مرگ

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • شگون | شُگون، تأویل، تعبیر یا به فال نیک و بد گرفتن انواع پدیده‌ها، اعمال، حرکات و سکنات انسانها و حیوانها، نحوۀ قرارگیری اشیاء، اعمال غیرعادی و همچنین باورها و اعتقادات مردم دربارۀ آنها.
  • آبستنی | آبِسْتَنی، بارور شدن و فرزند آوردن زن از مرد و دوره‌ای که زن بچه‌ای را در زهدان، یا به اصطلاح عامه در شکم خود، از هنگام بسته شدن نطفۀ او تا هنگام زادن حمل می‌کند.
  • اجاق | اُجاق، جایگاهی سنگی یا گلی که محل افروختن آتش در داخل خانه‌های سنتی است و برای پخت‌وپز، گرما و روشنایی از آن استفاده می‌شود.
  • اربعین | اَرْبَعین، چهلمیـن روز پـس از مـرگِ شـخـصِ درگذشته، نیز چهلمین روز پس از سالروز شهادت امام حسین (ع) در هر سال قمری که مطابق با بیستم ماه صفر است.
  • از خشت تا خشت | اَز خِشْتْ تا خِشْت، کتابی در زمینۀ فرهنگ مردم تهران. این اثر را که دربرگیرندۀ بخش زیادی از آداب، باورها و رسوم مردم تهران از زمان تولد تا مرگ است، باید نخستین مجموعۀ پژوهشیِ دقیق و در عین حال روشمند در فرهنگ مردم تهران به‌شمار آورد.
  • بالوره | آواز و چامه‌ای مشهور در کردستان. این آواز را زنان و دختران عمدتاً در مراسم سوگ به طور گروهی می‌خوانند و اجرا می‌کنند.
  • برشنوم | یا نُشْوَه، برشنوم نُه‌شبه، از مراسم مذهبی زردشتیان، شامل اعمال غسل زردشتی، تطهیر نوموبدان در مراسم نوزود، تطهیر حمل‌کنندگان جسد، و پاک‌نمودن زهدان زنان.
  • پرسه | مراسم سوگواری، ترحیم و ماتم‌پُرسی در روزهای سوم، هفتم، چهلم و سال مرگ کسان. پُرسه، در زبان فارسی از ریشۀ پرسیدن، و به معنی پرسش، تفقد، عیادت و احوالپرسی از بیمار و جز آن است
  • تابوت | جعبۀ مستطیل‌شکل روبازی از جنس چوب یا فلز در قد و قوارۀ انسان، برای حمل پیکر مرده به غسالخانه و گورستان. بیشتر لغت‌نامه‌های فارسی همین تعریف را، با اندکی کم و زیاد، برای تابوت داده‌اند (نک‍ : لغت‌نامه ... ).
  • چمر | چَمَر، گونه‌ای مراسم آیینی در قلمرو اقوام لُر کوچک و بزرگ، ایلام و کردستان که در سوگِ درگذشتِ مردان بزرگ ایل و طایفه برگزار می‌شد و هنوز هم گهگاه، اینجا و آنجا برپا می‌شود.
  • حجله عزا | حِجْلۀ عَزا، یا حجلۀ ماتم، شعار و تابوت‌واره‌ای نمادین از حجله یا حجله‌خانۀ عروس که در مراسم عزاداری محرم، تعزیه‌خوانیها و مراسم سوگواری جوانان ناکام و شهدا تزیین، و به نمایش گذاشته می‌شود.
  • حلوا | حَلْوا، خوراکی شیرین، سنتی و آیینی. حلوا با نامهای افروشه، (برهان ... ، ذیل واژه)؛ افروشک (فره‌وشی، 6)؛ آفروشه ( آنندراج، فرهنگ ... ، ذیل واژه؛ نفیسی، ذیل آفروسه)؛ آفروشه‌شاه...
  • خاکسپاری | خاکْ‌سِپاری، یا دفن، سنت دیرینۀ به‌خاک‌سپردن پیکر بی‌جان مردگان، مرکب از اعمال ترتیبی: غسل، کفن، نماز، گذاشتن در لحد، تلقین و پر کردن قبر با خاک پس از مراسم تشییع.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: