تاریخ فرهنگ بشری عرصۀ پهناوری است که کشف بسیاری از زوایای آن تاکنون ممکن نشده است و احاطه بر آن در آیندۀ نزدیک امکانپذیر نخواهد بود، اما در راه شناخت این فرهنگ و نیز شناساندن آن به جویندگان حقیقت، بهویژه نسل جوان، وظیفۀ انسانی بزرگی است که با همۀ دشواریهایش ثمرات عظیم در بردارد. از این رو، پژوهشگران بسیار از کهنترین روزگاران در جوامع مختلف به این مهم پرداختهاند. اما ضرورت تداوم این کوششها در روزگار ما، بهویژه در جوامع اسلامی، بیشتر احساس میشود.در میان فرهنگهای کهن، آنچه به همت ملتهای مصر، چین، یونان، روم، ایران و هند به وجود آمد، شهرت خاص یافته است، اما بیگمان فرهنگ اسلامی، با آنکه دیرتر از آنها پدید آمد و از برخی عناصر هریک از آن فرهنگها نیز بهره گرفت، روزگاری همۀ آنها را تحتالشعاع خود قرار داد و قرنها یکهتازِ میدان گشت، تا آنجا که اگر غرب به دیدۀ انصاف نگرد، هنوز مدیون آن است. این فرهنگ ساخته و پرداختۀ ذوق و اندیشۀ هنرمندان، دانشوران و متفکرانِ ملتهایی است که در جامعۀ بزرگ اسلامی بر بنیاد فکریِ نوین اسلام به آفرینش آثار فرهنگی پرداختند. ملتهای ایران، مصر، هند و بینالنهرین بنیادهای مدنی نیرومندی داشتند و وارث فرهنگهایی غنی و کهن بودند. این میراثهای فرهنگی در عرصۀ آزاد و مناسبی که تعلیمات اسلامی فراهم ساخته بود، مجال پیشرفت و گسترش یافت، و تاریخ علم و تمدن در اسلام نشان میدهد که ورود عناصر فرهنگی از جوامع دیگر به این جامعه، جز در صورت تعارض یا فقدانِ قابلیت سازگاری با بنیادهای فرهنگی اسلام، غالباً با استقبال روبهرو شده است. این روح فرهنگپروری که جهانبینی اسلامی در جامعۀ مسلمانان دمیده بود، بهویژه در روزگار فرهنگستیزیِ حاکمان مسیحیت در قرون وسطى، شیفتگان دانش را از هر کیش و آیینی به سوی خود جذب کرد و دانشمندانی مسیحی و یهودی، مانند ابن بختیشوع، ابن ماسویه، حُنَین بن اسحاق، اسحاق بن حنین، و سَهل بن بِشر، نه در میان همکیشان خود، بلکه در محیط اسلامی مجال رشد یافتند. فلسفۀ یونانی نیز که به نحوی گسترده وارد جهان اسلام شد، از صافی اندیشۀ حکیمانی که در این حوزۀ مساعد فرهنگی پرورش یافته بودند، گذشت و به غنا رسید. تعبیر برخی اروپاییان که آن نقل و تصفیه را «پیروزی فرهنگ یونانی» خواندهاند، از واقعیت بسیار دور است؛ آنچه رخ داد، در واقع تسخیر فرهنگ یونانی بود.به برکت چنین اوضاعی، یک قرن پس از ظهور اسلام، فرهنگ و تمدن ملل اسلامی چنان شکوفا شد که مانند آن در تاریخ دیده نشده است: طب یونانی با طب هندی درآمیخت، برخی از کتب طبی هندی و بسیاری از رسائل ارسطو، اقلیدس، جالینوس و بطلمیوس به عربی ترجمه شد، و محققاً جهان غرب آشنایی خود با بسیاری از این آثار را مدیون همین ترجمهها ست؛ دانشمندان جامعۀ اسلامی نیز خود طی این سدهها آثاری به وجود آوردند که از سدۀ 7 ق/13م تا چند سده بعد، برای اروپاییان که در آن هنگام تازه به دانش روی آورده بودند، منبع آموزش شد. اینکه جامعۀ اسلامی زمانی در عرصۀ اندیشه از دیگر جوامع بسیار پیشتر رفته بود، راز پوشیدهای نیست و از همین رو ست که نامهای دانشمندانی همچون جابربن حیان، خوارزمی، ابن هَیثم، فارابی، ابن سینا، خیام، ابن رشد، و بسیاری دیگر از بزرگان جهان اسلام در تاریخ فرهنگ جهان همچنان میدرخشد. در دوران شکوفایی دانش در جوامع اسلامی، روشنبینی و احساس ضرورت، بعضی از نخبهترین دانشمندان را به تدوین یک سلسله کتب عمومی که حاوی خلاصه و چکیدۀ دستاوردهای رشتههای گوناگون دانش باشد، برانگیخت. احصاء العلوم فارابی، مفاتیح العلوم خوارزمی، جامع العلوم (سِتّینی) فخر رازی، دُرة التاج ( اُنموذج العلوم) قطبالدین شیرازی، نفائس الفنون شمسالدین آملی، و دهها مجموعۀ کوچک و بزرگ دیگر از این جملهاند. با آنکه رشد علمی در جهان اسلام پس از قرن 6ق/ 12م به کندی گرایید، تدوین و انتشار چنین مجموعههایی تا چند قرن پس از آن همچنان ادامه یافت و این رکود فقط موجب شد که تألیف این گونه آثار از رسیدن به کمال مطلوب باز ماند.پس از انتقال علوم از جهان اسلام به اروپا، دوران شکوفایی دانش و گسترش آن در مغربزمین آغاز شد و در پی آن، آنچه بایست در این زمینه به دست مسلمانان به کمال رسد، در قرن 16م توسط اروپاییان صورت تحقق یافت و مجموعههایی مشتمل بر معارف بشری با نام انسیکلوپدی (دائرةالمعارف) تألیف شد. با آنکه اینگونه مجموعهها با تأخیرپذیرش عام یافت، ولی سودمندی و کاربرد بسیار آنها از یک سوی و احساس نیاز به اطلاعات تفصیلی در زمینههای خاص از سوی دیگر، به تدوین دائرةالمعارفهای تخصصی منتهی شد. در این راستا از آغاز قرن 14ق/20م خاورشناسان با همکاری تنی چند از نویسندگان اسلامی به تدوین مجموعهای با عنوان «دائرةالمعارف اسلام» (EI1) دست زدند که طی ربع قرن در 4 مجلد و یک ضمیمه به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی نشر یافت، اما آگاهی از نقائص این تألیف که کار نشر آن در 1936م/1315ش به انجام رسیده بود و دستیابی به اطلاعات و منابع جدید تحقیق، ضرورت تألیف مجدد بسیاری از مقالات آن و تجدیدنظر جدی در برخی دیگر را آشکار ساخت. به نظر میرسد که طبع جدید این مجموعه (EI2) به 12 مجلد یعنی بیش از 3 برابر حجم طبع پیشین بالغ شود. چاپ جدید مانند چاپ قدیم آن، با وجود برخی غرضورزیها و اشتباهاتی که جای جای در آن دیده میشود، در بسیاری از جوامع اسلامی با استقبال گسترده و شیفتگی گروههایی روبهرو شد؛ و در مصر، ترکیه، پاکستان، افغانستان و ایران به ترجمۀ آن برخاستند و نیروهای علمی بسیاری در این راه به کار گرفتند. این شیفتگی نسبت به حاصل کار پژوهشگران غربی علتی روشن دارد: چندصد سال است که اروپاییان در راه پر پیچ و خم پژوهشهای علمی و عرضۀ محققانۀ نتایج آنها گام زده، و بر پایۀ تجارب حاصل از این تلاش مستمر، روشهایی بدیع در کار علمی پدیدآوردهاند. البته حاصل تحقیقاتی که به کمک چنین روشهایی انجام گیرد، و صرفنظر از محتوا و مضمون آن، درخششی خیرهکننده دارد، اما نتایج برخی از پژوهشهای اروپاییان نیز به رغم شیوههای استادانۀ پژوهش و برخورداری از همهگونه وسائل تحقیق، نادرست و فاقد ارزش علمی ست. تفاوتهایی عظیم میان دو چاپ «دائرةالمعارف اسلام» میتواند تا حدی صحت این دعوی را نشان دهد. البته به سهولت میتوان دریافت که در مقالاتی از چاپ دوم این دائرةالمعارف نیز خطاهای چاپ نخستین به شکلی دیگر تکرار شده است. با آنکه بررسی آثار دانشمندان غیرمسلمان در زمینۀ معارف اسلامی، برای کسب آگاهی از اندیشه و برداشت و تفسیر ایشان از فرهنگ ما امری لازم است، اما سرمشق قراردادن بیچون و چرای آنها خطای بزرگی است.شک نیست که گروهی از محققان اروپایی به برکت اِعمال روشهای علمی و برخورداری از تجارب ممتد تحقیقاتی، در بررسی میراث فرهنگی اسلام، بهویژه در تصحیح انتقادی متون خطی کهن و کشف برخی خطاهای مورخان، دقت و مهارتی قابل تحسین از خود نشان دادهاند، اما بعضی از ایشان نیز هرگاه در تاریخ جهان اسلام به رویدادی برخوردهاند که تفسیر ضداسلامی آن ممکن بوده است، در برجستهتر ساختنِ آن درنگ نکردهاند. خوشبختانه در سالهای اخیر، بیداری و هشیاری فرهنگی در بسیاری از جوامع اسلامی به سطحی رسیده است که دیگر همۀ آثار خاورشناسان بیچون و چرا موثق به شمار نمیرود و آثار متأخر محققان مسلمان نشان میدهد که این هشیاری همچنان به سرعت در حال رشد است.کوشش برای تألیف اثری که جایگزین «دائرةالمعارف اسلام» گردد، در جوامع اسلامی دیرتر آغاز گشت و هنوز هم به نتیجۀ مطلوب نرسیده است، اما اکنون به دورانی رسیدهایم که نیاز دانشجویان و پژوهشگران رشتههای گوناگون به نتایج تحقیقات پژوهشگران دیگر، تدوین چنین دائرةالمعارفی را که حتیالمقدور از آن نقصها برکنار باشد، برای ما ضروریتر ساخته است. حجم کاری که باید در این زمینه انجام داده شود، بسیار عظیم است و امکانات و همت بلند و همکاری بسیار میطلبد. خوشبختانه در فرصت مناسبی که به برکت انقلاب اسلامی برای پژوهش و احیای میراث گرانقدر فرهنگ و معارف اسلام فراهم آمده است، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی توفیق یافته است که با تکیه بر روشهای علمی و استناد بر موثقترین منابع و تازهترین اطلاعات به تدوین دائرةالمعارفی بپردازد که نیاز علمی جوامع اسلامی را در این زمینه ــ تا آنجا که ممکن است ــ برآورده سازد. اگرچه این دائرةالمعارف، به اعتبار انحصار آن به فرهنگ جهان اسلام، تخصصی است، ولی دامنهای بسیار گسترده دارد؛ علوم قرآنی، اصول عقاید، کلام، فقه، اصول فقه، حدیث، درایه، رجال، اخلاق، ادیان، ملل و نحل، منطق، فلسفه، عرفان، ادبیات، هنر، مردمشناسی، معماری و آثار اسلامی، تاریخ، جغرافیا، ریاضیات، نجوم و طب از جمله موضوعاتی است که در این دائرةالمعارف از آنها بحث میشود.بدیهی است که فرهنگ عظیم اسلامی را باید آن چنان که هست، شناخت و هم آن چنان تعریف و عرضه کرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید