فرزندخواندگی / آیت‌الله سیدمحمد موسوی بجنوردی ـ بخش اول

1393/7/26 ۱۰:۰۳

فرزندخواندگی / آیت‌الله سیدمحمد موسوی بجنوردی ـ بخش اول

عشق و علاقه به فرزند همواره در میان بشر جایگاه خاصی داشته است. والدین همیشه سعی داشته‌اند تا زندگی خوبی برای فرزندان خود تدارك ببینند، از سوی دیگر، بهترین محل برای رشد و تربیت اطفال، كانون گرم خانواده است؛ اما کم نیستند خانواده‌هایی که به علل طبیعی یا غیر طبیعی از نعمت داشتن اولاد محروم بوده‌اند. از طرفی دیگر، اطفالی هم که به علل حوادث و بلایای طبیعی یا اجتماعی نظیر سیل، زلزله، جنگ و تصادفات، یا در نتیجة ارتباطات نامشروع یا ازدواج موقت از داشتن پدر و مادر محروم شده‌اند.

 

 

مقدمه

عشق و علاقه به فرزند همواره در میان بشر جایگاه خاصی داشته است. والدین همیشه سعی داشته‌اند تا زندگی خوبی برای فرزندان خود تدارك ببینند، از سوی دیگر، بهترین محل برای رشد و تربیت اطفال، كانون گرم خانواده است؛ اما کم نیستند خانواده‌هایی که به علل طبیعی یا غیر طبیعی از نعمت داشتن اولاد محروم بوده‌اند. از طرفی دیگر، اطفالی هم که به علل حوادث و بلایای طبیعی یا اجتماعی نظیر سیل، زلزله، جنگ و تصادفات، یا در نتیجة ارتباطات نامشروع یا ازدواج موقت از داشتن پدر و مادر محروم شده‌اند.

فرزندخواندگی در شرایط كنونی جوامع امروزی برای استحكام وگرمی بخشیدن به كانون خانواده‌های بدون اولاد و سالم‌سازی جامعه و رفع مشكلات روحی اطفال بدون سرپرست و كاستن ناهنجاریهای روانی زن و شوهری كه از نعمت فرزنددار شدن محروم هستند، نقش و فایده چشمگیری دارد و از بار مسئولیت دولت نیز می‌كاهد.

به همین دلیل بسیاری از متفكران و روان‌شناسان جدید، خانواده را بهترین محیط برای رشد جسم و روح اطفال می‌دانند و پرورشگاه را برای این كودكان در حكم زندان و تبعیدگاه تلقی می‌كنند كه این امر مورد توجه اسلام نیز قرار گرفته و نگاهداری اطفال بی‌سرپرست و ایتام در مكانهای عمومی و تأمین غذا و لباس آنان را كافی و مفید نمی‌داند و توصیه اكید دارد كه این گونه كودكان در خانواده‌ها رشد كنند و با آنها با محبت رفتار شود؛ لذا فرزندخواندگی بهترین وسیله‌ای است كه از زمانهای قدیم تا به امروز برای كمك به اطفال بی‌سرپرست و بی‌خانواده و برای جبران محرومیت داشتن فرزند مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

در قوانین ایران فرزندخواندگی به آن مفهومی که در کشورهای دیگر وجود دارد، مورد قبول نیست و قانون مدنی ایران به پیروی از شریعت اسلام و فقه، فرزندخواندگی را به رسمیت نشناخته است و فقط طبق «قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست» که در سال 1353 به تصویب رسید، خانواده‌های فاقد فرزند تحت ضوابط و شرایطی خاص می‌توانند کودکان بی‌سرپرست را به فرزندی بپذیرند.

در اینجا این سؤال مطرح می‌گردد که: هرگاه زن و شوهری، کودکی را به فرزندی خود قبول كنند، آیا فرزندخوانده همانند یک فرزند واقعی می‌تواند از تمامی مواهب حقوقی که یک فرزند واقعی بهره‌مند است، برخوردار گردد؟ به ویژه در مبحث ارث و نکاح این سؤال مطرح است كه: آیا فرزندخوانده از پدرخوانده یا مادرخواندة خود ارث خواهد برد (و بالعکس) و آیا فرزندخوانده و پدرخوانده و مادرخوانده بر هم محرم خواهند شد، یا اینکه فرزندخواندگی در حقیقت نوعی سرپرستی کودک از جانب پدرخوانده و مادرخوانده محسوب می‌گردد و فاقد هرگونه آثار حقوقی خواهد بود؟

قبل از تحلیل موارد یاد شده، ضرورت ارائه تعریفی از فرزندخواندگی و مفهوم فرزندخواندگی در حقوق موضوعه ایران انکارناپذیر است.

 

مفهوم فرزند‌خوانده و فرزندخواندگی

فرزندخوانده فرزندی است كه از طریق رابطة حقوقی فرزند‌خواندگی عنوان فرزند یافته است (جعفری لنگرودی 1370: 498). فرزندخواندگی (یا تبنّی) آن است که شخص یا اشخاصی، شخص دیگری را که فرزند طبیعی او نمی‌باشد، به فرزندی بپذیرد. فرزندخواندگی در صورتی که به رسمیت شناخته شده باشد، نوعی قرابت ایجاد می‌کند (امامی 1349 ج 2: 396)؛ قرابتی که صرفاً حقوقی است نه طبیعی. به عبارت دیگر، با قبول فرزندخواندگی، قانون یک رابطه مصنوعی پدر ـ فرزندی یا مادر ـ فرزندی بین دو نفر ایجاد می‌کند (امامی الف1376 ج2: 23؛ صفایی 1376ج2: 24).

عده‌ای از حقوقدانان با توجه به این تعریف اعتقاد دارند چون رابطه فرزندخوانده با پدرخوانده و مادرخوانده خود امری حکمی است، لذا ممکن است در نتیجه بروز حوادثی ـ از قبیل فوت پدرخوانده یا مادرخوانده یا فرزندخوانده ـ رابطه ایجاد شده به هم بخورد و در دو فرض اول، کودک (فرزندخوانده) در حکم فرزندخوانده دیگری درآید، در حالی‌که فرزند مشروع و طبیعی را هیچ حادثه‌ای نمی‌تواند از خانواده بیگانه سازد (کاتوزیان 1379 ج2: 382ـ381 ).

 

مفهوم فرزندخواندگی در حقوق موضوعه ایران

در ایران بعد از انقراض حکومت ساسانیان و ورود احکام اسلام به این کشور، فرزندخواندگی منسوخ گردید و تا سال 1353ش، پذیرش کودک اعم از بی‌سرپرست یا دارای سرپرست، بدون مبنا و حکم قانونی و صرفاً با انگیزه‌های معنوی انجام می‌گرفت. قانونگذار ایران در سال 1353 با اقتباس از حقوق کشورهای اروپایی به خصوص فرانسه، قانونی را در تاریخ 29 اسفند 1353 به تصویب رساند که چون حقوق ایران به خصوص در بخش مربوط به خانواده، ارث و نکاح، برگرفته از فقه امامیه است، هرگز تأسیسی نظیر تأسیس فرزندخواندگی را كه در نظامهای حقوقی غرب متداول است، مجاز نشناخت و برای آن نام قانون «حمایت از کودکان بی‌سرپرست» را برگزید.

در این مقاله خواهیم دید که در سیستم حقوقی ایران، فرزندخواندگی به مفهوم کشورهای غربی وجود ندارد و آنچه از روی مسامحه به این نام خوانده می‌شود، همان سرپرستی از کودکان بی‌سرپرست است که تابع قواعد خاص مذکور در قانون سال 1353 می‌باشد و بیش از مزایای تعیین شده در این قانون، نمی‌توان امتیازی برای کودک تحت سرپرستی قائل شد. تنها استثنای بر این قاعده، ماده واحدة «قانون رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیرشیعه در محاکم است» که در سال 1312 به تصویب رسید که به موجب آن در مسائل مربوط به فرزندخواندگی عادات و قواعد مسلمه و متداوله در مذهبی که پدرخوانده یا مادرخوانده پیرو آن است، می‌بایست رعایت شود. که در نهایت به موجب اصل 13 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و بر اساس قانون در رسیدگی به دعاوی مطروحه راجع به احوال شخصیه و تعلیمات دینی ایرانیان زرتشتی، كلیمی و مسیحی مصوب 3/4/1372 مجمع تشخیص مصلحت نظام موارد و مصادیق اقلیت‌ها شناخته شده و تأکیدی دوباره بر استفاده از تعلیمات مذهبی‌شان می‌باشد.

قانون «حمایت ازکودکان بی‌سرپرست» در 17 ماده به تصویب رسید. در این قانون ضوابطی در زمینه خصوصیات و شرایط سرپرست و طفل بی‌سرپرست، نحوه واگذاری طفل، مرجع صالح واگذاری طفل به خانواده، آثار حقوقی این نهاد و روابط متقابل کودک با سرپرست پیش‌بینی شده که در ادامه به اختصار این ضوابط مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد.

 

الف) شرایط زوجین سرپرست

کسانی که تمایل دارند طفلی را سرپرستی کنند، باید واجد شرایط زیر باشند:

1) وجود علقه زوجیت بین زوجین سرپرست

در حقوق مدنی ما فقط کسانی که رابطه نکاح بینشان برقرار باشد، می‌توانند تقاضای مشترکی مبنی بر پذیرش فرزند را به دادگاه تسلیم كنند؛ بنابراین اگر زن و مردی که زن و شوهر نیستند، در نگهداری طفل بی‌سرپرست توافق كنند، ولو این زن و مرد با هم قرابت نسبی یا سببی داشته و از جهت اخلاقی و تمکن مالی افراد شایسته‌ای باشند، صلاحیت سرپرستی اطفال بی‌سرپرست را ندارند و به طریق اولی سایر زنان و مردان مجرد نیز صلاحیت این کار را نخواهند داشت. کودکان نباید وسیله ارضای کمبودهای عاطفی اشخاص مجرد قرار گیرند و به عنوان جبران شکست‌ها و محرومیتهای طبیعی و خانوادگی به این و آن منتقل شوند.

2) اقامت داشتن زوجین سرپرست در ایران

زن و شوهری که قصد دارند طفلی را به فرزندخواندگی بپذیرند، باید در ایران اقامت داشته باشند؛ یعنی در ایران اقامتگاه داشته باشند و محل سکونت و مرکز مهم امور آنها در ایران باشد (ماده 1002ق.م). ذکر این نکته ضروری است که هر دو سرپرست باید مقیم ایران باشند و اقامت یکی از آنها در ایران کافی نیست. هدف قانونگذار از ذکر شرط مزبور، حمایت هرچه بیشتر از طفل پذیرفته شده می‌باشد تا چنانچه مورد سوء‌استفاده سرپرستان قرارگیرد، از طریق مراجع ذی صلاح ایران حمایت شوند.

در قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست مصوب 1353، از تابعیت زوجین سرپرست بحثی نشده و جزء شروط سرپرستان نیست؛ بنابراین برابر ظاهر ماده 1 این قانون، اتباع بیگانه مقیم ایران با داشتن سایر شرایط، صلاحیت سرپرستی اطفال بدون سرپرست را خواهند داشت. به نظر می رسد که در این زمینه قانونگذار دچار مسامحه شده باشد؛ زیرا اتباع بیگانه ممکن است بعد از واگذاری طفل به آنها و قطعیت حکم سرپرستی، از ایران خارج شوند و طفل مورد سوءاستفاده آنان قرار گیرد.

3) تراضی زوجین سرپرست

یکی دیگر از شروط سرپرستی، تراضی وتوافق زوجین سرپرست برای پذیرش فرزند می‌باشد؛ بنابراین چنانچه یکی از زوجین با امر سرپرستی مخالفت داشته یا کتباً رضایت خود را به دادگاه اعلام نکند، تقاضای سرپرستی پذیرفته نخواهد شد.

4) فرزند نداشتن زوجین سرپرست

شرط دیگر مطابق بند الف ماده 3 قانون حمایت از كودكان بی‌سرپرست، این است که پس از گذشت پنج سال از تاریخ ازدواج، زوجین صاحب فرزندی نشده باشند. البته اگر زوجین یا یکی از آنها عقیم باشد یا به دلایل پزشکی نتوانند صاحب فرزند شوند، برابرتبصره 2 ماده 3 ممکن است از این شرط معاف گردند.

5) داشتن سنّ لازم

یکی از شرایط سرپرستی این است که حداقل یکی از زوجین متقاضی سرپرستی، به30 سال تمام رسیده باشد. از دیدگاه قانون، رسیدن به این سن می‌تواند به این علت باشد که متقاضی سرپرستی با این سن و سال در تصمیم‌گیری خود بیشتر از منطق و فکر منطقی پیروی خواهد کرد تا از احساس و هیجانات عاطفی که ممکن است غالباً زودگذر باشد.

6) صلاحیت اخلاقی زوجین سرپرست

بر اساس بند ه‌. ماده 3 قانون مذکور، زوجین سرپرست باید دارای صلاحیت اخلاقی باشند. منظور از صلاحیت اخلاقی این است که سرپرستها متجاهر به فسق و فجور و فساد اخلاقی نباشند. تشخیص صلاحیت اخلاقی نسبت به عرف وآداب و رسوم جوامع سنجیده می‌شود که تشخیص آن با دادگاه است.

7) اهلیت قانونی زوجین سرپرست

برابر بند د ماده 3 قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست، زوجین متقاضی سرپرستی باید اهلیت قانونی داشته، یعنی عاقل و بالغ و رشید باشند تا تکلیف سرپرستی به نحو شایسته و مطلوب انجام گیرد و منافع مادی و معنوی طفل تحت سرپرستی تأمین شود. به عبارت دیگر، کسانی که خود تحت سرپرستی یا ولایت و قیمومت دیگری باشند، شایستگی سرپرستی کودکان بی‌سرپرست را نخواهند داشت.

8) نداشتن سابقه کیفری مؤثر زوجین سرپرست

بنا بر بند ج ماده 3، شرط دیگر سرپرستی این است که هیچ یک از زوجین نباید دارای محکومیت کیفری مؤثر به علت ارتکاب جرایم عمومی باشد. برابر ماده واحده قانون تعریف محکومیتهای مؤثر در قوانین جزایی مصوب 5/8/1368، مراد از محکومیتهای مؤثر کیفری در قوانین جزایی عبارت است از: محکومیت به حد، محکومیت قطع یا نقص عضو، محکومیت حبس از یک سال به بالا در جرایم عمدی، محکومیت به جزای نقدی معادل مبلغ دو میلیون ریال و بالاتر، سابقه محکومیت لازم‌الاجرا، دو بار یا بیشتر، به علت جرمهای عمدی مشابه با هر میزان مجازات (جرمهای سرقت، کلاهبرداری، اختلاس، ارتشا یا خیانت در امانت از جرمهای مشابه محسوب می‌شوند).

منظور قانونگذار این است که دارندگان سابقه کیفری مؤثر، صلاحیت سرپرستی اطفال بدون سرپرست را ندارند و به علت اشکالات روحی و داشتن حالت تجری و روحیه تجاوزکاری احتمال دارد در ارتکاب جرم و اعمال خلاف قانون، طفل مورد سوء استفاده قرار گیرد و تربیت کودک نیز به مخاطره افتد.

9) تمکن مالی زوجین سرپرست

سرپرستان یا یکی از آنها باید دارای تمکّن مالی لازم برای تأمین زندگی مادی طفل و پرداخت نفقه و هزینه تحصیل و تربیت وی در حدود متعارف باشند و بتوانند مایحتاج زندگی مادی وتربیتی طفل تحت سرپرستی را فراهم و تأمین كنند. به همین دلیل ماده 5 قانون مذکور می‌گوید:

دادگاه در صورتی حکم سرپرستی صادر خواهد نمود که درخواست کنندگان سرپرستی به کیفیت اطمینان بخشی در صورت فوت خود، هزینه تربیت و نگاهداری و تحصیل طفل را تا رسیدن به سن بلوغ تأمین نمایند.

وسیله تأمین هزینه مزبور ممکن است صلح یا هبه مالی یا توثیق لازم و اطمینان‌بخش باشد و حتی از طریق وصیت عهدی یا تملیکی این منظور تأمین شود. اگر زوجین مالی را به فرزندخوانده خود از راه صلح و امثال آن انتقال دهند، در صورت فوت طفل، اموال مذکور، برابر تبصره ماده 5، از طرف دولت به انتقال‌دهنده تملیک خواهد شد و در عمل برای رفع هر شبهه، باید از طریق مراجع قضایی اقدام و بر اساس دادخواست حکم قطعی تملیک و اعاده مال صادر و اجرا شود. به این ترتیب در صورت فوت فرزندخوانده، اموال صلح یا تملیک شده از طرف سرپرست یا سرپرستان به آنان برمی‌گردد و به ورثه قانونی یا دولت قهراً منتقل نخواهد شد.

قانونگذار با وضع چنین حکمی که جنبة استثنایی دارد، در نظر داشته است که به سرپرست اطمینان کافی بدهد تا نگران خروج مال تملیک شده به فرزندخوانده از قلمرو خانواده وی و انتقال قهری آن به اقارب حقیقی و نسبی طفل نباشد و هدف مقنن که جذب و حمایت اطفال بدون سرپرست است، تأمین گردد.

10) مبتلا نبودن زوجین سرپرست به بیماریهای صعب‌العلاج

برابر بند ز ماده 3 قانون مذکور، به منظور تأمین و حفظ سلامت جسمی و روحی طفل هیچ یک از سرپرستان نباید به امراض واگیر صعب‌العلاج نظیر جذام، سل، ایدز، و امراض مسری صعب‌العلاج دیگر مبتلا باشند. بدین ترتیب، متقاضیان سرپرستی باید به همراه درخواست خود گواهی سلامت مزاج نیز پیوست نمایند تا بر دادگاه محرز شود که سرپرستها از جهت سلامت جسمی مشکل اساسی قانونی ندارند. البته ضروری است که علاوه برگواهی صحت جسمی، گواهی صحت روانی نیز اخذ و به دادگاه ارائه شود.

11) عدم اعتیاد زوجین سرپرست

برابر بند ج ماده 3 قانون یاد شده، زوجین متقاضی نباید معتاد به الکل یا مواد مخدر یا معتاد به سایر اعتیادات مضرّه باشند. اخذ این گواهی نیز از مرجع ذی صلاح و ارائه آن به دادگاه ضروری است.

12) تدین به اسلام

کفرمانع سرپرستی است اگرچه برآن تصریح نشده، اما مانع سرپرستی است هرچند در آن تردید شده است.

 

ب) شرایط فرزندخوانده

کودکی که به سرپرستی پذیرفته می‌شود، برابر ماده 6 قانون مذکور باید دارای شرایط زیر باشد:

1) سنّ کودک

فرزندخوانده بایدکمتر از 12 سال داشته باشد؛ زیرا خردسالان بهتر با خانواده و اعضای آن انس می‌گیرند وآمادگی انطباق آنها با محیط جدید به مراتب بیشتر از کودکانی است که تا حدودی شخصیت آنها شکل گرفته است. تربیت‌پذیری کودکان در سنین پایین‌تر بهتر و امکان‌پذیرتر است و زوجین سرپرست هم در پذیرش این گونه اطفال رغبت بیشتری نشان داده و ارتباط معنوی بین آنها راحت‌تر صورت می‌گیرد.

 

2) ناشناس بودن خانواده کودک

خانواده واقعی طفلی که به سرپرستی پذیرفته می‌شود، نباید شناخته شده باشد. منظور از نامعلوم بودن خانواده این است که اعضای خانواده (شامل پدر و مادر و جدّ پدری طفل) ناشناخته باشند یا جدّ پدری و والدین وی در قید حیات نبوده یا از جمله کودکانی باشد که به مؤسسه عام‌المنفعه سپرده شده و سه سال تمام، پدر یا مادر یا جدّ پدری وی به آن مؤسسه برای ملاقات یا جستجوی وضع طفل، مراجعه نکرده باشند.

بند ب ماده 6 قانون حمایت از اطفال بدون سرپرست در این زمینه چنین مقرر داشته است: «هیچ یک از پدر، جدّ پدری یا مادر طفل شناخته نشده یا در قید حیات نباشند یا کودکانی باشند که به مؤسسه عام‌المنفعه سپرده شده وسه سال تمام پدر یا مادر یا جدّ پدری او مراجعه نکرده باشند». مفهوم بند ب ماده مذکور این است که مشخص نبودن سایر اقوام مثل برادر و خواهر یا جد و جده مادری یا جده پدری مانع سرپرستی نیست.

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: