صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / ابن منده /

فهرست مطالب

ابن منده


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ مَنْده، عنوان افراد خاندانی از محدثان حنبلی مذهب ايرانی كه از سدۀ 3 تا 7ق / 9 تا 13م در اصفهان می‌زيسته‌اند. نسبت آنان به استندار فيروزان بن چهار بُخت از صاحب‌منصبان لشكری ساسانيان می‌رسد كه در فتح اصفهان اسلام آورد. شهرت منده از لقب ابراهيم بن وليد بن سَنده، نتيجۀ (نسل سوم) بُطّه، پسر استندار فيروزان، گرفته شده است (ابونعيم، 2 / 222؛ ذهبی، تذكرة، 3 / 1031). ابراهيم نخستين محدث از اين خاندان محسوب می‌شود. او احاديث كمی روايت كرد و در زمان خلافت معتصم عباسی (218-227ق) درگذشت (ذهبی، همان، 3 / 1032، سير، 14 / 188). يحيی پسر ابراهيم با زنی از عبدِياليل به نام برّه ازدواج كرد و از اين رو خاندان وی گاه عبدی نيز خوانده شده‌اند (نك‍ : ابونعيم، همانجا؛ حازمی، 89؛ ابن خلكان، 4 / 289). يحيی كه ابونعيم (2 / 359) او را ثقفی خوانده، از عبدالله بن زبير حُمَيدی حديث شنيد و ابوعلی صحاف از او نقل حديث كرده است.
خاندان ابن منده محدثان بسياری پرورد چنانكه ذهبی دربارۀ آنان تأليف مستقلی نوشته است (نك‍ : سير، 17 / 38). معروف‌ترين افراد اين خاندان بدين قرارند:

1. ابوعبدالله محمد بن يحيی بن منده

(ح 220-301ق / 835-914م). وی از خردسالی به تحصيل پرداخت و در اصفهان و عراق استماع حديث كرد و سپس در شمار اصحاب احمد بن حنبل درآمد و از او روايت كرد (ابن ابی يعلی، 1 / 328؛ ذهبی، همان، 14 / 188). همچنين از ابوكريب همدانی، هناد بن سرّی، محمد بن بشار، ابوسعيد اشجّ و ديگران بهره برد (همانجا). جمعی از محدثان مشهور ازجمله ابوالشيخ اصفهانی، ابوالقاسم طبرانی، ابواحمد عسّال و نيز پسر خود وی اسحاق از او روايت كرده‌اند (نك‍ : ابوالشيخ، 1 / 348، جم‍‍؛ ابن ماكولا، 1 / 331؛ ذهبی، تذكرة، 2 / 741، سير، همانجا). ابن خلكان (همانجا) از كتابی با عنوان تاريخ اصبهان تأليف وی نام برده كه در حال حاضر اثری از آن در دست نيست.

2. ابوعبدالله محمد بن اسحاق بن محمد

(310- آخر ذيقعدۀ 395ق / 922-7 سپتامبر 1005م)، از محدثان مشهور و نامدارترين فرد خاندان ابن منده. او از پدر و عموی پدرش عبدالرحمن بن يحيی حديث شنيد (ابن ابی يعلی، 2 / 167؛ ذهبی، تذكرة، 3 / 1032) و نيز از جمعی ديگر از مشايخ اصفهان مانند: محمد بن قاسم كرّانی، محمد بن عمر بن حفص و ابوعلی حسن بن محمد بن نَضْر استماع نمود (همو، سير، 17 / 29). گفته شده است كه ابن منده پيش از 17 سالگی از ابن ابی حاتم (د 327ق) اجازۀ روايت گرفت (همان، 17 / 30). در 330ق يا سالی پيش از آن (همو، تذكرة، 3 / 1033)، در جست‌وجوی حديث سفری را آغاز كرد كه 45 سال طول كشيد. او خود گفته كه شرق و غرب را دوبار زير پا گذاشته است (ابن ابی يعلی، همانجا). ابن منده نخست به نيشابور رفت (ذهبی، همانجا). در آنجا از محمد بن حسين قطان، ابوعلی محمد بن احمد ميدانی، ابوالعباس اصم، ابوعبدالله ابن اخرم و ديگران حديث شنيد (ابن منده، «الرد»، 357، 360؛ ذهبی، سير، 17 / 29-30). وی بجز نيشابور در ديگر شهرهای خراسان هم اقامت كرد. در بخارا نزد هيثم بن كُليب شاشی و ديگران، صحيح بخاری را استماع نمود (ابن ابی يعلی، همانجا؛ ذهبی، همان، 17 / 30) و نيز از محمد جوزجانی و هارون بن احمد جرجانی حديث شنيد (ابن عساكر، ج عبدالله بن جابر ... ، 121، 391). همچنين، در سرخس از عبدالله ابن محمد بن حنبل و در مرو از محمد بن احمد بن محبوب استماع نمود (ذهبی، همانجا) و به بلخ نيز سفر كرد (همو، ميزان، 3 / 479). احتمالاً اقامت اصلی ابن منده در نيشابور بود و همواره بدانجا باز‌می‌گشت، چنانكه در 339ق / 950م از نيشابور عازم عراق شد (همو، سير، 17 / 36) و چند سالی در نواحی عراق و شام به مسافرت پرداخت. در بغداد از اسماعيل بن محمد صفار نحوی و ابوجعفر ابن بُخْتَری رزّاز حديث شنيد (همان، 17 / 30). در 344ق در دمشق بود و از ابوالقاسم نصيبی بهره گرفت (ياقوت، 4 / 789). در ادامۀ سفر خود در طرابلس شام از خيثمة بن سليمان قرشی، در غزه از علی بن عباس غزی و در بيت‌المقدس از احمد بن زكريا مقدسی استماع نمود. احتمالاً وی پيش از سفرهايش به عراق و شام نخست به مكه رفته است، زيرا در آنجا پيش از 340ق از ابوسعيد ابن اعرابی (د 340ق) استماع حديث كرده و نيز در مدينه از جعفر بن محمد علوی حديث شنيده است (ذهبی، همان، 17 / 29).
ابن منده همچنين در ادامۀ سفر به مصر رفت و در آنجا از ابوالقاسم حمزة بن محمد كنانی، احمد بن حسن بن عتبۀ رازی، محمد بن سعد باوردی، ابوطاهر احمد مدينی و جز آنان حديث شنيد (ابن منده، «الرد»، 357، 360، 371؛ ابن ابی يعلی، همانجا؛ ابن نقطه، 1 / 20؛ ابن صلاح، 110؛ ذهبی، همان، 17 / 30). در اقامت چند سالۀ خود در مصر به شهرهای مختلف از جمله اسكندريه (همو، تذكرة، 3 / 1035)، تنّيس (همو، سير، همانجا) و جزيرۀ تونه (ياقوت، 1 / 901) برای استماع حديث سفر كرد (نيز نك‍ : ذهبی، همان، 17 / 36). به هر حال در 361ق ابن منده در بخارا بود و حاكم نيشابوری او را ملاقات كرد و در 375ق كه ابن منده قصد بازگشت به اصفهان را داشت، همراه وی به نيشابور آمد (همو، تذكرة، 3 / 1033). ابن منده چون به موطن خود بازمی‌گشت، چهل بار كتاب به همراه داشت كه از 700‘1 تن از مشايخ كتابت حديث كرده بود (نك‍ : ابن نقطه، 1 / 21؛ ذهبی، همان، 3 / 1032). در روايتی اغراق‌آميز از قول ابن منده گفته شده كه وی 30 هزار راوی حديث را درك كرده و از هر يك حداقل ده حديث از بر داشته است (نك‍ : همو، سير، 17 / 35).
از ديگر مشايخ مهم ابن منده ابن حبان بستی، ابوعلی نيشابوری و ابوالقاسم طبرانی را می‌توان برشمرد (ذهبی، همان، 17 / 30). ابن منده در دوران سفر طولانی خود مجرد ماند و زن اختيار نكرد. چون به اصفهان بازگشت، اسماء دختر ابوسعد محمد شيبانی را به زنی گرفت و از وی صاحب چهار پسر شد و آنان را عبدالرحمن، عبيدالله، عبدالرحيم و عبدالوهاب ناميد (همو، ميزان، 3 / 479، سير، 17 / 37، 39).
گروه بسياری از ابن منده روايت كرده‌اند و ذهبی (همان، 17 / 30-32) نام بيش از 55 تن از آنان را آورده است، اما در رأس آنان بايد از مشايخ ابن منده و دوستان او ياد كرد: ابوالشيخ اصفهانی، ابواسحاق ابراهيم بن حمزۀ اصفهانی، ابن مقری ابوبكر محمد بن ابراهيم، حاكم نيشابوری، ابوعبدالله محمد بن احمد بخاری و ابوسعد احمد بن محمد ادريسی (ابن نقطه، 1 / 20) و سپس برخی چون ابونعيم اصفهانی و احمد بن فضل باطرقانی (ذهبی، همان، 17 / 30) و پسران خود او عبدالرحمن (ابن ابی يعلی، 2 / 242)، عبيدالله (ذهبی، همان، 18 / 355) و عبدالوهاب (ابن نقطه، 2 / 139). ابن منده در اصفهان به حرمت و جاه می‌زيست و پيداست كه نفوذ بسياری در مردم و اوليای امور داشته است (نك‍ : ذهبی، همان، 17 / 41). چه معاصران او و چه محدثان بعد، او را بسيار ستوده‌اند. ظاهراً ستايشی كه از ابن منده صورت گرفته و آنچه شخصيت علمی او را ساخته است، ناشی از وسعت آگاهی او در حديث بوده كه با اتكا به حافظه‌ای نيرومند شكل گرفته است. به گفتۀ احمد بن جعفر كه از افزون بر هزار تن حديث نوشته، كسی را در ميان آنان به قدرت حافظۀ ابن منده نديده بود (همو، تذكرة، 3 / 1034). ذهبی نيز او را حافظ مشرق خوانده و اظهار داشته كه كسی ديگر را نمی‌شناخته كه به اندازۀ او استماع حديث كرده و به پايۀ او حديث گرد آورده باشد (سير، 22 / 382؛ نيز نك‍ : ابن جزری، 2 / 98). با اينهمه، ذهبی (همان، 17 / 41) معتقد است كه ابن منده فقط در روايت حديث استاد بود، اما چون به تبويب آن می‌پرداخت يا از خود سخنی می‌گفت، چيرگی لازم را نداشت. ابونعيم اصفهانی نيز با آنكه ابن منده را مردی بزرگ دانسته (نك‍ : همو، تذكرة، 3 / 1033)، معتقد است كه وی در آخر عمر در نقل حديث خلط می‌كرد و در امالی خود دچار لغزش و اشتباه می‌شد (2 / 306)، اما ذهبی (سير، 17 / 34) سخن ابونعيم را رد كرده و بر خصومتی حمل نموده كه ميان ابونعيم و ابن منده وجود داشته است.

آثار

الف ـ چاپی

 1. الايمان، كه در 2 مجلد به كوشش علی فقيهی در بيروت (1985م) به چاپ رسيده است. در اين كتاب 089‘1 حديث در موضوع ايمان باب‌بندی شده كه طولانی‌ترين آنها باب 97 در وجوب ايمان به رؤيت خداوند است؛ 2. الرد علی الجهمية، ردی است بر جهميه كه قائل به تعطيل دربارۀ صفات خداوند بودند. اين اثر كه شيوه‌ای نقلی دارد، به كوشش علی فقيهی در مجلة الجامعة الاسلامية چاپ شده است؛ 3. فتح الباب فی الكنی و الالقاب، كه بخشی از آن به كوشش س. ددرينگ در اوپسالا (1927م) منتشر شده است؛ 4. مسند احاديث ابراهيم بن ادهم الزاهد، كه به كوشش مجدی سيد ابراهيم در قاهره (1988م) چاپ شده است.

ب ـ خطی

 1. الاسامی و الكنی، موجود در كتابخانۀ چستربيتی ( آربری، شم‍ 5165(2))؛ 2. الامالی، كه بخشهايی از آن در كتابخانۀ ظاهريۀ دمشق موجود است (ظاهريه، حديث، 119؛ فهرس، 184-185، 218، 282)؛ 3. تسمية المشايخ، فهرستی از مشايخ بخاری در صحيح او، نسخه‌اي از آن در كتابخانۀ چستربيتی موجود است ( آربری، شم‍ 5165(1))؛ 4. التوحيد و معرفة اسماء الله تعالی، موجود در كتابخانۀ ظاهريه (ظاهريه، همانجا؛ فهرس، 313)؛ 5. ذكر عددما لكل واحد من الصحابة من الحديث، موجود در كتابخانۀ ظاهريه (نك‍ : GAS, I / 215)؛ 6. معرفة الصحابة، از معروف‌ترين آثار ابن منده كه امروز از اصل آن فقط بخشهايی در كتابخانۀ ظاهريه (ظاهريه، مجاميع، 1 / 268-269؛ تاريخ، عش، 171) و نيز در كتابخانۀ شيخ الاسلام در مدينه (نك‍ : GAS، همانجا) در دست است. علاوه بر نسخ خطی، معرفة الصحابة از طريق نقل وسيع آن در اسد الغابۀ ابن اثير نيز باقی مانده است، زيرا يكی از چهار مأخذ اساسی ابن اثير در تأليف اين كتاب بوده است (نك‍ : ابن اثير، اسد الغابة، 1 / 3، 4). ابن حجر هم در تأليف الاصابة ازاين كتاب بهره برده است (برای نمونه، نك‍ : 5 / 49، 68، جم‍‌ ). ابوموسی مدينی (ه‍ م) نيز بر اين كتاب ذيلی نوشته است.

ج ـ آثار يافت نشده

 1. تاريخ اصبهان (بغدادی، 2 / 57). اين اثر مورد استفادۀ ياقوت قرار گرفته است (نك‍ : 4 / 860)؛ 2. دلائل النبوة (سخاوی، 166)؛ 3. الناسخ و المنسوخ (ابن كثير، 11 / 336).

3. ابوالقاسم عبدالرحمن بن محمد بن اسحاق

(381 ـ 16 شوال 470ق / 991 ـ 2 مۀ 1078م)، پسر بزرگ محمد بن اسحاق. عبدالرحمن نخست از محضر پدر بهره برد و پس از آنكه در اصفهان از ابوبكر ابن مردويه، ابراهيم بن خُرَّشيذ، ابراهيم بن محمد جَلاّب، ابوذر ابن طبرانی، ابوجعفر ابن مرزبان ابهری و جز آنان حديث شنيد (نك‍ : ابن جوزی، 8 / 315؛ ابن ابی يعلی، 2 / 242؛ ابن نقطه، 2 / 86-87؛ ذهبی، سير، 18 / 350)، راهی سفر شد. به نظر می‌رسد كه نخست در 406ق به سوی بغداد رفت (نك‍ : ذهبی، همانجا). در آنجا از ابوعمرو بن مهدی، ابومحمد ابن بيّع، ابن صلت اهوازی، ابواحمد فَرْضی و هلال حفار حديث شنيد (ابن صلاح، 323؛ ذهبی، همانجا، تذكرة، 3 / 1165) و آنگاه در سفرهايی كه توالی آنها مشخص نيست به استماع حديث پرداخت: در واسط از ابن خَرَفۀ واسطی، در مكه از ابوالحسن بن جهضم صوفی و ابن نظيف فرّاء و در نيشابور از ابوسعيد صيرفی و ابوبكر حيری (ذهبی، همانجاها). مشايخ ديگر او عبارتند از: ابوالحسن علی جرجانی، ابوعبدالله حسين بن فنجويۀ دينوری، محمد بن علی نقاشی، محمد بن موسی بن فضل صيرفی (ابن نقطه، همانجا)، ابوعمر طلحی و محمد بن ابراهيم جرجانی (ذهبی، سير، همانجا). وی به همدان (ابن نقطه، همانجا)، دينور و شيراز (ذهبی، العبر، 2 / 328) نيز مسافرت كرد.
ابن منده در روايت به اجازه بسيار اهميت می‌داد و خود توانست به اخذ اجازه از حاكم نيشابوری، زاهر بن احمد سرخسی و ديگران نايل شود (همو، تذكرة، 3 / 1165-1166، سير، 18 / 350-351). ابن منده نخست در 407ق، در حالی كه هنوز بزرگان مشايخ او زنده بودند، به حديث گفتن پرداخت (همان، 18 / 354). كسانی چون حسين بن عبدالملك خلال، ابونصر احمد غازی و ابوسعد احمد بغدادی از او روايت كرده‌اند (ابن نقطه، 2 / 86؛ ذهبی، همان، 18 / 351؛ ابن رجب، 1 / 38). وی مردم را به پيروی از سنت تحريض می‌كرد و با كسانی كه آنها را اهل بدعت می‌خواند، سرسختانه مقابله می‌نمود. ابن منده در امر به معروف و نهی از منكر نيز سختگير بود و از كسی پروا نداشت (ابن ابی يعلی، ابن جوزی، همانجاها). وی همچون پدر از مخالفان اشعريان بود، ازين رو از ابوبكر حيری كه اشعری بود، حديث شنيد، اما از وی روايت نكرد (ذهبی، تذكرة، 3 / 1165، سير، 18 / 350). گرچه سعد بن محمد زنجانی او و خواجه عبدالله انصاری را در زمان خود از پيشگامان مبارزه با اهل بدعت به شمار آورده (نك‍ : ابن جوزی، همانجا)، ولی به عللی كه دقيقاً روشن نيست، خواجه عبدالله دربارۀ ابن منده گفته بود كه ضرر او برای اسلام بيشتر از سود اوست (ابن نقطه، 2 / 88). احتمالاً گفتۀ خواجه عبدالله ناظر به نسبت تجسيم بود كه گمان می‌رفت، ابن منده به آن اعتقاد داشته است (نك‍ : ذهبی، العبر، همانجا). اما ذهبی (سير، 18 / 351) به نقل از ابن منده آورده كه وی خود را از اعتقاد به تجسيم بری می‌شمرده است. ابن اثير ( الكامل، 10 / 108) از گروهی در اصفهان به نام «عبد رحمانيه» ياد می‌كند كه در اعتقادات، خود را به عبدالرحمن بن منده منتسب می‌دانسته‌اند، اما ابن رجب (همانجا) آنها را اهل بدعت می‌داند و ابن منده را از آنچه آنها می‌گويند و به او نسبت می‌دهند، مبرا می‌شمارد. سرانجام ابن منده در اصفهان وفات يافت و در تشييع جنازۀ او خلقی كثير گرد آمدند (ابن جوزی، 8 / 315؛ ذهبی، همان، 18 / 354).

آثار

الف ـ خطی

 1. التاريخ المستخرج من كتب الناس للتذكرة و المستطرف من احوال الرجال للمعرفة (كوپريلی، 1 / 130)؛ 2. الرد علی من يقول «الم» حرف لينفی الالف و اللام و الميم عن كلام الله عزوجل، موجود در كتابخانۀ ظاهريه (فهرس، 531؛ ظاهريه، حديث، 120)؛ 3. الكفاية، موجود در كتابخانۀ ظاهريه (فهرس، 224؛ ظاهريه، همان، 121).

ب ـ آثار يافت نشده

 1. تاريخ اصبهان (ابن اثير، الكامل، همانجا)؛ 2. تاريخ مكة (سخاوی، 282)؛ 3. حرمة الدين (ابن رجب، همانجا)؛ 4. صيام يوم الشك (همانجا)؛ 5. كتابی در وفيات كه ذهبی آن را به جامعيت وصف كرده است (نك‍ : سخاوی، 334).

4. ابوعمرو عبدالوهاب بن محمد بن اسحاق

(388- 19 جمادی‌الآخر 475ق / 998 ـ 15 نوامبر 1082م). وی از پدر حديث بسيار شنيد (ابن نقطه، 2 / 139؛ ذهبی، همان، 18 / 440) و نيز در موطن خود اصفهان از ابواسحاق ابراهيم بن خرشيذ، ابوعمر ابن عبدالوهاب سُلَمی، ابومحمد حسن بن يوه. جعفر بن محمد فقيه، محمد بن ابراهيم جرجانی و ابوبكر ابن مردويه، استماع حديث كرد (ذهبی، همانجا). فارسی (1 / 539) از يك سفر او به نيشابور ياد می‌كند. وی در آنجا از ابوسعيد محمد صيرفی حديث شنيده است (ذهبی، همانجا). فارسی (همانجا) به حديث گفتن او در نيشابور نيز اشاره دارد. ظاهراً او مدتی هم در طوس اقامت كرد و در آنجا بود كه ابن قيسرانی به ديدار او رفت (ابن نقطه، 2 / 139-140). وی سفرهايی نيز به شيراز، همدان، مكه و ری داشته است و در اين سفرها مانند پدرش تجارت هم می‌كرد (ذهبی، همانجا). پسرش يحيی بن عبدالوهاب، مؤتمن ساجی، اسماعيل بن محمد تيمی، ابونصر احمد غازی و برادرش خالد بن عمر، حسين بن عبدالملك خلال، حسن بن عباس رستمی، مسعود ثقفی و محمد بن احمد باغبان از او روايت كرده‌اند (ابن نقطه، همانجا؛ ذهبی، همان، 18 / 440-441). وی با فاطمه دختر شيبانی ازدواج كرد و از او صاحب پنج پسر و يك دختر شد (همان، 18 / 441).

آثار خطی

 1. احاديث ابن منده، ضمن مجموعه‌ای در كتابخانۀ ظاهريه (فهرس، 184؛ ظاهريه، حديث، 120) موجود است؛ 2. فوائد، موجود در دارالكتب مصر و كتابخانۀ ظاهريه (سيد، 2 / 190؛ ظاهريه، مجاميع، 1 / 250، حديث، همانجا).

5. ابوزكريا يحيی بن عبدالوهاب بن محمد

(19 شوال 434 ـ 12 ذيحجۀ 511 / اول ژوئن 1043-6 آوريل 1118)، محدث، فقيه، واعظ و مورخ. وی آخرين فرد نامدار از خاندان ابن منده است (ابن جوزی، 9 / 204؛ ابن نقطه، 2 / 302-303). يحيی بسيار زود به استماع حديث پرداخت (نك‍ : ذهبی، سير، 19 / 395). در آغاز از پدر و عموهايش عبدالرحمن و عبيدالله (ابن عساكر، 7 / 185؛ ذهبی، تذكرة، 4 / 1250) و سپس از ابوطاهر ابن عبدالرحيم (ابن نقطه، 2 / 303؛ ذهبی، العبر، 2 / 398) و احمد بن محمد فضاض (همو، سير، همانجا) حديث شنيد. چون به سفر پرداخت ظاهراً نخست به نيشابور رفت (همو، العبر، همانجا) و در آنجا از ابوبكر احمد بن منصور مغربی و ابوبكر احمد بن حسين بيهقی، سپس در همدان از ابوبكر محمد بن عبدالرحمن نهاوندی و در بصره از ابوالقاسم ابراهيم بن محمد شاهد و عبدالله بن حسين سعدانی استماع حديث كرد (فارسی، 1 / 747؛ ابن خلكان، 6 / 169؛ ابن دمياطی، 256). در 498ق به قصد گزاردن حج در مسير خود به بغداد وارد شد و در جامع منصور به املای حديث پرداخت (ابن نقطه، 2 / 303؛ ابن خلكان، همانجا). شاگردان يحيی و راويان او بسيارند، از جمله: ابن عساكر، ابوموسی مدينی، ابوطاهر سلفی، ابوسعد سمعانی، عبدالقادر جيلی، ابن خشاب نحوی، ابوالحسين ابن طيوری و ابوالفضل بن ناصر (ابن عساكر، 7 / 185، 366؛ ابن نقطه، ابن خلكان، همانجاها؛ ذهبی، سير، همانجا، تذكرة، 4 / 1251؛ ابن عماد، 4 / 32).
ابن جزری ضمن اينكه نام او را در شمار مقريان آورده، يادآور شده است كه وی از شاگردان ابن حبش قرائت آموخت و ابوالعلاء همدانی نيز از وی روايت كرد (2 / 374). ابن دمياطی از يحيی به عنوان شيخ حنبليان و پيشوای آنان ياد كرده است (ص 257).

آثار

 1. زندگی‌نامۀ طبرانی، كه همراه جلد 5 از چاپ اول معجم الكبير طبرانی در بغداد به چاپ رسيده است؛ 2. احاديث ابن منده، كه نسخۀ خطی آن، در كتابخانۀ ظاهريه موجود است (ظاهريه، مجاميع، 1 / 291، حديث، 118)؛ 3. الامالی، در كتابخانۀ ظاهريه موجود است (همانجا)؛ 4. تعليقات و اضافات ابن منده بر الجزء الرباعی عبدالغنی ازدی، در كتابخانۀ برلين نگهداری می‌شود ( آلوارت، شم‍ 1569)؛ 5. جزء فيه ذكر من عاش من الصحابة اكثر من مائة سنة، در كتابخانۀ جامع كبير صنعا موجود است (صنعا، 4 / 1756؛ قس: سيد، فهرس، 2(2) / 151-152)؛ 6. تاريخ اصبهان. سمعانی در الانساب (11 / 160)، ياقوت در بلدان (مثلاً 1 / 66)، ابن خلكان در وفيات (3 / 199، 4 / 445)، ذهبی در سير (مثلاً 17 / 596، 18 / 73) و ابن حجر در الاصابة (5 / 179، 183) از اين كتاب استفاده كرده‌اند. از اين اثر بخشی كوتاه باقی مانده است كه در كتابخانۀ ظاهريه (ظاهريه، حديث، 119، مجاميع، 1 / 214) نگهداری می‌شود (برای ديگر آثار، نك‍ : ابن رجب، 1 / 156؛ سخاوی، 30، 175؛ بغدادی، 2 / 520؛ زركلی، 8 / 156).

مآخذ

 ابن ابی يعلی، محمد، طبقات الحنابلة، به كوشش محمد حامد الفقی، قاهره، 1371ق / 1952م؛ ابن اثير، اسد الغابة، قاهره، 1380ق؛ همو، الكامل؛ ابن جزری، محمد ابن محمد، غاية النهاية، به كوشش گ. برگشترسر، قاهره، 1351ق / 1932م؛ ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم، حيدرآباد دكن، 1358ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمييز الصحابة، بيروت دارالكتب العلمية؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن دمياطی، احمدبن ایبک، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد، به كوشش قيصر ابوفرح، حيدرآباد دكن، 1391ق / 1971م؛ ابن رجب، عبدالرحمن بن احمد، الذيل علی طبقات الحنابلة، به كوشش هانری لائوست و سامی دهان، دمشق، 1370ق / 1951م؛ ابن صلاح، تقی‌الدين، مقدمة، به كوشش عائشه عبدالرحمن بنت الشاطی، قاهره، 1974م؛ ابن عساكر، علی بن حسن، تاريخ مدينة دمشق، به كوشش مطاع طرابيشی و ديگران، دمشق، مجمع اللغة العربية؛ ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، قاهره، 1350ق؛ ابن كثير، البداية؛ ابن ماكولا، علی بن هبةالله، الاكمال، به كوشش عبدالرحمن معلمی يمانی، حيدرآباد دكن، 1381ق؛ ابن منده، محمدبن اسحاق، «الرد علی الجهمية»، مجلة الجامعة الاسلامية، به كوشش علی فقيهی، مدينه، 1400ق، س 12، شم‍ 47- 48؛ ابن نقطه، محمدابن عبدالغنی، التقييد لمعرفة الرواة و السنن و الاسانيد، حيدرآباد دكن، 1403ق / 1983م؛ ابوالشيخ اصفهانی، عبدالله بن محمد، طبقات المحدثين باصبهان، به كوشش عبدالغفور بلوشی، بيروت، 1407ق / 1987م؛ ابونعيم اصفهانی، احمدبن عبدالله، ذكر اخبار اصبهان، ليدن، 1934م؛ بغدادی، هدیه؛ حازمی همدانی، محمد، عجالة المبتدی، به كوشش عبدالله گنون، قاهره، 1384ق / 1965م؛ ذهبی، محمدبن احمد، تذكرة الحفاظ، حيدرآباد دكن، 1390ق / 1970م؛ همو، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و محمد نعيم عرقسوسی، بيروت، 1403ق / 1983م؛ همو، العبر، به كوشش محمد سعيد زغلول، بيروت، 1405ق / 1985م؛ همو، ميزان الاعتدال، به كوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1382ق / 1963م؛ زركلی، اعلام؛ سخاوی، محمدبن عبدالرحمن، الاعلان بالتوبيخ، به كوشش فرانتس روزنتال، ترجمۀ صالح احمد العلی، بغداد، 1382ق / 1963م؛ سمعانی، عبدالكريم بن محمد، الانساب، حيدرآباد دكن، 1400ق / 1980م؛ سيد، خطی؛ همو، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، 1957م؛ صنعا، خطی؛ ظاهريه، خطی؛ فارسی، عبدالغافر بن اسماعیل، تاريخ نيسابور، انتخاب صريفينی، به كوشش محمد كاظم محمودی، قم، 1403ق / 1983م؛ فهرس مجاميع المدرسة العمرية، به كوشش ياسين محمد سواس، كويت، 1408ق / 1987م؛ كوپريلی، خطی؛ ياقوت، بلدان؛ نيز:

Ahlwardt; Arberry; GAS.

محمدمهدی مؤذن جامی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: