بردگى در اسلام / استاد شهید آیت‌الله مرتضى مطهرى - بخش دوازدهم

1393/11/26 ۰۹:۲۶

بردگى در اسلام / استاد شهید آیت‌الله مرتضى مطهرى - بخش دوازدهم

مطابقت جغرافیای اعتقادی ایزدیان با مازندران کهن و حکایت اسارت کاووس در شاهنامه به دست «دیو» در مازندران و توضیح آنچه درباره پرستندگان نیروهای طبیعی که باید مغان و ادامه آنها ایزدی‌ها باشند، هویت تاریخی و اساطیری و اعتقادی کُردهای ایزدی را تا حدودی از مه غلیظ آمیختگی‌ها و تطورات آیینی متوالی به درآورده روشن می‌سازد؛ زیرا با این نمونه‌های واضح که برمی‌شماریم؛‏

 

 

مطابقت جغرافیای اعتقادی ایزدیان با مازندران کهن و حکایت اسارت کاووس در شاهنامه به دست «دیو» در مازندران و توضیح آنچه درباره پرستندگان نیروهای طبیعی که باید مغان و ادامه آنها ایزدی‌ها باشند، هویت تاریخی و اساطیری و اعتقادی کُردهای ایزدی را تا حدودی از مه غلیظ آمیختگی‌ها و تطورات آیینی متوالی به درآورده روشن می‌سازد؛ زیرا با این نمونه‌های واضح که برمی‌شماریم؛‏

۱ـ جغرافیای شنگال = شنغار (تورات) در حوزه شام = مازندران کهن است و مبدأ حضرت ابراهیم خلیل(ع).‏

۲ـ اعتقاد کُردهای ایزدی به نیروهای طبیعی = دئیوسنا = دیو = شیدا = تحریف به شیطان

۳ـ روایت گرفتاری کاووس به دست دیو در مازندران = شام، که واژه‌ای پهلوی و به معنی آغاز تاریکی و شب است و با واژه (دیو) در اندیشه اعتقادی همراهی دارد و نبرد رستم و رهاسازی کاووس و این که رستم پهلوان مهری است و زرتشتی نیست و…

این نشانه‌ها بیش از پیش سیمای تاریخی کُردهای ایزدی را بر ما روشن می‌سازد همچنان که در ادامه در تطبیق مراسم آیینی آنها توضیح خواهیم داد که مجوس یا مغان با زرتشتیان و پیروان زرتشت کاملاً متفاوت هستند. هر چند به علت‌ها خود به پیروی از ابراهیم خلیل و آشوزردشت در طی قرن‌ها اعتراف کرده‌اند؟! و نیز با توجه به پیشینه شهر تاریخی شیراز و حوزه فارس و راز و رمز آیین‌های کهن ایرانی در آن سرزمین و حضور فعال ایزدی‌های ایران در دوران پیش از صفویه گمان می‌رود خواجه آسمانی سرود حافظ شیرازی ایزدی‌ها را دیده و با مراسم و با اندیشه آنان آشنا بوده هر چند ما ایرانیان تا دوره اخیر از کم و کیف ادیان باستانی خود بی‌خبر بوده‌ایم، اما شاید از راه نبوغ به همان معنی اصطلاحی واژه (شیدا) را به کار برده که فرموده است:‏

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

رقه جایی گرود باده و دفتر جایی۲۴

چنان که امروز شیدا و دیوانه را مترادف هم می‌آوریم. دیوانه = مانند دیو که در نزد صوفیه کردستان به شوریدگان اطلاق می‌شود و واژه (دفتر) هم در کهن آیین‌های کردستان معنی رازآلودی دارد که در تفاسیر دیوان حافظ بدان اشاره نشده است «دفتر»؛ در کهن آیین کردی کتاب مقدس عشق است که هیچ خطی در آن نوشته نشده است و دور نیست حافظ بزرگ با آگهی از این راز و رمز فرموده است:

بشوی اوراق اگر همدرس مایی

که علم عشق در دفتر نباشد۲۵

از لحاظ اعتقادی کردهای ایزدی ثنوی نیستند و به خداوند یگانه‌ای اعتقاد دارندکه آن را (أزدای) می‌خوانند و او را خالق اصلی هستی و رزاق می‌دانند. ـ خورشید را تا سرحد پرستش تقدیس می‌کنند، اما معتقد به الوهیت خورشید یا سایر اجرام سماوی نیستند.۲۶‏

با توجه به نشانه‌های موجود اگر کُردهای ایزدی را ادامه اعتقادی مغان بدانیم، منابع، مغان را مربوط به مادها می‌دانند. وندیداد = وی + دَئِوَه + داته به معنی (قانون ضد دیو) کتاب مقدس مغان به تائید صاحب‌نظران از سرچشمه اصلی دین کهن زرتشتی بسیار دور است. همانند تفاوت واژه و عنوان مَگَه ‏Maga‏ در گاتاها و مَغَه ‏Maya‏ در وندیداد، ویلفورد ‏F.Wilford‏ معتقد است که این عنوان مَگَه در هند باستان با طبقه موبدان ایرانی یکسان است. مَگَه‌ها خورشید را می‌پرستیدند و پژوهشگران اواخر سده نوزدهم در کاوش‌های خود معتقدند که ارتباطی میان این مگه‌های خورشیدپرست و پیروان آیین میترا وجود دارد… گلدنر واژه مَگَه را با مغو ‏Mayu‏ که از آن مغ به معنی مشهورش منظور می‌شود، یکی دانسته و می‌گوید؛ مغو یکی از اعضای مگه می‌باشد که به معنی انجمن سری یا دسته و گروه مخفی و رازآمیز است.۲۷

سیسرو درباره نحوه قربانی مغان گفته است؛ انجام قربانی به وسیله شمشیر یا افزارهای فلزی نیست بلکه به وسیله چوب‌هایی چون چماق یا کلوخ‌کوب انجام می‌گردد.

در اوستا، به موجب بهرام یشت، درمی‌یابیم که گروهی از دیویَسنان و پیروان دیو۲۸ یا قوم و یامبورَ ‏Vyambura‏ هنگام مراسم قربانی‌ها بویژه گاو را با ضربات چماق و چوبدستی می‌کشتند. [یَشْت ۵۶، ۵۴ر۱۴]۲۹

اکنون به قربانی و دعای کُردهای ایزدی به عنوان یک مراسم دینی از گزارش پروفسور توفیق وهبی می‌پردازیم، وی در رساله ارزشمند خود طی نوشتاری با عنوان «مراسم قباغ ‏Gabakh‏» آورده است؛ [ایزدی‌ها] در پنجمین روز جشن دسته‌جمعی خود مراسم قباغ را اجرا می‌کنند. عده‌ای از آنان به قله کوه مقابل مقبره شیخ عدی [آدی] رفته با تفنگ‌های خود شروع به تیراندازی می‌کنند و در میان هلهله و شادی فراوان مراسم را آغاز می‌کنند. سپس به مقبره شیخ که مردها و زن‌ها هر دو با صدای دف و نای با هم می‌رقصند برمی‌گردند. در این حال میرشیخ خان ‏Mir of Shaikhan‏ ۳۰ گاو بزرگی را آماده کرده و از آنان می‌خواهد که آن را در مقابل هر گونه آسیبی محفوظ بدارند. جوانان مسلح گاو را تحویل گرفته با خود به مقبره شیخ شمس برده تعهد می‌نمایند صحیح و سالم آن را به آرامگاه شیخ [آدی] بازگردانند، زمانی که آنها دعا و مناجات را که برای غیر [ایزدی‌ها] نامفهوم می‌نماید؛ تکرار می‌کنند دو نفر [ایزدی] مخفیانه به داخل صف آنان نفوذ کرده یکی از آنها با زرنگی خاص گاو را می‌دزدد. ناگهان صدای داد و فریاد از هر طرف بلند می‌شود و حاضرین بی‌آن که اهمیت بدهند چه کسی دزد است شروع به جستجوی گاو می‌کنند، در حالی که وانمود می‌کنند که هم نام و هم حضور وی را فراموش کرده‌اند. آنها سپس گاو را در میان احساسات شدید خود به مقبره شیخ [آدی]۳۱ بازمی‌گردانند.‏

افراد قبایل و عشایر [ایزدی] در محلی به نام میدان جهاد ‏Maydane Jihad‏ گردهم جمع می‌شوند و سپس ده مرد شجاع و نترس قبیله جلوتر می‌آیند تا از گاو پاسداری کنند اما در این موقع، (میر) اعلام می‌کند که احتیاج به وجود آنها نیست؛ چرا که گاو فراری شده است! این [اعلام میر] بدان علت است که دو مرد [رباینده گاو] به داخل مقبره وارد شده و خود را [به جا و به جرگه] مردان میر که قصد پاسداری از گاو را داشتند جا زده‌اند. آنها سپس همراه با گاو به آرامگاه شیخ شمس که نزدیک مقبره شیخ [آدی] قرار دارد، فرار می‌کنند. در آنجا [ایزدی‌ها] با چوپ و شلاق گاو را شدیداً می‌زنند و پس از چندی ذبح می‌کنند.‏

این مراسم چنان که قبلاً ادعا شد یک سرگرمی مخصوص جشن نبوده است ـ [و تمام حرکات و بخش‌های آن تفسیر و توضیح خاص خود را دارد.] ـ بلکه در اصل آیین مذهبی بوده که [کردهای ایزدی] به روش سنتی آن را انجام می‌دهند تا برکت و فراوانی را نصیب فلاحت و کشاورزی خود بکنند. برای ما [پروفسور توفیق وهبی] روشن نیست که رؤسای قبایل آنها تا چه اندازه به منشأ و اصل این مراسم آگاهی دارند. آنچه برای ما قابل توجه است، حیوانی که در این مراسم قربانی می‌شود، گاو است که آن هم در مقابل مقبره شیخ شمس انجام می‌گیرد، شمس همان مهر است. بنابراین می‌توان گفت این مراسم با میترا ارتباط پیدا می‌کند و در واقع فرم خلاصه شده‌ای است از نحوه دستگیری گاو و ذبح آن توسط میترا.۳۲

چنان که دیدیم میر = مهر رهبر کُردهای ایزدی نقش اصلی این قربانی و مراسم دینی را به عهده دارد و «مهم‌ترین کار و وظیفه میترا نیز در زمین نبرد دلاورانه او با گاو نر و کشتن آن جانور است، یک جانور زورمند آسمانی که به زمین آمده بود و می‌خواست زمین را بایر کند، برای آن که میترا گاو را بکشد، نخست باید او را بگیرد. میترا، گاو را زمانی که در حال چراست در دامنه کوه‌ها می‌گیرد اما گاو موفق می‌شود خود را رها سازد. پس میترا را به دنبال خود می‌کشد تا آن که سرانجام [گاو] سخت خسته می‌شود و میترا می‌تواند او را دوباره بگیرد و از میان جاده‌ای پر از مانع به غاری که اقامتگاهش بود می‌برد و گاو را می‌کشد. کشتن گاو توسط میترا به عمل آفرینش تعبیر شده است: در حقیقت آفرینش جهان مادی زمانی شروع می‌شود که میترا گاو نر را می‌کشد. از بدن گاو سبزی‌ها و گیاهان سودمند به وجود آمد و از مغز حرام او گندم و از خون آن رَز روییده شد. از نطفه گاو نیز همه حیوانات مفید پدید آمدند. کشتن گاو بنابه دستور خدایان بود و میترا علی‌رغم میل خود این حکم را بر عهده گرفت. خورشید، هاتف خود کلاغ را فرستاد تا به هم‌پیمان خود فرمان کشتن حیوانات فراری را ابلاغ کند. میترا گرچه از کشتن گاو غمگین است، اما او را می‌کشد؛ زیرا می‌داند از مرگ گاو زندگی تازه‌ای خواهد بالید. به طور کلی در آیین میترا، گاو مظهر نیروی خِرَد و کلام پروردگار است با ذبح گاو در واقع عالم وجود رهایی می‌یابد. اولین کسی که صحنه کشتن گاو به دست میترا را به نگارش آورد؛ استاتیوس ‏Statius‏ شاعر رومی بود که کتاب او به نام تبائیس ‏Thebais‏ در سده نخستین میلادی مدون گردید.‏

نبرد میترا با گاو در حقیقت سمبل رنج‌هایی است که انسان بر زمین تحمل می‌کند. نیز کشاندن گاو در جاده‌ای پرمانع توسط میترا کنایه از آزمایش‌هایی است که خدایان بر انسان روا می‌دارند.

هنگامی که میترا، گاو را می‌کشد، سگ و مار خون او را می‌لیسند اما عقرب بیضه گاو را می‌گزد. سگ به خاطر آن که خواص خوب خون گاو را جذب بدن خود کند، آن را می‌لیسد. (مار) که در سنگ برجسته‌ها همانند اساطیر یونانی نماد زمین است خون گاو را از گودال زخم می‌نوشد تا جان تازه بگیرد. همین گودال است که پروفیریوس آن را در پیوند با پرستش مهر، نماد چشمه می‌داند. چشمه‌ای که نه فقط مار بلکه شیر نیز در سنگ‌نگاره‌های گوناگون از آن می‌نوشد هر چند که شیر در این سنگ‌نگاره‌ها به فراوانی مار و سگ دیده نمی‌شود.

اما عقیده‌ای دیگر این که: «مهریان مار را نشانه زندگی می‌دانستند زیرا مار همانند نرکی است چون نطفه از نرکی بیرون می‌تراود نطفه را مایه زندگی می‌دانستند، پس مار را نشانه زندگی می‌پنداشتند.»۳۳

عقرب در اینجا نماینده اهریمن است و قصد دارد با گزیدن بیضه گاو منبع زایندگی و حیات را از بین ببرد. میترا پس از کشتن گاو با ارابه زرین به آسمان می‌رود و از آنجا زمین را می‌نگرد و بر اعمال زمینیان نظارت می‌کند. حادثه قربانی کردن گاو به دست میترا = [مهر] مهم‌ترین نکته در آیین اوست، صحنه در تمام عبادتگاه‌های موجود آیین میترائیسم دیده می‌شود.۳۴

ارائه نشانه‌ها و نمادهای اعتقادی ایزدی‌ها که بحثی مفصل است سخن را به درازا خواهد کشاند و این نمونه‌هایی که ارائه می‌شود بیشتر برای شناسایی مفید و مختصر خواستاران و خوانندگان است و نکته دیگر که چون سایر موارد این نوشتار شاید از دید اهل پژوهش به دور مانده است موضوع کردهای ایزدی در ایران و حکومت و عاقبت کار آنهاست.

با آنچه در مراسم آیینی ایزدی‌ها در لالش دیده شده است و نمونه‌هایی از ادبیات گرانسنگ فارسی که هرگز از یاد و خاطر اهل ذوق نمی‌رود و همواره در ذهن و بر زبان می‌ماند، با احتمال، حضور ایزدی‌ها و برگزاری مراسم آنان را تا اوایل قاجاریه در ایران می‌نمایاند و یکی از آثار ارجمند ادب فارسی که با مراسم آیینی ایزدی‌ها مطابقت دارد، ترجیع‌بند هاتف اصفهانی است که در بند اوّل می‌گوید:

… آخر کار شوق دیدارم

سوی دیر مغان کشید عنان

چشم بد دور خلوتی دیدم

روشن از نور حق نه از نیران

هر طرف دیدم آتشی کان شب

دید در طور موسی عمران

پیری آنجا به آتش‌افروزی

به ادب گرد پیر، مغبچگان

چنگ و عود و دف‌و نی و بربط

شمع و نقل و می و گل و ریحان

ساقی ماهروی مشکین موی

مطرب بذله‌گوی خوش الحان

مغ و مغ‌زاده موبد و دستور

خدمتش را تمام بسته میان …

زیرا در مراسم ایزدی‌ها یا به اصطلاح هاتف اصفهانی دیر مغان سراسر محیط و کناره سنگی معبد مقدس با فتیله‌های روغنی که در طی سال توسط سالکان زن با روغن زیتون تهیه و آماده می‌شود۳۶ در یک پارچه از آتش روشن و ملایم قرار می‌گیرد و در واقع از دل هر تکه سنگی نور متعادل و روحانی آتش تابیدن دارد، پیر همان بابا شیخ و مغبچگان همان گویچاک یا کوچک‌ها هستند. چنین شخصی باید بر چهل منبر وارد شود، چهل چراغ را زیارت کند و سوگند بخورد که نسبت به شیخ [آدی] نهایت وفاداری و صفا را داشته باشد، به او خدمت نماید و از دنیا و آنچه در دنیاست بیزار شود و چهل روز روزه بگیرد، سپس دوباره به زیارت مقبره شیخ [آدی] برود و چهل‌چراغ را زیارت کند، بر منبر چهل شیخ وارد شود و برای کسب تبرک به نزد «باباشیخ» برود سپس باباشیخ آنان را امتحان می‌کند و هر کسی را که شایسته بداند بدین کار می‌گمارد و به او یک زنار و دو حلقه فلزی زرد می‌دهد.۳۷‏

چنان می‌نماید گویچاک یا کوچک‌ها همانند سماعین = نغوشاگ مانوی است۳۸ که در سلسله خاکسار جلالی به کوچک ابدال تبدیل شده است با این توضیح که کوچک ارتباطی به واژه کوچک فارسی ندارد و در کُردی به معنی شنونده نیکوست.

شمع و نقل و می امری رایج و گل و ریحان از آداب آیینی کردهای ایزدی است زیرا در شب اول سال، دختران و زنان جوان لباس‌های نو خود را پوشیده و به خود زر و زیور می‌آویزند و به طرف باغ‌ها و کوهستان‌های سرسبز و خرم که به انواع گل مزین است می‌روند و شقایق نعمان را جمع‌آوری می‌کنند و آنها را بر در و دیوار، بین اتاق‌ها و بر روی پنجره‌ها می‌آویزند.۳۹‏

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: