گیاه شناسی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • شگون | شُگون، تأویل، تعبیر یا به فال نیک و بد گرفتن انواع پدیده‌ها، اعمال، حرکات و سکنات انسانها و حیوانها، نحوۀ قرارگیری اشیاء، اعمال غیرعادی و همچنین باورها و اعتقادات مردم دربارۀ آنها.
  • آبستنی | آبِسْتَنی، بارور شدن و فرزند آوردن زن از مرد و دوره‌ای که زن بچه‌ای را در زهدان، یا به اصطلاح عامه در شکم خود، از هنگام بسته شدن نطفۀ او تا هنگام زادن حمل می‌کند.
  • بادمجان | بادِمْجان، یا بادِنْجان، گیاهی با میوه‌ای معمولاً دراز و سیاه که در نظام آشپزی ایرانی کاربرد فراوان دارد. بادمجان که معرب بادگان یا بادنکان فارسی است، به صورت باتنگان، پاتنگا و پاتشگا نیز ثبت شده است
  • بادرنجبویه | بادْرَنْجْبویه، از گیاهان معطر با نقش مهم در نظام درمانی سنتی و عامیانه.
  • آتشک | آتَشَک، نوعی بیماری مقاربتی مسری و سخت‌علاج. در باور مردم آنچه از آتشک برداشت می‌شود،
  • آرایش | آرایِش، آراستن، پیراستن و زینت‌کردن چهره و موی و اندام با رنگها و زیورهای گوناگون.
  • آش | آش، هر نوع خوراک پختنی، و خوراک مخصوص و رقیقی که با بنشن و سبزی، و گاه نیز با آرد و گوشت می‌پزند و به آن چاشنیهای گوناگون می‌زنند.
  • آش رشته | آشِ رِشْته، از غذاهای ملی و آیینی ایرانیان. این غذا افزون بر مصرف غذایی به بهانه‌های مختلف که ریشه در باورها و اعتقادات مردم دارد، پخته می‌شود.
  • آلو | آلو، از گیاهان و میوه‌های بومی و معروف در ایران با مصارف متعدد خوراکی، درمانی و فرهنگی. انواع درختان و درختچه‌های مرتبط با این جنس در ایران ...
  • آویشن |
  • ارزن | اَرْزَن، از گیاهان شناخته‌شدۀ کهن و آیینی نزد ایرانیان. اگرچه امروزه از ارزن به‌عنوان خوراک دام و طیور استفاده می‌شود
  • اسطو خدوس | اُسْطوخُدّوس، از گیاهان معطر درمانی در فرهنگ مردم ایران. اسطوخدوس همچون مرزه و ریحان و گزنه ازجمله نعناعیان محسوب می‌شود که محل رویش آنها غالباً نقاط خشک است اما گاه در نقاط مرطوب نیز می‌روید.
  • اسفناج | اِسْفِناج، از گیاهان کهن، محبوب و آیینی ایرانیان. این گیاه از دیرباز در همۀ نواحی ایران‌زمین شناخته شده بوده است.
  • اسفند | اِسْفَنْد، یا اسپند، سِپَنْد، گیاهی خودرو، پایدار و همیشه سبز که در کوه و بیابان و زمینهای کویری می‌روید.
  • اسهال | اِسْهال، دفع پی‌درپی و آبکی مدفوع. این حالت که می‌تواند در شدتهای متفاوت بروز کند، دارای علل متنوع عفونی، گوارشی، انگلی، عصبی و محیطی است و بیشتر با دردهای روده‌ای، ضعف و بی‌اشتهایی همراه است.
  • اقاقیا | اَقاقیا، درختی تزیینی با گلهای معطر که صمغ و شاخه‌های خاردار آن در نظام طب سنتی، عامیانه و باورهای مردم ایران جایگاهی دارد.
  • انجیر | اَنْجیر، درختی مقدس و اسطوره‌ای در فرهنگ و باورهای ‌ایرانیان. انجیر یا انجیره، درختی (و میوه‌ای) از تیرۀ گزنه‌ها ست و جزو دستۀ توتها به‌شمار می‌آید
  • انار | اَنـار، میوۀ درختی از تیرۀ موردیها یا پونیكاسه، و از جنس پونیكا و گونۀ گراناتوم (گل گلاب، 232؛ ثابتی، 50).
  • انغوزه | اَنْغوزه، یا آنقوزه، گیاهی با صمغ بدبو، دارای مصارف خوراکی، درمانی و آیینی در ایران.
  • بابونه | بابونه، گیاهی معطر با مصارف درمانی. بابونه یا بابونج در تـاریخ اسلام و ایران بـا نامهای بسیار متنوعی شناخته شده ـ است
  • بادام | بادام، میوه‌ای با مصارف خوراکی، طبی و آیینی. درخت بادام درختی به ارتفاع 5- 8 متر با برگهایی ساده، منفرد و گلهایی زیبا و صورتی‌رنگ است.
  • بالنگ | یا بادرنگ، بادرنج، درختی از دستۀ مرکبات با میوه‌ای معطر و ترش و پوست ضخیم که به آن تُرنج هم می‌گویند.
  • بارهنگ | گیاهی علفی با مصارف طبی متعدد نزد مردم که به صورت خودرو در کنار جویبارها و نقاط مرطوب می‌روید. بارهنگ1 یا بارتنگ گیاهی از تیرۀ بارهنگیان2 و نزدیک به زیتونیان است.
  • باقلا | از گیاهان کهن و آیینی نزد ایرانیان با مصارف متعدد خوراکی و درمانی.
  • باغ | محوطه‌ای غالباً محصور، ساختۀ انسان با بهره‌گیری از گل و گیاه، درخت، آب و بناهای ویژه که بر قواعد هندسی و باورها مبتنی است.
  • بخور | بخار یا دود حاصل از سوزاندن مواد معطر و گیاهان طبی، یا جوشاندن آنها در آب، به منظورهای مختلف، ازجمله: خوشبوکردن فضا، گندزدایی، درمان پاره‌ای از بیماریها، جلب ایزدان، دفع شر و راندن ارواح شریر و همچنین تبرک و تیمن.
  • برنج | از دانه‌های مهم خوراکی و خوراک عمدۀ ایرانیان. این گیاه به‌واسطۀ کثرت کاربرد، ارزشهای نمادین بسیاری یافته است.
  • بلوط، درخت | گروه بزرگی از درختان و درختچه‌های همیشه سبز یا خزان‌برگ خودروی جنگلی.
  • بنفشه | گیاهی با گلهای زیبا و رنگارنگ، عموماً به رنگ بنفش و گاه معطر.
  • بنه | اصطلاحی‌ در كشاورزی سنتی‌ ايران‌ به‌ معنای گروهی‌ نظام‌‌يافته‌ و مشترك‌‌المنافع‌ در كار توليد زراعی‌ و دامداری.
  • بنگ | یا حَشیش، گردی که از کوبیدن برگها و سرشاخه‌های گل‌دار گیاه شاهدانه به دست می‌آید و در زمرۀ مواد مخدر است و بیشتر به‌صورت تدخین استعمال می‌شود.
  • بومادران | گیاهی خوشبو با بوی تند و مزه‌ای تلخ و مصارف فراوان در طب مردمی.
  • به، | یا بَهی، آبی، از میوه‌های کهن، آیینی و معطر.
  • بید | از درختان کهن، طبی و آیینی ایرانیان. بید از درختان بومی است که در ایران 13 گونۀ درختی و درختچه‌ای دارد و معمولاً در مناطق مرطوب و کنار جویبارها می‌روید (نیاکی، 8؛ گل‌گلاب، 271-272؛ مظفریان، فرهنگ ... ، 470). بیدمِشْک و بید مجنون از شناخته‌‌ترین انواع بید هستند (همان، 470-471).
  • پرسیاوش | زجمله گیاهان اساطیری ایرانیان. پر‌سیاوش یا پر‌سیاوشان نوعی سرخس است و کلاً از جنس چلوواش یا پر‌سیاوشان در ایران فقط یک گونه گیاه دارویی وجود دارد (مظفریان، 13).
  • پسته | میوه‌ای با مصارف خوراکی، درمانی و آیینی. واژۀ پسته فارسی است که در پهلوی به آن پیستَگ (مکنزی، 69) می‌گویند و در بندهش به نام درخت گرگانی آمده است (ص 88).
  • پنبه | از گیاهان بومی ایران با گلهای زیبا و مصارف متنوع در زندگی ایرانیان.
  • پنجه مریم | گیاهی زیبا و خوش‌بو با کاربردهای درمانی و آیینی در فرهنگ مردم ایران.
  • پنیرک | گیاهی گل‌دار و خودرو با خواص دارویی گوناگون. پنیرک گیاهی از رستۀ پنیرکیان با برگهای پنجه‌ای و متناوب است که در تمام قسمتهای آن، لوله‌های شیرابه و لعابی بسیار وجود دارد (گل‌گلاب، 201).
  • پونه | گیاهی با بویی خوش و مصارف متنوع خوراکی و درمانی نزد ایرانیان.
  • پیاز | از گیاهان خوراکی، دارویی و آیینی مطرح در فرهنگ مردم ایران.
  • پیسی | ضایعات پوستی که به سبب شکل و رنگ ظاهری، مصدر بسیاری از باورها، رفتارها و واکنشها در فرهنگ مردم ایران شده است.
  • تاتوره | از گیاهان بومی ایران. در برخی متون از آن با نامهایی چون گوزکُنا (برهان ... ، ذیل واژه) و حورزق (ابن‌میمون، 12) نیز یاد شده است.
  • تاک | یا انگور، گیاهی با پیشینۀ اساطیری، و کاربرد آیینی، طبی و خوراکی در فرهنگ مردم ایران.
  • تب، | عارضه‌ای که در نتیجۀ آن دمای طبیعی بدن بالا می‌رود.
  • ترخینه | فراورده‌ای از بلغور گندم جوشانده‌شده با ادویه و سبزیجات در دوغ یا شیر که به صورت گلوله‌های درشت درآورده، و در آفتاب خشکانده می‌شود و به هنگام نیاز همراه با مخلفات دیگر از آن آش می‌پزند.
  • ترب | گیاهی با بو و مزۀ تند و تیز، و کاربردهای فراوان در نظام غذایی، طب مردمی و برخی مراسم.
  • ترخون | گیاهی معطر و خوش‌طعم با مصارف خوراکی و درمانی در فرهنگ بهداشتی و غذایی ایرانیان.
  • تره | گیاهی از دستۀ سبزیجات با مصرف خوراکی و درمانی در فرهنگ غذایی مردم ایران.
  • ترنگبین | یا ترنجبین، نوعی صمغ در رنگها و طعمهای متفاوت از شیرین تا بی‌مزه با مصارف متعدد در شیرینی‌پزی و پزشکی مردمی. ترنگبین مرکب از دو واژۀ فارسی تر و انگبین است.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: