صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / توران /

فهرست مطالب

توران


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 4 آبان 1398 تاریخچه مقاله

توران، یا طوران، ناحیه‌ای که جغرافیانویسان نخستین سده‌های اسلامی آن‌را در شمار نواحی سرزمین سند دانسته‌اند. این ناحیه تقریباً منطبق با خان‌نشین کلات در بلوچستان سابق انگلیس بوده است (نولدکه، 18؛ مارکوارت، 31) و امروزه مشتمل بر بیشتر اراضی شهرستان کلات در استان بلوچستان پاکستان است (فرای، 243). نام این سرزمین شاید با نام توران در حماسه‌های ملی ایران پیوندی داشته باشد. با توجه به اینکه خاستگاه بسیاری از داستانهای اساطیری و حماسه‌های ملی ایران، سیستان، در همسایگی این ناحیه بوده است، این گمان را تقویت می‌بخشد که شاید توران را مهاجمان تورانی آسیای میانه به وجود آورده باشند (همانجا).
در منابع تاریخی نام توران نخستین بار ذیل رویدادهای سالهای آغازین پادشاهی اردشیر بابکان (سل‍ 226-241م) آمده است. به گزارش طبری، پادشاه توران پس از پیروزیهای اردشیر بر فرمانروایان محلی قلمرو پارتیان، اطاعت او را گردن نهاد (2/ 41). ابن خردادبه از فرمانروای توران در میان فرمانروایان محلی که به انقیاد اردشیر بابکان درآمده بودند و اردشیر به آنها عنوان شاه اعطا کرده بود، نام برده است (ص 17). اما به این گزارشها باید به دیدۀ تردید نگریست، زیرا شاپور اول در کتیبۀ حاجی‌آباد، خود را «شاهنشاه ایران و انیران» می‌خواند، اما پدرش را فقط «شاهنشاه ایران» می‌نامد (نولدکه، همانجا). همچنین می‌دانیم که بسیاری از سرزمینهایی که نام پادشاهان محلی آنها در فهرست ابن خردادبه آمده است، در زمان شاپور اول بر قلمرو ساسانیان افزوده شده‌اند. به هر حال توران چه در زمان اردشیر بابکان و چه در زمان جانشینش شاپور به تصرف ساسانیان درآمده باشد، در سنگ‌نوشتۀ شاپور اول در کعبۀ زرتشت، یکی از سرزمینهای تابع شاهنشاهی ساسانیان به شمار آمده است (نک‍ : سامی، 1/ 47).
به گزارش موسى خورنی، توران در تقسیمات کشوری ساسانیان در سدۀ پایانی فرمانروایی آن شاهنشاهی، از استانهای نوزده‌گانۀ «کوست» نیمروز به شمار می‌آمده است (مارکوارت، 16). از تاریخ این سرزمین در زمان ساسانیان آگاهی روشنی در دست نیست و تاریخ آن‌را باید در پیوند با تاریخ نواحی شرقی قلمرو ساسانیان جست و جو کرد.
در دورۀ فتوحات اسلامی در سرزمین سند نیز به صراحت از توران در منابع تاریخی نامی برده نشده است. به گزارش طبری عربها در 23ق/ 644م به فرماندهی حکَم بن عمرو تغلبی به روزگار خلافت عمر، مکران در همسایگی توران را به جنگ گشودند؛ اما به دستور عمر از آن سرزمین پیش‌تر نراندند (4/ 181-182)؛ تا آنکه در اواخر سال 38 و اوایل 39ق/ 658م به هنگام خلافت علی (ع)، حارث بن مرۀ عبدی داوطلبانه و با اجازۀ علی(ع) به همراه گروهی برای دستیابی به غنایم، در آن سوی مکران (توران) به تاخت و تاز پرداخت (بلاذری، 607- 608). به نوشتۀ بلاذری، به هنگام امارت زیاد بن ابیه (حک‍ 45- 53 ق‌) به روزگار خلافت معاویة بن ابوسفیان، سنان بن سلمه پـس از کشتـه شـدن راشد بن عمـرو جُدیدی در جنگ ــ که از جانب زیاد بن ابیـه مأمور فتح بلاد سنـد بود ــ زمام کار را به دست گرفت و قُزدار (قصدار)، پایتخت توران را به صلح گشود؛ اما مردم آنجا پیمان شکستند. سپس زیاد بن ابیه، منذر بن جارود عبدی را به فتح دوبارۀ آنجا گسیل داشت. منذر، قزدار را این بار به جنگ گشود و از مردم آنجا اسیرانی گرفت (ص 609، 610). 
ظاهراً این چیرگی عربها بر آنجا قطعی نبوده است؛ زیرا حجاج بن یوسف ثقفی والی عراق (حک‍ 75-95ق)، درصدد فتح دوبارۀ آن سرزمین برآمد. او نخست سعید بن اسلم بن زُرعۀ کلابی و سپس مُجّاعة بن سعر تمیمی را به همین منظور به حکومت مکران گمارد. سعید بن اسلم در این کار ناکام ماند؛ اما مجاعه در تهاجمات خود توانست قندابیل (از توابع ناحیۀ توران) را بگشاید. سپس محمد بن قاسم پس از او فتح آن سرزمین را تکمیل کرد (همو، 611).
منابع جغرافیایی سده‌های 3 و4ق آگاهیهای بیشتری از وضعیت توران به دست داده‌اند. این دسته از منابع عموماً توران را ناحیه‌ای از سرزمین سند برشمرده‌اند و آنجا را ناحیه‌ای پرنعمت با چهارپایان بسیار وصف کرده‌اند که در آن انگور، انار و دیگر میوه‌های سردسیری فراوان به دست می‌آمده است و شهرهای قزدار، شوره (سوره)، کیزکانان (کیجکانان)، محالی (مجاک) و سیوی از شهرهای تابع آن ناحیه بوده‌اند (نک‍ : اشکال العالم، 136؛ اصطخری، 171، 177، 178؛ ابن حوقل، 1/ 319؛ حدودالعالم، 125). ابن حوقل مرکز توران را شهری به همین نام با قلعه‌ای در آن گزارش کرده که شخصی به نام ابوالقاسم بصری بر آن امارت داشته است. وی از قزدار جداگانه یاد کرده، و آن شهر را تحت فرمان شخصی به نام معتز (مُغیر) بن احمد دانسته است که در کیزکانان اقامت داشته، و خطبه به نام خلیفۀ عباسی می‌خوانده است (1/ 324). اصطخری از قزدار (قصدار) به عنوان شهرمرکزی ناحیۀ توران نام برده است، اما همچون ابن‌حوقل کیزکانان را اقامتگاه معتز (مغیر) بن احمد حاکم آن دیار دانسته است (ص 176-177).
در میان جغرافی‌نویسان سده‌های 3 و 4ق، مقدسی آگاهیهای سودمندتری نسبت به دیگر نویسندگان این دوره دربارۀ توران به دست می‌دهد. او افزون بر فهرست شهرهایی که دیگران ارائه داده‌اند، از شهرهای قَندَبیل، بجثرد، جثرد، بکانان، خوزی، رُستا کهن، رستاق روذ، موردان، رستاق، ماسکان و کهرکور نیز در شمار شهرهای تابع ناحیۀ توران یاد می‌کند (ص 476). به نوشتۀ همو قزدار مرکز ناحیۀ توران شهری مشتمل بر دو محله در دو سوی خشکه‌رودی بدون پل با خانه‌هایی از گل بوده است. در یک محله، سرای فرمانروا و دژ واقع بوده است و در محلۀ دیگر به نام بودین، سوداگران منزل داشته‌اند و بازرگانان از خراسان، فارس، کرمان و شهرهای هند برای داد‌و‌ستد به آنجا آمد‌و‌شد می‌کرده‌اند، اما آب شهر بد و ناگوار بوده است (ص 478).
به گزارش مقدسی ناحیۀ توران به سبب واقع بودن بر سر راههای بازرگانی‌‌ای که نواحی داخلی ایران را به هند مربوط می‌ساخت، از رونق اقتصادی برخوردار بود. از هر بار شتر که به توران می‌آمد یا از آنجا بیرون می‌رفت، 6 درهم، و از هر برده به هنگام ورود 12 درهم و برای هر بار شتر که از هند وارد می‌شد، 20 درهم و اگر از نواحی سند بود، به نسبتی از بهایش و از هر پوست دباغی شده نیز یک درهم عوارض گرفته می‌شد و درآمد حاصل از این عوارض، سالانه به یک میلیون درهم می‌رسید (ص 485). 
سمعانی از فقیهی اهل قصدار به نام ابومحمد جعفر بن الخطاب قصداری یاد کرده که در بلخ اقامت داشته، و به زهد و تقوا مشهور بوده است (4/ 511). یاقوت نیز در اوایل سدۀ 7ق توران را از نواحی سند برشمرده، و از قصدار به عنوان مرکز آن نام برده است. او به جز این توران، از ناحیه‌ای در مداین و روستایی در هرات به همین نام نیز یاد کرده است (3/ 557).

مآخذ

ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938م؛ ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306ق/ 1889م؛ اشکال العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ترجمۀ علی بن عبدالسلام کاتب، به کوشش فیروز منصوری، مشهد، 1368ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1870م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ سامی، علی، تمدن ساسانی، شیراز، 1342ش؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق/ 1988م؛ طبری، تاریخ؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

Frye, R. N., The Heritage of Persia, London, 1976; Markwart, J., Ērānšahr, Berlin, 1901; Nöldeke, Th.,Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, Leiden, 1973.
علی‌کرم‌همدانی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: