد که بيش از چند ماه در آن ديار مانده باشد (همانجا). ظاهراً پس از اين سفر به سرزمين خود بازگشته، و زمانی ديگر برای ادای فريضۀ حج راهی حجاز شده است (صدرالافاضل، همانجا). او افزون بر تربيت شاگردان بسياری که نام آنها در منابع آمده است، مدتها امامت مسجدجامع «باغ نواب» را بر عهده داشت. تاج العلما در لکهنو از دنيا رفت (لکهنوی، 2 / 157- 159).

شخصيت علمی و اجتماعی

 دربارۀ جايگاه علمی تاج العلما نزد عالمان امامی، کافی است به بيان آقابزرگ در يادکرد جايگاه علم قرآن و تفسير نزد شيعيان اشاره شود. وی ضمن گرامی‌‌داشت علم تفسير و مفسران شيعی، در فهرست ارائه شدۀ خود که با ابان بن تغلب آغاز گشته، نام تاج العلما را در کنار کسانی چون سیدمرتضى، طبرسی، قطب راوندی و طريحی آورده است ( الذريعة، 4 / 233). اما واقعيت اين است که اهميت وی تنها به سبب جايگاه او در ميان اماميان نيست؛ چه، حضور او در متن جامعۀ هند، او را با گروههای گوناگونی از پيروان و صاحبان انديشه‌های مختلف پيوند داده است. نخست بايد دانست که برخلاف انبوهی آثار تأليفی تاج العلما، از زندگی علمی وی اطلاع مشخصی در منابع ديده نمی‌شود. بر همين اساس، با بهره‌گيری از عنوانهای آثار وی و نگاهی کلی به آنچه در جامعۀ علمی آن زمان مسلمانان هند، وجود داشته است، می‌توان شکل تقريباً روشنی از زيست علمی او ترسيم کرد. آنچه در نگاهی گذرا به زندگی‌نامه و فهرست آثار تاج العلما توجه را به خود جلب می‌‌کند، ابعاد چندگانۀ شخصيت اجتماعی- علمی اوست: در بعد مذهبی، فقيهی اصولی در مذهب امامیه، در بعد اجتماعی، مسلمانی شديداً وابسته به شيوه‌های سنتی در آراء نظری و عملی، و در بعد فرادينی، پرجوش در ارتباط با پيروان اديان و فرق گوناگون. حضور انگليسيها در هند، و نوع نگرش مسلمانان آن ديار به اين حضور، بروز انديشه های جديد در ميان ايشان، گرايش و توجه شديد جامعۀ اسلامی هند به مفهوم حکومت، و نيز تقابل انديشه‌های متعارض به ويژه در ميان فرق و اديان گوناگون درمتن کلی جامعۀ هند، در کنار برخی آراء معارض درون محافل امامی، و کيفيت و ميزان حضور حلقه های اخباری و اصولی در هند و عراق، در شخصيت علمی و اجتماعی تاج‌العلما اثر داشته است که بازتاب آشکار آنها را می‌توان به روشنی در حيات علمی او مشاهده نمود. 
در حالی که با فزونی قدرت حلقۀ اصولی در عراق و ضعف روزافزون اخباريان، دامنۀ نفوذ پيروان انديشۀ اخباری بسيار محدود گشته بود، هنوز هند ميدانی برای تقابل انديشۀ اخباری و اصولی بود. تاج العلما که در خاندانی از فقيهان مجتهد اصولی رشد يافته بود، به عنوان يکی از مهم‌ترين کسان در حلقۀ لکهنو، ضمن سفر به عراق، با حضور در جمع اصوليان آن ديار، آثار برخی از قدما و انديشمندان مؤثر در انديشۀ اصولی، همچون صاحب جواهر، کاشف الغطاء، بحرالعلوم و به ويژه محمدباقر بهبهانی را از مشايخ عراقی زمان خود فراگرفت (نك‍ : لکهنوی، 2 / 154-155). بدين ترتيب، همان‌گونه که طباطبايی نيز در صورت اجازۀ خود به وی اشاره کرده است، توانست در لکهنو به نشر دانش بپردازد و حلقۀ اصوليان آن ديار را پر توان‌تر، در برابر اخباريان بپروراند. فهرستی که صدرالافاضل از برخی از شاگردان او به دست داده است و تأکيد او بر مجتهد بودن ايشان، کاملاً جلب نظر می‌کند و نشان می‌دهد که مکتب اصولی تاج‌العلما بسياری کسان را پرورده است (نك‍ : ص 367- 368).
وی برای تثبيت و تبيين اصول عقايد فقهی خود، کتابی با عنوان عماد الاجتهاد در فقه‌استدلالی تأليف‌کرد (لكهنوی، 2 / ‌162؛ آقابزرگ، همان، 15 / 330)؛ افزون بر اين، به تأليف آثار بسیاری نيز دست زده که نشان از تقابل او با اخباريان دارد. آثاری چون الاذانية، جنة‌الله الواقية رساله ای در رد برخی از اخباريان، نصر المؤمنين در رد ميرزا محمد اخباری، و نيز رسالۀ مختصری در جواب رقعۀ يک اخباری نمونه‌هايی از رديه‌های وی بر اخباريان است. او همچنين با تأليف کتاب فقهی فصل الخطاب فی حلية شرب التتن با ترجمۀ فارسی آن با عنوان الخطاب الفاصل به بيان آراء اصولی در قبال نظریات فقيهان اخباری در اين باره پرداخته است (لکهنوی، 2 / 160-162؛ آقابزرگ، همان، 1 / 406، 5 / 159، 16 / 229؛ مدرس، 1 / 319). به نظر می‌رسد که درخواست جوابيه به عنوان حَکَم درمناظرۀ يک شيخی (با توجه به نزديکی به اخباريان) به نام شيخ محمدعلی با حسام الاسلام سيدنثار حسين (نك‍ : صدر الافاضل، 366) نيز در همين راستا بوده باشد.
وجود برخی نشانه‌ها، بيانگر اعتدال و ميانه‌روی در فقه اصولی تاج العلماست که توجه او به درايه و آثار خاصی از شيخ بهايی نشان از اين امر دارد. تأليف 3 شرح صغير و وسيط و کبير بر الوجيزۀ شيخ بهايی در علم درايه، به نامهای الجوهرة العزيزة (يا نهاية الدراية؛ چ سنگی لکهنو)، سلسلة الذهب و شرح صغير، بيانگر چگونگی نگاه وی به جايگاه خبر و نيز تلاش برای حفظ تعادل در اين انديشه است. به اين فهرست بايد شرحی بر زبدة الاصول شيخ بهايی را نيز افزود (همو، 368؛ لكهنوی، مدرس، همانجاها؛ آقابزرگ، طبقات، 1(4) / 1625). همچنين نبايد از نظر دور داشت که در زندگی‌نامه، اجازات و آثار تاج العلما، نام و يادی از انديشۀ اصولگرای شخصی چون شيخ انصاری، به عنوان نماد اصول جدید امامیه به چشم نمی‌خورد.
به هر روی، بايد پذيرفت که جايگاه علمی او به عنوان يک مجتهد چنان بود که از بسياری شهرهای مختلف نامه‌ها و رسالات پرسشی برای حل مشکلات فقهی نزد او فرستاده می‌شد. وجود برخی جوابيه‌های او حکايت از همين امر دارد که برای نمونه به برخی از آنها همچون جواب مسائل حيدرآبادیه و جواب‌ مسألۀ ‌لندنيه (فارسی) در نجاست اهل كتاب (لكهنوی،‌ 2 / ‌161؛ صدرالافاضل، همانجا؛ آقابزرگ، الذريعة، 5 / 219) می‌توان اشاره کرد. در اين ميان، اثر اخير ميزان ارتباط تنگاتنگ مسلمانان با پيروان ديگر اديان در هند را به روشنی نشان می‌دهد و به طور طبيعی از موضوعات مبتلابه مسلمانان در اين باره، مبحث طعام اهل کتاب بوده است. جوابيه‌‌های تاج العلما به بسياری از استفتائات دربارۀ مسئلۀ حرمت طعام اهل کتاب همچون الذبيحة (چ سنگی لكهنو، 1286ق)، الاستفتاء(چ سنگی لكهنو، 1289ق)، و جواب مسئلة الطعام (فارسی؛ چاپی) از اين دست است. دربارۀ ميزان ارتباط پيروان اين اديان، آنچه به عنوان رساله در نجاست كفار نيز آقابزرگ (طبقات، همانجا) از آن ياد کرده، قابل توجه است.
دربارۀ آثار فقهی تاج العلما بايد گفت که وی افزون بر برخی تک‌نگاریها، آثاری چون رسالۀ حكميه، رساله در نماز جمعه، رسالۀ قصاص، مسئلة ربائية، مناسك الحج، و نيز وقاية الذمار، به مبحث صوم نيز توجه ويژه داشته است. وی افزون بر ارشاد الصائمين الى احکام الدين، در اثری با عنوان المتن المتين با بذل توجه به مبحث روزه، رأی و حکم خود دربارۀ مفطر نبودن غبار و دخان را بيان داشته است. اين اثر را محمد حسين شهرستانی در کتابی با عنوان الشرح المبين به نقد کشيده، و تاج العلما در دفاع از رأی خود، التعليق الانيق را تأليف کرده است. اين مجموعه با هم و يکجا در لکهنو به صورت سنگی به چاپ رسيده است (نك‍ : لكهنوی، 2 / 160-163؛ صدرالافاضل، 368؛ آقابزرگ، الذريعة، 19 / 71- 72). 
مسئلۀ دیگر رویارویی تاج‌العلما با نواندیشی دینی است که شاخص آن در سدۀ 13ق سر سيد احمدخان (د 1316ق / 1898م) است؛ تفکر عقلانی جديد که سيد احمدخان بر آن پای می‌فشرد و از سويی نظر وی دربارۀ مماشات با انگليسيها و دوری از تخاصم، اسباب بروز بسياری از بحث و جدلها را در محيط عالمان مسلمان آن ديار برانگيخته بود. تاج‌العلما به عنوان فقيهی سنت گرا، با آنچه به عنوان نگاه عقل‌گرايانه، با منظر فطرت انسانی و طبيعت گرايی در عقايد سيد احمدخان بروز می‌يافت، و نيز نگرش کاملاً تعقلی وی نسبت به‌اصول و مبانی دينی (نك‍ : ه‍ د، 9 / 247؛ اسميث،15 ff). که به انديشۀ «نيچری» و طبیعی شهرت داشت، شديداً مخالف بود. تاج العلما به مثابۀ يکی از مؤثرترين شخصيتهای حلقۀ امامی شيعيان لکهنو، در حواشی القرآن (چاپ شده) خود با نگاهی انتقادی به آراء سيداحمد که به ويژه در تفسير وی موسوم به تفسير القرآن و هو الهدى و الفرقان بازتاب داشت، نظریات او را که با شيوۀ عمومی تفکر مسلمانان هند ناسازگار بود، به نقد کشيد. وی در اثر ديگر خود با عنوان الاحتجاج العلوی يا ضربت علويه (فارسی) به رد آراء نيچـری ــ که به دهری نيز شهـرت داشت ــ پرداخت (لكهنوی، 2 / 161؛ آقابزرگ، الذريعة، 1 / 283، 15 / 116). البته برخلاف تقابل انديشۀ تاج العلما با سيد احمدخان در موضوع طبيعت گرايی، در مواردی نیز با وی دارای موضعی يکسان بود که حمایت از زبان اردو يکی از آنهاست
در تقابل زبان اردو (مورد پذيرش مسلمانان هند) با زبان هندو (زبان هندوان) و تثبيت يکی از آن دو، انگليسيها از زبان هندو جانبداری می‌کردند. طرح مسئلۀ خط و زبان رسمی در دادگاهها و مراجع عمومی که در 1287ق / 1870م بيان شد، و متعاقب آن طرح رسميت يافتن زبان هندو در مدارس ابتدايی در 1299ق / 1882م، و پشتيبانی انگليسيها از زبان هندو، ميان جامعۀ بزرگ مسلمان و هندو کشمکشهای فراوانی به بار آورد (احمد، 260-261). تشکيل «انجمن حمايت اردو» توسط سيد احمدخان و سپس «جامعۀ دفاع از اردو» و جامعۀ مشابهی در لکهنو آشکارا جنبشی در مقابله با اين امر بود (زکريا، 13ff.؛ هاردی، 189بب‍ ). در چنين فضايی تاج العلما تأليف و ترجمه به زبان اردو را آغاز کرد. او قرآن کريم را به زبان اردو ترجمه کرد (آقابزرگ، همان، 4 / 127). افزون بر ترجمه‌ای از مفاهيم نماز و نيز ترجمۀ الفيۀ شهيد به اين زبان، در يک نگاه کلی می توان گفت: آثار اردوی او بيشتر دارای زمينه‌های اصلی مواعظ و اخلاق هستند. آثاری مانند الارشادية ( المواعظ الجنفورية)؛ تحفة الواعظين؛ دُرّ بی بها؛ شرح زيارة الناحية؛ مواعظ اکبرپورية؛ مواعظ جوادية و مواعظ يونسية را می‌توان در اين گروه قرار داد که غالباً هم انتشار يافته‌‌اند (نك‍ : لکهنوی، 2 / 160-162؛ صدرالافاضل، 368؛ مدرس، 1 / 320؛ نیز منزوی، 4 / 2234). دور نيست که تأليف کتاب تنبيه الاطفال در تربيت کودکان، به همين زبان (نك‍ : رضوی، II / 149)، گونه‌ای از موضع گيری او در برابر طرح بيان شده در 1299ق برای مدارس ابتدايی بوده باشد.
در آنچه به مقابله با انگليسيها مربوط می‌شد، صرفاً از آن رو که تاج العلما با مخاصمه و جنگ با ايشان مخالف بود (برای چنين موضعی از سوی سيداحمد، نك‍ : فخرداعی، 1 / «ج»)، در کنار سیداحمد جای می‌گرفت. اين بدان معناست که تاج العلما نيز همچون سيداحمد وجود مشکل در نوع انديشۀ سياسی حکومتی مسلمانان هند و ضعف ناشی از آن را حس می‌کرد، و حتى بر همين اساس به تأليف اثری دربارۀ چرايی اين مشکل با عنوان ملال سبب ضعف رياست اسلام و علاج آن (لكهنوی، 2 / 162) پرداخت؛ اما راه رهايی را در شورش و جنگ نمی‌ديد. او که به مبحث سياست و حکومت توجه داشت و حتى کتاب مسائل عجيبه را در سياست مدن (همانجا) تأليف نمود، با برخی شالوده‌های فکری بر اساس عقايد امامی دربارۀ غيبت، در رساله ای با عنوان عدم جواز جهاد در غيبت امام زمان(ع) (صدرالافاضل، همانجا)، رأی خود را در اين باره تبيين نمود. در منابع اثری با عنوان رسالۀ جهاديه در فقه نيز از او ياد شده است (لكهنوی، 2 / 161؛ آقابزرگ، همان، 5 / 297) که دور نيست با اثر پيش ياد شده هماهنگيهايی داشته باشد.
آنچه به عنوان باورهای امامی بدان اشاره شد، به ويژه در دو گروه از آثار وی، يعنی ترجمه‌ها و شروح بر نهج‌البلاغة و برخی ادعيه و آثاری در بيان انديشۀ اماميان در مواردی چون تقيه، غدير خم و جز آن در مجموعه تأليفهای تاج العلما قابل پی‌‌گيری است (نقوی، 1 / 105؛ لکهنوی، 2 / 161-162؛ آقابزرگ،‌همان، 4 / 18، 10 / 173، 13 / 214، 224). در اين ميان، ترجمۀ فارسی او از دعای عديله و شرح زيارت ناحيه با عنوان موعظۀ عظيم آباديه به اردو (چاپی) به ويژه به سبب ارتباط آنها با امام زمان (ع) قابل توجه است (همان، 4 / 102، 13 / 254، 23 / 271). گفتنی است که هم او و هم شاگرد وی، ابوالحسن علی بن نقی شاه کشميری لکهنوی (که سواء السبيل را در شرح الزاد القليل استادش تأليف کرده، نك‍ : همان، 12 / 239)، هر دو در اثبات وقوع ازدواج قاسم بن حسن آثاری تأليف کرده‌اند (همان، 6 / 264، 17 / 4). از جمله موضوعات مورد توجه تاج العلما، مبحث اخلاق بوده که گاه با توجه به زندگانی و اخلاق امامان و بزرگان دين بدان پرداخته است. از جمله اين آثار است: خلق حسنی، الخلق الحسينی، خلق محمدی، و نيز رسالة فی الاخلاق و شرح اخلاق ناصری از خواجه نصيرالدین طوسی (همان، 7 / 245؛ لکهنوی، 2 / 162).
از برخی اطلاعات موجود در منابع چنين برمی‌آيد که وی با اهل کتاب ارتباط داشته است. اين رابطه‌ها تا آنجاست که چون تاج العلما بيمار می‌شود، حتى يکی از کشيشان آن ديار برای عيادت، به ديدن او می‌رود و در آن ملاقات برخی مفاهيم اعتقادی نيز به مباحثه گذارده می‌شود (صدرالافاضل،366-367؛ رضوی، همانجا). اين مطلب خود نشان دهندۀ ميزان ارتباط نزديک مسلمانان با اهل کتاب در آن سرزمين است، و انبوهی آثار تاج‌العلما هم که غالباً به شکل رديه نمود يافته، همين راستا ست. الاحتجاج العلوی در مناظره با پيروان ديگر اديان و فرق؛ رد بر كشيش عمادالدين؛ رسالة فی السم اليهودية للنبی؛ الصولة العلوية للذب عن الملة المحمدية (فارسی)؛ عماد الدين ملاذ المؤمنين در رد بر نصارا؛ لحن داوودی در رد بركتاب نغمۀ طنبوری اثر یکی از نصارا؛ و يهودية (لكهنوی، 2 / 161-162؛ صدرالافاضل، 368؛ آقابزرگ، همان، 12 / 232، 15 / 331، 18 / 297) نمونه‌هايی از اين دست آثار هستند. همچنين وی در اثری با عنوان الاثنا عشرية فی بشارة الاحمدية، به استخراج بشاراتی دربارۀ رسالت حضرت محمد (ص) در عهدين پرداخته است (مشار، فهرست...، 18، مؤلفين...، 4 / 596).
به نظر می‌رسد نوع ارتباط ميان مسلمانان و به ويژه مسيحيان، خاصه در برخی زمينه‌های کلامی، گونه‌ای از تقابل فرهنگی ـ دينی را موجب شده بوده است؛ برای نمونه با توجه به جواز به تصوير کشيدن و نيز تجسيم بزرگان دين مسيحی همچون ساخت پيکرۀ حضرت عيسى(ع)، و بازخورد آن در فرهنگ اسلامی، کسی چون تاج العلما را بر آن می‌دارد که به تأليف اثری در اين باره بپردازد؛ اين مطلبی است که نياز پاسخ‌گويی بدان احساس می‌شده است. اين مبحث را که شيخ طوسی نيز بدان توجه داشته (نك‍ : آقابزرگ، همان، 15 / 343)، تاج العلما در اثر فارسی خود، عديمة المثالية فی تجويز التصوير غير المجسم بررسی کرده است (لکهنوی، 2 / 160؛ آقابزرگ، طبقات، 1 / (4)1626).
اين‌گونه برداشت کلامی را در نگاه تاج العلما از برخی مفاهيم اسلامی خاص نيز می‌توان بازجست. بررسی مسائلی جدی در کلام اسلامی همچون توحيد و عدل، در اثری با عنوان الزاد القليل (چ 1328ق)، يا مبحث عصمت حضرت آدم (ع)، در جوابيه‌ای به مسائلی مطرح شده از زنگبار (جواب المسائل الزنجبارية) که چاپ سنگی آن هم در لکهنو صورت پذيرفته، از اين دست است. به اين مجموعه می‌توان آثاری مانند کتاب طريق النجاة فی بعض المسائل الكلامية (فارسی) (آقابزرگ، الذريعة، 15 / 169-170)، و مبحثی کاربردی در رساله‌ای کلامی دربارۀ مسئلۀ سرتراشيدن (لكهنوی، 2 / 162) را نيز افزود. تاج العلما آثاری در زمينۀ منطق هم تأليف نموده است (نك‍ : همو، 2 / 160-161؛ آقابزرگ، همان، 21 / 282؛ مشار، فهرست، 265). در ميان آثار کلامی تاج العلما، تأليفات فارسی او همچون ضربت علويه و طريق النجاة قابل توجه است (لکهنوی، 2 / 160-162؛ آقابزرگ، همان، 15 / 169-170). 
اساساً تاج‌العلما با توجه به احاطه به زبانهای فارسی و اردو آثـاری به اين زبانها داشته است که در دو زمينۀ تأليف و ترجمه به چشم می‌خورد. با نگاهی آماری، در ميان تأليفات فارسی وی، شمار آثار فقهی بيشتر به نظر می‌رسد: رساله‌ای در حليت طعـام (ظاهراً اهل کتاب)، فصل الخطاب، گوهر شب چراغ و وقاية النار (الذمار) از اين دست‌اند (نك‍ : همان، 5 / 191، 18 / 250؛ لکهنوی، 2 / 161-162؛ نيز صدرالافاضل، 368؛ مدرس، 1 / 319).

مآخذ

آقابزرگ، الذریعة؛ همو، طبقات اعلام الشيعة، بخش نقباء البشر، مشهد، 1404ق؛ حسينی، احمد، تراجم الرجال، قم، 1414ق؛ صدرالافاضل، مرتضى حسین، مطلع انوار، کراچی، 1402ق / 1982م؛ فخرداعی گيلانی، محمدتقی، مقدمه بر ترجمه و تفسير القرآن سيد احمدخان، تهران، علمی؛ لکهنوی، محمدمهدی، نجوم السماء، قم، 1396ق / 1976م؛ مدرس، محمدعلی، ريحانة الادب، تبریز، انتشارات شفق؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی عربی، تهران، 1344ش؛ همو، مؤلفين کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، 1342ش؛ منزوی، خطی مشترک؛ نقوی، حسين عارف، فهرست آثار چاپی شيعه در شبه قاره، اسلام آباد، مرکز تحقيقات فارسی ايران و پاکستان؛ هاردی، پ.، مسلمانان هند بريتانيا، ترجمۀ حسن لاهوتی، مشهد، 1369ش؛ نيز:

Ahmad, A., Studies in Islamic Culture in the Indian Environment, Lahore, 1970; Rizvi, A. A., A Socio- intellectual History of the Isnā ‘Asharī Shī’īs in India, New Delhi, 1986; Smith, W. C., Modern Islam in India, London, 1946;Zakaria, R., introd. Glimpses of Urdu Literature, Bombay , 1961 .
فرامرز حاج منوچهری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: