ابن شاهین ظاهری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222945/ابن-شاهین-ظاهری
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
ابنشاهین ظاهری، غرس الدین خلیل (813-873 ق / 1410- 1468 م)، از دیوانسالاران و نویسندگان سدۀ 9 ق / 15 م مصر و شام. پدر وی شاهین از ممالیک شیخ صفوی، معروف به شیخ الخاصکی، از امیران الظاهر سیف الدین برقوق (مقریزی، 4(2) / 907؛ سخاوی، 3 / 308)، نخستین فرمانروای ممالیک برجی بود (قس: همو، 3 / 195). گویا از همین رو شاهین را از مملوکان الظاهر برقوق نیز شمردهاند (زرکلی، 2 / 318) که به وی منسوب شد و ظاهری لقب یافت. چنانکه پیش از آن وی را شیخی ـ منسوب به شیخ صفوی ـ میخواندند و در برخی از منابع از او به هر دو عنوان یاد شده است. با اینهمه گفتهاند که شاهین از مملوکان الظاهر سیف الدین ططر بود (سرکیس، 133)، اما اگر «ظاهری» لقب خود غرسالدین خلیل باشد نه پدر او شاهین، باید گفت که وی لااقل به 2 تن از فرمانروایان مملوک، الظاهر سیفالدین ططر و الظاهر سیفالدین جقمق، میتوانسته است منسوب شده باشد.ابنشاهین در محلۀ خاتونیۀ بیتالمقدس زاده شد و دوران کودکی و نوجوانی خود را همانجا گذراند (سخاوی، مقریزی، همانجاها). 15 ساله بود که همراه پدر به قاهره رفت و به تحصیل دانش پرداخت. از قول پسر او روایت شده که وی از شاگردان ابنحجر بوده است. سخاوی از او با عنوان «شیخنا» یاد کرده و کتاب مناقب شافعی را نزد او خوانده، از او اجازۀ فتوا و تدریس گرفته است (سخاوی، 3 / 195-197). از این پس آگاهی چندانی از زندگی خلیل در دست نیست. محتملاً همراه پدر که در این اوقات امیر شکار ازبک دوادار بود (همو، 3 / 295) وارد دستگاه ممالیک مصر شد و به خدمت ازبک پیوست و آنگاه به دربار اشرف برسبای وارد شد و از 837 ق / 1434 م بارها عهدهدار مشاغل مهمی در دستگاه اداری ممالیک شد. چنانکه در همان سال از سوی برسبای، حاجب و ناظر امارت اسکندریه شد (مقریزی، 4(2) / 907، 917) و اندکی بعد به جای امیر جانبک ناصری به امارت همانجا رسید (ابنتغری بردی، 15 / 44). حدود 2 سال بعد، از آن شغل معزول شد؛ بدان سبب که به بازرگانان اجازۀ فروش محمولات فلفل به فرنگان داده بود که فقط میبایست آن را از دیوان سلطانی بخرند (مقریزی، 4(2) / 976)، اما چند روز بعد به نظارت دارالضرب قاهره منصوب شد و دو ماه بعد سرانجام به جای تاجالدین بن خطیر اسلمی که مستعفی شده بود، به وزارت نشست (همو، 4(2) / 970، 975). این وزارت یک ماه بیش به طول نینجامید و معزول شد (همو، 4(2) / 976؛ ابنتغری بردی، 15 / 77) و به قولی خود استعفا کرد (سخاوی، همانجا). تا اینکه در 841 ق امیر کرک شد (مقریزی، 4(2) / 1010، 1020). آنگاه در 842 ق به روزگار فرمانروایی الظاهر سیفالدین جقمق عزل شد و منصب اتابکی یا امیرکبیری صفد یافت (همو، 4(3) / 1102؛ ابنتغری بردی، 15 / 279). گویا اندکی بعد به امارت ملطیه منصوب شد، زیرا مقریزی (4(3) / 1137) در وقایع ذیقعدۀ 842 از او به همین عنوان یاد کرده و در جای دیگر خاطر نشان ساخته که در ربیع الآخر 843 به عنوان یکی از امرای نظامی به دمشق رفت (همانجا). در حالی که سخاوی دورۀ امارت او در مطلیه را بیش از 4 سال دانسته است (3 / 196). از سخن ابنتغری بردی (15 / 358) برمیآید که تا جمادی الآخر 847 که به قاهره فراخوانده شد، در آن شغل بود و در 4 رجب همان سال اتابکی حلب و سپس در 850 ق / 1446 م امارت قدس یافت (همو، 15 / 358، 371). خلیل از این پس غالباً مشاغل نظامی یا امارت حاج داشت. الظاهر سیف الدین خوشقدم فرمانروای مملوک نیز او را بر منصب فرماندهیش ابقا کرد و اجازه داد که در قاهره ساکن گردد و هر هفته دوبار در مجلس سلطان جهت منادمت حاضر شود. با اینهمه مدتی بعد به سعایت دشمنان به قدس فرستاده شد، ولی از سلطان اجازه گرفت و به مکه رفت و از آنجا با حاجیان عراقی به عراق رهسپار شد و تا مرگ سلطان به مصر بازنگشت. پس از آن به حلب و از آنجا به طرابلس رفت و اندکی بعد در همانجا درگذشت. پیکرش را در مقبرهای که جهت خویش آماده ساخته بود، دفن کردند (سخاوی، همانجا).ابنشاهین مردی ادیب، شاعر و دوستدار علم بود (برای برخی از اشعارش نک : همو، 3 / 196، 197، که به دیوان چند جلدی او اشاره دارد) و آثاری پدید آورد که پسرش آنها را حدود 30 عنوان دانسته است (همو، 3 / 197) که فقط برخی از آنها شناخته شده است:
1. کشف الممالک و بیان الطرق و المسالک، در دو مجلد بزرگ و 40 باب، شامل اوضاع اجتماعی و سیاسی مصر و شام در روزگار ممالیک (ابنشاهین، زبدة، 4).2. زبدة کشف الممالک و بیان الطرق و المسالک، نویسنده در مقدمه یادآوری کرده که چون کشف الممالک را مفصل یافته به تلخیص آن پرداخته و کتاب زبدة کشف الممالک را در 12 باب پدید آورده است (همانجا). این کتاب در 1788 م توسط وانتور دوپارادی به فرانسه ترجمه شد، و ژان گولمیه در 1950 م آن را با مقدمهای توسط انستیتو فرانسۀ دمشق به چاپ رساند(نکدی، 145، 146؛ EI2). متن اصلی کتاب نیز در 1894 م به کوشش پل راوس در پاریس چاپ شد.این کتاب حدود 3 دهه پس از مؤلف (904 ق / 1499 م) به دست محمد بن ابی الفتح محمد الصوفی الشافعی، به نام الصفوة فی وصف المملکة المصریة تلخیص شده (ریو، 477). نسخههایی از دستنویس کتاب زبدة در کتابخانۀ ملی پاریس (دوسلان. شم 1724-2258) و برلین ( آلوارت، شم 9818) موجود است (قس: II / 167، GAL). ظاهراً کهنترین نسخه که در حیات مؤلف نگاشته شده در توپکاپی موجود است (کاراتای، شم 3008, 2990؛ عبدالبدیع، 2 / 151). 3. الاشارات فی علم العبارات، در تعبیر خواب. به گفته ابنشاهین ( الاشارات، 3)، این کتاب بر آثار متقدمان چون التقسیم منسوب به امام جعفر صادق (ع) و الجوامع ابنسیرین مستند است. الاشارات در 2 جلد و 80 باب بوده (حاجی خلیفه، 1 / 97) که سپس در حاشیۀ بخش دوم کتاب تعطیر الانام فی تعبیر المنام اثر عبدالغنی النابلسی (د 1143 ق / 1730 م) در 80 باب به چاپ رسید (قس: اشتاین اشنایدر، 227-228). نسخههایی از این کتاب در کتابخانۀ ملی پاریس (دوسلان، شم 2752)، مونیخ (اومر، 385)، شهید علی استانبول و قاهره موجود است. ( EI2; GAL, S, II / 166). ابنشاهین همچنین کتاب الاشارة الی علم العبارۀ سالمی را که یکی از منابع او بوده (ابنشاهین، همانجا)، تکمیل کرد و 30 باب بر آن افزود (EI2).4. المواهب فی اختلاف المذاهب، که بر اساس ابواب فقه تدوین شده است؛ المنیف فی الانشاء الشریف؛ الدرة المضیة فی سیرة المرضیة؛ الکوکب المنیر فی اصول التعبیر (سخاوی، 3 / 197). از 4 کتاب اخیر نشانی در دست نیست.
ابنتغری بردی، النجوم؛ ابنشاهین، خلیل، الاشارات فی علم العبارات، در هامش بخش دوم تعطیر الانام فی تعبیر المنام عبدالغنی نابلسی، قاهره، 1275 ق / 1859 م؛ همو، زبدة کشف الممالک و بیان الطرق و المسالک، به کوشش پل راوس، پاریس، 1894 م؛ حاجی خلیفه، کشف؛ زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، 1986 م؛ سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، الضوء اللامع، قاهره، 1355 ق / 1936 م؛ سرکیس، چاپی؛ عبدالبدیع، لطفی، فهرست المخطوطات المصورة، قاهره، 1956 م؛ مقریزی، احمد بن علی، السلوک، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، 1973 م؛ نکدی، عارف، «زبدة کشف الممالک»، مجلة المجمع العلمی العربی، س 26، شم 1، 1370 ق / 1951 م؛ نیز:
Ahlward; Aumer. Joseph, Die arabischen Handschriften der K. hof und Staatsbibliothek, in Muenchen, 1866; De Slane, Baron, Catalogue des manuscrits arabes, Paris, 1883; EI2; GAL, GAL, S; Karatay, F. E., Topkapt sarayı Müzesi Kütüphanesi Arapca yazmalar kataloğu, Istanbul, 1960; Rieu, Charles, Supplement to the Catalogue of the Arabic Manuscripts in the British, Museum, London, 1894; Steinschneider, M., “Ibn Shahin und ibn Sirin”, ZDMG, Leipzig, 1863, vol. XVII.
صادق سجادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید