حزب توده هرگز با مصدق نبود / هوشنگ ماهرویان

1394/5/28 ۰۹:۳۹

حزب توده هرگز با مصدق نبود / هوشنگ ماهرویان

گاه تحلیل‌ها نشان از همراهی حزب توده با مصدق تا پیش از كودتای ٢٨ مرداد را دارد اما نمی‌توان گفت حزب توده در جریان كودتا پشت مصدق را خالی كرد چرا كه از دوره مصدق و درگیری‌هایی كه با جبهه ملی داشت مشخص و روشن است كه حزب توده اصلا پشت مصدق نبود و روزنامه‌های این حزب انتقادهای شدیدی را متوجه مصدق می‌كردند. گرچه به دلیل درگیری‌هایی كه بین یاران حزب توده مثل مكی و بقایی و آیت‌الله كاشانی رخ داد به هر حال مقداری آن جبهه خالی شد اما به نظر می‌رسد مصدق می‌توانست با مقداری نرمش در ارتباطات جهانی خود، مانع وقوع كودتای ٢٨ مرداد شود. به عبارت دیگر وقتی فضا رادیكالیزه باشد فردی كه میانه‌رو‌تر است نیز تحت تاثیر این رادیكالیسم قرار می‌گیرد؛ بنابراین فضاسازی شكل گرفته روی مصدق نیز تاثیر گذاشت یعنی رادیكالیسمی كه حزب توده ایجاد كرده بود و شعار مرگ بر امپریالیسم او، مصدق را تحت تاثیر قرار داد در حالی كه مصدق می‌توانست بر سر نفت با كمپانی‌های دیگر با به مزایده گذاشتن آن به نتایجی برسد و نگذارد به وضعیت بغرنج كودتای ٢٨مرداد برسد.

 

 

گاه تحلیل‌ها نشان از همراهی حزب توده با مصدق تا پیش از كودتای ٢٨ مرداد را دارد اما نمی‌توان گفت حزب توده در جریان كودتا پشت مصدق را خالی كرد چرا كه از دوره مصدق و درگیری‌هایی كه با جبهه ملی داشت مشخص و روشن است كه حزب توده اصلا پشت مصدق نبود و روزنامه‌های این حزب انتقادهای شدیدی را متوجه مصدق می‌كردند. گرچه به دلیل درگیری‌هایی كه بین یاران حزب توده مثل مكی و بقایی و آیت‌الله كاشانی رخ داد به هر حال مقداری آن جبهه خالی شد اما به نظر می‌رسد مصدق می‌توانست با مقداری نرمش در ارتباطات جهانی خود، مانع وقوع كودتای ٢٨ مرداد شود. به عبارت دیگر وقتی فضا رادیكالیزه باشد فردی كه میانه‌رو‌تر است نیز تحت تاثیر این رادیكالیسم قرار می‌گیرد؛ بنابراین فضاسازی شكل گرفته روی مصدق نیز تاثیر گذاشت یعنی رادیكالیسمی كه حزب توده ایجاد كرده بود و شعار مرگ بر امپریالیسم او، مصدق را تحت تاثیر قرار داد در حالی كه مصدق می‌توانست بر سر نفت با كمپانی‌های دیگر با به مزایده گذاشتن آن به نتایجی برسد و نگذارد به وضعیت بغرنج كودتای ٢٨مرداد برسد.

محتوای روزنامه‌های شاهد و دیگر روزنامه‌های حزب توده نشان می‌دهد كه این حزب از زمان تشكیل به طرف شوروی لم داده است. تشكیل سازمان‌های مختلفی چون سازمان نظامی و درجه‌داران از سوی حزب توده نشان می‌دهد كه با پشتیبانی شوروی قصد كودتا دارد. به عنوان نخستین گام نیز در دستگاه‌های ارتشی نفوذ می‌كند، قبل از كودتای ٢٨ مرداد این كار را انجام می‌دهد، بعد از سال ٥٧ نیز آن را تكرار كرده و افضلی را به كشتن می‌دهد. یعنی حزب توده، حزبی نبود كه قصد انجام كار فرهنگی را داشته باشد و بخواهد فرهنگ دموكراتیك را در جامعه گسترش دهد. خسرو روزبه، به قصد بدنام كردن حكومت، محمد مسعود را ترور می‌كند یا لنكرانی را

به‌طور فجیعی به قتل می‌رسانند. این حركات ایضایی و ماجراجویانه حزب توده فقط به این دلیل است كه به قدرت سیاسی دست یابد. بنابراین حزب توده فرهنگ دموكراتیك را نه تنها در كشور ایجاد نكرد بلكه فرهنگی را به وجود آورد كه سال‌ها باید برای تغییر آن بكوشیم. در تفكر لنینیستی حزب توده امكان طرح شعارهایی نظیر رونق اقتصادی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی و غیره وجود نداشت. وقتی سرمایه خارجی به ایران می‌آمد آن را عامل استثمار و سرسپردگی قلمداد كرده و با چنین شعارهایی ایران را عملا از روابط جهانی جدا می‌كردند در صورتی كه با گستردگی روابط جهانی است كه كشورها به پیشرفت می‌رسند. وقتی شعارهای «امپریالیسم، آخرین مرحله سرمایه داری» لنین در جامعه‌ای مطرح شود آن جامعه اجازه رشد پیدا نخواهد كرد. درست است كه ما باید در گذشته از زیر بار قراردادهای نفتی انگلیس خارج می‌شدیم اما می‌توانستیم عاقلانه‌تر و با شركت كردن در مزایده‌های جهانی از وقوع كودتای ٢٨ مرداد جلوگیری كنیم. بعد از این فاجعه، اعدام‌هایی كه شاه انجام داد اعتبار توده‌ای‌ها را بالا برده و از آنها اسطوره ساخت. زمانی، خسرو روزبه یكی از قهرمانانی بود كه بسیار ستوده می‌شد تا اینكه كیانوری اقرار كرد قتل محمد مسعود توسط روزبه انجام گرفته و حتی شاملو نیز شعری را كه به او تقدیم كرده بود، پس گرفت. در آن زمان امكان دست زدن به این اسطوره‌ها وجود نداشت، به‌طور مثال وقتی اعترافات روزبه در قتل مسعود را كه به‌طور مخفیانه چاپ می‌شد، می‌خواندید بدون شك می‌گفتید كه او قهرمان بلامنازع ایران است. اعدام این افراد از اشتباه‌های بزرگ سلطنت محمدرضا شاه بود چرا كه اگر محیط دموكراتیك ایجاد می‌كرد این اندیشه‌های تند و رادیكال به عقب رانده می‌شدند اما سركوب آنها، روز به روز رادیكالیسم را تشدید كرد تا به دهه ٥٠ و مبارزات چریكی رسید، روند سركوب چریك‌ها نیز ادامه یافته و به تشدید رادیكالیسم دامن زد. در حالی كه ایجاد محیط دموكراتیك به آرامش اوضاع كمك می‌كرد، شاه با بستن فضا به جای باز كردن آن، از كودتای ٢٨ مرداد به دهه چریكی دهه ٥٠ رسید و این بخشی است كه تندروی مصدق در دوره خود نیز بر آن اثر گذاشت.

گرچه تاكید می‌كنم كه برخلاف برخی تفاسیر حزب توده از ابتدا با مصدق همراه و هم جهت نبود كه بتوان به عقب كشیدن او در جریان كودتای ٢٨ مرداد خرده گرفت اما اگر چنین اتفاقی می‌افتاد سرنوشتی مشابه امروز ـ یعنی اضمحلال ـ برای این حزب رقم می‌خورد. روشن است اگر گروهی در جریان به قدرت رسیدن فردی از او حمایت كنند، تنها گذاشتن وی در برهه‌های حساس مسلما بر بقای آنها اثر می‌گذارد؛ به‌طور مثال رییس دولت اصلاحات با شعار جامعه مدنی روی كار آمد، سپس نیز مجلس ششم تشكیل شد كه بسیار پرقدرت بود. پس از آن به تدریج گویا مردم انتظارات بزرگی از ایشان داشتند، به همین دلیل در انتخابات دوم شورای شهر گروه وی پیروز نشده و شورای شهر به دست گروه مقابل افتاد در نتیجه شهردار انتخابی احمدی‌نژاد بود و این روند ادامه پیدا كرد تا به ریاست‌جمهوری او منجر شد. به عبارتی نقش مردم در این قضیه خیلی مهم است و بازی كه رییس‌جمهوری اصلاح‌طلبان می‌كند بازی‌ای بسیار پیچیده‌تری است. اصلاحات حركتی آرام و تكنیك یك گام به جلو و یك گام به عقب، دو گام به جلو یك گام به عقب است، اصلاح‌طلبان نیز آموخته‌اند كه چگونه آن را انجام دهند. اما روشنفكری ایران تحت تاثیر اندیشه‌های چپ هرگز چنین بازی‌ای را نكرده و قواعد آن را بلد نیست. این بازی‌ای به معنی اصلاحات با آرامش است تا بتوان جامعه را به جلو برده و فرهنگ تحزب را در آن رواج داد.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: